تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۸  ، 
کد خبر : ۲۷۵۵۱۶
گفت‌وگوی مردم‌سالاری با پروفسور سیدحسن امین استاد حقوق بین‌الملل و کارشناس مسائل خاورمیانه

یمـن و حاکمانـی نامعلـوم

مهدی میرتبار - مقدمه: همانطور که می‌دانیم یمن از کشورهایی بود که بعد از آغاز تحولات منطقه و بهار عربی، سریعا به این جریان پیوست و مدت‌ها به صحنه مبارزه و رویارویی و اعتراضات مردمی با حکومت وقت تبدیل شد. علی‌ عبدالله صالح حاکم نظامی و دیکتاتور وقت که حدود 3 دهه قدرت را در این کشور فقیر در دست داشت همانند دیگر حاکمان ناصالح و ظالم منطقه، با تمام توان سعی در حفظ و نگهداری قدرت و سرکوب مخالفین نمود تا آنجا که حتی جان خود را به مخاطره انداخت و سخت مجروح شد ولی باز هم دست از قدرت‌طلبی برنداشت که در هر حال نتوانست کاری از پیش ببرد و ناچار شد طی شرایطی تن به توافق داده و قدرت را با دیگران تقسیم نماید. ولی شیعیان حوثی و انصارالله علی‌رغم اینکه نزدیک به 30 درصد جمعیت یمن را تشکیل داده و از ابتدای انقلاب و اعتراضات در صحنه مبارزه حضور فعال داشته و حتی در بسیاری از مواقع رهبری آن را نیز به عهده داشتند در این توافقنامه هیچ سهمی پیدا نکردند. فلذا طبیعی بود که به خواسته‌های خود که در واقع خواسته‌های برحق ملت یمن بود نرسند که بالطبع با سران حکومت موقت دچار مشکل شده و دیری نپایید که شهرهای یمن مجددا شاهد ناآرامی‌ها و اعتراضات گردید و چون منصور هادی معاون علی‌ عبدالله صالح طی انتخاباتی نمایشی به ریاست کشور انتخاب شده بود و بالطبع نماینده واقعی مردم نبود نتوانست تاثیری در رفع ناآرامی‌ها داشته باشد. شدت گرفتن دامنه اعتراضات و فشارها، منصور هادی را مجبور به استعفا و گریختن به عربستان نمود که البته با حمایت این کشور نیز مواجه شد. گرچه این حمایت، به دلیل خصومت ذاتی عربستان با انصار‌الله قابل پیش‌بینی بود ولیکن دخالت نظامی و جنگ تمام‌عیار عربستان و بمباران شهرهای مختلف و کشته و مجروح شدن مردم بی‌پناه و مظلوم یمن، امری باورنکردنی و بسیار تعجب‌آور بود چون تاکنون در هیچ یک از کشورهایی که شامل بهار عربی شدند این موضوع اتفاق نیفتاد و کشور عربستان نیز تاکنون سابقه نداشته که جنگی را علیه کشور دیگر آغاز کند. نکته‌ای که در اینجا بسیار حائز اهمیت است و کمتر در رسانه‌های جمعی و تحلیل‌های پیرامون آن بدان اشاره شد این است که عربستان سال‌ها است با یمن اختلافات مرزی جدی دارد تا آنجا که حتی به درگیری‌های مسلحانه و کشته و زخمی شدن نیروهای مرزبانی دو طرف نیز انجامیده ولیکن حاکمان خبیث سعودی همه آنها را نادیده گرفته و به جنایات خود ادامه می‌دهند تا آنجا که حتی صدای علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور سابق نیز درآمد و به شدت به عربستان و متحدین آن اعتراض کرد به همین خاطر حمایت اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس غیر از عمان و همچنین حمایت برخی دیگر از کشورها نظیر ترکیه، مصر و حتی سودان که خود سال‌ها است درگیر مناقشات داخلی و بین‌المللی می‌باشد از عربستان جای بسی تعجب و شگفتی دارد و عجیب‌تر آنکه سازمان‌های مسوول و عریض و طویل بین‌المللی هیچ عکس‌العمل جدی از خود نشان نداده و به جای رفع تجاوز عربستان و محکومیت آن، با تصویب قطعنامه‌ای به محکومیت انصارالله پرداخت و آنها را ملزم نمود که از مناطق تحت سیطره خود عقب‌نشینی کنند. شورای امنیت با این اقدام عملا افزایش تجاوزات عربستان و فجایع انسانی را موجب شد و نکته قابل توجه اینجا است که این قطعنامه به اتفاق آرای 15 عضو دائم و غیردائم صادر گردیده و تنها روسیه رای ممتنع داد. لذا برای بررسی بیشتر در این زمینه از یکی از صاحبنظران مطرح در عرصه بین‌الملل کمک می‌گیریم. پروفسور سیدحسن امین، استاد برجسته و صاحب کرسی حقوق بین‌الملل دانشگاه گلاسکو انگلیس و استاد مدعو مرکز مطالعات خارجی پکن، مولف ده‌ها کتاب و مقاله و کارشناس مسائل خاورمیانه که علی‌رغم اشتغالات فراوان در نهایت محبت و بزرگواری ما را به حضور پذیرفته و به گفت‌وگو نشستند که ضمن آرزوی توفیقات روزافزون برای این دانشمند پرافتخار، گفت‌وگو را آغاز می‌کنیم:

*جناب آقای پروفسور امین با سلام و تشکر از این که ما را به حضور پذیرفتید به عنوان اولین سوال مختصری در خصوص جنبش انصارالله و حوثیان یمن توضیح و بفرمایید که آنها دقیقا چه افکار و اهدافی را دنبال می‌کنند؟

**‌ یمن در طور تاریخ از پایگاه‌های مهم شیعیان زیدی بوده است و شیعیان یمن به رغم جمعیت کثیر خود در نظام سیاسی کنونی یمن، حالت یک اقلیت را دارند و از جهت سیاسی و داشتن حق مشارکت در مدیریت کلان جامعه، منزوی و محروم گذاشته شده‌اند. در نتیجه، حالا در قالب جنبش انصار‌الله و حوثیان از جهت سیاسی و نظامی متشکل شده‌اند و با دفاع از هویت یمنی خویش خواهان سهم مناسب و مشارکت جدی در اداره امور خودشان شده‌اند و وضع ایشان بی‌شباهت به وضع شیعیان در چهل- پنجاه سال پیش در لبنان نیست که امام موس صدر با آغاز جنبش اجتماعی و سیاسی حرکت‌المحرومین در مقام مطالبه حقوق آنان برآمد و بعد هم شاخه نظامی امل در مقام مبارزه مسلحانه برای احقاق حقوق ایشان برآمد.

*چرا علی‌رغم اینکه حوثیان حدود 30 درصد از جمعیت یمن را تشکیل داده و در صحنه‌های انقلاب حضور فعال داشتند، در تقسیم قدرت سهمی به آنها داده نشد؟ آیا فشارهای خارجی در این زمینه موثر بوده است؟

**‌ بله. با اینکه حوثیان تقریبا یک‌سوم جمعیت کل یمن را تشکیل می‌دهند، به دلیل اینکه هم از جهت سیاسی و هم از جهت اقتصادی، حاکمیت یمن تحت تاثیر مستقیم عربستان سعودی است، با تسهیم به نسبت صحیح و منطقی، حق حوثیان ادا نشده است. این امر، بی‌شباهت به وضع دیگر اقلیت‌ها در کشورهای منطقه مثلا کردها در ترکیه یا شیعیان در عربستان نیست. بدتر از آن وضع شیعیان در بحرین است که علی‌رغم این که از نظر جمعیت اکثریت‌اند، مورد تبعیض قرار می‌گیرند. آنچه مسلم است فشار عربستان در یمن درست مثل بحرین، از موجبات این در انزوا قرار گرفتن حوثیان است

*همانطور که ‌می‌دانیم کشور یمن عضو شورای همکاری خلیج‌فارس نیست و بالطبع پیمان امنیتی نیز با آن ندارد، پس چرا غیر از عمان، مابقی کشورهای عضو شورا، خود را مجاز به دخالت در امور داخلی یمن دانستند؟ و اصولا آنها از این کار چه سودی می‌برند؟

**‌ کشور یمن عضو شورای همکاری خلیج فارس نیست. عربستان و امارات و کویت و بحرین و عمان هستند. عمان موافق حمله نظامی به یمن نیست. چیزی که هست اکثریت شورای همکاری خلیج فارس، منافع خود را در تضعیف حوثیان و شیعیان می‌دانند.

*در قضیه یمن شاهد دخالت برخی کشورهایی هستیم که همسایه یمن محسوب نمی‌شوند (نظیر ترکیه) و برخی دیگر حتی همسایه منطقه‌ای یمن هم نیستند(نظیر مصر و سودان) در مجموع آنها چه توجیهی در حمایت از عربستان دارند؟

**‌ البته در عالم سیاست و روابط بین‌الملل، ضرورتی ندارد که کشورهایی که برای خود حق اظهارنظر یا دخالت در کشور دیگری را در ذهن می‌پرورانند، همسایه آن کشور باشند. در نظام دوقطبی، ما دیدیم که شوروی برای خود حق دخالت در کوبا قائل بود. یا اینکه ایران در زمان قبل از انقلاب راجع به تحولات در آفریقا اظهارنظر می‌کرد و بنابراین هر کشوری بنا به مصالح خود درباره دیگر کشورها موضع‌گیری می‌کند. آمریکا و اروپا راجع به هر یک از کشورهای جهان حسب مورد موضع دوستانه یا خصمانه می‌گیرند. ترکیه هم برای خود چنین حقی دارد مصر هم از جهت فرهنگی، ادبی و سیاسی مهمترین کشور عرب در جهان است. سودان هم همیشه کشور مطرحی بوده است و توجیه این کشورها در طرفداری از عربستان، مصالح و منافع خود این کشورها و نه منافع و مصالح مردم یمن است.

*علی‌رغم این که آقای منصور هادی از سمت خود استعفا کرده بود و هیچ مسوولیتی نداشت چگونه از سوی عربستان و حامیان آن و حتی شورای امنیت به عنوان رئیس قانونی آن مورد حمایت قرار گرفت؟

**‌ بله صحیح است. هر کشوری هنگامی که در کشور دیگر جنبش یا جنگ داخلی وجود داشته باشد، ناگزیر باید گزینش کند و از بین دو طرف متخاصم، طرفدار یکی از دو گروه باشد. مثلا وقتی در ایران در 1357 انقلاب شد، یا بعد که عراق به ایران حمله کرد، بقیه کشورهای جهان یا باید طرفدار رژیم شاهنشاهی می‌بودند یا طرفدار انقلاب، یا باید طرفدار ایران می‌بودند یا طرفدار صدام‌حسین. هر کشوری براساس منافع خود در حمایت یکی از دو گروه متخاصم، موضع می‌گیرد. عربستان و حامیان آن، براساس منافع خود از منصور هادی به رغم استعفا حمایت کردند.

*علی‌رغم این که تاکنون سابقه شروع جنگ مسلحانه‌ای از سوی عربستان وجود نداشت و از سویی دیگر هیچ کشور دیگری که درگیر تحولات بهار عربی شده، گرفتار چنین موضوعی نشده، به نظر شما چرا این اتفاق برای یمن رخ داده است؟

**‌ عربستان پس از تعویض پادشاه جدید، فرصت جنگ برون‌مرزی را به عنوان یک چالش پذیرفته؛ چون احساس کرده است که امنیت سابق را ندارد و اگر ساکت بماند در داخل عربستان مبارزه مسلحانه بالا می‌گیرد.

*به نظر شما چه عواملی باعث شد ارتش یمن طرفدار انصارالله باشد با این که بسیاری از اعضای ارتش از حوثیان و انصارالله نیستند؟

**‌ قاعده این که دشمن دشمن شما، می‌تواند از دولت شما باشد لااقل در یک مقطع محدود.

*از آنجا که کشور یمن سال‌های طولانی به دست حاکمان نظامی اداره می‌شد به نظر می‌رسید از ارتش و امکانات نظامی نسبتا مجهزی برخوردار باشد ولیکن همانطور که شاهد هستیم نتوانست مقابله چندانی با عربستان داشته باشد جنابعالی علت را در چه می‌دانید؟

**‌ دلیل عدم مقابله جدی ارتش یمن، اول از همه روحیه ارتش است. در جنگ، روحیه رزمندگان و اعتقاد آنان به حقانیت خودشان، بسیار موثر است. دوم اینکه ارتش عربستان با تفوق اسلحه خود و مهمتر از آن با برخورداری از دستگاه‌های پیشرفته و رادار، دست بالا را دارد. عربستان با هزینه کردن مبالغ بالایی در خرید اسلحه پیشرفته از غرب، امکانات گسترده‌ای برای خود دست و پا کرده است و حمله نظامی به یمن یکی از اولین مواردی است که این کشور مستقیما دست به استفاده از این اسلحه‌ها زده و بنابراین جای تعجب زیادی نیست که یمن چندان مقاومتی نکرده.

*با توجه به قطعنامه شورای امنیت در محکومیت حوثی‌ها، به نظر شما چه عواملی سبب شد که این قطعنامه تقریبا به اتفاق آرا تصویب گردیده و روسیه از حق وتوی خود استفاده نکند؟ همچنین با عنایت به این که در جریان سوریه، این کشور به طور کامل مورد حمایت روسیه قرار گرفت، علت عدم حمایت روسیه از انصارالله را در چه می‌دانید؟

**‌ کشورهای جهان از جمله اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز کشورهای دارای حق وتو، همه در مجامع بین‌المللی براساس منافع خودشان رای می‌دهند. اکثر این کشورها، به دلایل منافع اقتصادی و امنیتی خودشان نمی‌خواهند با عربستان دشمنی کنند بنابراین با محکوم کردن حوثیان، در عمل رضایت خاطر عربستان را فراهم کرده‌اند. اخلاق و انصاف و حتی اصول و ضوابط حقوق بین‌الملل همیشه در نحوه رای دادن کشورها در مسائل بین‌المللی، حرف آخر را نمی‌زند و تنها منافع هر کشور، سائق نحوه رای دادن یک کشور است.

*علی‌رغم این که اقدام نظامی عربستان مصداق کامل تجاوز بوده که علاوه بر آن کشته شدن جمع کثیری از غیرنظامیان را نیز در پی داشته، چرا این موضوع مورد توجه شورای امنیت قرار نگرفته و حتی عربستان تذکری هم دریافت نکرد؟

**‌ آنچه مسلم است براساس اصول و ضوابط حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد، دست زدن و توسل به زور و به خطر انداختن صلح جهانی، ممنوع و خلاف است. احراز این واقعیت که یک تحرک نظامی، مصداق تجاوز است یا نه، بر عهده سازمان ملل است. ارگان محافظ صلح و امنیت بین‌المللی هم، شورای امنیت است که متاسفانه در مورد حمله نظامی عربستان به یمن، در تشخیص آن به عنوان تجاوز، مسامحه و تساهل بدی کرده و بلکه به جای آن که به دولت خارجی (عربستان) که در امور داخلی کشور دیگر (یمن) مداخله نظامی کرده، اخطار بدهد، تقریبا به اتفاق آرا حوثیان را محکوم کرده البته با بعضی اظهارات مانند اظهارات سیدحسن نصرالله که گفته است انصارالله به زودی به عربستان حمله نظامی می‌کنند، یک فرصت احتمالی هم به طرف مقابل داده شده که عربستان بگوید برای دفع حمله مقدر و جلوگیری از تجاوز احتمالی حوثیان و انصارالله به یمن لشکرکشی کرده. اما از لفظ و حرف تا عمل و واقعیت، فاصله زیادی است. در عمل، عربستان دست به تجاوز نظامی زده و انصارالله به دادن شعار در حمله احتمالی به عربستان اکتفا کرده. به عقیده من، شورای امنیت یک طرفه به داوری نشسته و بیشتر طرف قبیله غالب یعنی عربستان را گرفته است.

*در قطعنامه شورای امنیت علاوه بر عقب‌نشینی انصارالله، از مسدود کردن دارایی‌های آنان و ممنوعیت خروج از کشور سران این جنبش و همچنین احمد صالح فرزند رئیس‌جمهور سابق، سخن به میان آمده، لذا با توجه به این که انصارالله از مخالفین جدی علی‌عبدالله صالح بوده، امروزه چه ارتباطی می‌تواند میان انصارالله و احمد صالح وجود داشته باشد؟

**‌ بله. تحریم و مسدود کردن حساب و ممنوع الورود بودن دولتمردان یا اشخاص تبعه دولت متخاصم، همه وسایل و ابزارهای نرم برای مهار کردن و ضربه زدن به طرف متقابل است. یعنی در خصومت بین دولت‌ها، دولت‌ها یک حالت حداکثری دارند که جنگ تمام عیار است و یک حالت حداقلی که همین ابزارهای تحریم اقتصادی یا بلوکه کردن حساب‌های بانکی یا ندادن ویزا یا تهدید به تعقیب کیفری و امثال آنها است.

در قطعنامه شورای امنیت، انصارالله یمن ملزم. به عقب‌نشینی نظامی شده‌اند و وسایل و عوامل ضمانت این امر هم استفاده از حربه‌های اقتصادی و قضایی امثال ممنوع الخروجی و ممنوع‌الورودی یا مسدود کردن دارایی‌هاست. اما ارتباط بین گروه‌ها، در عالم سیاست دشمنی‌ها و دوستی‌ها ابدی و ازلی یا مادام‌العمر نیستند. اساسا، هر کشور یا هر حزب یا هر گروه سیاسی در هر مقطعی، مواضع دوستی و دشمنی خود را تغییر می‌دهد. بنابراین، می‌بینیم که آمریکا در مقطعی ایران را دوست می‌دانست و اصل 4 در سایه دکترین ترومن اقتضا می‌کرد که برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم، به ایران کمک نظامی اقتصادی و بهداشت و درمان و آموزش‌وپرورش بکند. اما در کودتای 28 مرداد 1332 مصالح خود را در آن دید که برای شریک شدن در سوءاستفاده از نفت ایران به عنوان عضو کنسرسیوم، منافع ملی ایران را به کلی نادیده بگیرد. همسویی انصارالله با کشورها و گروهای مختلف و بالعکس هم ناشی از همین نوع تشخیص مقطعی دوست و دشمن است توام با این که از قدیم گفته‌اند، دوست دوست، دوست است و دشمن دشمن هم می‌تواند دوست باشد.

*نظر سایر احزاب و سیاسیون یمن در خصوص دخالت عربستان چیست؟

**‌ دخالت عربستان از نگاه اتحادیه عرب و شورای تعاون خلیج‌فارس(به استثنای عمان)، قابل قبول است. به علاوه، بعضی از اعراب در مقالات و لوایح حقوقی خود، دخالت عربستان در یمن را به دخالت نظامی ایران در جنگ ظفار در قلمروی مسقط و عمان در زمان محمدرضاه شاه تشبیه کرده‌اند.

*سفر آقای اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه به ایران که قطعا بی‌ارتباط با موضوع یمن نبود تا چه اندازه می‌تواند در حل موضوع یمن موثر باشد؟

**‌ شک نیست که ترکیه به عنوان جانشین دولت بزرگ عثمانی که دعوی خلافت بر کل مسلمین را داشت، هنوز برای خود در مسائل کشورهای اسلامی و منطقه نقشی حساس قائل است. به علاوه ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان که با اتحادیه نظامی ناتو، بیشترین همکاری را در بین ملل مسلمان دارد، در رایزنی‌های اروپا با کشورهای منطقه مورد مشورت قرار می‌گیرد.

از این نظر، سفر اردوغان به ایران برای آوردن و بردن پیام‌هایی بین دو طرف چه به عنوان دخیل و چه به عنوان میانجی، در طرح پیشنهادهایی که موضوع یمن را در سرلوحه دارد، موثر است.

*نظر شما در خصوص طرح 4 ماده‌ای پیشنهادی ایران در جهت حل موضوع یمن چیست؟

**‌ طرح چهار ماده‌ای پیشنهادی ایران، از این نظر مهم است که ایران خود در حال چانه‌زنی با «پنج به علاوه یک» برای حل اختلافات ایران و غرب در مساله برنامه هسته‌ای است و لذا ایران به عنوان ابرقدرت منطقه هم حرفی برای گفتن دارد هم پیشنهادهایش، نوعی طراحی شده که تجربه مذاکرات اخیر ایران و غرب را به نوعی در خور در آن بازتاب داده.

*در پایان اگر نکته یا پیام خاصی دارید بفرمائید؟

**‌ عرضی ندارم و برای صلح و صلاح همه کشورهای مسلمان بلکه کل جهان بهترین‌ها را آرزو دارم و قول حافظ را به نظر می‌آورم که فرمود: آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.

*از این که با ما به گفت وگو نشستید متشکریم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات