تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۷۶۶۲۸
مروری بر اظهارات اخیر سیدحسن خمینی در مورد دغدغه‌های سال پایانی عمر امام(ره)

سد‌های بزرگ و دغدغه‌های ناتمام


سید حسن خمینی اخیرا طی سخنانی از توجه به ضرورت نواندیشی دینی سخن گفت. یادگار امام(ره) پیش از این هم در خلال برخی مباحث خود به اهمیت این موضوع اشاره کرده بود. اما این‌بار با صراحت بیشتری این مساله را مستند به مواضع سلف صالح خود و بنیانگذار جمهوری اسلامی کرد. او با اشاره به یک سال پایانی عمر امام گفت: «ایشان در آن سال سد‌های بزرگی را شکستند که بعضا اکنون هم بحث از آنها غیرممکن است.» اینکه آن «سدها» چه بود و چگونه توسط معمار کبیر انقلاب اسلامی شکسته شد را ظاهرا باید به دورانی دیگر موکول کنیم. اما در این ایام سالروز رحلت امام راحل می‌توانیم با مروری مجدد بر اظهارات اخیر سید حسن خمینی از سویی و برخی سخنان و مواضع جدش در آخرین ماه‌های حیات‌شان از سوی دیگر، تا حدی به پروژه فکری سال پایانی امام خمینی پی برد؛ پروژه‌ای که نواده ایشان آن را «ناتمام» می‌خواند و ‌ای بسا دنبال کردن و انجام و فرجام رساندش برای او و نزدیکان فکری‌اش مهم‌ترین دغدغه این روزهای‌شان باشد.

لازم به ذکر است که اینجا منظور از نو اندیشی دینی به هیچ وجه مسائل مطرح شده در خط و خطوط فکری مباحث سیاسی و جریان‌های روشنفکری نیست بلکه مراد از این مفهوم تنها توجه به اسلام اصیل و فقه جواهری از طرفی و همچنین توجه به مقتضیات زمان و مکان از طرف دیگر است که از پایه‌‌های اندیشه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است.

بازخوانی اظهارات امام(ره) در مذمت نگاه ارتجاعی به دین

پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‏مآبی و دین‌فروشی عوض شده است.

شکست‌خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌‏اند.

کسانی که عنوان ولایت برای‌شان جز تکسب و تعیش نبوده است.

امام خمینی(ره) روز سوم اسفندماه سال ١٣٦٧ طی دیداری که با روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات داشتند به بیان مسائلی پرداختند که بعدها به «منشور روحانیت» مشهور شد. بنیانگذار جمهوری اسلامی در این سخنان خود با یادآوری رنج‌هایی که از ناحیه روحانیت غیرانقلابی در سال‌های مبارزه متحمل شدند به خطر تحجرگرایان دینی اشاره کردند و حتی خطر آنها را بیش از کسانی دانستند که طرفدار جدایی دین از سیاست هستند. بخش‌هایی از این پیام مفصل حضرت امام خمینی(ره) را به نقل از صحیفه نور، جلد بیست و یکم - صفحه ٢٧٣ - پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات «منشور روحانیت» به شرح زیر است.

روحانیون وابسته و مقدس‏نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‌های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‏ای با ژست تقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‏زنند که گویی وظیفه‏ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‏ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی‏اند و دشمن رسول‌الله‏. آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟

استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب کرد؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه‌های نفوذ تقویت شد. اولین و مهم‌ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه‏ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون ‏شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می‏آورد؛ یقینا روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته‏اند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی‏دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری‌تر از اغیار بوده و هست.

در شروع مبارزات اسلامی اگر می‏خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‏شنیدی که شاه شیعه است! عده‏ای مقدس‌نمای واپسگرا همه‌چیز را حرام می‏دانستند و هیچ‏کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست[و]حکومت دخالت کند، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‏ای زیرنیم‌کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‏رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار می‏رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‌ها را حفظ کرد.

ترویج تفکر «شاه سایه خداست» یا با گوشت و پوست نمی‏توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم یا جواب خون مقتولان را چه کسی می‌دهد و از همه شکننده‏تر، شعار گمراه‌کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان  علیه‌السلام  باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمی‏شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت؛ تنها راه‌حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‏اش را آماده کرد. علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‏شد آماده کردند و به مسلخ عشق آمدند. اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ١٥ خرداد رقم خورد. در ١٥ خرداد ٤٢ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می‏کرد. بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود؛ گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‏سوخت و می‏درید. در آن زمان روزی نبود که حادثه‏ای نباشد، ایادی پنهان و آشکار امریکا و شاه به شایعات و تهمت‌ها متوسل شدند حتی نسبت تارک الصلوه و کمونیست و عامل انگلیس به افرادی که هدایت مبارزه را به عهده داشتند، می‏دادند. واقعا روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‏گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی می‏خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‏ای روحانی مقدس‌نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‏ای وابسته که چهره‏شان بعد از پیروزی روشن شد، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‏کردند.

آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی‏نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمومنین علیه‌السلام که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذایقه‌ها را بیش از این تلخ نکنم ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس‏مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست‌خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده‏اند.

دسته‏ای دیگر از روحانی‌نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می‏دانستند و سر به آستانه دربار می‏ساییدند، یک‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند.

دیروز مقدس‌نماهای بی‌شعور می‏گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‏گویند مسوولان نظام کمونیست شده‏اند! تا دیروز مشروب‏فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفید و راهگشا می‏دانستند، امروز از اینکه در گوشه‏ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسوولان نیست رخ می‌دهد، فریاد «وا اسلاما» سر می‌دهند! دیروز «حجتیه‏ای»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را کردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‏اند! «ولایتی»های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‏اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‏اند و عنوان ولایت برای‌شان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت کرده و حسرت ولایت دوران شاه را می‏خورند! راستی اتهام امریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام‌ها و حرام کردن حلال‌ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می‏شود؟ از آدم‌های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن‌ها و کنایه‌ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است.

مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نکنند و با موج‏آفرینی و تبلیغات اذهان را نسبت به روحانیون متعهد بدبین نکنند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ‏کس قایل نیست و خدا می‏داند که شخصا برای خود ذره‏ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مواخذه‏ام.

من به طلاب عزیز هشدار می‏دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانی نماها و مقدس‏مآب‌ها باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده‏اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزی‌های بی‌مورد و ساده‏اندیشی‌ها سبب مراجعت آنان به پست‌های کلیدی و سرنوشت‏ساز نظام شود.

مساله دیگر اینکه امروز مقابله و تجزیه روحانیت انقلابی به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف‌افکنی میان روحانیون آماده شده‏اند. غفلت از آن، همه‌چیز را برباد می‌دهد. حال اختلاف به هر شکلی باشد، بدبینی شدید نسبت به مسوولان بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمی‏توان پیش‏بینی کرد که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی‏نماها و متحجرین شود روحانیت انقلابی جواب خدا و مردم را چه می‌دهد.

ان‏شاءالله‏ در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقه‌ها؟

وقتی نیروهای مومن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏بندی برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه‌بندی نهایتا معارضه پیش می‏آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‌کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه‏داری و دیگری متهم به التقاطی می‏شود که من برای حفظ اعتدال جناح‌ها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده‏ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می‌دانم البته هیچگاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده‏ام ولی نگران تقابل و تعارض جناح‌های مومن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بی‏درد و نق‏بزن شود.

اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‌ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی‌دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این به آن معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند؛ مساله‏ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، به آن معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده که قهرا حکم جدیدی می‏طلبد.

حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است، فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات