صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۸۷۱۹۳

ایران، ترکیه، عربستان؛ بازتعریف قدرت در دوره گذار از بیداری اسلامی

این مقاله در پی پاسخ به این سوالات است که جایگاه کدام کشور با این حرکات تغییر خواهد کرد یا به عبارتی نوع حکومتی کدام کشور پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بیشتر در منطقه را دارا میباشد؟
پایگاه بصیرت / سید زکریا محمودی رجا*
در این مقاله هدف اصلی تحلیل و واکاوی جریان حاکم در کشورهای غرب آسیا در قالب بیداری اسلامی، نقش و اثرگذاری قدرت های منطقه چون ایران، ترکیه و عربستان  و جایگاه هر کدام از این کشورها پس از این تحولات در آینده منطقه است.

مقدمه
آنچه امروزه در تمامی محافل جهان بر سر زبان‌ها افتاده است و از آن تحت عناوین بیداری اسلامی، بهار عربی، گورستان دیکتاتوری‌ها و... یاد می‌شود؛ ریشه در جریان مبارزات مردمی دارد که با آتش زدن یک جوان تونسی آغاز و به ‌تدریج به ‌عنوان یک موج فراگیر و حرکتی دومینویی منجر به سرنگونی رژیم‌های استبدادی و محافظه‌کار منطقه گردید. رویکردهای متفاوت کشورهای قدرتمند منطقه چون ایران، ترکیه و عربستان در این رابطه یکی از مهم‌ترین مسائلی است که تحلیل‌های گوناگونی از آن صورت گرفت.
این مقاله در پی پاسخ به این سوالات است که جایگاه کدام کشور با این حرکات تغییر خواهد کرد یا به عبارتی نوع حکومتی کدام کشور پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بیشتر در منطقه را دارا می باشد ؟ در پاسخ نویسنده فرض را بر این می‌گیرد که ایران و گروهای موسوم به مقاومت از این حرکات به ‌شدت استقبال کردند و آن را معلول نقش تاریخی ـ راهبردی مستقیم و غیرمستقیم خود در منطقه می¬دانند؛ از سوی دیگر عربستان و کشورهای موسوم به محافظه‌کار حاشیه خلیج‌فارس رویکردی سلبی به این حوادث داشتند و این جنبش¬ها را باعث فروریختن شالوده‌ حکمرانی خود در نظر می‌گیرند از این ‌رو سعی می‌کنند با ارجاع دادن آن به مؤلفه‌های بیرونی با رویکرد شیعه هراسی و ایدئولوژیک، جلوی تسری این جریانات به کشور خود و کشورهای همسو با منافع خود را بگیرند. ترکیه، و کشورهای موسوم به کشورهای اعتدال‌گرا و طرفدار حکومت غیردینی و سکولار بر مبنای توجه به نقش آفرینی جدید خود در منطقه و بحث حضور در اتحادیه¬ اروپا رویکردی سلبی ـ موافقتی به این جریانات دارند..
بیداری اسلامی:
پدیده‌ بیداری اسلامی، بنیادگرایی ، بیداری انسانی از اساسی‌ترین مسئله‌ها در جهان اسلام، غرب آسیا و نظام بین‌الملل می‌باشد.
 اغلب تحلیل¬گران بر این اعتقادند که این حرکات پدیده‌ای جدید نیست بلکه روندی دوره‌ای دارد؛ بدین معنی که هرگاه جامعه مسلمانان در تاریخ حیات خود با بحران‌های گوناگونی نظیر بحران هویت، بحران فرهنگی و.... مواجه می‌شود، جهت مقابله با این هجمه‌ها و برای دستیابی به مطالبات فردی ـ اجتماعی، احیای هویت، عزت و کرامت انسانی و پیشرفت و توسعه دست به تشکیل حرکت¬های مردمی  برای تأسیس حکومت اسلامی می‌زنند[1] جنبش‌های اسلامی ـ مردمی در جهان عرب در اواخر سال 2010  بر همین مبنا مرحله نوینی در حیات سیاسی ـ اجتماعی کشورهای منطقه و نظم حاکم ایجاد کرد که تلاش می‌کنند حاکمیت مردم‌سالاری، نفی سلطه بیگانگان، حاکمیت قانون، استبداد ستیزی را در کشور خود نهادینه کنند. در این ‌بین سه قدرت منطقه‌ای که هر کدام خود را رهبر جهان اسلام می‌دانند، نگاه‌های متفاوتی به این جریان دارند.
ترکیه: جمهوری ترکیه پس از شکست‌های پی ‌در پی امپراتور عثمانی در جنگ جهانی اول، در سال 1923 با لغو خلافت و اعلام جمهوریت توسط کمال آتاتورک تأسیس گردید. او نگرشی منفی نسبت به هویت اسلامی داشت و آن را مقصر اصلی سقوط امپراتوری عثمانی می‌دانست. از سوی دیگر شیفتگی ترکیه برای پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا به عنوان یک کشور مدرن باعث گردید تا نظام لائیک و سکولار در ترکیه روی کار بیاید [2] در قانون اساسی ترکیه که در سال 1937 طراحی‌شده است، شالوده اصلی سیاست خارجی کمالیستی ترکیه در 6 اصل زیر آورده شده است:

 
[3]
باید گفت که ترکیه هم از موقعیت ژئوپلیتیک و استراتژیک و هم از نظر منابع طبیعی، انسانی و سطح توسعه‌ یافتگی در غرب آسیا جایگاه برجسته¬ای دارد. این کشور اگر چه در غرب آسیا تعریف می‌شود ولی در همه¬ تقسیم‌بندی‌های سیاسی، سازمان‌های بین‌المللی حتی ورزشی، سیاسی خود را اروپایی معرفی کرده است. تنها کشور همسایه اروپا همواره سعی کرده است با معرفی خود به ‌عنوان  رهبری جهان اسلام رقیب اصلی ایران و سایر مسلمانان باشد[4]
کشور ترکیه همواره به دنبال تثبیت قدرت منطقه‌ای خود است و معتقد است که اگر کشورهای منطقه‌ای ضعیف‌تر باشند، بر مبنای مدل وابستگی اهداف راهبردی خود را بهتر می‌تواند کسب کند؛  بنابراین شکل گرفتن حکومت¬های مردمی، قوی در کنار خود، برای ترکیه خوشایند نیست[5]  ترکیه در قالب تحولات اخیر غرب آسیا مواضع گوناگونی در قالب تعارض و تعامل اتخاذ کرده است.
نخبگان سیاسی ترکیه تلاش می‌کنند از این تحولات برای تثبیت قدرت خود در منطقه، ترویج الگوی دموکراسی ترکیه، زمینه‌سازی برای نفوذ در دولت‌های برآمده از انقلاب و از سوی دیگر برای نزدیکی روز افزون به غرب و فعالیت در اتحادیه اروپا استفاده کنند؛ از همین رو سعی کرده‌اند به این  تحولات با توجه به منافع خود و دیگر کشورها خصوصاً آمریکا و اروپائیان موضع‌گیری کنند به‌ طور مثال در برخی موارد حمایت قاطع می‌کنند( مصر، سوریه، لیبی، الجزایر) برخی مواقع سکوت (بحرین و عربستان) و در برخی مواقع هم حمایت ضمنی( یمن، اردن و کویت)[6]
عربستان سعودی: عربستان سعودی یکی دیگر از کشورهای مهم منطقه است که به ‌نوعی خود را رهبر جهان  اسلام، خادم حرمین شریفین و اساساً رهبر جهان اهل تسنن در مقابل تشیع معرفی کرده است. این کشور به ‌عنوان پشتیبان و حامی استراتژی حفظ وضع موجود و استبداد سیاسی در منطقه، همواره از جنبش‌های دموکراتیک در هراس است؛ از این رو رویکردی سلبی به این تحولات داشته است چرا که روند دموکراتیک می¬تواند در آینده ریشه حکومت خاندان سعودی را نابود و از سوی دیگر سبب تغییر ژئوپلیتیک منطقه به نفع گروه مقاومت و به ضرر عربستان و دوستان اصلی او در منطقه گردد [7]. ساخت پاتریمونیال و قدرت وراثتی و سرکوب ابتدایی‌ترین حقوق اجتماعی ـ سیاسی، شکاف‌های عمیق مذهبی و فرهنگی داخلی در این کشور، درگیری میان شاهزادگان عربستان بر سر قدرت، زیر سؤال رفتن حاکمیت مطلقه آل سعود در محافل دانشگاهی و حقوق بشری، رانتیر بودن ماهیت دولت عربستان، بی‌اعتمادی حاکمان آن به مقامات سیاسی ایالات‌متحده آمریکا در اثر سقوط همپیمانانش در منطقه، تنها بخشی از شکاف‌های موجود در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور عربستان است که آن‌ها را به تکاپو واداشته است و به ‌شدت نگران تسری این بحران¬ها درون مرزهای عربستان کرده است؛ دولت در این کشور برای حفظ و گسترش قدرت خود به ترکیبی از زور و نهادهای اداری چون گارد ملی و بروکراسی متکی است، که تلاش می‌کند فرمول سیاسی و مشروعیت سیاسی خاندان حاکم را که پایه‌ای تاریخی و سنتی دارد از طریق اقتدار، عنایت به ایدئولوژی وهابیت و ثروت نفت تقویت کند[8]  از این ‌رو همواره سعی کرده است از طرق گوناگون چون ضرورت توسل به خشونت و مشت آهنین، توزیع گسترده سیستم مالی، تغییر و تحول صوری، مرتبط دانستن این اعتراضات به عوامل و عناصر خارجی و عنصر فرقه‌گرایی، جلوی این حرکات را بگیرد و معترضین را راضی نگه دارد و به ‌نوعی این جریانات را مدیریت کند.
جمهوری اسلامی ایران: جمهوری اسلامی ایران در 22 بهمن سال 57 بر مبنای شعار ضد سلطه و عدم وابستگی به هیچ ‌کدام از قطب‌های موجود در جهان خود را به‌ عنوان الگو و مدل جدید به جهانیان معرفی کرد. انقلابی که با  تأکید بر ارزش‌ها، هنجارها و قواعدی اسلامی، استقلال، آزادی، عدالت، حق تعیین سرنوشت، توجه و تأکید بر اتحاد و همبستگی مسلمانان به پیروزی رسید. باید گفت این انقلاب تکمیل‌کننده جنبش‌های قبلی و در واقع درخت تنومند این جریانات بود. با توجه به نزدیکی کشورهای مسلمان، داشتن ویژگی‌های مشترک چون حکومتی خودکامه، پادشاهی، وابسته به غرب، منابع طبیعی فراوان که در اختیار بیگانگان قرار گرفته شده است،  جنبش‌های اسلامی اخیر مستقیم و غیرمستقیم از حکومت ایران الهام گرفته اند. بنا به تحلیل اسپوزیتو  تحلیل‌گر و اندیشمند غربی پیروزی انقلاب اسلامی ایران به ‌صورت مستقیم و غیرمستقیم به سه شکل در کشورهای اسلامی مؤثر واقع شد:
1. این انقلاب در کشورهای مسلمانی که در آن جنبش¬هایی مردمی بی اساس بودند را احیاء کرد(کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس)
2. در جوامعی که این جریانات اعتراضی و خیزشی وجود داشت، ولی منفعل شده بودند، پویایی، تحرک و امیدواری دوباره را در آنها ایجاد کرد (مثال: شبه‌قاره هند و کشورهای جنوب شرقی)
3. در کشورهایی که جریانات و جنبش‌هایی بوده‌اند و فعال هم بودند، سبب رادیکالیزه شدن آن‌ها در قالب به دست‌ گیری قدرت و تشکیل حکومت اسلامی را منجر شد (مصر، عراق، لبنان) ( اسپوزیتو : 1382 : 10-48)[9] .
4. یکی از مسائلی که به ‌عنوان مهم‌ترین چالش جهان اسلام مطرح است، بحث فلسطین و اشغال قدس توسط رژیم صهیونیستی است. این مسئله در همان ابتدای انقلاب ایران در رأس برنامه¬های کاری قرار گرفت. در همین رابطه علامه فضل‌الله از علمای برجسته لبنان معتقد است امام خمینی و فلسطین دو نامی هستند که مبنای واحدی دارند و  تحرک‌ بخش تمامی لنگرهای جهادی- سیاسی هستند و دکتر فتحی شقاقی  رهبر شهید جهاد اسلامی تأثیرات انقلاب اسلامی، می گوید: « مردم فلسطین از همه ‌جا و هر کس - سازمان‌های منطقه¬ای ـ بین‌المللی مأیوس شده بودند. در حقیقت انقلاب ایران و رهبری آن با تأکید بر مسئله فلسطین روح تازه‌ای در آن‌ها دمید و به بازتولید روح استقلال‌خواهی در پیکر نیمه‌جان نه ‌تنها فلسطین، بلکه جهان اسلام دمید [10] درباره جنبش¬های اخیر منطقه و تاثیرپذیری از انقلاب ایران باید به اقامه نماز جماعت، روزه، شرکت در تظاهرات و راهپیمایی¬های عید فطر، عید قربان و  روز قدس و حضور  پر رنگ در مساجد اشاره کردد. از همین رو از نگاه جمهوری اسلامی ایران این حرکات را باید به فال نیک گرفت و از آن‌ها استقبال کرد  که منجر به سرآغاز تحولی جدید در شکل‌بندی قدرت و سیاست در منطقه خواهند گشت.
جمع‌بندی و نتیجه گیری:
در این قسمت به تشریح و تحلیل ضعف مدل‌های ارائه ‌شده از سوی کشورهای مذکور پرداخته می‌شود و در پی پاسخ به سؤال اصلی است که کدام رویکرد توانسته است یا می‌تواند جایگاه برجسته‌تری در این حرکات برای خود کسب کند؟
 در رابطه با ترکیه و اقدامات راهبردی آن باید گفت که زمینه‌های تاریخی و تمایلات استعماری عثمانی بر جهان عرب و ترس از تسلط دوباره ترک‌ها، اختلافات عمیق قومی و زبانی درون ترکیه، حکومت صرفاً سکولار ، اومانیستی و پیشرفت محور در ترکیه، اهداف متفاوت ملی‌گرایی ترکیه با ملی‌گرایی اغلب کشورهای عربی که رویکردی ضد غربی و صهیونیستی دارند، به خطر افتادن سرمایه‌گذاری وسیع شرکت‌های دولتی و خصوصی ترکیه در غرب آسیا، و بروز شک و تردیدهای جدی نسبت به ماهیت واقعی و مواضع متناقض سیاست خارجی دولتمردان حزب عدالت و توسعه در سطح کشورهای عربی (در پی اتخاذ مواضع متناقض در قبال لیبی، بحرین، یمن و سوریه) مهم‌ترین چالش‌های ترکیه بر بستر تحولات غرب آسیاست. رفتار دولت ترکیه در قبال حرکت‌های مردی در غرب آسیا با یک پارادوکسیکال آشکار قابل توصیف است.اکثر کارشناسان در این باره  معتقدند هرچند اردوغان در کنفرانس داووس در برابر شیمون پرز، ژست مبارزه‌جویی با رژیم صهیونیستی را به خود گرفت و در راه اندازی کاروان کمک به غزه و ماجرای حمله به کوماندوهای رژیم صهیونیستی نقش داشت، ولی  ترکیه هیچ‌گاه روابط استراتژیک خود با رژیم صهیونیستی را قطع نکرده است.
از سوی دیگر برخی بر این عقیده‌اند که امروزه نیروهای مقاومت در جهان اسلام که علیه حاکمیت مستبد خویش خیزش کرده‌اند، به دنبال الگویی هستند که در آن شاخصه‌های ستیزش با استعمار و صهیونیسم‌ وجود داشته باشد؛ امری که در الگوی مدنظر حزب عدالت و توسعه به شکل واقعی دیده نمی¬شود. باید گفت همواره نخستین اولویت‌ استراتژیک ترکیه،  الحاق به اتحادیه اروپاست ؛ از این رو همواره تلاش می‌کند خود را به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با هنجار و قواعد اجتماعی- سیاسی اتحادیه اروپا هماهنگ ‌کند تا بتواند رضایت آن‌ها را به دست آورد؛ مواردی چون همراهی این دولت با غربی‌ها در قضیه سوریه و موافقت ترک‌ها با ایجاد سپر دفاع موشکی ناتو و آمریکا در مرزهای کشور خود و ... از جمله مصادیق هستند. همین موارد اساساً قابلیت و ظرفیت برای الگو شدن ترکیه در میان کشورهای اسلامی را با چالش روبه‌رو می‌کند. نهایتاً باید گفت شاید مدل حکومتی ترکیه در کوتاه ‌مدت مدنظر قرار گیرد و در بین نخبگان کشورهای غرب آسیا مورد توجه قرار گیرد، ولی با توجه به تفاوت‌های معنایی ـ هویتی و تناقضات درونی و بدگمانی اغلب مردم در منطقه غرب آسیا نسبت به غربی‌ها و صهیونیست‌ها، نمی‌تواند مورد عنایت گروه‌های اسلام‌گرا بخصوص توده عوام قرار گیرد.
سعودی‌ها که همواره نیروهای "کنسرواتیو" منطقه و حافظ وضع موجود بوده اند در پی آن¬اند که فضای استبداد زده و غرب‌گرا و نزدیک به صهیونیسم در جهان عرب و اسلام حاکم باشد. برای هژمون شدن نگرش عربستانی‌ها در منطقه باید به چالش‌های زیر اشاره کرد:
علاوه بر حمایت آل سعود از دیکتاتورهای منطقه و پناهندگی به آنان پس از عزل باید به مواردی چون، ناکارآمدی مدل عربستان در قالب سنت‌گرایی صرف، بسته بودن تمام کانال‌ها به روی مردم در قالب عدم وجود فضای دموکراتیک در این کشور (  در رده‌بندی مؤسسه اکونومیک در سال 2011 در خصوص کشورهای دارای شاخصه‌های دموکراسی، عربستان در رتبه 161 جهان قرار داشت)، فساد و فقدان سازوکارهای مناسب برای توزیع درآمدها و ایجاد رفاه عمومی، جانشینی و جنگ قدرت در میان شاهزادگان، وابستگی شدید به اقتصاد تک‌محصولی نفت، انحصار دولت بر همه فعالیت‌های اقتصادی، از سوی دیگر باید اشتباه استراتژیک عربستان در قالب دست ‌و پا زدن در گرداب یمن و سوریه که  مشکلات اقتصادی و کمبود بودجه ناشی از تزریق مالی به جبهه‌های مختلف و حمایت از تروریست‌ها را در پی داشت و حوادث فاجعه منا و سقوط جرثقیل در مکه که بی‌کفایتی و مدیریت ناصحیح آل سعود را به جهانیان نشان داد و... از جمله مواردی است که نمی‌تواند موفقیت دولت عربستان را در پی داشته باشد.
باید گفت که اکثریت  جمعیت کشورهای غرب آسیا را مسلمانان تشکیل می¬دهند؛ از این رو اسلام به‌ عنوان شاخصه اصلی هویتی و فرهنگی در تار و پود زندگی مردم کشورهای غرب آسیا دمیده شده است. اسلام‌گرایی احیا شده پس از انقلاب اسلامی ایران به ‌صورت یک قدرت بالقوه دارای نیروی فراوانی جهت سرنگونی رژیم‌های مستبد بوده و به دست‌گیری قدرت از سوی اسلام¬گراها را در پی داشته است.
جمهوری اسلامی ایران به‌رغم دید ایدئولوژیک ارائه شده از سوی برخی کشورهای غربی و همراهی برخی کشورهای منطقه¬ای در قالب ایران هراسی و شیعه هراسی، همواره دارای جایگاه کلیدی در تحولات حال حاضر و آینده  در سطح منطقه بوده است. مواردی چون: در اختیار داشتن امنیت تنگه استراتژیک هرمز، حذف  طالبان و القاعده به‌عنوان دشمنان امنیتی و نیابتی غرب از صحنه سیاسی افغانستان در شرق ایران و روی کار آمدن دولت¬های متعادل همتراز با سیاست¬های ایران،  تأثیرگذاری گسترده ایران در روند جنگ و صلح تمامی مناطق غرب آسیا  در قالب، حماس، حزب‌الله، جهاد اسلامی، روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعی و نفوذ گسترده و قاطعانه ایران در عراق پس از صدام حسین، توانایی بسیج گسترده شیعیان و حتی سنی‌ها در کشورهای حوزه‌ خلیج‌فارس، دست‌یابی به توافق‌نامه‌ و پذیرش حقوق قانونی ایران در مذاکرات هسته‌ای با کشورهای 1+5 ، پذیرفتن نقش کلیدی ایران در روند مذاکرات مربوط به بحران سوریه از سوی مقامات اروپایی و غربی، برگزاری چندین انتخابات پرشور با حمایت و حضور گسترده مردم در پای صندوق¬های رای به عنوان معیار مشروعیت و مقبولیت نظام و... نشان از تقویت و برجستگی مدل و جهان بینی ایران بر رقبا در منطقه غرب آسیا دارد.
منابع:
[1] دکمجیان، هرایر(1383)، جنبش های اسلامی در جهان عرب؛ ،تهران: کیهان: 65
[2] مقنی، محمد(1393) سیاست خارجی ترکیه در قبال بیداری اسلامی خاورمیانه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی: 43
[3] چگینی زاده و بهزاد خوش‌اندام( 1389) تعامل و تقابل پیرامون گرایی و غرب‌گرایی در سیاست خارجی ترکیه، فصلنامه راهبرد، سال نوزدهم، شماره 55: 192
[4] پهلوان، چنگیز(1387) ، مناسبات ایران و ترکیه، ترجمه علی‌رضا طیب ش 133ـ 134: 26
[5] پهلوان همان: 19
[6]مقنی همان: 60
Moban,siman(2012) the battle for Bahrain: Iranian- Saudi Rivalru, middle est  [7] policy vol 19,non2: 84,97
[8] کرمی، کامران(1390 الف) اهداف عربستان سعودی از اتخاذ رویکرد تهاجمی نسبت به سوریه، مرکز پژوهش‌های ملی و استراتژیک خاورمیانه: 81
[9] اسپوزیتو، جان ال:( 1388) انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن،. ترجمه محسن مدیر شانه‌چی ، تهران: مرکز بازشناسی ایران واسلام  : 10ـ 48
[10] پاشاپور ، حمید (1383)؛ نهضت‌های اسلامی بازیگران جدید نظام بین‌الملل؛ تهران: اندیشه‌سازان نو :102
 Cordesman,Anthony (2012) sauodi Arabia: Guarding the deserk king dom.oxford: westview press,p:24
Salehi,Javad(2012),the applicability of the turkhsh modle in the arab world discourse: an Iranian Qurterly,Vol 10,non: 3,4
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات