تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۷۷۶۸۵
کلید تدبیر قفل تحریم را باز کرد

تولد جهان نو


گروه دیپلماسی: سرانجام بعد از قریب به 12 سال مذاکره، ایران و قدرت‌های جهانی (1+5)، به «توافق بزرگ» رسیدند. این خبر، بیش از همه برای ملت ایران خوشخال‌کننده است، چرا که بار تحریم‌های ظالمانه‌ای که در این سال‌ بر کشور تحمیل شده بود به طور مستقیم مردم را تحت فشار گذاشته بود در گذشته نه تنها امکان هیچ توافقی وجود نداشته است. بلکه طرفین بر طبل جنگ می‌کوبیدند. اینک، دستگاه توانمند دولت جدید نه تنها گزینه جنگ را از خود دور کردند، بلکه واضعان تحریم‌ها، پذیرفته‌اند که تحریم‌هایشان را لغو کنند. این، برای مردمی که «کهنه زخم تحریم‌ها» را با دردی‌ مزمن تحمل می‌کردند، رویا‌گونه است. مذاکرات دو سال اخیر و روش خردمندانه‌ای که آیت‌الله خامنه‌ای، حسن روحانی و محمدجواد ظریف و همکارانش در تعامل و گفت‌وگوی عاقلانه با جهان در پیش گرفتند، فارغ از نتیجه مذاکرات متضمن یک دستاورد راهبردی برای ایران بود و آن تغییر نگرش‌های منفی به ایران است.

در طول 8 سال دولت محمود احمدی‌نژاد، با توسل به دستگاه دیپلماسی بی‌رمقی که داشت، سیمایی دگرگونه‌ای منفی از ایران نزد جهانیان نقش بسته بود.

نظرسنجی‌های متعددی که در کشور مختلف جهان و حتی در خود آمریکا صورت گرفته، نشان می‌دهد که وجهه ایران در میان افکار عمومی جهانیان در دو سال اخیر، رو به بهبود بوده است این، دستاورد و سرمایه کمی نیست.

اشتباه محض است که توافق حاضر را پایان راه بدانیم و حتی ماموریت ظریف و تیمش را در این پرونده خاتمه یافته تلقی کنیم. قطعات توافق وین، گام و دستاورد بزرگی محسوب می‌شود و مبنای حرکت‌های بعدی کشور در تعاملات بین‌المللی خواهد بود ولی واقعیت‌ این است که این توافق، همانند نوزادی که تازه به دنیا آمده، باید مسیر رشد و بلوغش را در میان سیاست بازی‌های متداول جهانی طی کند.

این توافق باید در پارلمان ایران و کنگره آمریکا بررسی شود. از هم اکنون می‌توان به وضوح لابی صهیونیست‌ها در واشنگتن را دید که ��عی در  مجاب کردن سناتورهای آمریکایی برای ابطال یا ناکارآمدسازی توافق دارند.

وانگهی، حتی بعد از قطعی شدن توافق، مذاکرات اجرای آن، هر چند نه به شکل کنونی ولی در سطوح دیگر و حتی بعضا پشت پرده ادامه خواهد یافت و طبیعی است که در این مسیر، اختلاف‌نظرها، چانه‌زنی‌ها و حتی کارشکنی‌هایی نیز به وجود خواهد آمد.

حتی اگر متن توافقنامه کاملا صریح و عاری از کلمات و ادبیات دو پهلو نیز باشد، باز هم می‌توان انتظار برخی تفسیرها و انتظارات نامعقول را داشت چرا که در جهان زور محور کنونی، اصل نه برعدالت و انصاف که بر تفرقه‌گرایی است.

از این رو به ویژه ماه‌های نخست بعد از قطعیت توافق را باید در زمره سخت‌ترین و حیاتی‌ترین دوره‌های مربوط به آن داشت و با حتمی دانستن برخی ناملایمات در این مسیر، خود را آماده نبردهای دیپلماتیک‌ دیگری کرد.

بنابراین، حتی فراتر از این اصل که هیچ کشوری در دنیا قابل اعتماد نیست، درباره آمریکا به دلیل واقعیت‌های انکارناپذیر و مستند تاریخی باید گفت که این بی‌اعتمادی، مستحکم ترو موجه‌تر موجه نیز هست.

این گزاره درباره اغلب کشورهای مذاکره‌کننده با ایران و به ویژه روسیه نیز صادق است.

از این رو، بر غم مذاکرات اخیر و توافق حاصل از آن، نباید ساده‌انگارانه انتظار دوستی از این کشورها را داشت. آنچه بعد از این رخ خواهد داد، درست همانند آنچه پیش از این اتفاق افتاده، مبتنی بر رقابت و منافع ملی هر طرف خواهد بود.

با توجه به آنچه در بند پیشین بدان اشاره‌ شد، تدبیر و سیاست خارجی مبتنی بر «عزت، حکمت و مصلحت»، ایجاب می‌کند که با قدرت‌های جهانی، تعاملات هواشمندانه‌تری را در پیش بگیریم.

در این باب می‌توان نوع رابطه با آمریکا را باز تعریف کرد. جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات اخیر، بی هیچ شعار و تعارفی، عزتمندانه عمل کرد و مذاکره با آمریکا را نه از موضع ضعف که در موقعیتی مناسب تجربه کرد. بنابراین آن نگرانی قدیمی که مبادا مذاکره با آمریکا حمل بر ضعف ایران شود، اساسا منتفی است. لذا این گفت‌وگوها می‌تواند در باب روابط دوجانبه، به سیاق عزتمندانه کنونی ادامه یابد و در نهایت با در نظر گرفتن سه اصل اعلامی رهبری در سیاست خارجی (عزت، حکمت و مصلحت) به از سرگیری روابط رسید.

چنین سیاستی، عین هوشمندی و تدبیر است چرا که به نوعی کاهنده یا مهارکننده دشمنی آمریکا با ایران است. تبدیل یک رابطه خصمانه پرخطر به یک رابطه متعارف کم خطر، گزینه‌ای است که عقل سلیم بدان حکم می‌دهد.

رابطه با آمریکا، صد البته به معنای پذیرش سیاست‌های آمریکا نیست کما این که روابط ایران با روسیه و انگلیس و دیگران، معنای پذیرش سیاست‌ها یا دیکته‌های آنان نیست.

چنین سیاستی سه دستاورد مهم می‌تواند داشته باشد: اول آن که ضریب اطمینان به اجرای توافق حاضر را تقویت می‌کند و دوم این که از آسیب‌زایی آمریکا به ایران می‌کاهد و بر نفعش می‌افزاید سومین نفعش نیز محدود شدن قدرت مانور کشورهای ضد ایرانی مانند اسراییل و عربستان است که در خلا ایجاد شده کنونی بین ایران و آمریکا، یکه تازی می‌کنند.

و پایان سخن این که توافق کنونی هرگز حاصل نمی‌شد مگر با تدبیر رهبری نظام که بیشترین حمایت‌ها را از تیم مذاکره‌کننده به عمل آوردند. این حمایت‌ها چند کارکرد جدی داشت: مخالفت‌های داخلی با مذاکرات و مذاکره‌کنندگان را تعدیل کرد، به تیم مذاکره‌کننده، قوت قلب داد و به آن اعتبار بین‌المللی بخشید و طرف‌های مقابل مطمئن شدند که با نمایندگان مورد وثوق نظام مذاکره می‌کنند و می‌توان روی حرف‌شان حساب کرد. همچنین ترسیم خط قرمزهای جدی برای مذاکره‌کنندگان، به آنها برای چانه‌زنی‌های بیشتر با 5+1 کمک کرد.

همچنین نباید از نقش کلیدی حسن روحانی غفلت کرد که راهبرد دولتش را حل مناقشه هسته‌ای قرار داد و نظام را با این راهبرد حیاتی همراه ساخت و در مرحله بعد، مدیریت کلان مذاکرات را برعهده گرفت.

محمدجواد ظریف نیز با تلاشی خستگی‌ناپذیر و ستودنی نقش تاریخی‌اش را به حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن ایفا کرد تا نامش در کنار نام بزرگان تاریخ ایران ثبت شود. علاوه بر او باید به سیدعباس عراقچی، مجید تخت روانچی و تمام اعضای تیم مذاکرات» به دیده احترام و قدرشناسی نگریست و «مجاهدت»هایشان را قدر دانست.

تلاش‌های رسانه‌ها نیز که در طول این مذاکرات یا به پای مذاکره‌کنندگان فعال بودند و مردم را لحظه به لحظه در جریان آخرین رویدادها قرار می‌دادند، بسیار ارزشمند بود. و نهایتا باید قدردان مردمی شد که تمام رنج‌های تحریم را به دوش کشیدند، و از دولتمردان و دیپلمات‌های خود‌، تمام قد حمایت کردند تا کلید تدبیر، بتواند فقل تحریم را باز کند.

جنگ روانی رسانه‌های مخالف با اهرم بازرسی از اماکن نظامی ایران

لزوم فشار روانی بر ایران محوری است که شبکه «سی ان ان» آن را مطرح ساخته و نشان می‌دهد که رفتارها و گفتگوهای متناقض مقامات آمریکایی نیز در همین چارچوب و با هدف افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی و مذاکره‌کنندگان ایرانی در وین انجام می‌شود.

در این ارتباط «اد رویس» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در گفتگو با این رسانه (1394/04/21) خواستار بازرسی از مراکز نظامی ایران شده و حتی ضرورت بازرسی را به هر زمان و هر مکانی تسری می‌دهد. زیرا به زعم این مقام آمریکایی اینها خط قرمز کنگره به شمار می‌آیند.

موضع مقامات و عملکرد مذاکره‌کنندگان ایرانی نشان داده است که آنها هدفی جز حل و فصل یک بحران تحمیلی و غیر ضروری بین‌المللی را ندارند تلویزیون آلمان در گزارشی که از منطقه شمال کشور تهیه کرده؛ دیدگاه‌های برخی از کارخانه‌داران و شهروندان را جویا شده به نقل از آنها بر این اشتیاق تاکید و مدعی می‌شود که جریان بشدت محافظه‌کار ایران معتقد است غرب در حال تحقیر مذاکره‌کنندگان ایرانی است.»

اما «جیم والش» کارشناس بخش مطالعات امنیتی در موسسه تحقیقاتی ماساچوست که اخیرا برای بیان دیدگاه‌های کارشناسی‌اش درباره توافق هسته‌ای در کنگره آمریکا صحبت کرده، با این پیش فرض که 99 درصد کارها برای رسیدن به توافق هسته‌ای ایران انجام شده، اما هرگز نمی‌توان با اطمینان خاطر از آخر بازی سخن گفت، روش مذاکره‌کنندگان ایران را «ژست‌سیاسی» می‌خواند.

ترویج ناکامی مذاکرات و مقصر دانست ایران

این سوال که آیا مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 پس از یک دهه کشمکش و دو سال مذاکره فشرده به نتیجه خواهد رسید، سوالی است که پاسخ‌های مختلفی به آن داده شده است. اما طی شبانه روز گذشته، گزاره‌هایی از رسانه‌های غربی به ثبت رسیده است که پاسخ منفی به‌‌ آن سوال داده می‌شود، هر چند بخش اعظمی از چنین فضایی را می‌توان به حساب جنگی روانی به رسانه‌ای بر ضد جمهوری اسلامی گذاشت.

در این خصوص، شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار (1394/04/21) از بدبینی مردم ایران به آمریکا می‌گوید و مدعی می‌شود که به دلیل عجله نداشتن ایران، «دستیابی به توافق میان ایران و گروه پنج به علاوه یک در وین بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد. شبکه العربیه (1394/04/21) هم با رد پیشرفت‌ها در مذاکرات هسته‌ای با ایران آن را ادعایی بیش نمی‌داند، زیرا به زعم گردانندگان این رسانه، ادامه مواضع متناقض طرف‌های شرکت‌کننده در مذاکرات هسته‌ای وین و سه بار تمدید مهلت مذاکرات، نشان می‌دهد که سخنان، مقامات آمریکایی و ایرانی درباره پیشرفت مذاکرات دروغ بوده و آن طور که رخدادها نشان می‌دهد این مذاکرات با مانع روبروست.

در این چارچوب شبکه‌ تلویزیونی الاخباریه عربستان (1394/04/21) هم رسیدن به توافق نهایی هسته‌ای میان ایران و 1+5 را در آینده نزدیک بسیار بعید ارزیابی می‌کند.

انعکاس مذاکرات در رسانه‌های داخلی

درباره نوع مطالبی که در این چهار روزنامه درباره مذاکرات هسته‌ای لوزان منتشر شده نتایج بررسی‌های ما نشان می‌دهد حجم مطالب در قالب خبر بیشتر از سایر گزینه‌هاست. البته مطالب خبری در این موضوع در دو روزنامه اصولگرای جوان و کیهان بیشتر دیده می‌شود. گزارش‌های خبری در هر چهار رسانه تقریبا به یک اندازه درباره مذاکرات هسته‌ای منتشر شده است اما رسانه‌های اصلاح‌طلب ترجیح دادند که تاکید ویژه‌تری روی انتشار یادداشت داشته باشند که به نظر می‌رسد برخی یادداشت داشته باشند که به نظر می‌رسد برخی یادداشت به صورت شفاهی گرفته شده باشند.

مصاحبه در روزنامه‌های جوان و کیهان سهمی ندارد اما در روزنامه اعتماد بیشتر از این قالب استفاده شده است.

از سوی دیگر غیر از روزنامه جوان که سهم گزارش‌های تحلیلی آن 13 درصد است، در سه روزنامه دیگر این نوع گزارش‌ها در موضوع مذاکرات هسته‌ای و بعد از توافق اولیه کمتر دیده شده است. در حالیکه به نظر می‌رسد پرداختن به این نوع گزارش‌ها می‌توانست برای مخاطب جنبه‌های مختلف توافق اولیه را روشن کند.

همچنین بررسی‌های مصداقی‌تر در این زمینه نشان داده است که کارشناسانی که در اعتماد یادداشت نوشته‌اند یا مصاحبه‌ کرده‌اند با کارشناسانی که در روزنامه شرق حرف زده‌اند یا یادداشت نوشته‌اند، در برخی موارد یکسان بوده‌اند.

از سوی دیگر روزنامه شرق در صفحه دیپلماسی خود به طور جامع بازتاب توافق لوزان را پوشش داده است که در بین روزنامه‌های مورد بررسی متفاوت است. این روزنامه یادداشت‌های منتشر شده در رسانه‌های بین‌المللی را ترجمه و باز نشر کرده است.

چه افرادی در مطالب مربوط به مذاکرات هسته‌ای برجسته شدند؟

نتایج این بررسی نشان می‌دهد که در روزنامه کیهان بعد از انتشار مطالبی بدون نقل قول، مطالب به نقل از چهر‌ه‌های بین‌المللی خارجی بیشتر در این رسانه اصولگرا برجسته شده است. تقریبا تمام نقل و قول‌های طرف خارجی که توسط کیهان پررنگ شده، با جهت‌گیری علیه توافق اولیه هسته در این رسانه باز نشر شده است.

در روزنامه جوان مقام‌های اظهارات مقامات حکومتی درباره مذاکرات هسته‌ای برجسته‌تر شده است.

در دو روزنامه اصلا‌ح‌طلب شرق و اعتماد، فعلان سیاسی و کارشناسان برجسته‌تر شده‌اند که بیشتر در قالب مصاحبه، یادداشت و یا خبر کوتاه، نقل قول‌های آن‌ها منتشر شده است.

منابع مطالب منتشر شده درباره توافق اولیه هسته‌ای کدامند؟

بررسی‌های ما در این بخش نشان می‌دهد که روزنامه کیهان بیشترین مطلب را بدون ذکر منبع آن منشر کرده است. از سوی دیگر روزنامه‌های اصلاح‌‌طلب اعتماد و شرق هم چند مطلب را بدون ذکر منبع آن درباره مذاکرات هسته‌ای منتشر کردند.

به طور مثال روزنامه شرق در روزپنجشنبه 20 فروردین مطالبی را با تیتر «حفاظت از دستاورد هسته‌ای مهم است» منتشر کرد که فاقد منبع بود.

روزنامه‌های شرق و اعتماد به نسبت روزنامه‌های جوان و کیهان، در مدت مورد بررسی مطالب تولیدی بیشتری در حوزه هسته‌ای داشتند. روزنامه جوان هم تقریبا نیمی از مطابش به نقل از خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری در این زمینه بود و نیمی دیگر تولیدی رسانه.

در نهایت شاید یکی از مهمترین نتایجی که از این تحقیق حاصل می‌شود: رسانه‌های مورد بررسی بیشتر از آنکه ابعاد توافق هسته‌ای را به طور کارشناسی و تحقیقی برای مردم روشن سازند یا درباره آن اطلاع‌رسانی دقیق کنند، یا روش تشویق و ابراز ناراحتی و عصبانیت کرده‌اند و عصبانیت یا رضایت خود از این ماجرا را در قالب خبرها و مطالب کاملا منفی یا کاملا مثبت در رسانه خود منتشر کرده‌اند شاید برخی از رسانه‌ها فراموش کرده‌اند که کار روزنامه‌نگار اظهار خشم و عصبانیت یا اظهار شادمانی و پایکوبی نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات