حسین اسماعیلی
بوی باروت و خون در اتمسفر حیات تروریسم نهادینه شده است. آنانی که بقای خود و آرزوهایشان را با زور به جامعه بشری حقنه میکنند، ناگزیر از زندگی در این فضا هستند؛ چراکه منطق زیست آنان جز با چاشنی خون و باروت نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. آنچه امروز به عنوان تروریسم شناخته میشود را باید در همین چارچوب تحلیل کرد و انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی با این مساله دست و پنجه نرم کرده است؛ از تهدیدهای قدیمیتر مانند منافقین و گروهکهای ریز و درشت تروریستی گرفته تا پدیدههای نوینی که ابعاد بینالمللیتری یافتهاند، همانند داعش.
روزی که منافقین دفتر نخستوزیری را هدف عملیات تروریستی خود قرار دادند و حتی پیشتر از آن در به شهادت رساندن بهشتی و یارانش نشانههایی از الگوی تروریسم را به تصویر کشیدند که امروز در اقدامات گروهکهایی مانند داعش دیده میشود. شاید بتوان همه آنان را اعضای یک خانواده دانست که البته همین نیز درست است؛ چرا که گروهی مثل منافقین بارها برادریاش را به داعشیها ثابت کرده است.
مرور تاریخچه زیست ایدئولوژیک و عملیات منافقین در ایران و کشورهای دیگری همچون عراق چند ویژگی مهم را نشان میدهد که میتوان رد پای آنها را در دیگر گروههای تروریستی منطقه نیز پیدا کرد. به عبارت دیگر، تروریسم در منطقه غرب آسیا در یک اتمسفر مشترک رشد میکند و از شیوههای مشترکی نیز بهره میبرد؛ هرچند دارای خاستگاه متفاوت باشد. براین اساس میتوان این شیوههای مشترک را چنین برشمرد.
اتحاد با دشمن علیه مردم
سازمانی که با نام مجاهدین در سالهای پیش از انقلاب به دنبال تلفیق آموزههای مارکسیسم و اسلام شکل گرفت از همان ابتدا مشی متفاوتی برای خود برگزید. رفتارهای این گروه، بعدها و در یکی دو سال مانده به پیروزی انقلاب نشان داد همخوانی دقیقی با آنچه مردم به دنبال آن هستند، ندارد. از این روز انشعاب در این سازمان طبیعی بود و شاخهای بهطور کل اسلام را در برآوردن آرمانهایش کنار گذاشت و یکباره مارکسیسم را برگزید. در ادامه نیز هرچند همراهیهایی از سوی باقی ماندگان این سازمان با انقلاب اسلامی شد، اما برکسی پوشیده نیست که این همراهیها همیشه با مشکلاتی همراه شد که در جریان جنگ تحمیلی به اوج خود رسید و رهبران این سازمان در آغوش صدام قرار گرفتند.
این اتفاق هرچند نه بهطور تمام، اما نمودهایی از آن در رفتارهای گروههایی مانند القاعده و داعش دیده میشود؛ گروههایی که با شعار خیرخواهی مردم و اقامه دین شروع کردند، ولی به دلیل انحرافات موجود در میان آنها خیلی زود مشی ضدمردمی در پیش گرفتند و دست آنان در کمک گرفتن از دشمنان منطقه و مقاومت مردمی رو شد؛ بهطوری که حتی ائتلاف آمریکایی ضدداعش نیز به کمک اهداف مشترک خود با داعش رفته و برای آنها سلاح نیز ارسال میکند و شش نفر از اعضای شورای راهبردی داعش را اعضای حزب بعث عراق تشکیل میدهند.
خشونت، برترین ابزار تروریسم
شاید بتوان مهمترین نقطه مشترک گروههای تروریستی منطقه را استفاده آنان از خشونت لجام گسیخته دانست؛ خشونتی که نهتنها در عملیات تروریستی و بمبگذاریها دیده میشود، بلکه حتی در برخورد با نیروهای خودی نیز رخ مینمایاند. شاید سخن گفتن از بمبگذاریها و سلاخیهای منافقین علیه مردم ایران یا سر بریدنها و اعدامهای القاعده و داعش در افغانستان و عراق صحبت تازهای نباشد، اما یکی از رخدادهای قابل تاملی که در این زمینه باید به آن توجه کرد تصاویری است که پس از تصرف آمرلی توسط نیروهای مردمی و ارتش عراق دیده شد.
پس از تصرف آمرلی، عراقیها با صحنههایی همچون اجساد متلاشی شده و بدون سر داعشیها مواجه شدند که کمی غیرطبیعی به نظر میرسید. خشونت عریانی که داعش علیه مسلمانان به کار میگرفت اتفاق تازهای نبود، اما چرا اینبار اعضای خود را به چنین سرنوشتی محکوم کرده بود؟
تجربه عملیات مرصاد در دفاع مقدس از این ماجرا پرده برداشت. جایی که نیروهای ایرانی نیز با چنین صحنهای مواجه شده بودند و اجساد منافقین را متلاشی شده دیدند. منافقین و بعثیها به کشتهشدگان و حتی مجروحان خود نیز رحم نکردند و برای پنهان ماندن هویت آنها و جلوگیری از کسب اطلاعات در مورد اماکن و اطرافیان، اعضای سازمان مقابل صورت کشتهشدگان و مجروحان نارنجک منفجر کردند؛ اقدامی که اینبار در کارنامه داعش نیز ثبت شد. خشونت افسار گسیخته، مهمترین و برترین ابزاری است که تروریستها در اقدامات خود به آن متوسل میشوند و رفتار سازمانی آنان بر این اساس شکل میگیرد.
گذار از خشونت به توحش
خاطره مردم ایران هنوز فراموش نکرده است منافقینی که روزی با شعار علیه ظلم در کنار آنان بودند چطور ظالمانه از خشونت علیه آنان استفاده کردند و حتی به مرز توحش رسیدند و در جنگ تحمیلی به هر شهر مرزی ایران که میرسیدند کشتار به راه میانداختند. برای آنان هیچ تفاوتی میان کودک و خردسال وجود نداشت و همه قربانی توحش منافقین برای رسیدن به اهداف نامعلوم بودند.
داعش اما اثبات کرده است از عیان کردن این توحش ابایی ندارد و حتی از آن به عنوان ابزار رعب و وحشت استفاده میکند. الگوی تروریسم داعش همان راه را میرود؛ اما از این توحش استفاده ابزاری میکند و خشنود است که تصاویرش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
افراطگرایی در برداشتها و روشها
تندروی را میتوان مهمترین مشخصه گروههای تروریستی دانست. جالب آنجاست که بدانیم منافقین، القاعده و داعش همگی ادعای اسلامی بودن دارند و اصرار زیادی به حفظ ظواهر اسلامی نیز میان رهبران این گروه وجود دارد. برداشتهای تحجرآمیز از اسلام و جستجوی اهداف خود با ارائه قرائتهای خودخوانده از اسلام، ویژگی مسلمانی هریک از این گروههاست. افکار جذمی و انحرافی این گروهها هرگونه مدارا با جامعه و مخالفان را نفی میکند و معتقد است قرائت خود صحیحترین قرائتی است که حتی با خشنترین شکل ممکن باید حاکم شود.
شاید همین نقطه اشتراک در افراطیگری است که موجب میشود سایت و شبکه منافقین، داعشیها را برادر و انقلابی خطاب کند؛ برادرانی که همگی زاییده تحجر و تندروی هستند و بخوبی در بازیهای سیاسی یکدیگر را پیدا میکنند.
آن روی سکه تروریسم
شاید در نگاه ظاهری هریک از گروههای تروریستی با پرچمهای متفاوتی پا به منطقه گذاشته باشند؛ اما آن روی سکه تروریسم اتحادی است که همه آنها را بهعنوان برادر در یک جبهه قرار میدهد؛ جبههای که درنهایت به هر ابزاری برای دست یافتن به اهدافش متوسل خواهد شد و با هر متحدی در این مسیر همراه میشود. نشانههای این اتفاق را میتوان در شیوههای مشترک تروریسم در منطقه پیدا کرد.
نقشه بازی تروریستها یکی است
فارغ از ریشههای فکری و عملیات تروریستی، این گروهها در بازیهای سیاسی راحتتر دست خود را رو میکنند. آرمانهایی که در سازمان مجاهدین برای برقراری عدالت به نفع مردم و جامعه در نهایت به جلسات مشترک با کشورهای اروپایی و آمریکایی علیه ایران رسید بخوبی نشان میدهد این سازمان در یک میدان بازی میکند. هرچند رهبران این سازمان که روزی روی خوش به سیاستهای این کشورها نداشتند توجیهاتی از برای این اتحاد استراتژیک خود میآوردند، اما نباید از یاد برد که آمریکا و متحدانش مهمترین بهره بردار اقدامات و سیاستهای این گروهها هستند.
ماجرا در مورد داعش نیز همین است. این گروه هم با همین رویکرد از مبارزه با صهیونیستها سر باز میزند و اقدام علیه مسلمانان و مردم عراق و سوریه را اولویت خود میداند. ماجرا آنجا وخیمتر میشود که خبرها حکایت از کمکهای اسرائیل به این گروه دارد، کمکهایی که در قالب امدادرسانی و درمان مجروحان و تجهیز تسلیحاتی به یاری داعش و در واقع برای برآوردن نقشه آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا عمل میکند.