تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۷۷۳۹۵
گزارش انتقادی «جوان» از مواضع چالش‌برانگیز صادق خرازی

دموکراسی از صندوق رأی می‌گذرد نه خونریزی


نویسنده: سعید همتی

شهریورماه سال 93 شوک جدید به جماعت تجدیدنظرطلب وارد شد و در کنار عدم مقبولیت اجتماعی و رویگردانی مردم به‌واسطه فعالیت‌های براندازانه، تفرقه و چنددستگی میان گروه‌های منسوب به این جریان وارد مرحله جدیدی شد و حزب ندا رسماً آینده مبهم این طیف را تیره‌تر از گذشته کرد.

اما تشکیلات جدید طیف مدعی اصلاح‌طلبی - که به اختصار «ندا» نامگذاری شده – پیچیدگی‌های دامنه‌داری را برای جریان اصلاحات ایجاد کرده و حتی برخی از بزرگان این جریان را نگران از آینده حیات سیاسی جریان متبوع‌شان کرده آنگونه که بخشی از این رویکرد را می‌توان در مطالب پرشمار رسانه‌های تحت نفوذ این طیف جست‌وجو کرد.

آرمان رسانه نزدیک به خانواده هاشمی اولین روزنامه‌ای بود که اعضای مؤسس ندا را «اصلاح‌طلب بدلی» خواند. این روزنامه در ادبیاتی شدیداللحن و تند، تهدید کرد که در صورت ادامه این روند، اعضای حاضر در تشکل ندا را همچون برخی پیشینیان، با چوب «‌اصلاح‌طلب بدلی‌» خواهند راند.  همزمان با این، هفته‌نامه صدا نیز در گزارشی درباره این تشکل، صادق خرازی را نشانه گرفت و با یادآوری حضور خرازی در ستاد انتخاباتی قالیباف در سال ۹۲، به طور ضمنی وی را فردی فرصت‌طلب خواند که پس از انتخاب روحانی به ریاست‌جمهوری حتی لیست پیشنهادی وزرای خارجه را نیز به رئیس‌جمهور ارائه کرده که در آن لیست خودش و فامیلش کمال خرازی هم جزو سرلیست‌ها بوده‌اند. اما روحانی به این لیست اعتنایی نکرده و «‌ظریف‌» را به این سمت گمارده است. البته صادق خرازی مطلب ذکر شده در هفته‌نامه صدا درباره حضور خود در ستاد انتخابات قالیباف را تکذیب کرد.

شخصیت‌های تجدیدنظرطلب هم به طرد ندا همت گماشتند

هر چه از زمان تشکیل این حزب می‌گذشت واکنش‌ها به آن رادیکال‌تر و خاص‌تر می‌شد. محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران درباره تشکل ندا می‌گوید: «من فکر می‌کنم جوانان اصلاح‌طلب باید در احزاب در کنار شخصیت‌های باتجربه جناح اصلاح‌طلب کار کنند و کار حزبی- سیاسی را بیاموزند. بنده نیز به همین خاطر در حزب کارگزاران فعال شده‌ام تا اصول کار حزبی را بیاموزم. ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان را به صلاح نمی‌دانم و معتقدم این یک پرش و جهش به جلو است، همانطور که در ادبیات مصطلح می‌گویند غوره نشده می‌خواهد مویز شود، لذا این جوانان به زودی به اشتباه خود در این زمینه پی خواهند برد.»

احمد شیرزاد نماینده رادیکال مجلس ششم هم در اقدامی مشابه در این باره می‌گوید که «‌... آنها ( ندا) نباید مدعی چیزی باشند که نماینده‌اش هستند. اصلاح‌طلبان به اندازه کافی معارض و مخالف تریبون‌دار دارند، دیگر نیازی نیست جریان‌های جدید و نوظهور که خود را اصلاح‌طلب نیز می‌نامند به این مسئله دامن بزنند.»  وی درباره خرازی که چهره شاخص این تشکل و از اعضای هیئت مؤسس است، می‌گوید: «‌تجربه نشان می‌دهد که دیپلمات‌ها سیاستمداران خوبی نیستند.»

محمدعلی ابطحی معاون پارلمانی سیدمحمد خاتمی با اشاره به تشکیلات مذکور در صفحه اجتماعی‌اش می‌نویسد: «آقای صادق خرازی برای نجات و نزدیک کردن اصلاحات به حاکمیت تشکیلاتی درست کرده است به نام ندا؛ مخفف نسل دوم اصلاحات! در طول سال‌های قبل هم چندین تشکل اصلاح‌طلبی برای جایگزینی اصلاحات درست شده بود. این هم یک تشکل جدید. فقط نمی‌دانم چرا آقاصادق خودش را با اینکه همسن و سال ماهاست نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دوم معرفی می‌کند. در هر حال ما که بخیل نیستیم، مبارک باشد. اما اصلاحات یک جریان عمیق تاریخی است که در بدنه جامعه شکل گرفته و اندیشه‌های آقای خاتمی هم مبنای آن بوده و خواهد بود و نجات‌بخشی هم لازم ندارد. برای همه تشکل‌ها و احزاب اگر بتوانند در حزبی شدن جامعه نقش ایفا کنند، آرزوی توفیق داریم.»

احمد پورنجاتی نیز در واکنشی، اقدام جوانان موسوم به اصلاح‌طلب را نقد و تأکید می‌کند: شنیده‌ام یک فقره آقا‌صادق خرازی به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاح‌طلبی، یک تشکیلات درست کرده‌اند به نام ‌«ندا» نسل دومی‌های اصلاحات! مبارک است! البته ما ملت شریف و شهیدپرور و همیشه حاضر در صحنه، بخیل نیستیم اما متأسفانه اندکی دو‌زاری‌مان کج شده و متوجه نمی‌شویم که برخی عزیزان که در انتخابات ۹۲ عنایتشان شامل حال سردار قالیباف بود، یهویی دچار ویار اصلاحات پاستوریزه‌ شده‌اند و ان‌شاءالله برای مجلس آینده، ندایشان در خواهد آمد؟ محسن فراهانی نیز در مطلبی دیگر راه‌اندازی ندا را «‌کاملاً اشتباه‌» خوانده و خواستار تجدیدنظر راه‌اندازندگان شده است.

اظهارات عجیب و قابل تأمل خرازی

نگرانی‌های جماعت تجدیدنظر طلب از تشکیل «ندا» به عنوان گروهی که چند دسته مفرط در بین این جماعت را دامنه‌دار‌تر می‌کند در حالی همچنان ادامه داشت که اظهارات هفته گذشته صادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان نه تنها بار دیگر نگرانی از گسترش افکار افراطی توسط وابستگان به جریان تجدیدنظرطلب را درجامعه تزریق کرد بلکه این ضرورت را مطرح کرد که نهادهای تصمیم‌گیر در تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در ماه‌های پیش رو باید به حساسیت بیشتری نسبت به نامزدهای به ظاهر معتدل این طیف وارد عمل شده و همچنان به فکر آینده کشور و انقلاب باشند. خرازی هفته گذشته در همایش تشکیلاتی حزب ندای ایرانیان با بکارگیری ادبیات قابل تأمل سخنانی را مطرح می‌کند که پیام‌های نامأنوس و چالش‌برانگیز فراوانی را با خود به همراه دارد؛

وی در بخشی از سخنان خود بیان می‌کند «ندا باید تمام تلاش خود را بکند که انحراف از این کشور رخت بربندد و امروز این انحراف را در وجود احمد‌ی‌نژادیسم به عنوان یک فرهنگ می‌بیند؛ ما حاضریم خط‌شکن باشیم که ماجرای انحراف از ایران برود ولو خون بخواهد.»

هر چند که جریان انقلابی و دلسوز کشور نخستین کسانی بودند که از وجود خط انحراف در کنار رئیس دولت سابق گلایه کرده و بارها از احمدی‌نژاد به علت استفاده از برخی افراد خاص انتقاد کرده و خواستار کنارگذاشتن این افراد از مناصب و جایگاه‌های حساس کشور شده بودند اما اتخاذ چنین ادبیاتی از سوی خرازی می‌تواند هر ذهن پرسشگری را با چالش مواجه کند و سؤالات فراوانی را مطرح کند از جمله اینکه؛

جریان مدعی اعتدال‌گرایی که با حزب ندا شناخته می‌شد چرا باید از ادبیاتی استفاده کند که سال‌ها عناصر افراطی وابسته به احزاب دوقلو منحله مشارکت و مجاهدین از آن استفاده کرده‌اند؟

آیا می‌توان به‌واسطه اتخاذ چنین ادبیات خاصی سر و ته جریان تجدیدنظرطلب را یکی دانست و آنها را آسیبی برای کشور و انقلاب به شمار آورد؟

چرا باید آقای خرازی بر استفاده از واژه‌ای نظیر خون تأکید کند که در چارچوب مفاهیم سیاسی معنایی مترادف میانه‌روی مسالمت‌جویی که امروز خرازی داعیه آن را دارد نمی‌دهد بلکه شاید بتوان آن را همسان و هم‌ردیف اقدامات خشونت‌آمیز معنا کرد؟ با در نظر گرفتن چنین رویکردی از سوی خرازی چگونه باید به فعالیت‌های انتخاباتی وابستگان به این طیف نگاه کرد.

خشونت از نگاه خرازی و مرامنامه ندا

تلاش خرازی برای تئوری خشونت و افراطی‌گری‌ یادآور اقدامات براندازانه جماعت غربگرا در 18 تیر 78 و هشت ماه فتنه 88 است آنهم در حالی که وی چند ماه پیش در گفت‌وگو با روزنامه شرق با انتقاد از تندروهای جریان مدعی اصلاح‌طلبی خشونت را برای اصلاح جامعه امری اشتباه معرفی کرد: «اصلاح‌طلبی، هم پروسه و هم پروژه است و یک‌واقعیت جامعه ایران است، جامعه ایران هم خشونت‌طلب نیست.» وی تصریح می‌کند: «من جنبش اجتماعی کف خیابان را قبول ندارم، جنبش اجتماعی فقط در کف خیابان تعریف نمی‌شود. اگر الان شما سراغ آقای‌ خاتمی بروید تصور من این است که ایشان مسیرش ادامه مسیر حیات و استمرار و ثبات جریان اصلاح‌طلبی است؛ حرکت ایشان، حرکت جنبش سبز نبوده است.»

از سوی دیگر حزب ندای ایرانیان نیز که خرازی ریاست شورای مرکزی آن را برعهده دارد در بند ۱۳ مرامنامه خود با رد هرگونه تندروی در گفتار سیاسی تأکید می‌کند: «اعضای حزب ندای ایرانیان بر این باورند که افراط‌گرایی در گفتار و کردار و نگرش‌ها و نیز برداشت‌های خشن از مفاهیم مذهبی، سیاسی، عقیدتی و قومی و ترویج آن امری نابهنجار تلقی شده و در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی، خشونت و ستیز ایجاد می‌کند. افراطی‌گری احترام میان شهروندان را از بین می‌برد و موجب وهن مقدسات و تفرقه است. از این‌ رو ما از رفتارهای افراط‌گرایانه دوری جسته، تنوع و تکثر را به رسمیت شناخته و بر تضارب آرا و جدال احسن تأکید می‌کنیم.»

بهره‌برداری عناصر خاکستری تجدیدنظرطلب از سخنان خرازی

هر چند ویژگی‌هایی‌ نظیر معقول و معتدل بودن شخصیت، خرازی را از سایر فعالین اصلاح‌طلب تفکیک می‌کرد اما به‌کارگیری چنین ادبیاتی از سوی وی بیان نکاتی مختصر را ضروری می‌نماید.

افکار عمومی از رشد و شکل‌گیری فتنه دیگری در کشور همانند غائله سال 88 نگران بوده و بارها دلسوزان کشور از به‌وجود آمدن چنین مسئله‌ای ابراز نگرانی کرده‌اند، حال در شرایطی که مردم جریان انحرافی را با کمترین هزینه ممکن طرد کرده‌اند چه ضرورتی وجود دارد که ما به جای برآورد هزینه‌های تندروهای مدعی اصلاح‌طلبی و جلوگیری از خسارت‌های پدرخوانده‌های این جریان مانند سال‌های گذشته حرف از موضوعی به میان بیاوریم که مشکل و معضل روز کشور نیست.

لازم است یادآوری شود جا‌به‌جایی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران با برگزاری انتخابات صورت می‌گیرد و چنانچه لازم باشد با جریان  یا گروهی انحرافی برخورد شود باید از طریق صندوق‌ رأی تحقق یابد نه با خون و خونریزی که دستاوردی جز اغتشاش و غائله‌سازی و تحمیل هزینه‌های سنگین به مردم ندارد.

بدون تردید بکارگیری واژگانی نظیر «خون» نه تنها تحریک و تهییج جماعت تندرو برای زمینه‌سازی آشوب و اغتشاش در انتخابات پیش رو است بلکه مردم را هم نسبت به جماعت معتدل طیف مدعی اصلاح‌طلبی هم بدبین می‌کند.

در پایان باید به آقای خرازی یادآوری کرد که بیان چنین مواضعی زمینه سوء‌استفاده عناصر افراطی تجدیدنظرطلب از تشکیلات حزب ندا را فراهم کرده و می‌تواند زمینه ورود نیروهای سفید و خاکستری جماعت رادیکال را به عرصه انتخابات و حتی مجلس دهم باز کند هر چند که نهادهای تصمیم‌گیر مانند شورای نگهبان با بررسی دقیق و هوشمندانه اجازه ورود عناصر تندرو تجدیدنظرطلب را در مجلس نخواهند داد بنابراین انتظار این است که رئیس شورای مرکزی حزب ندا با رویکردی همسو با نظام چهره حزب خود را مخدوش ننماید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات