(روزنامه وطن امروز – 1394/08/21 – شماره 1747 – صفحه 12)
آخرین پرده از کشتاری که جلوی چشمان وهابیون انجام شد در منا بود. کشتاری که با توجه به سابقه برگزاری حج، طراحی مسیر سالانه حرکت حجاج، امکانات فراهمشده در آن مکان مقدس و نیروهای به کار گرفتهشده در اجرای مراسم حج، بسیار عجیب و غیر قابل باور مینمود. کسانی که از صفحه تلویزیون خانهشان تصاویر انباشته شدن بدنهای حجاج در منا را دیدهاند، با اینکه نمیتوانند وجود این صحنه را انکار کنند ولی هیچکدام نتوانستهاند چرایی این فاجعه را در این مکان و زمان درک کرده و بپذیرند.
در فاجعه اخیر در منا، هضم هر چیزی شاید ممکن باشد ولی هضم بیتفاوتی - به معنای دقیق کلمه - کارگزاران سعودی در مقابل ضجههای انسانهای بیگناه و بعضاً خندیدن به این ضجهها چیزی است باورنکردنی! مگر میشود چند هزار نفر جلوی چشمان آنها جان بکنند و آنها بیتفاوت به آن ضجهها مرگ حاجیان را تماشا کنند و آنگاه بیانیه تشکر از برگزاری بسیار مناسب حج امسال صادر کنند و از خود متشکر باشند؟! ریشه این رفتار را باید در درّندهخویی آلسعود جستوجو کرد. کسانی که اگر آنها را پدر جد داعش بنامیم حرف گزافی نگفتهایم. اگر امروز داعش در سوریه و عراق با تیغ و قداره حاضر است، به خاطر آن است که پدرجد او در حجاز حاکم است.
و اگر میبینیم که داعش اعدام و کشتار مردم بیگناه مناطق مختلف عراق و سوریه را به صورت جشنواره برگزار میکند و فیلم این جشنواره را به عنوان سند افتخار خود در رسانهها منتشر میکند، این چیز تازهای نیست. آنها وارثان جنایات تاریخی اجداد خود هستند. امروز وهابیت مسلح مجری اندیشهای است تاریخی. اندیشهای که انسان و جان انسان را بیارزشتر از آن میداند که از دست رفتنش اخمی بر پیشانی مهر تعصبخورده او بنشاند. با نگاهی کوتاه به تاریخ جنایات وهابیت از قرن هجدهم میلادی تاکنون، درمییابیم این نطفه حرام از روز اول با خشونت و بیرحمی نضج یافته و حیات شوم آن مدیون نابودی و مرگ مردم بیگناه مناطق مختلف جهان اسلام است. ما در اینجا نمونههایی از رفتارهای تاریخی وهابیت را میآوریم.
- کشتار مسلمانان و قطع نخلها و غارت مغازهها: محمد بن عبدالوهاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان به اتهام کفر، شرک و بدعت، اعراب بادیهنشین را تحریک کرد و به کمک ابنسعود، لشکرى فراهم کرد و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلماننشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگى غارت کرد. ابن بشر عثمان بن عبدالله، مورخ آلسعود درباره آغاز دعوت وهابیت در منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بىگناه به اتهام شرک مىنویسد: «عبدالعزیز همراه با عدهاى به قصد جهاد با اهل سرزمین «ثادق» حرکت کرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستانهاى آنان را قطع کرد و تعدادى از مردان آنان را به قتل رساند. سپس عبدالعزیز به قصد جهاد(!) به سمت «خُرج» حرکت کرد و در منطقه «دلم» 8 نفر از مردان را بکشت و مغازهها را که مملو از اموال بود، غارت کرد و آنگاه به سرزمین «نَعْجان»، «ثَرْمَدا» و «دُلَم» رفت و عدهاى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت».
- به آتش کشیدن محصولات زراعى: ابن بشر در ادامه مىنویسد: «عبدالعزیز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و 10 نفر را نیز کشت».
- سقط جنین زنان باردار: وی در ادامه میآورد: «لشکر عبدالعزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبدالله پسر عبدالعزیز، تیراندازان به صورت دستهجمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و صداى مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد بهگونهاى که بعضى از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند».
- کشته شدن مردم ریاض بر اثر گرسنگى و تشنگى: ابن بشر در باره حمله وهابیت به ریاض مىنویسد: «اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهابیت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آنجایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیت زیادى بر اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند».
- کشتار فراریان: وی در ادامه آورده: «وقتى عبدالعزیز وارد ریاض شد، دید جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده، فراریان را دنبال کرد و عدهاى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت. و به شرطهها دستور داد از خانههاى خالى از صاحبانشان، محافظت کنند و آنگاه تمام اموال، اسلحهها، مواد غذایى و وسایل خانهها را به غنیمت گرفت و غالب خانهها و نخلستانها را به تصرف خود درآورد».
- کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر(ص): زینى دحلان، مفتى مکه مکرمه مىنویسد: «وهابىها از درود فرستان به پیامبر گرامى(ص) روى منابر و پس از اذان، ممانعت مىکردند، مرد صالح نابینایى که اذان مىگفت و پس از اذان به رسول اکرم(ص) صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبدالوهاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند». وی در ادامه مىگوید: «اگر مانند این کارهاى زشت وهابىها را بخواهم بنویسم، دفترها مملو خواهد شد».
- کشتار بىرحمانه شیعیان کربلا: جنایت وهابیان در کربلاى معلى در سال 1216 بهراستى صفحه تاریخ را سیاه کرده و قلب هر خواننده را به درد مىآورد. دکتر منیر عجلانى مىنویسد: «12 هزار نفر سپاه وهابیان به فرماندهى سعود، فرزند عبدالعزیز وارد کربلا شدند در حالى که بیشتر مردم کربلا به مناسبت عید غدیر به نجف اشرف برای زیارت امیرالمؤمنین(ع) رفته بودند و در شهر جز عده اندکى از پیرها و ناتوانها نمانده بودند.
سپاه وهابیان به هر کس که برخوردند، کشتند و آمار کشتهها به مرز 3 هزار نفر رسید و اموال غارتشده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مىشد آن روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند». محمد قارىغروى در تاریخ نجف از مجموعه شیخ خضر، نقل مىکند: «وهابیان صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آنها مىخواستند صندوق قبر شریف حسین[ع] را هم بشکنند، اما چون داراى شبکههاى آهنین بود، توفیق نیافتند».
شیخ عثمان بنبشر، دیگر مورخ وهابى که خود اهل نجد بوده، مىنویسد: «گنبد روى قبر «سیدالشهدا(ع)» را ویران ساختند، و صندوق روى قبر را که زمرد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند، و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآنهاى نفیس یافتند غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند». صلاحالدین مختار که خود وهابى است، مىنویسد: «سال 1216 امیر سعود با لشکر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کردند. ماه ذىقعده به کربلا رسیدند. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد.
آنگاه خمس اموال غارتشده را خود سعود برداشت و بقیه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره 2 سهم، بین لشکریان تقسیم نمود». شیخ عثمان نجدى، از مورخان وهابى مىنویسد: «وهابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهل آنجا را در کوچه و بازار و خانهها کشتند؛ روى قبر حسین(ع) را خراب کردند و آنچه در داخل قبه بود به چپاول بردند و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا و قرآنهاى نفیس یافتند، ربودند. نزدیک ظهر در حالى که قریب به 2 هزار نفر از اهالى کربلا را کشته بودند، از شهر خارج شدند».
برخى مىنویسند: «وهابیان در یک شب، 20 هزار نفر را به قتل رساندند». میرزا «ابوطالب اصفهانى» در سفرنامه خود مىنویسد: «هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم قریب 25 هزار نفر وهابى وارد کربلا شدند و شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحوا الکافرین» سر مىدادند. آنان بیش از 5 هزار نفر را کشتند و زخمىها حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین(ع) از لاشه کشتگان پر و خون از بدنهاى سر بریده شده، روان بود. پس از 11 ماه بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم مردم، آن حادثه دلخراش را نقل مىکنند و گریه سر مىدهند بهگونهاى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مىشد».
- حمله به نجف اشرف: حمله وهابىها به عراق از 1214 هجری قمری آغاز شد. چون در آن سال وهابىها به نجف اشرف حمله کردند، عرب خزاعل جلو آنها را گرفتند و 300 نفر از آنها را کشتند. سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهر حضرت امیر(ع) عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدهاى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند. در مدت نزدیک به 10 سال چندین بار حملات شدیدى به شهرهای کربلا و نجف انجام دادند. سال 1216 وهابیان پس از کشتار بىرحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى(ع) با همان لشکر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف بهسبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند؛ حتى زنها از منزلها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند، در نتیجه سپاه وهابىها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند.
سال1220 یا 1221 وهابىها به سرکردگى «سعود» به نجف اشرف حمله بردند، ولى چون شهر داراى برج و بارو بود، و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مىکرد، بهعلاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود 200 نفر تحت رهبرى شیخ «جعفر نجفى» (کاشفالغطا) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانهروز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند. خانه شیخ جعفر کاشفالغطا انبار اسلحه بود و او بر هر دروازه نجف و در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ «حسین نجف»، شیخ «خضر شلال»، و «سیدجواد عاملى» صاحب مفتاحالکرامه و شیخ «مهدى ملاکتاب» از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلندآوازه هستند. قواى سعود در این حمله 15 هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهابىها چندان که سعى کردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مىکردند.
در یکى از روزها برخى وهابىها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهابىها را زیر آتش داشتند، توانستند 700 نفر از آنها را به قتل برسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت. اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین(ع) را به بغداد و از آنجا به کاظمین منتقل ساختند و در مخزن آنجا به ودیعت نهادند، و بدینگونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند. «ابنبشر» مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مىنویسد: «سال1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمین [وهابىها](!) را در اطراف شهر پراکنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب کنند.
چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد، بر اثر تیراندازى از روى باروها و برجهاى شهر، جمعى از مسلمین (وهابىها) کشته شدند. آنها نیز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند». سعود در سال بعد یعنى 1222 نیز بار دیگر با 20 هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون دید مدافعان شهر به رهبرى کاشفالغطا با توپ و تفنگ آماده دفاع هستند نجف را رها کرد، و به شهر «حله» روى آورد.
- تخریب آثار بزرگان در مکه: وهابیون سال 1218 پس از مسلط شدن بر مکه تمام آثار بزرگان دین را تخریب کردند. در «مُعَلى» قبه زادگاه پیامبر گرامى(ص) را و همچنین قبه زادگاه على بن ابىطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) و حتى ابوبکر را ویران و با خاک یکسان کردند. آثار باستانى در اطراف خانه خدا و روى زمزم را تخریب کرده و در تمام مناطقى که مسلط مىشدند آثار صالحان را نابود مىکردند و هنگام تخریب طبل مىزدند و به رقص و آوازخوانى مىپرداختند. رفاعى از علماى بزرگ اهل سنت کویت خطاب به علماى وهابى مىنویسد: «شما به تخریب خانه امالمؤمنین خدیجه کبرى اولین حبیبه پیامبر(ص) رضایت دادید و هیچ عکسالعمل نشان ندادید با اینکه آن مکان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به توالت و دستشویى مبدل شود.
پس چرا از خدا نمىترسید؟و از پیامبر کریم(ص) حیا نمىکنید؟» رفاعى در ادامه مىنویسد: «زادگاه رسول اکرم(ص) ویران و به محل خرید و فروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیر، از چنگال وهابىها درآمد و به کتابخانه مبدل گردید... شما وهابیان در این سالهاى اخیر تصمیم گرفتید نیات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى(ص) به کار بستید، حتى از شخصیتها و علمای بزرگ سعودى مجوز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولى ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین بازداشت.
این چه کار بىادبانهاى است که از شما سر مىزند؟! این چه بىوفایى است که در حق رسول گرامى(ص) روا مىدارید در حالى که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکىهاى شرک به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟! بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامى(ص) در کنار حوض، جز بىحیایى نصیب شما نخواهد شد. و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاک آن نبى مکرم(ص) که موجب رنجش گردیده است، مشاهده خواهید کرد». رفاعى در جاى دیگر مىنویسد: «آثار قبور صحابه و امهاتالمؤمنین و آلالبیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اکرم(ص) را با بنزین به آتش کشیدید و اثرى از آن باقى نگذاشتید».
- آتش زدن کتابخانههاى بزرگ: یکی از دردناکترین چیزهایی که وهابیت مرتکب شد و آثار قبیح آن براى همیشه باقى است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبه العربیه» بود که بیش از60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کمنظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطى منحصر به فرد داشت که در میان آنها برخى از آثار خطى دوران جاهلیت، یهودیان، کفار قریش و همچنین آثار خطى على(ع)، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى(ص) و قرآن مجید به خط «عبدالله بن مسعود» وجود داشت. و نیز در همین کتابخانه انواع سلاحهاى رسول اکرم(ص) و بتهایى که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّى»، «مَناه» و «هُبَل» موجود بود. «ناصر السعید» از قول یکى از مورخان نقل مىکند هنگام تسلط وهابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریات در آن به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند.
- کشتار حجاج ایرانى: عمال وهابى رژیم آلسعود، ذىالحجه 1407 قمری (9 مرداد 1366) هزاران نفر از حجاج بیتاللهالحرام را به جرم سر دادن فریاد برائت از مشرکان در مکه به خاک و خون کشیدند و حتى آخوندهاى دربارى آنان، فریاد مىزدند و مىگفتند: «اقتل المجوس؛ اقتل المشرکین»؛ مجوس و مشرکان را بکشید. یکى از شاهدان عینى، این واقعه تلخ را اینچنین نقل مىکند: «با چشم خود دیدم که سعودىهاى کثیف، بىشرمانه و بىرحمانه با عصاى معلولین با 2 دست محکم به صورت زنها مىکوبیدند و آنها را نقش بر زمین مىکردند».
- حمله وهابیان افراطى به حجاج بحرینى: مهرماه 1386 گروهى از وهابیان با کمین در کوچههاى اطراف مسجدالحرام پس از مشاهده مینىبوس شیعیان بحرینى با خردهشیشههاى تیز و برنده به سوى حجاج شیعه یورش بردند و اقدام به فحاشى و به زبان آوردن القابى چون شیعیان سگصفت کافر و دهها فحش دیگر کردند.
- کشتار مردم بىدفاع اردن: سال 1343، جمعى از وهابیان ناگهان به اردن یورش بردند و مردم بىاطلاع «امالعمد» و همسایه آنان را مورد هجوم قرار دادند، مردان و زنان بىگناه را کشتند و اموال آنان را غارت کردند. اما طولى نکشید که با رانده شدن برخى و اسارت عدهاى دیگر، عقبنشینى کردند که البته اسیران وهابى به فرمان انگلیس آزاد شدند. سال1346وهابیان دوباره با سپاهى متشکل از 30 هزار نفر به اردن حمله کردند و قتل و غارت و خونریزى شدیدى به راه انداختند.
- کشتار عزاداران امام موسى کاظم(ع): 25 رجب 1426 مصادف با شهادت امام موسى کاظم(ع)، وهابیون با پخش غذاهاى مسموم در اطراف حرم آن امام(ع) و نیز انجام انفجارهاى متعدد در کاظمین بین صفوف عزاداران امام موسى کاظم(ع)، باعث شهادت 1500 نفر از شیعیان عزادار شدند.
- جنایتهاى طالبان وهابى در افغانستان: اواخر سال 1372 شمسى گروهى وهابى به نام «طالبان» در افغانستان وارد صحنه نبرد شدند که از سوى عربستان و آمریکا حمایت مىشدند. شهریور 1375 کابل را تصرف کردند و به کشتار مسلمانان شیعى پرداختند. 17 مرداد 1377 زنان و مردان و کودکان را از پشت بامها به رگبار بستند و اهالى شهر مزارشریف را قتلعام کردند؛ سپس با هجوم به بیمارستانها، بیماران شیعه را روى تختها به شهادت رساندند. در سنگچارک و بامیان و یروان و کاپیسا، شکم بانوان حامله شیعه را پاره مىکردند و جنین آنان را بیرون کشیده و سر مىبریدند. عاشوراى 1377 شیعیان قندهار در حسینیهها سرگرم عزادارى بودند که ناگهان وهابیان جنایتکار با اسلحه هجوم آوردند و عده فراوانى از شیعیان بىدفاع را به فجیعترین وضع به قتل رساندند.
- انفجار در اهواز: در جریان دستگیرى عوامل بمبگذارىهاى پیاپى سال 1384 در اهواز، روشن شد از مجموع 46 دستگیرشده، 44 نفر داراى عقاید وهابیت هستند. براساس اطلاعات موثق، این عده از سوى اسرائیل، آمریکا و انگلیس حمایت مىشدند و از عوامل وهابیت در ایران بودند.
- انفجار بزرگ در مسجد تاریخى براثا: در عملیات انتحارى 18 فروردین 1385 در مسجد تاریخى براثاى بغداد، بیش از 69 نفر کشته و 130 نفر زخمى شدند.
- انفجار حرم امامین عسکریین: 22 فوریه 2006 (84/12/3)، انفجار 215 کیلوگرم مواد منفجره منجر به آسیب کلى مرقد امام هادى(ع) و امام حسن عسکرى(ع) شد. 13 ژوئن 2007، انفجار منارههاى عسکریین به دست وهابیان برگ دیگرى از جنایت وهابیت تکفیرى را رقم زد. حدود ساعت 9 صبح بر اثر وقوع چندین انفجار مهیب، 2 مناره حرم عسکریین منفجر و تخریب شد. در انفجار نخست گلدسته طلایى سمت چپ و در انفجار دوم گلدسته سمت راست این حرم منفجر شد. همچنین در این اقدام تروریستى، سقف سرداب غیبت حضرت ولى عصر(عج) نیز به کلى فروریخت.
مرور این جنایات و آنچه امروز در یمن و بحرین و در فجایع سالهای اخیر عراق و سوریه میبینیم، به ما میآموزد که وهابیت دچار مرض هاری مزمن ژنتیک است که در مقابل نابودی نسل انسان - تاکید میکنم نسل انسان - کوچکترین دلرحمی در خود احساس نمیکند. این قاتل خبیث نه زبان دیپلماسی میفهمد و نه زبان دین. آنان که راه سازش با این بیمار روانی را به ملتها توصیه میکنند، باید منتظر احساس نیش بیرحم این موجود پلید روی بدن خود باشند.
برای او مسلمان و مسیحی و زردشتی و نوگرا و روشنفکر و..... فرق نمیکند. وهابیت سقوط به دره نیستی را احساس کرده و از هیچ جنایتی در حق هر انسان و تمدنهای انسانی دریغ نمیکند. معلوم نیست این بیمار روانی فردا کجا و که را به آتش و قتل تهدید کند. برای مقابله با آن چارهای جز مسلح بودن و شمشیر به رخ کشیدن نیست. تا کی شود که از این بیماری به درک واصل شود.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1747/12/148735/0
ش.د9404216