تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۷۷۴۶۴
چرا رهبری بزک‌کردن چهره آمریکایی‌ها را خیانت می‌دانند

بزک هیولا در آرایشگاه تجدیدنظرطلبان


نویسنده: محمد اسماعیلی

«کسانی که می‌خواهند دشمنی خباثت‌آلود امریکا و برخی دنباله‌روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه‌ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می‌کنند» این عبارت را باید مهم‌ترین بخش از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه هفتم تیر دانست.

سخنان معظم‌له به خوبی نشان می‌دهد که جریانی در تلاش است تا به بهانه‌های مختلف و با ابزارهای متفاوت باورهای مردم نسبت به نظام سلطه را تغییر دهد و پرده ضخیمی بر بیش از 50 سال دشمنی و خباثت امریکایی‌ها بکشد. بر همین اساس است که رهبر انقلاب طی همین سخنرانی «دشمن‌شناسی» را یکی از نیازهای اساسی امروز کشور می‌دانند و نمونه‌هایی از اقدامات تروریستی امریکا و عوامل آن علیه ملت ایران را اینگونه بیان می‌کنند:«حادثه 7 تیر سال 1360»، «بمباران شیمیایی سردشت در 7 تیر 1366»، «ترور شهید صدوقی در 11 تیر سال 1361» و «ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در 12 تیر سال 1367.»

حال برای بازشناسی جریانی نشانه‌دار که به شکلی فراگیر طراحی شده در تلاش است تا «چهره خشن و وحشتناک و هیولایی امریکا را توجیه کند» باید نگاهی کوتاه به برخی تحولات و اتفاقات عرصه سیاسی انداخت تا هم مصداق سخنان رهبری در این باره عینیت پیدا کند و هم تاکتیک‌های این جریان برای رسیدن به چنین هدفی مشخص شود.

ذوق‌زدگی از روابط تهران- واشنگتن

«ذوق‌زدگی مفرط از روابط ایران - امریکا» 20ماهی می‌شود که وارد ادبیات سیاسی کشورمان شده و علت آن هم تلاش روانی –رسانه‌ای طیف تجدیدنظرطلب برای عادی‌سازی روابط تهران- واشنگتن است.

پس از روی کارآمدن دولت یازدهم تا به امروز جریان مورد اشاره تلاش فراوانی داشته تا با بهره‌گیری از تاکتیک‌هایی نظیر «برجسته‌سازی» مواضع و رفتارهای به ظاهر دوستانه مقامات غربی در رسانه‌های زنجیره‌ای خود و تعریف و تمجید از رویکرد کنونی دولتمردان امریکا نگاه مردم به عملکرد سران این کشور را تغییر دهد. پدرخوانده‌های این جریان تلاش می‌کنند تا بر همین اساس ضرورت تجدیدنظر در مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مطرح کرده و این را القا کنند که «مسامحه و گسترش روابط با امریکا» مطالبه عمومی مردم بوده و دشمنی با امریکا بهره‌ای جز تحریم و محدودیت‌های بین‌المللی ندارد. برهمین اساس آنها تلاش دارند روحیه استبکارستیزی مردم را تبدیل به سازش ناعادلانه با غرب نموده و حاکمیت را در مسیری هدایت کنند تا به بسیاری از خواسته‌های نامعقول غرب و به‌خصوص امریکا پاسخ مثبت دهد.

بنابراین تزریق نگاه خوش‌بینی به غرب در جامعه آن هم به کمک رسانه‌های پرشمار خود را باید یکی از تاکتیک‌های مناسب این جماعت دانست آنگونه که طی 20 ماه اخیر بارها تلاش شده تا کم‌اهمیت‌ترین اقدامات مقامات امریکایی، پراهمیت‌ترین موضوعات ترجمه شده و به «اساسی‌ترین قدم‌های امریکایی» جهت مصالحه با جمهوری اسلامی ایران تعبیر شود که می‌توان به نمونه‌هایی از آن اشاره کرد.

به عنوان مثال در طول هفته‌های ابتدایی پس از توافق ژنو 3، اعترافات دوپهلوی برخی دیپلمات‌های غربی درباره «حقوق هسته‌ای ملت» را به شدت برجسته یا سخنان مرموزانه نمایندگان نظام سلطه در مورد «لغو تحریم‌ها» را با آب و تاب فراوان در سطح رسانه‌هایشان جهیده می‌کردند، اما برعکس، مواضع خصمانه و قلدرمآبانه سیاسیون غربی را علیه مردم سانسور می‌کنند یا بسیار کمرنگ و کم‌رمق پوشش خبری می‌دهند.

در یکی دیگر از نمونه‌ها، برخورد دوگانه با مواضع وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد تیم امریکایی در نشست ایران با 5+1 در ژنو است. درحالی ارگان‌های مطبوعاتی تجدیدنظرطلب – در آذر 92 - مذاکرات ژنو را بسیار مثبت و امیدوارکننده ارزیابی می‌کردند که وندی‌شرمن در اظهاراتی بی‌ادبانه و شرم‌آور بیان می‌کند:«فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است» و در ادامه می‌گوید: ما به دنبال حذف تحریم‌های وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت می‌دهیم برای از بین بردن نگرانی‌های ما، مدتی «استراحت» کند. در آن مقطع زمانی نه تنها رسانه‌های هواخواه لیبرالیسم در داخل به سخنان توهین‌آمیز مذاکره‌کننده ارشد تیم امریکایی در مذاکرات هسته‌ای واکنشی درخور توجه آن هم در قالب نوشتن یادداشت و مقاله نشان ندادند، بلکه حاضر نشدند حتی اصل خبر را هم در صفحات خود برای تنویر افکارعمومی و حداقل رعایت حق ابتدایی مردم، پوشش خبری دهند.

پایان دشمنی ایران – انگلیس!

نمونه دیگری از تلاش روزنامه‌های وابسته به جماعت تجدیدنظرطلب را باید مقطعی دانست که بعد از سال‌ها رئیس‌جمهور کشورمان با نخست‌وزیر انگلیس دیداری دوجانبه داشتند. همزمان با دیدار روحانی – کامرون در نیویورک انبوهی از رسانه‌های این طیف با ذوق‌زدگی این دیدار را «تاریخی» و «پایان‌دهنده روابط سرد 36 ساله» توصیف و با عبارت‌هایی مبالغه‌آمیز این اتفاق را دستاوردی بزرگ و تأثیرگذار برای کشورمان عنوان کردند. از سوی دیگر برخی مقامات دولتی مانند حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در صفحه توئیتر خود پس از این دیدار با جملاتی تأمل‌برانگیز و سراسر احساس‌محور می‌نویسد:«‌این دیدار... در روابط اروپا و ایران تغییرات اساسی ایجاد کرده و مذاکرات هسته‌ای را تحت تأثیر قرار خواهد داد. لذا از دستاوردهای مهم سفر امسال دکتر روحانی به نیویورک، تحول در روابط تهران- لندن و بحث هسته‌ای، پس از دیدار سران ایران و انگلستان است.»

ختم کدورت‌ها با تأسیس دفاتر جدید دیپلماتیک ایران و آمریکا در خاک دو کشور!

آنگونه که تأکید شد «تزریق نگاه خوشبینی به غرب در جامعه» به کمک رسانه‌های زنجیره‌ای خود یکی از تاکتیک‌های مناسب این جماعت است.

یکی دیگر از تلاش تجدیدنظرطلبان برای عادی‌سازی روابط ایران- امریکا و پیرو آن تعدیل روحیه استکبارستیزی جامعه را می‌توان در صفحات نخست روزنامه‌های زنجیره‌ای در اردیبهشت ماه جست‌وجو کرد آنجایی که نسبت به خبر غیر موثق تأسیس دفاتر جدید دیپلماتیک ایران و امریکا در خاک دو کشور واکنش نشان داده‌اند. روزنامه آرمان رسانه نزدیک به خانواده ‌هاشمی تیتر نخست خود را به همین موضوع اختصاص داده؛ «ساختمان‌ها نو می‌شود» و از ضرورت توسعه روابط اینگونه یاد کرده: «به این ترتیب عادی‌سازی روابط بین واشنگتن و تهران با همه پیچیدگی‌هایش زمان زیادی خواهد برد و باید این را اضافه کرد که این بازگشایی دفاتر دیپلماتیک را ... یک قدم پیش از روابط کامل دیپلماتیک دو کشور باشد. این در حالی است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور سال گذشته گفته بود عدم ‌رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت نخواهد بود.» روزنامه‌های شرق، مردمسالاری و اعتماد هم در مطالبی ‌با عنوان «افتتاح دفاتر جدید حافظ منافع ایران و امریکا» به ذوق‌زدگی از خبر روزنامه واشنگتن پست پرداختند.

و واکنش احساسی روزنامه‌های این جماعت این سؤال را مطرح می‌کند که چرا طیف تجدیدنظرطلب حتی یک بار هم تهدیدات پردامنه مقامات امریکایی علیه کشورمان را در صفحات نخست خود پوشش نمی‌دهند و به جای آن یک خط در میان از ضرورت بازگشایی دفاتر جدید دیپلماتیک سخن به میان می‌آورند. یا اینکه چرا به رغم بدعهدی امریکا طی چندماه اخیر و افزایش چند‌باره تحریم‌ها علیه کشورمان هیچ‌گاه به ضرورت هوشمندی و عدم اعتماد تیم مذاکره‌کننده به غربی‌ها نپرداخته و به جای آن خواهان گسترش روابط با ایالات متحده امریکا شده‌اند.

سانسور اظهارات مقامات غربی پس از لوزان

پس از صدور بیانیه لوزان همین رویکرد از سوی جماعت تجدیدنظرطلب تکرار شد؛ آنها از یک سو تلاش کردند ضمن سانسور مواضع تند مقامات غربی درباره ایران، چهره آنها را تطهیر کرده و از سوی دیگر بیانیه لوزان را به عنوان دستاوردی بزرگ پایانی بر تمام مشکلات داخلی عنوان نمایند. به عنوان نمونه این جریان آن بخش از اظهارات تند اوباما و کری که نشان می‌داد دشمنی آنها با ملت ایران تمامی ندارد را کمرنگ و تا حد ممکن سانسور کرده و آن بخش از سخنان آنها که به ظاهر بوی تفاهم و همکاری با ملت ایران را داشته برجسته کرده‌اند. در یکی از این اقدامات رسانه‌های زنجیره‌ای بخش مهمی از سخنان «جان کری» وزیر خارجه امریکا که پس از اتمام گفت‌‌وگوهای فشرده لوزان به میان خبرنگاران آمده بود را تا حد امکان سانسور می‌کنند.

هدف از بزک‌کردن چیست؟

1ـ«‌مخدوش‌‌کردن الگوی مقاومت در مقابل غرب» یکی از اهدافی است که جریان دوم‌خردادی سال‌هاست به دنبال آن بوده، آنگونه که این جماعت ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری این را به افکار عمومی منتقل می‌کرد که تنها عامل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دیپلماسی تهاجمی و فعالانه ایران در بحث هسته‌ای است که در صورت تغییر در این رویه رفتاری، گشایش فراوانی در زندگی آنها اتفاق خواهد افتاد. این جریان در ماه‌های پیش با بهره‌گیری از اتفاقات بحث‌برانگیزی نظیر «دیدار چهره به چهره دو رئیس‌جمهور ایران و امریکا‌» و همچنین «‌استمرار مذاکرات دو طرفه با نمایندگان نظام سلطه» تلاش دارد به جامعه این را تلقین نماید که تحقق این موارد می‌تواند پوششی مناسب برای کاهش تحریم‌ها و ترمیم چهره بین‌المللی ایرانیان به شمار آید و این یعنی شکستن هیبت نماد مقاومت در مقابل امریکا.

2ـ «استحاله اصول و مبانی سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران» هم یکی دیگر از اهداف است، به صورتی که مهم‌ترین مؤلفه این سیاست خارجه که همان مبارزه با استکبار و مقاومت بر سر اصول است، جای خود را به سازش، تسلیم و روابط عادی دوطرفه داده تا دیگر در سیاست خارجه کشورمان نتوانیم جایی از مبارزه و مواجهه با قدرت‌های استعمار‌گر بیابیم.

3ـ«فشار به حاکمیت اسلامی از دالان افکار عمومی» هم در این طرح مورد توجه قرار گرفته است. با این توضیح که رهبران تئوریک این جریان به خوبی می‌دانند که «‌تغییر نگرش مردم تغییر گفتمان و قواعد رفتاری در کارگزاران نظام را در پی دارد» بنابراین باید تلاش شود تا مردم جامعه در حوزه‌های مختلف از جمله نوع مواجهه با نظام سلطه دچار تغییر نگاه شوند و به این باور برسند که ادامه مقابله با امریکایی‌ها دستاوردی جز تحریم‌های بین‌المللی به همراه نداشته است. زمانی هم که این باور عمومی نهادینه شد خود به خود حاکمیت تحت فشار خواسته‌های مردمی قرار گرفته و از نبرد با نظام سلطه دست بردارند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات