تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۷۶۸۲۵
واکاوی الگوی سیاسی امام خمینی(ره) در گفت‌وگو با مجید انصاری

امام(ره) یک اصلاح‌طلب بودند

سیرانوش موسوی – اشاره: شخصیت کاریزماتیک امام خمینی(ره) باعث شده بود خیل انبوه ناراضیان عمومی با ایشان همراه شوند و گروه‌های اجتماعی با گرایش‌های مختلف سیاسی، امام خمینی(ره) را بهترین رهبر برای رهایی از دیکتاتوری که سال‌ها آنها را آزار می‌داد، بدانند. مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در گفت‌و‌گو با فرهیختگان ضمن ارائه تحلیل خود از الگوی سیاسی امام خمینی(ره) مشی تربیتی بیت امام را بهترین الگو برای خانواده‌های مسلمان معرفی می‌کند.

*‌ در ابتدا تحلیل خود را از الگوی سیاسی امام خمینی(س) ارائه و توضیح دهید مبانی اندیشه سیاسی ایشان چه نقشی در تفکر سیاسی ایران امروز ایفا می کند؟

**‌ اگر چه درباره امام خمینی(س) و اندیشه سیاسی ایشان سخن های زیادی گفته شده واقعیت این است که آن گونه که باید همه ابعاد شخصیتی، زوایای فکری و سیستم سیاسی ایشان تبیین نشده و شناخت جوانان از امام بیشتر نمود پیدا کرده است. جامعه ما باید نسبت به مبانی فکری و اندیشه سیاسی امام خمینی(س) آگاهی پیدا کند چراکه مکتب سیاسی امام پویا، مترقی و نجات بخش است و می تواند برای جامعه جوان ما زندگی بهتری را به ارمغان بیاورد. از این حیث از اینکه به این موضوع پرداخته اید از شما تشکر می کنم. در الگوی سیاسی یا بهتر است بگویم در اندیشه سیاسی امام(س) انسان محور قرار می گیرد، امام زمانی که سخن از انسان می گویند یعنی می خواهند انسان از قید و بندهای شیطانی رها شود و خود در همه عرصه های سیاسی و اجتماعی مسئول سرنوشت خود باشد.

نظام جمهوری اسلامی الگوی موردنظر امام خمینی(س) بود. در شکل گیری این نظام رای مردم حرف اول را می زد. خوشبختانه این اندیشه منطبق است با تجربۀ  موفق بشری در دنیای معاصر. بشر بعد از قرنها کشمکش های سیاسی و تجربه کردن نظام های سیاسی شاهنشاهی و دیکتاتوری بالاخره به این نقطه رسید که نظام دموکراسی و مردمسالاری بهترین گزینه برای اداره جامعه است. دقیقا اندیشه امام(س) روی همین نکته صحه گذاشته است و از آنجایی که در ایران بالای 90 درصد مردم مسلمان هستند، طبیعی است که این جمهوری رنگ و بوی اسلامی به خود بگیرد. مردم ایران خود داوطلبانه اسلام را انتخاب کردند و علاقه مند هستند محتوای نظام با توجه به ضوابط و قواعد اسلامی اداره شود. خوشبختانه این الگو در پرتو انقلاب اسلامی از مرحله ذهنی و تئوری خارج و به نظام حقوقی تبدیل شده است.

درعین حال امام برای اینکه سایر ارکان در مهندسی حقوقی شکل دائمی پیدا کنند دستور دادند مردم نمایندگانی را برگزیدند و آن افراد پیش نویس قانون اساسی را تهیه کردند. در تهیه و تدوین قانون اساسی مرکز و محور قدرت سیاسی، اراده و رای مردم قرار گرفت. به هر حال بعد از قرنها حاکمیت نظام استبدادی شاهنشاهی در ایران، نظام مردمسالاری بر سرکار آمد که نزدیک به 37 سال از استقرار این نظام می گذرد. در این مدت کارایی اندیشه سیاسی امام به اثبات رسیده است و تقریبا می توان گفت به طور متوسط هر 14 ماه یک بار در ایران انتخاباتی برگزار کردیم و صندوق های رای به عنوان زبان عملی مردم در مشارکت سیاسی نقش ایفا کردند.

خوشبختانه اندیشه امام(س) با وجود آمدن روسای جمهور و حاکم شدن جریان فکری مختلف، همچنان اجرا می شود و در کنج کتابخانه ها نمانده و به یک میثاق ملی و قانونی تبدیل شده است، گرچه از آغاز و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی افراد انگشت شماری این اندیشه را برنمی تافتند و عده ای هم معتقد بودند ولی فقیه مستقیما از جانب خداوند تعیین می شود و مردم در انتخاب وی نقشی ندارند اما امام با تدبیر درست و هوشمندی بین اصل ولایت فقیه و اعمال حق حاکمیت مردم آشتی و تلفیق برقرار کردند و تا به امروز هم بر همین مبنا سیاست های کلان کشوری را به پیش برده ایم.

*‌ رابطه مردمسالاری با الگوی ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی(س)را چگونه تبیین می کنید؟

**‌ در همه نظام های سیاسی برای عالی ترین مقامات مسئول کشور شرایط ویژه ای تعیین می کنند. من فکر نمی کنم در هیچ جایی از دنیا فردی بدون داشتن شرایط علمی و تجربی حق داشته باشد مسئولیتی را بپذیرد، البته در نظام های دیکتاتوری و کودتایی ممکن است به زور سرنیزه حکومتی را بر مردم تحمیل کنند. مانند شیوه ای که در عربستان امروزی اداره می شود اما از منظر امام  اگر جوهر عدالت در حاکم نباشد دست به ظلم می زند و حکومت ظالمانه هیچ سنخیتی با اسلام ندارد. شرط سوم این است که ولی فقیه باید مدیر و مدبر باشد و توانایی اداره جامعه را داشته باشد. در هر حال یک سلسله شرایط را برای سرپرست جامعه اسلامی مشخص می کند اما هرگز تعیین شرایط به معنی تعیین فرد نیست. شرایط عمومی ممکن است در 100نفر وجود داشته باشد، طبعا باید مطابق با مکانیسمی حاکم برتر انتخاب شود که این مکانیسم از دید امام انتخابات بود.

گاهی مردم به طور مستقیم انتخاب می کنند مانند امام خمینی(س) که مردم با دل و جان ایشان را برگزیدند و گاهی به لحاظ پیچیدگی شرایط مردم به طور مستقیم انتخاب نمی کنند و این مسئولیت برعهده خبرگانی است که خود انتخاب کرده اند و خبرگان ولی فقیهی که توانایی اداره جامعه را داشته باشد برمی گزینند، بنابر این امروز که دهها مجتهد در کشور داریم همه آنها ولایت جامعه را ندارند تا زمانی که مردم و خبرگان یکی را انتخاب کنند، بقیه مراجع مکلف هستند در امور اجتماعی و سیاسی از وی پیروی کنند. در آخر باید این نکته را یادآوری کنم که ولایت فقیه، ولایت خارج از قانون و دل بخواهی نیست.

ولایت مطلقه فقیه از این جهت مطلقه است که در همه امور حق سرپرستی و ساختارسازی دارد و مقید است به دو شرط مهم یکی به عدالت؛ اگر کوچکترین تخطی کند طبق نظریه فقهی امام(س) خود به خود از منصب عزل می شود و دوم رعایت مصالح جامعه اسلامی که اگر این شرط اعمال شد طبعا یک ولایت مردمی است، پس امام با این دید روشن که برگرفته از متن قرآن، سیره پیامبر و امیرالمومنین)ع( است، بین ولایت فقیه و الگوی مردمسالاری و دموکراسی عینیت برقرار کردند.

*‌ تلفیق عرفان و سیاست در اندیشه امام تا چه اندازه ایشان را در پیشبرد مبارزه خود یاری رساند؟

**‌ تلفیق عرفان و سیاست از شاهکارهای نظری و عملی امام خمینی(س) بود. تا قبل از پیروزی انقللب اسلامی تصور بر این بود که عرفان یعنی انزوا و گوشه گیری و این بعد از خداشناسی نمی تواند با سرنوشت سیاسی اجتماعی مردم هماهنگ باشد. گاه و بیگاه شاهد چنین تفکراتی در طول تاریخ اسلام بوده ایم. تصور این است که زهد و تقوا یعنی بریدن از خلق و انتخاب انزوا، البته این تفکر مختص اسلام نیست و در ادیان دیگر از جمله مسیحیت، یهودیت و فرق شرقی نیز بوده است. هر چند خداوند خطاب به آنها در قرآن می فرماید اینها بدعت آورده اند. اما در اسلام از همان آغاز که آیات مربوط به قیامت، بهشت و زندگی معنوی مطرح می شد یکسری افراد تحت تاثیر همین القائات تصور می کردند باید از مردم دور شوند، به همین خاطر عده ای از مدینه خارج شدند که حضرت به شدت آنها را مذمت کرد.

امام خمینی معتقد بودند باید در راه مردم تلاش و کوشش کنیم و دلبسته به دنیا نباشیم. کسانی که اهل عرفان و سلوک بودند و به تعبیر امام خشک مقدس بودند، عبا بر سر می کشیدند و از مسائل دنیا غافل می شدند. اما امام)ره( به عنوان یک استاد برجسته اخلاق و عرفان تصویری دلنواز از عرفان ارائه کردند؛ همان تصویری که امیرالمومنین(ع) و پیامبر اسلام ارائه کرده بودند. امام معتقد بودند عرفان یعنی شناخت حقیقت هستی و حقیقت هستی یعنی خدا را در همه حال حاضر دیدن؛ در این باور دیگر خداوند را صرفا در کنج مسجدها، کلیسا و دیرها نمی بینند، خدا در قلب مومن جای دارد. بنا به روایتی کرسی فرمانروایی خداوند، قلب مومن است بنابراین اگر چنین باور و اعتقادی پیدا کردند این فرد عارف است، در این صورت مهم نیست چه کسب وکار و پیشهای دارد و چگونه به حقیقت هستی نگاه می کند.

به نظر من امام خمینی همان راهی را که علی(ع) قطب العارفین طی کرده اند، در پیش گرفتند. حضرت دائما یا در میدان جنگ برای دفاع از اسلام بودند یا در مزرعه به کار کشاورزی مشغول بودند یا کرسی قضاوت و رهبری جامعه را برعهده داشتند اما در عین حال عارفترین عرفا بودند. پس از دیدگاه امام خمینی(س) انسان در هر پست و مقامی که باشد هیچ منافاتی با روحیه عرفانی ندارد و همواره از خشک مقدس های کج فهم گلایه داشتند و بین عرفان و مبارزه آشتی برقرار کردند.

*‌ به نظر شما مقام علمی امام(س) تا چه میزان به بیت ایشان منتقل شده است؟

**‌ به نظر من ابعاد مختلف وجودی امام تحت الشعاع شخصیت سیاسی وی قرار گرفته که هنوز هم ناشناخته مانده است. امام یکی از عالمان سرآمد زمان در حوزه های فقه، اصول، فلسفه، کالم، عرفان و اخلاق بودند، حتی پژوهشگاه امام خمینی که در مقطع دکتری به صورت تخصصی در حوزه اندیشه کلامی و اصولی دانشجو می پذیرد هنوز نتوانسته است به ژرفای علمی امام(س) دست پیدا کند. امام به شدت به مساله علم و مطالعه اهتمام داشتند. به تازگی موسسه تنظیم و نشر آثار امام زندگینامه همسر امام را با نام »خدیجه ثقفی، خدیجه دیگر« منتشر کرده است. در این کتاب همسر امام عشق ایشان به مطالعه و علم آموزی را به عنوان هووی خود معرفی می کنند. همین روحیه به فرزندان ایشان نیز منتقل شده است؛ پسران و دختران امام و در رأس آنها حاج مصطفی با اینکه کمتر از 50 سال عمر کردند یک استثنا و اعجوبه علمی و به تعبیر امام امید آینده اسلام بودند.

حاج احمدآقا هم که از ابتدا درگیر مسائل سیاسی و اداره بیت بودند و متاسفانه فرصت کافی را برای ادامه تحصیل پیدا نکردند. با اینکه در آن زمان چندان مرسوم نبود دختران مراجع و روحانیون به دانشگاه بروند و به تحصیلات خود ادامه بدهند. هم دختران و عروسشان تا مقطع دکتری ادامه تحصیل دادند. خانم طباطبائی به عنوان یک استاد برجسته در رشته عرفان صاحب تالیفات زیادی هستند. خوشبختانه باید بگویم این میراث در خانواده امام(س) همچنان پابرجاست. فرزندان برومند سیداحمدآقا علیرغم جوانی درخشش های علمی زیادی دارند که در راس آنها حاج سیدحسن خمینی است که بحق آیت الله هاشمی لقب علامه به ایشان داده اند. ایشان با اینکه جوان هستند به درجه اجتهاد رسیده اند و صاحب کرسی درس معتبر فقه و اصول در حوزه هستند و هر روز متجاوز از 300 نفر پای کرسی درس ایشان تلمذ می کنند و مانند حضرت امام لحظه لحظه وقت خود را صرف توسعه دانش و آگاهی می کنند و علاوه بر رشته های نام برده ایشان کتاب سه جلدی در معرفی فرق اسلامی دارند که بدون تردید بهترین منبع برای شناسایی فرق اسلامی است.

علاقه مندی شدید ایشان به کسب علم و دانش به گونه ای است که از بسیاری موضوعات غیرحوزوی مانند بررسی تاریخ معاصر و شناسایی گروه ها و احزاب در ایران آگاهی دارند، همچنین با دانش های نو ارتباطی و مطالعاتی کامل آشنا هستند و این مطالعات گسترده باعث شده است از ایشان یک شخصیت جامع و مسلط شکل گیرد. به طور خلاصه ایشان فرزند زمان خود هستند، برادران فاضل ایشان حاج آقا یاسر و علی آقا هم صاحب کرسی درس هستند و در قم از فضل بالایی برخوردارند، من فکر می کنم فرزندان در این حد از شایستگی پاداش دنیایی بوده که خداوند به پاس اخلاص و زحمات حاج احمدآقا به ایشان عنایت کرده است. حاج احمدآقا متاسفانه مانند برادر شهیدشان عمر کوتاهی داشتند و جایشان در میان مردم خالی است اما فرزندان ایشان این مکتب علمی را در کنار مکتب سیاسی شان که خدمت بدون ادعا به مردم است، حفظ کرده اند.

خانه و مرقد امام پایگاه عاشقان است، به طور خلاصه آزادی خواهی، آزاداندیشی، نو گرایی و روشنفکری منش زندگی فرزندان و یادگار های امام است و همین مساله باعث شده برخی کج اندیشان و دشمنان از روی حسادت یا نادانی اقداماتی کنند که خوشبختانه متانت و مردمی بودن بیت بر همه بدخواهی ها غلبه کرده است. .

*‌ به نظر شما چرا در حال حاضر بیت بیشتر روی فعالیت های فرهنگی متمرکز شده است؟

**‌ علم و دانش به مثابه درخت پرثمری می ماند که هر قدر این درخت ریشه دار تر و توانمند تر باشد، قطعا جامعه از سایه سار درخت بهتر استفاده می کنند. فرزندان امام(س) به تاسی از خط مشیی که از امام کسب کردند سعی کردند به درجات علمی بالاتری برسند. به نظر من این توجه درستی است ولی هرگز این به معنای گوشه گیری و غافل شدن از محرومان نیست. یک سنت زیبایی مرحوم حاج احمدآقا داشتند که به دورترین نقاط کشور با لباس ناشناس مسافرت می کردند و از نزدیک با فرهنگ و مشکلات مردم آشنا می شدند و آن را لمس می کردند. حاج حسن آقا نیز این ارتباط صمیمی و دوستانه را حفظ کرده اند و با ورزشکاران ارتباط صمیمی دارند و با آنها بسیار ساده، خاکی و دوستانه برخورد می کنند. همین رفتار باعث شده است مردم احساس کنند فرزندان امام مانند فرزندان خود هستند، در بطن زندگی شان حضور دارند و همین رمز روزافزون محبوبیت امام(س) و فرزندان شان بین مردم است.

*‌ از آنجایی که شما از نزدیکان بیت امام هستید گفتگو را با نقل خاطره ای از امام(س) به اتمام برسانید؟

**‌ هر گوشه از ذهن من که به دیدار با امام و حاج احمدآقا برمی گردد، شیرین و دلنشین است. البته تلخ ترین خاطره زندگی من بدون تردید به ارتحال این بزرگواران بازمی گردد. درست است که من نیز مانند سایر انسان ها سختی ها و مصائب بسیاری در زندگی دیده ام اما غم از دست دادن امام برای من بسیار جانگداز بود. سخنان پیامبرگونه امام(س) دانش ایشان و دلسوزی های شان هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود. در این ایام لازم می دانم روی این نکته تاکید کنم که دشمنان می خواهند چهره امام را مخدوش کنند و از امام کدهای نادرست می آورند، بدون اینکه به فلسفه پیدایی آن سخنان توجه کنند، موضع امام را در مقطع زمانی بازگو می کنند، و با امروز شبیه سازی می کنند اما باید بگویم این ظلم بزرگی به امام است.

امام در سخت ترین شرایط جنگ و ترور، پیام هشت ماده ای صادر کردند و همیشه کنار مردم بودند، اگر فریادی بود بر سر دولتمردان می کشیدند. جوانان باید بدانند امام یک اصلاح طلب بزرگ بودند. امام با نگاه اصلاح طلبی آمدند و نظام عقب مانده شاهنشاهی را سرنگون کردند. زمانی که عده ای موسیقی و شطرنج را حرام می دانستند امام(س) با روشنفکری خود با اینکه سن و سالی ازشان گذشته بود، فتوایی دیگر صادر کردند. متاسفانه کمتر کسی به جنبه های لطیف زندگی امام توجه کرده است. به نظر من  اگر خانواده ای بخواهد هم امروزی باشند و هم مسلمان،  الگوی بیت امام برای آنها بسیار مناسب است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات