تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴  ، 
کد خبر : ۲۷۷۳۹۱
عبدالله نوری: عبدالله نوری نه می‌خواهد به مجلس برود و نه می‌‌‌خواهد به جایگاه خاصی در حاکمیت برسد

اصلاح‌طلبان باید اعتمادسازی کنند

مقدمه: عبدالله نوری تغییر کرده است. شیخی که امروز سخن از لزوم شرکت در انتخابات می‌گوید و معتقد است حتی در انتخابات مجلس نهم باید همه اصلاح‌طلبان پای صندوق می‌رفتند همان بزرگ اصلاحاتی است که جملات توفانی‌اش در دادگاه ویژه روحانیت سینه به سینه بین اهالی اصلاحات می‌گشت. عبدالله نوری امروز می‌گوید «من خودم دوره‌ای نظرم عدم مشارکت در انتخابات بود. » همان دوره بود که سازمان ادوار تحکیم وحدت تلاش برای کاندیداتوری‌اش را به حد نهایت رساند؛ اتفاقی که نتیجه‌اش رد صلاحیت و بعد تحریم انتخابات بود. نوری آن روز زیر بار کاندیداتوری نرفت و رفته رفته تغییر کرد. چند روز پیش بود که عباس عبدی طی یادداشتی به نقد گفت‌وگوی «اعتماد» با محمدرضا خاتمی پرداخت. او در میانه نقدش جمله‌ای مهم داشت که مضمونش این بود: ذات ثبات رای یا تغییر نظر نه فضیلت دارد و نه موجب نکوهش می‌شود. آنچه قضاوت ما را نسبت به تغییر یا ثبات افراد منصفانه می‌کند این است که آنها بتوانند برای ثبات یا تغییرشان دلایل منطقی بیاورند. امروز هم به نظر می‌رسد نوری در همین جایگاه است. او برای تغییرش دلیل دارد؛ دلایلی که طی گفت‌وگویی با ماهنامه اندیشه پویا برخی از آنها را بازگو کرده است. گزیده‌ای از این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

امروز مجموعا اصلاح‌طلبان کم صحبت می‌کنند.  شاید احساس می‌کنند زمینه‌ای در حاکمیت برای شنیدن صحبت‌های‌شان نیست یا محدودیت‌هایی وجود دارد که باعث می‌شود خیلی وارد مسائل نشوند.  شاید الان در بین کسانی که صحبت می‌کنند من جزو کم‌صحبت‌ترین‌‌های‌شان نباشم.  سکوت من ظاهرش هم رادیکال نبود. 

 اگر یک نفر بخواهد در چارچوب منافع ملی حرکت کند، خیلی وقت‌ها مطالبی را که فکر می‌کند به لحاظ منافع گروهی باید بگوید و فریاد بزند، شاید نباید بگوید تا با منافع ملی تعارض نداشته باشد.  بعد این دغدغه ایجاد می‌شود که این حرفی که حق است و من می‌خواهم بزنم چه تاثیری دارد بر منافع کشور و حکومت چگونه می‌خواهد از آن استفاده کند یا جریاناتی که با حکومت مقابله می‌کنند آنها چگونه از این سخن بهره‌برداری می‌کنند و ضررش به منافع ملی چیست.  لذا خیلی‌ها در چنین وضعیت پیچیده‌ای مجبور می‌شوند سکوت پیشه کنند.  البته سکوت و کمرنگ شدن اظهارنظرها به ضرر منافع ملی است، اما وقتی طرف مقابل نمی‌خواهد حرف بزنی شاید بهتر باشد تماشاچی باشی. 

این یک واقعیت است که خیلی از نیروهایی که تبدیل به تماشاچی شدند به مرور هم از صحنه سیاسی کشور حذف می‌شوند و البته از تبعات سیاست و سیاست‌ورزی است. 

اگر بشود کاری کرد که یک گام ــ آن هم در جهت تامین منافع ملی ــ جلو رفت، باید انجام داد اما اگر کاری بشود که در نتیجه آن گامی به جلو برداشته نشود و یک گام هم به پس گذاشته شود، تماشاچی بمانید بهتر است. 

من این‌طور فکر نمی‌کنم که دولت نمی‌تواند و نباید کاری کند.  به نظر من دولت در چارچوب فعالیت‌های خودش و با تحمل مشکلات عدیده‌ای که داشته و دارد، می‌تواند گام‌هایی را بردارد.  متهم کردن اصلاح‌طلبان به اینکه همه‌چیز را خراب کردند هم قبول ندارم.  فراموش نکنیم که مشکلات متعدد و بعضا لاینحلی که الان دولت با آنها دست به گریبان است، عمدتا میراث دولتی است که مورد تایید حاکمیت بود.  اصلاح‌طلبان هم به میزان مسوولیتی که داشته‌اند، ممکن است بی‌تقصیر نباشند اما مخالفان اصلاحات کاری به مشی این جریان ندارند و دیده‌ایم که با نیروهای تندتر و کندتر چطور برخورد کرده‌اند. 

بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب حرف‌شان را که احساس می‌کنند برای کشور و جامعه مفید است، زده‌اند و هنوز هم می‌زنند ولی متاسفانه پاسخ نقدهای مشفقانه و خیرخواهانه‌شان را با تحمل هزینه‌های بسیار گرفته و می‌گیرند.  لکن مجموعا، در جامعه، کسانی که آمادگی داشته باشند حرف‌شان را بزنند و پای سختی‌هایش بایستند، کم پیدا می‌شود. 

من خودم دوره‌ای نظرم عدم مشارکت در انتخابات بود.  ولی الان جمع‌بندی‌ام این است که آن رویکرد اشتباه بود.  عدم مشارکت، ما را به جایی نمی‌رساند.  اگر بنا باشد برنامه‌ها و راهکارهایی برای آینده و فردایی بهتر برای کشور، اجرایی شود، از دل مشارکت در انتخابات است.  طرف مقابل هم چندان از مشارکت اصلاح‌طلبان خوشحال نمی‌شود.  به همین دلیل اعتقادم بر این است حرکت به سمت تحریم و عدم مشارکت، هزینه‌اش برای طرف مقابل کمتر است.  با همین منطق در انتخابات دوره قبل مجلس هم من نظرم این بود اصلاح‌طلبان باید در انتخابات شرکت کنند و تحریم انتخابات را برای کشور و منافع ملی مفید نمی‌دانستم. 

با روی کار آمدن دولت آقای روحانی اهمیت حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم روشن شد.  در اکثر انتخابات بسیاری از مردم به دلایل خاصی شرکت می‌کنند.  اگر شما به عنوان اصلاح‌طلب آمدید و از مردم خواستید فلان مسیر را بروند ممکن است آن مسیر را انتخاب کنند اما اگر از این فرصت استفاده نکردید، مردم از میان کاندیداهای موجود، یکی را به هر دلیلی انتخاب می‌کنند؛ خصوصا در انتخابات مجلس که خیلی اوقات دلایل شرکت مردم، قومی و محلی و بومی است. 

اینکه برخی نیروهای اصلاح‌طلب نخواهند سرمایه سیاسی‌شان را پشت‌سر آقای روحانی جمع بکنند، حرف غلطی نیست.  اگر یکی بگوید که نباید به گونه‌ای وانمود شود که همه خواسته‌های اصلاح‌طلبان در دولت آقای روحانی خلاصه شده، حرف درستی است.  اما یک زمان یکی می‌گوید از دولت آقای روحانی حمایت نشود، من مخالف این نگاه هستم.  از دولتی که در جهت بهبود اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مناسبات بین‌المللی گام‌هایی برداشته، وظیفه همه ما است که حمایت کنیم و اصلاح‌طلبان هم این کار را می‌کنند.  اما اینکه برنامه‌ها و عملکرد آقای روحانی مساوی با همه خواسته‌های اصلاح‌طلبان است، قطعا چنین نیست. 

آیا اصلاح‌طلبان باید خواسته‌های‌شان را محدود کنند به آن چیزی که دولت آقای روحانی انجام می‌دهد؟ نه! خواسته‌های‌شان باید سر جای خودش باشد.  اصلاح‌طلبان باید در دوره‌های مختلف متناسب با شرایط داخلی و خارجی در حوزه‌های گوناگون برنامه داشته باشند و در چارچوب برنامه‌شان ببینند که دولت آقای روحانی چند درصدش را انجام می‌دهد و آنجا حمایت کنند و چند درصدش را انجام نمی‌دهد و آنجا روی خواسته‌های‌شان پافشاری کنند.  ضمنا جامعه هم باید حس‌اش این باشد که خواسته‌های اصلاح‌طلبان سر جای خودش وجود دارد. 

مهم‌ترین گام برای بازسازی اصلاح‌طلبان این است که منسجم و یکپارچه بشوند.  همدیگر را شناسایی کنند و به هم نزدیک شوند.  اختلافاتی را که احیانا بین آنها وجود دارد تا جایی که می‌توانند باید کمرنگ کنند.  باید با تشریک مساعی همدیگر مقدمه‌ای را برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری فراهم کنند.  جریان اصلاحات چون اصلاح‌طلب است و دنبال فروپاشی نیست، باید برای حرکت گام‌به‌گام برنامه‌ریزی کند و به این منظور باید با طرف مقابل در چارچوب اصول اصلاح‌طلبی تعامل کند و از ستیز فاصله بگیرد. 

کشاندن اصلاح‌طلبان به بگومگوهای سیاسی و عکس‌العمل‌های تند، هدف برخی جریانات افراطی مقابل است برای غبارآلود کردن فضای سیاسی کشور و خارج از نظام نشان دادن جـــــریـــانـات اصــــلاح‌طلب.  اصلاح‌طلبان باید بین خودشان همکاری را تقویت کنند و با طرف مقابل هم رقابت سالم داشته باشند و اعتمادسازی کنند.  این اعتمادسازی به این معنا نیست که سکوت کنند و نسبت به خطاها و کوتاهی‌ها متذکر نشوند یا از مسیر اصلاح‌طلبی منحرف شوند. 

عبدالله نوری نه می‌خواهد به مجلس برود و نه دنبال این است که به جایگاه خاصی در حاکمیت برسد.  به نظر من در کشور ما به اندازه ٢٩٠ نفر کارشناس عالم و متخصص جهت نمایندگی مجلس شورا یا برای عضویت در مجلس خبرگان رهبری افرادی وجود دارند که بتوانند مشترک بین دوطرف باشند و احتیاجی نباشد که امثال نوری کاندیدا شوند.  نه اینکه اصلاح‌طلبان با طرف مقابل لیست مشترک بدهند.  اصلاح‌طلبان می‌توانند افرادی را مطرح کنند که طرف مقابل‌ روی آنها حساسیت نداشته باشد. 

اصلاح‌طلبان سطح مطالبات‌شان را می‌توانند تا حداقل ممکن پایین بیاورند.  حداقلی که خودش یک حداکثری است؛ یعنی حداکثری که برای طرف مقابل قابل پذیرش باشد؛ مثل دولتی که الان شکل گرفته است.  برخی افراد در دولت روحانی حضور دارند که هم اصلاح‌طلبان و هم عقلای جریان مقابل آنها را قبول دارند.  به نظر من می‌شود مجلس را هم چنین سامان داد.  ما در مجلس آینده نباید به دنبال مسائل حزبی و گروهی باشیم، باید به منافع ملی فکر کنیم و برویم دنبال کسانی که می‌توانند در مجلس منافع ملی را در بخش‌های مختلف تامین کنند. 

باید مجلسی متشکل از اقشار فرهنگی، دانشگاهی، صنعتگر، کارگر، حقوقدان و. . .  تشکیل شود.  اگر بحث را از حالت اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به سمت بحث تخصصی ببریم و بگوییم مجلس مطلوب مجلسی است که مثلا شخصیت‌هایی که در سیاست خارجی استاد هستند در آن حضور داشته باشند.  شما وقتی می‌گویید اصلاح‌طلب باشیم یا محافظه‌کار، ذهن‌تان از تخصص بیرون می‌رود و فوری هم یک‌سری آدم‌های خاص به ذهن‌تان می‌آید.  خودمان را محدود می‌کنیم به محدوده‌ای که نام اصلاح‌طلبی بر آن گذاشته‌ایم.  باید محدوده را باز کنیم و ببینیم که قشر معلمان را که خواسته‌هایی دارند از آموزش و پرورش چه کسی می‌تواند نمایندگی کند.  چه اشکالی دارد که چنین مجلسی داشته باشیم.  این حالت شاید ذهنیت شورای نگهبان را هم اصلاح کند.  اساسا نباید دنبال این باشیم که بگوییم عبدالله نوری چون یک فرد سیاسی است باید به مجلس برود.  باید بگوییم فلان حقوقدان مبرز، بهتر است در مجلس باشد. 

به نظر من در انتخابات آینده، این شعار می‌تواند جا باز کند.  اصلاح‌طلبان باید براساس برنامه صحبت کنند و صرفا سیاسی صحبت نکنند. 

می‌گویم که دو طرف باید جنبه سیاسی و جناحی به انتخابات ندهند.  کشور مشکلات جدی دارد و این مشکلات مشکلاتی نیست که فکر کنیم اگر اصلاح‌طلبان باشند درست می‌شود و برعکس.  همه باید مشارکت کنند و همه باید به صورت جدی وارد صحنه شوند؛ شاید بشود قدری از مشکلات کاست. 

 من خوش‌بین هستم.  سعی می‌کنم خوش‌بین باشم که آقای روحانی کاتالیزوری باشند برای گذار به شرایط مناسب‌تر.  امیدواری و خوش‌بینی من امید یک آدم مستاصل نیست.  مستاصل را قبول ندارم، امید یک فردی که نسبت به آینده کشورش واقعا نگران است.  فقط امیدوارم و واقعا نمی‌دانم چه می‌شود.  یک جریان ممکن است احساس‌اش این باشد که در اوج پیروزی و موفقیت قرار داریم.  یک جریان هم ممکن است احساس‌اش این باشد که ما در وضعیت هشدار هستیم و باید تلاش مضاعفی بکنیم، شاید مقداری از شرایط هشدار فاصله بگیریم.  هم حاکمیت و هم اصلاح‌طلبان باید قبول کنند که اگر همه با هم باشیم، شاید بتوانیم مقداری از خطرات فاصله بگیریم.  آن وقت همه کمی سعه‌‌صدر پیدا می‌کنند و توقعات‌شان را پایین می‌‌آورند و شاید بشود به نقطه مناسبی رسید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات