تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۷۷۴۳۹

دستاوردهای بزرگ ارتش سوریه و حزب‌الله لبنان

مقدمه: نبردهای ارتش سوریه و حزب‌الله لبنان در منطقه قلمون سوریه با مجموعه‌های تروریستی جبهه النصره وارد مراحل حساسی شده است. دکتر «هشام جابر»، سرتیپ ستاد بازنشسته ارتش لبنان در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا در بیروت، درخصوص فعل و انفعالات نظامی در قلمون توضیحاتی داده که مشروح این مصاحبه در زیر آمده است:

*‌ س: نبردهای قلمون چه معنایی در تحولات نظامی سوریه و لبنان دارد؟

**‌ هشام جابر: با نظر به جغرافیای منطقه و شرایط بسیار استراتژیک‌اش، قلمون معانی بسیار زیاد و مهمی در تحولات منطقه دارد. ارتش سوریه دو سال پیش مناطق اطراف قلمون را آزاد کرد اما به دلیل مسائل نظامی، منطقه‌ای بین قلمون و مرزهای لبنان را رها کرد که به منطقه حائل در این مکان تبدیل شد، شاید در آن زمان آزادی این منطقه برای ارتش سوریه خسارت و هزینه‌های زیادی داشت لذا موضوع آن را به زمان دیگری موکول کرد با آن که منطقه‌ای مهم به شمار می‌رفت.

وی ادامه می‌دهد: امروز آزادی این منطقه ضروری و امکان پذیر شده است زیرا از اولویت‌های اصلی نظام و ارتش سوریه به شمار می‌رود، در حقیقت منطقه قلمون به دلیل اتصال آن به مناطق دیگر به منطقه‌ای بسیار استراتژیک در روند نظامی داخل سوریه تبدیل شده است که از یک سو از نظر جغرافیایی از دمشق آغاز و از سویی دیگر به مناطق ساحلی سوریه منتهی می‌شود، اکنون مناطق ساحلی سوریه به دلیل تسلط مجموعه‌های مسلح بر منطقه جسر الشغور در معرض تهدید قرار گرفته است، پایتخت سوریه اکنون از منطقه غوطه شرقی با خمپاره و موشک از سوی مجموعه‌های مسلح تحت رهبری زاهر علوش در تهدید قرار گرفته است، از همین رو بقای مجموعه‌های مسلح در قلمون به منزله تهدید جدی و روزانه علیه دمشق تلقی می‌گردد.

از سوی دیگر استقرار این مجموعه‌های مسلح از ناحیه جنوب قلمون، بخش زبدانی و راه ارتباطی بیروت دمشق را تهدید می‌کند و همانطور که می‌دانید این راه تنها گذرگاه ارتباطی دمشق با خارج تلقی می‌شود؛ گرچه راه ارتباطی لاذقیه و طرابلس در شمال لبنان نیز وجود دارد و همچنین می‌دانید که گذرگاه بین اردن سوریه، ترکیه سوریه و عراق سوریه نیز اکنون به دلیل حضور مجموعه‌های مسلح بسته است لذا نبرد قلمون نبردی بسیار استراتژیک به شمار می‌رود که دیگر نمی‌توان برای آن انتظار کشید؛ از همین رو به نظر من به عنوان یک کارشناس نظامی آغاز عملیات از سوی ارتش سوریه و حزب‌الله لبنان در این منطقه بسیار ضروری بود، اما این که لبنان در مقابل چنین تحولی بی‌طرف بماند و دخالتی نکند به اعتقاد من اشتباه بوده است زیرا بین چهار تا پنج هزار مسلح در داخل لبنان در منطقه بقاع حضور دارند که با این مجموعه‌های مسلح در داخل سوریه و از جمله در قلمون ارتباط لجستیک و حمایتی دارند.

*‌ س: پس از نبرد قلمون آیا باید منتظر تحولات جدید نظامی دیگری باشیم؟ به عنوان مثال آیا این نبرد به سوی ادلب ادامه خواهد یافت؟

**‌ هشام جابر: اول این که یکی از آثار موفقیت در نبرد قلمون به نیروهای باقی مانده از مجموعه‌های مسلح در این منطقه برمی‌گردد که به کدامین سو حرکت می‌کنند. اگر این نیروها به سوی لبنان حرکت کنند معنایش آن است که ده هزار نیروی مسلح تروریستی در لبنان گرد هم آمده‌اند و این تهدیدی بزرگ برای لبنان به شمار می‌رود، البته اگر هماهنگی کاملی بین ارتش لبنان و سوریه و حزب‌الله وجود داشته باشد، این نیروهای تروریستی یا باید نابود شوند و یا آن که گذرگاهی امن برای آنها ایجاد شده تا به سوی صحرای سوریه حرکت کنند، موفقیت در این نبرد روحیه ارتش سوریه را تقویت کرده و قوای خود را می‌توانند برای حرکت به سوی جسر الشغور و ادلب متمرکز کنند، ارتش سوریه اکنون نمی‌تواند در تمام جبهه‌ها وارد عمل شود، الان سخن از شهر حلب است که بخش غربی آن تحت سیطره ارتش سوریه و بخش شرقی آن تحت کنترل مجموعه‌های مسلح است، به اعتقاد من ارتش سوریه در ابتدا باید به نبرد قلمون و سپس غوطه شرقی و در مرحله سوم بر روی جسر الشغور و ادلب متمرکز شود، تاکنون و ظرف حدود پنج روز دستاوردهای بسیار بزرگی در قلمون به دست آمده است.

سرتیپ هشام جابر افزود: من انتظار دارم که طی روزهای آینده تمرکز عملیات نظامی مشترک ارتش سوریه و حزب‌الله به سوی «تپه موسی» باشد، پیشتر سیطره کامل بر تپه باروج که بسیار مرتفع است انجام گرفت و اگر این اماکن استراتژیک فتح شود باقی مناطق برای طرف مهاجم آسان خواهد بود زیرا روشن شده است مجموعه‌های مسلح در قلمون با مجموعه‌های مسلح در ادلب متفاوت هستند زیرا آنها این فرصت را پیدا نکردند که به مجموعه‌ای مثل جیش الفتح که ترکیه با پول‌های عربی درست کرد تبدیل شوند و این همان مجموعه‌ای است که در ادلب وارد عمل شدند و توانستند آن را به تصرف در آورند، این از نظر عملیاتی و میدانی در مناطقی است که نبردها جریان دارد.

وی درخصوص نقش ترکیه ادامه داد: ما شنیده‌ایم که میانجیگری‌های سیاسی آغاز شده است تا از بروز نبرد بزرگ جلوگیری کرده و برای همین امر چنین گفته شده است وارد گفت‌وگو شده است تا گذرگاهی در این مناطق برای خروج نیروهای مجموعه‌های مسلح فراهم شود اما همه ما می‌دانیم که نه سوریه و نه حزب‌الله و نه هم پیمانان سوریه و مقاومت به انتقال این نیروها به شمال سوریه و انضمام به جیش الفتح هرگز موافقت نخواهند کرد و اگر حل و فصلی در این میان وجود داشته باشد جز انتقال این نیروهای به منطقه رقه در داخل سوریه نخواهد بود، به شکلی که در نهایت این مجموعه‌های به سوی ادلب و جسر الشغور عقب نشینی کرده و منطقه را کاملا تخلیه کنند، اما ما همه به خوبی می‌دانیم که ترکیه در این میان نقش اصلی در شمال سوریه را در میدان‌های نبرد بازی می‌کند؛

چه آن که آنها در جریان سقوط ادلب نه تنها امکانات لجستیک که همه گونه اطلاعات عملیاتی و نظامی در اختیار مجموعه‌های مسلح قرار دادند و بدون کمک‌های ترکیه هرگز این تحول در ادلب ایجاد نمی‌شد، ترکیه در حقیقت اداره‌کننده اصلی نبردهای ادلب بود و اتاق فرماندهی داشت، دولت ترکیه تاکنون نیرنگ‌های زیادی در تحولات سوریه به کار برده است و اگر حل و فصلی در میان باشد باید به این موضوع تکیه شود و فراموش نکنیم که در هر راه حل غیر نظامی باید آزادی افسران و سربازان لبنانی اسیر در دست این مجموعه‌های تروریستی و عقب نشینی از سرزمین‌های لبنان و قلمون سوریه باید در دستور کار قرار گیرد.

*‌ س: در چهارچوب بررسی‌هایی که داشتید به ترکیه اشاره کردید، آیا ممکن است ارتش ترکیه دست به اقدام نظامی مستقیم در خاک سوریه و به خصوص شمال این کشور بزند؟

**‌ هشام جابر: ترکیه از طریق گروه‌های تروریستی وابسته اکنون نقشی آشکار در جنگ سوریه بازی می‌کند اما من معتقدم که به مصلحت دولت ترکیه نیست که به شکل مستقیم و با ارتشش وارد جنگ در سوریه شود، ما شاهد بودیم که چگونه ورود داوود اوغلو برای زیارت قبر موسس دولت عثمانی از همه سو و بسیاری از دولتها و حتی ایران تحت عنوان ورود غیرقانونی به یک کشور محکوم شد در حالی که فقط سیصد متر وارد خاک سوریه شد حال چگونه خواهد بود اگر ارتش ترکیه دخالت نظامی مستقیم داخل سوریه کند؟

من معتقدم که این فرضیه تحقق نمی‌یابد، ترکیه با حداقل تعقل هم باید بداند که مصلحتی برای دخالت مستقیم ارتشش و نیروی هوایی‌اش ندارد، مادامی که همه مجموعه‌های تروریستی مسلح شمال سوریه و از جمله داعش تحت فرمانش هستند، هیچ عاقلی در دنیا پیدا نمی‌شود که قبول کند ترکیه بر این مجموعه‌ها تسلط ندارد، چه آن که با قطع حمایت ترکیه از این مجموعه‌های تروریستی، حداقل 60 درصد شمال سوریه از وجود این تروریست‌ها به سرعت پاک می‌شود.

*‌ س: در لبنان از سوی برخی نیروهای سیاسی و به خصوص نیروهای وابسته به «14 مارس» شنیده می‌شود که در قبال نبردهای قلمون باید سیاست خویشتن‌داری و عدم دخالت را اتخاذ کرد، در حالی که این نبردها در حقیقت لبنان را از خطر تروریسم داعشی و جبهه النصره حمایت می‌کند. آیا اتخاذ این سیاست به لبنان آسیب وارد نمی‌کند؟

**‌ هشام جابر: مواضع سیاسی این جریانات با مواضع سیاسی هم پیمانانشان در دولت‌های عربی منطقه خلیج فارس هماهنگی دارد، اینها فقط سر و صدا بلند می‌کنند و در میدان عمل تاثیری نخواهند داشت، در حقیقت نقاب از صورت این جریانات برداشته شد که مدعی هستند ضد تروریسم هستند در حالی که جبهه النصره جزیی از القاعده است، جالب است که آنها یک خطای فاحش کردند و به آنهایی که در قلمون هستند عنوان مخالفین نظام سوریه را دادند، «14 مارس» با اطلاق این عنوان حتی هم پیمانانشان را در تنگنا گذاشتند، بالاخره حزب المستقبل با تروریسم است یا ضد تروریسم است؟

اتخاذ سیاست بی‌طرفی در جنگ قلمون و طرح موضوع خویشتن‌داری به نفع تروریست‌های حاکم در این منطقه است و این امری روشن است، اما ارتش لبنان سیاست روشنی دارد و تحت تاثیر این مواضع قرار نخواهد گرفت و به واجبات ملی‌اش در دفاع از لبنان در خاک لبنان عمل خواهد کرد و چه در هجوم و چه در دفاع در داخل خاک لبنان، ارتش در مقابل این مجموعه‌ها هر چه لازم باشد عمل می‌کند چنانچه تا کنون عمل کرده است.

سرتیپ بازنشسته ستاد ارتش لبنان ادامه داد: «14 مارسی‌ها» حزب‌الله را سرزنش می‌کنند که چرا در سوریه عملیات دفاعی می‌کند اما در سایه تحولات و نبرد قلمون بر همگان روشن است که حزب‌الله با عملیات بازدارنده در داخل خاک سوریه در حال دفاع از سرزمین و امنیت لبنان است زیرا اگر عملیات و اقدامات حزب‌الله نبود این مجموعه‌های تروریستی در ظرف یکساعت در داخل لبنان بودند، حزب‌الله برای این اقدامات خود هیچ نیازی به دریافت اذن از این جریانات سیاسی ندارد، حزب‌الله با خون مجاهدانش از فرزندان این ملت و این وطن دفاع می‌کند لذا مخالفینش کمی تقوا پیشه کنند، آنها منتظرند تا اگر حزب‌الله شکست خورد آنگاه ملامتش کنند و اگر پیروز شد برای همراهی با ملت لبنان برای حزب‌الله دست زده و هورا بکشند.

وی در ادامه در خصوص مواضع سیاسی «14 مارس» در باره تحولات قلمون گفت: مواضع سیاسی 14 مارس در قبال تحولات قلمون از پیش شکست خورده است و افکار عمومی لبنان بر این امر واقف است، این یک لکه ننگ برای ما است که یک وزیر لبنانی می‌آید و اقدامات حزب‌الله را انتقاد کرده و حتی در قبال عملیات حزب‌الله در خاک لبنان علیه تروریست‌ها درخواست خویشتن‌داری سیاسی می‌کند، کدام خویشتن داری؟ همه می‌دانند اگر نبرد قلمون نباشد آنگاه ده هزار تروریست در داخل لبنان حاضرند و این آقایان سیاستمدارانی که خودشان را عقل کل می‌دانند کجا خواهند بود که پاسخ بدهند؟

*‌ س: آیا نبردهای قلمون ممکن است واکنشی در بین حامیان این مجموعه‌های تکفیری در شمال لبنان داشته باشد؟ آیا ممکن است اینها در شمال لبنان دست به اقدامات تلافی جویانه بزنند؟

**‌ هشام جابر: عمده نیروهای مسلح همراه با مجموعه‌های مسلح سوری در منطقه بقاع وجود دارند اما در شمال لبنان مجموعه‌های سازمانی مخفی هستند که در این زمینه ارتش و سازمان اطلاعات نظامی ارتش برای کشف آنها اقدامات بسیار خوبی را انجام داده است و هر روز یکی از آنها را کشف می‌کند، ارتش لبنان چشمانی باز و بیدار در شمال لبنان دارد که اگر هرگونه واکنشی و اقدامی از سوی آنها صورت گیرد به سرعت با آنها مقابله می‌کند، ارتش لبنان دستاوردهای بزرگی در صیدا در جنوب و طرابلس در شمال داشته است، بله ممکن است در صورت پیروزی در نبردهای قلمون عملیات انتقامجویانه‌ای صورت گیرد و این احتمالی وارد است و باید برای آن آماده باشیم، بسیاری از هسته‌های زیرزمینی تروریستی در شمال لبنان و در برخی از اردوگاه‌های فلسطینی کمین کرده‌اند و هر لحظه با دستورات خارجی ممکن است عملیات تروریستی انتقامجویانه‌ای داشته باشند و نباید فراموش کنیم که ما در حال جنگ با تروریسم هستیم.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات