تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۷۶۷۶۱
عوامل فتنه 88 باید هزینه شورش علیه نظام را پرداخت کنند

توبه از جنبشی که به شورش تبدیل شد


نویسنده: مهدی پورصفا

این روزها به 22 خردادماه سالروز فرا رسیدن دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می‌شویم؛ انتخاباتی که بیش از آنکه به خاطر حضور گسترده مردم در آن مورد توجه قرار بگیرد، به دلیل وقایع پس از اعلام نتایج و همچنین تأثیرات این وقایع در فضای سیاسی امروز ایران مورد توجه است.

انتخابات سال 88 را می‌توان از جنبه‌های گوناگون مورد توجه قرار داد که هر کدام از آنها با معانی گوناگونی در ذهن هر صاحب‌نظر سیاسی منعکس می‌شود. کلماتی همچون تقلب، شورش، ریزش و رویش، نامه بدون سلام و واژه‌های دیگری که می‌توان از هر کدام صدها صفحه سخن گفت. به طور حتم هنوز تمام سخنان در مورد وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 گفته نشده است و شاید سال‌ها طول بکشد که بتوان انتظار نشر برخی ابعاد پشت پرده این اتفاق را داشت به خصوص که دخالت طرف‌های خارجی کاملاً روشن و غیرقابل کتمان است. اما اگر بخواهیم همین حالا نگاهی به آنچه از موج‌سازی‌های پس از انتخابات سال 88 مانده است داشته باشیم و قضاوتی منصفانه کنیم، تنها به یک کلمه می‌رسیم؛ «هیچ» واژه‌ای که بهتر از همه بتواند به جمله قبلی پاسخ دهد.

همه زیر چتر یک پرچم

اگر اینگونه قضاوت کنیم که ایجاد ظرفیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای پیشبرد اهداف مهم‌ترین هدف هر حرکت و موج انقلابی در سطح جامعه است، جنبش به اصطلاح سبز که برای نامگذاری طرفداران وقایع پس از انتخابات سال 88 مورد استفاده قرار می‌گیرد، عملاً هیچ ظرفیتی را در اختیار نداشته است. طرفداران جنبش سبز پس از انتخابات سال 88 مدعی بودند که توانسته‌اند ظرفیتی مهم و غیرقابل کتمان را در فضای اجتماعی ایران برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم کنند که اتفاقاً تمام گروه‌های مخالف را نیز در یک چتر حمایتی جای می‌دهد. شاید این حرف از برخی جهات درست بود، چراکه رادیکال‌ترین دشمنان نظام جمهوری اسلامی با عقاید مختلف و گاه متضاد در کنار یکدیگر قرار گرفتند؛ از گروهی مثل منافقین که عملاً در صف اول مقابله نظامی با جمهوری اسلامی قرار داشتند تا بهائیان که انگیزه‌های دیگری در سر می‌پروراندند و حتی گروه‌های چپگرا و مارکسیستی که امروز حتی در موطن اصلی خود (روسیه) نیز برای خود طرفداری ندارند.

اما جمع شدن همین گروه‌ها در کنار یکدیگر می‌تواند نیرویی برای ایجاد یک جنبش اجتماعی جهت ظرفیت‌سازی در راستای فعالیت‌های سیاسی فراهم کند.

فرودستان به کاندیدای برنده رأی ندادند

واقعیتی که پس از شش سال بر نظریه‌پردازان جنبش به اصطلاح سبز خود را نشان داده این نکته است که اساساً از همان ابتدا این موج اجتماعی- سیاسی که اتفاقاً بخش اعظم آن نیز برون‌زا بوده نفوذی در جامعه ایرانی نداشته که بعد از آن بتوان صحبت از جنبش اجتماعی یا حتی مردمی کرد.

اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 حتی در دوران اوج خود نیز بین طبقات و اقشاری محدود از جامعه ایرانی نفود داشت و هیچ گاه نتوانست تبدیل به یک دغدغه فکری و جمعی شود. نگاهی مختصر به مسیرهای راهپیمایی‌های طرفداران این جنبش به خوبی عمق و نفوذ آن را در مناطق مرفه شهرها و ضدیت مناطق محروم را به آنان نشان می‌دهد.

به همین دلیل پس از گذشت چندین روز از پدید آمدن این موج و روشن‌شدن برخی از زوایای این حرکت اعتراضی با ریزش شدید رو‌به‌رو شده و در نهایت کار به تجمعی اعتراضی در محیط مجازی رسید و حتی خود فعالان اصلی این حرکت در شوخی‌های روزمره خود به این نکته اشاره می‌کردند که فضای مجازی تبدیل به پاتوق اصلی آنان برای هر حرکت سیاسی شده است.

سایت بی. بی. سی فارسی با اشاره به همین واقعیت است که در یکی از گزارشات خود درباره فرجام اصلی این حرکت و دلایل عدم نفوذ اجتماعی آن می‌نویسد: در سطح انگیزش، اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات 88 (که با شعار «رأی من کجاست؟» شکل گرفت) در ادامه موفق به ایجاد انگیزه ‌اعتراضی برای بسیاری از اقشار جامعه یا طبقات اجتماعی نشد؛ به دو دلیل. اول اینکه بسیاری از رأی‌دهندگان رأی خود را به نفع کاندیدای «برنده» به صندوق انداخته، در نتیجه انگیزه‌جدی یا دلیل بسنده‌ای برای اعتراض به وضع «ناعادلانه» انتخاب او نمی‌دیدند.

خوب یا بد، کاندیدای برنده در میان اقشار فرودست جامعه و حتی بخشی از مرفهان حامیان فراوان داشت؛ واقعیتی که عموماً از سوی هواداران حرکت اعتراضی نادیده گرفته شد و همچنان می‌شود. اینکه ناخشنودی از نتایج انتخابات آن دوره شامل حال «عموم مردم» یا «تمام آحاد ملت» یا «تک‌تک شهروندان ایران» نبود. دیگر اینکه با توجه به ضعف یا فقدان رهبری، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی، بخشی از بدنه‌ رأی‌دهنده به موسوی و کروبی امیدی به تغییر وضعیت از طریق اعتراض در خیابان نداشت و به همین دلیل و برای نمونه بخش بزرگی از اقشار کارگر، اقلیت‌های قومی و دینی، روستانشینان و ساکنان شهرهای کوچک عمدتاً به اعتراضات آن دوره نپیوست.»

نکته جالب اینجاست که بی. بی. سی در همین تحلیل خود زیرکانه مهم‌ترین بهانه طرفداران جنبش سبز را برای حضور در خیابان‌ها زیر سؤال می‌برد و به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از رأی‌دهندگان رأی خود را به نفع کاندیدای رقیب به صندوق انداخته‌اند. خب اگر واقعیت این است که این رأی‌ها به نفع کاندیدای رقیب به صندوق انداخته شده است پس تکلیف تقلب چه می‌شود و آیا دلیل نپیوستن به این حرکت صرفاً نبود سازماندهی بود یا اصلاً دلیلی برای حضور در این اعترضات وجود نداشت.

جنبشی که شورش شد

در این گزارش بی. بی. سی به نتیجه‌گیری‌های جالب‌تری نیز می‌رسد که حتی از نتیجه بالا نیز عجیب‌تر است. نویسنده بی. بی. سی در ادامه گزارش خود آورده است: به صرف گفتمان‌سازی شاعرانه نمی‌شود از یک شورش جمعی به یک جنبش اجتماعی رسید. استمرار یک حرکت اجتماعی البته ضمانت‌کننده ‌دستیابی به هدف‌ها نیست.

نویسنده به صراحت اتفاقات سال 88 را یک شورش می‌نامد. شورش علیه چه‌، آیا قرار است علیه رأی همان فرودستان شورش شود و در این صورت تکلیف رأی و دموکراسی چه می‌شود و اصلاً شاید دعوا سر چیز دیگری است.

هزینه‌ای که هیچ‌کس هنوز حاضر به پرداختن آن نیست

زیر سؤال بردن اصلی‌ترین مفاهیم پایه اتفاقات سال 88 از سوی مهم‌ترین حامیان آن یک نکته را مشخص می‌کند و آن این است که فتنه سال 88 به پایان راه خود رسیده است و تنها نامی که می‌توان از آن یاد کرد یک شورش کور است. شورشی که به راحتی هدف اصلی آن رأی مردم فرو دست عنوان می‌شود. ظرفیت اجتماعی این حرکت از مدت‌ها پیش به صفر رسیده و حالا جز در برخی صفحات مجازی نمی‌توان نشانی از آن یافت. با این تفاسیر تکلیف الیت سیاسی حاکم بر این جریان چه می‌شود.

این سؤال نیز به نظر پاسخ روشنی دارد و آن را می‌توان در سخنان برخی سیاسیون منتسب به جناح اصلاح‌طلبان مشاهده کرد. حرکتی که به تدریج از مدت‌ها پیش آغاز شده است و حالا به صراحت می‌توان نشانه‌هایی واضح از آن را در برخی مصاحبه‌ها دید.

به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان مدت‌هاست به فکر بازگشت به حاکمیت افتاده‌اند و حالا به صورت غیر‌رسمی از برخی کرده‌های سال 88 ابراز پشیمانی می‌کنند به گونه‌ای که عباس عبدی به صراحت از منطقی نبودن برخی حرکات در سال 88 سخن می‌گوید و اینکه نظام کاری به سخنان ندارد و بر اساس رفتار قضاوت می‌کند.

با این همه به نظر می‌رسد جریان اصلاحات هنوز به این نتیجه نرسیده که باید هزینه‌ای سنگین را برای بازگشت به حاکمیت پرداخت کند و حالا به صورت کم و بیش پنهان به دنبال نوعی عذرخواهی است. امر مهمی که تکلیف آن از مدت‌ها پیش روشن شده است و آن ابراز برائت رسمی از آن چیزی که مدت‌ها بر طبل آن کوبیده شد. تقلب در انتخابات باید رسماً از سوی سران اصلاح‌طلب نفی شود. امری که هنوز جبهه اصلاحات به دنبال پذیرش آن نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات