تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۷۵۸۱۴

چهارگانه حل مشکل اقتصاد


رضا گرمابدری

اگر «کارل مارکس» هم اقتصاد را رکن اصلی جوامع معرفی نمی‌کرد،‌ کسی منکر آن نبود که اقتصاد از ارکان جوامع است. غیرمسلمانان با دیدگاه مارکس مخالف بودند؛‌ زیرا از دل تفکر وی نظام سیاسی بیرون آمد که منافع غرب را تهدید می‌کرد و این در حالی بود که نگاه واقعی غرب نیز به اقتصاد تفاوت چندانی با نگاه مارکس نداشت و زیرکانه آن را در پس شعارهایی مانند آزادی و دموکراسی پنهان می‌کرد؛ شاهد این ادعا نیز این پرسش است که مگر امروز برای غرب چیزی مهم‌تر از اقتصاد است. مگر چند ماه پیش جنبش 99 درصد در آمریکا به مناسبات اقتصادی جامعه آمریکا اعتراض نکرد و به‌شدت سرکوب نشد؟ برخورد شدید با این حرکت، یعنی‌ اینکه در حال حاضر هم اقتصاد برای آمریکا اصل است؛‌ اصولاً سیاست خارجی آمریکا و مناسبات داخلی آمریکا بر این اساس پایه‌ریزی شده است. مخالفت مکتبی مسلمانان با دیدگاه مارکس در اصالت دادن وی به اقتصاد در برابر دین و آموزه‌های آن و افیون دانستن دین بود، نه اینکه آنها از درک اهمیت اقتصاد عاجز بودند. مسلمانان برخلاف مارکس دین و فرهنگ را اساس جوامع، و اقتصاد را در مرتبه بعد می‌دانند؛ ‌از این‌رو، تعامل مسلمانان با مسئله اقتصاد در این رتبه، پیوسته جاری بوده و پس از انقلاب اسلامی در ایران، در سطح کلان و واقعی‌تر دنبال شد و اقتصاد به یکی از اصلی‌ترین مسائل کشور تبدیل گردید.

در این برهه حساس مسئولان نظام و برخی از کارشناسان اقتصادی، اقتصاد ایران را گرفتار دو آفت بزرگ «وابستگی به خارج» و «وابستگی به نفت» می‌دیدند و از همان ابتدا درباره آن و لزوم قطع این دو وابستگی هشدار می‌دادند که در هر برهه‌ای به‌نحوی به این هشدارها بی‌اعتنایی شد و طی سال‌های پس از انقلاب پول آسان و جاری نفت همچون مسکنی قوی هیچ‌گاه اجازه نداد ناله‌ها و فریادهای درد سنگین وابستگی آن‌گونه که علاج قطعی در پی داشته باشد، ‌به گوش برسد. این وضعیت تا چند سال پیش که قطعنامه‌های تحریمی ظالمانه سازمان ملل و رژیم تحریم آمریکا و اروپا علیه ایران به اجرا درآمد، ‌ادامه داشت تا اینکه در خلال این فشارها، هوشمندانی فرصت‌شناس، فرصت‌های نهفته در بطن این تحریم‌ها را یادآور شدند تا از دل آن دیدگاه ارزشمند «اقتصاد مقاومتی» زاییده شد. با وجود آنکه مختصات اقتصادی ایران سرجمع، موقعیت و داشته‌های لازم ایران برای حرکت در مسیر «اقتصاد مقاومتی» و موفقیت در آن را مناسب نشان می‌دهد و چند سالی نیز از طرح آن گذشته است، هنوز اقدام درخور و امیدوارکننده‌ای برای فعال شدن اقتصاد ایران در این مسیر دیده نمی‌شود.

امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) هفته گذشته در دیدار جمعی از کارگران سراسر کشور برای چندمین‌بار به مسئله مهم اقتصاد کشور پرداختند و نکات بسیار مهمی را بیان کردند. در بیانات معظم‌له درباره حل مشکلات اقتصادی کشور، چهار محور اصلی وجود داشت که در زیر به اختصار به هر یک پرداخته می‌شود:

۱ـ تولید داخلی؛ «کلید حل مشکلات اقتصادی مردم و معضلات جامعه کارگری، نه در خارج، بلکه در داخل و تقویت و رونق تولید داخلی است.» در فراز فوق، معظم‌له در عبارتی با سیاق نفی و اثبات دو مسئله را گوشزد کرده‌اند که اولی نفی خارجی و دومی اثبات تولید داخلی است. رابطه این نفی و اثبات، چنان است که نفی قطعی اولی، زمینه‌ساز ایجاد و توفیق تولید داخلی است. یقیناً یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران که ریشه در گذشته دارد و همراه با حیات انقلاب ادامه حیات داده و در اندیشه برخی از کارشناسان، دولتمردان و مردم جایگاه محکمی پیدا کرده، خو گرفتن با عادت باورگونه‌شده «وابستگی» است.

این عادت باورگونه‌شده آنچنان رسوخ پیدا کرده که تصور اقتصاد غیروابسته را برای گروه‌های برشمرده شده غیرممکن کرده است. حضور چنین عناصری در زنجیره بلند تصمیم‌سازی، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مانع بزرگی برای قطع ارتباط ذهنی و عینی وابستگی اقتصادی است. در کنار این مانع بزرگ مانع همسنگی که از این وابستگی جان‌ستان، سود سرشار برده و می‌برد نیز وجود دارد که آن هم به شکل‌های مختلف مانع قطع این وابستگی می‌شود. کسانی هستند که با صدای رسا و بلند با اقتصاد مقاومتی همنوایی می‌کنند، اما چون باور ندارند با توان داخلی می‌توانند اقتصاد را از وابستگی نجات دهند و همچنان آن را سر پا نگه دارند، اقدامات اساسی برای قطع وابستگی و شکل‌دادن به اقتصاد مقاومتی انجام نمی‌دهند. امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به اینها که عامل تداوم وابستگی اقتصادی و مانع شکل‌گیری اقتصاد مقاومتی هستند، خطاب می‌کنند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیت‌های متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به‌عنوان تنها راه علاج مشکلات اقتصادی انجام دهند.»

۲ـ تولیدکننده؛ «سرمایه‌گذاری که با صرف‌نظر کردن از سود بیشتر دلالی و عرصه‌های غیرتولیدی به رونق تولید داخلی بپردازد، بدون شک در حال عبادت است.»

تولیدکننده حق دارد در جایی سرمایه‌گذاری کند که به حفظ سرمایه و بازگشت سود لازم امید باشد؛ در نبود این دو عامل و حتی تهدید این دو عامل، سرمایه‌گذاری و تولید پا نمی‌گیرد، آنچه که می‌تواند به این دو عامل و «منطق اقتصادی تولیدکننده» آسیب جدی وارد کند، وجود کارهای غیرمولدی است که با سرمایه کم و شتاب زیاد، سودهای کلان و بادآورده‌ای را نصیب صاحبانش می‌کند و با وسوسه‌انگیزی و کشاندن پای تولیدکنندگان به این امور کاذب، اقتصاد کشور را دچار بیماری علاج‌ناپذیر می‌سازد. با آسیب دیدن «منطق اقتصادی تولید» هیچ سرمایه‌داری حاضر به سرمایه‌گذاری در امر تولید نیست، مگر آنکه عوامل مختل‌کننده این منطق به‌درستی شناسایی و حذف شوند که بخش مهمی از آن به عهده دولت است.

۳ـ مصرف‌کنندگان؛ «مصرف‌کنندگان باانصاف نیز، با درک مصلحت کشور، چشم بر برندها و مارک‌های خارجی ببندند و با مصرف کالاهای داخلی به کمک هموطنان کارگر، بشتابند.» در عرصه مصرف‌کنندگان بحث بسیار فراتر از یک مقوله اقتصادی است. واقعیت تولید حاضر ایران گویای آن است که مصرف‌کنندگان برای نجات و رونق اقتصاد کشور باید با برگرفتن نگاه از مقوله اقتصاد و چشم‌گرداندن به حوزه دین، با عرق دینی به تولید مساعدت کنند، تولیدی که در وضعیت حاضر توان کیفی و قیمتی رقابت با کالای خارجی را ندارد. چنین انتظاری از مصرف‌کننده در بدو امر، بی‌جا و خودخواهانه به نظر می‌رسد، با وجود این مردم ایران بارها نشان داده‌اند که مرد چنین میدان‌های سختی هستند و با وجود تحولات متعدد به ضرر این انتظار، اما این امید همچنان پابرجاست که با کار فرهنگی و آگاهی‌بخشیدن درست و غبارزدایی از ارزش‌های اصیل و حذف ارزش‌های تقلبی و بیگانه با روح و سرشت مردم ایران، بتوان از درون دین و فرهنگ کهن ایران پشتوانه قدرتمندی برای تقویت تولید ایران ساخت.

۴ـ حاکمیت و دولت؛ «در دولت اصرار و پافشاری کنید که مصارف دستگاه‌های دولتی، مطلقاً داخلی باشد و دولت هرگونه مصرف کالاهای ریز و درشت خارجی را در صورت وجود مشابه داخلی، بر خود حرام بداند.» «با دزد، دزد گفتن، دزد از سرقت دست برنمی‌دارد. باید جلوی او را گرفت. مسئولان کشور، روزنامه نیستند که مدام راجع به فساد حرف بزنند، آنها باید وارد عمل شوند و جلوی فساد را به معنای واقعی کلمه بگیرند.» اگر دولت در مصرف کالاهای داخلی در صف مقدم قرار گیرد، بخش زیادی از مراکز تولیدی رونق پیدا می‌کنند و در کنار سایر کارهای تمهیدی و ارشادی، مردم نیز به این‌سو متمایل می‌شوند و تولیدکننده نیز اندک‌اندک با دلگرمی متوجه می‌شود برای حفظ موقعیتش باید مراقب کیفیت کارش باشد. سخن درباره نقش دولت در رونق به تولید داخلی بسیار است که باید گذاشت و گذشت، اما کلیه مراکز حاکمیتی که دولت نیز بخشی از آن است باید به حسب وظیفه و اختیارات، موازنه میان سخن گفتن از اقتصاد و مفاسد اقتصادی و عمل در این‌باره را رعایت کنند تا همه چیز در حرف خلاصه نشود و اقتصاد و تولید روز به روز نحیف‌تر و ضعیف‌تر نگردد. به امید روزهای نزدیکی که عملکرد در عرصه‌های مختلف اقتصاد، صادق‌ترین و شیرین‌ترین بازتاب نیات و توان مدیریتی مسئولان باشد. ان‌شاءالله

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات