تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۱  ، 
کد خبر : ۲۸۹۸۱۰
نایاکی‌ها چگونه در نقش کارآفرین از سد امنیتی کشور عبور می‌کنند؟

نفوذی‌ها در خانه

پایگاه بصیرت / مجتبی اصغری

(روزنامه وطن امروز - 1394/09/02 - شماره 1756 - صفحه 1)

نسل جوان، متفکر و بااستعداد انقلاب اکنون به واسطه سی‌ و چند سالگی حاکمیت مردم بر مردم، به مرحله‌ای از رشد و بالندگی رسیده که بالاخره دوران مدیریت خود بر آینده انقلاب را آغاز کند و فرمان انقلاب را از نسل اولی‌های بازنشسته تحویل بگیرد. امید می‌رود نسل انقلاب، با اتکا به تجربیات تلخ و شیرین گذشته تغییرات محسوسی در حلقه قدرت ایجاد کند.

رصد تحرکات دشمن نشان از آن دارد که موج تغییرات نسلی پیشرو، به واسطه سبک فکری- مدیریتی متفاوت تربیت‌شدگان در دامان جمهوری اسلامی ایران، نگرانی محسوسی در اندیشکده‌های آمریکایی و انگلیسی ایجاد کرده است. به همین جهت تئوری «بازگشت نخبگان فراملی» هیلاری کلینتون پس از شکست‌های مکرر نظام سرمایه‌داری در برآورده ساختن انتظارات ملت ایران، در دستور کار قرار گرفته است. به عبارت بهتر بناست «تیم ذخیره‌های نظام سرمایه‌داری» به عنوان لشکری مجهز به نسخه‌های به روز رسانی شده و با ظاهری بازسازی شده، وارد میدان شود.

نسل دوم سرمایه‌داری

براساس برخی پیش‌بینی‌ها قریب به 6 هزار ایرانی تربیت‌شده در دامان «لیبرال - سرمایه‌داری»، در طول چند سال اخیر در لیست بازگشت به کشور قرار گرفته‌اند و بتدریج در حال جاگیری در موقعیت‌های انتقال قدرت هستند. این دسته از تکنوکرات‌های جوان را می‌توان نسل دوم فرزندان «کاپیتالیسم» در ایران نامید که عجله بسیاری هم برای معرفی آنها به جامعه انقلابی کشورمان به عنوان «هیأت حاکمه جدید» وجود دارد!

اما پذیرش فرزندان «انکوباتوری» سرمایه‌داری که حتی بعضا از توان ارتباط‌گیری با جامعه ایرانی به زبان مادری نیز برخوردار نیستند، نیازمند زمینه‌سازی سریع و همه‌جانبه است. نسخه همان نسخه قدیمی است... بناست طبقه جدید، مجهز به مدارک دانشگاهی جهان اول در میان سلام و صلوات ژنرال‌های در آستانه بازنشستگی، به عنوان «ابرقهرمانان 2 تابعیتی» احتمالا با مترجم فارسی، در ایران رونمایی شوند!

شوالیه‌های انگلیسی‌زبان!

نسلی که همچون بخشی از تکنوکرات‌های قدیمی هیچ اعتقادی به انقلاب مردم ایران ندارند و به حکم استعمارگران مجری نسخه‌های استثماری هستند که گاه حتی خود از بی‌اعتباری آنها اطلاع دقیقی ندارند. صحبت از «شوالیه‌های اژدها ندیده‌ای» است که هم‌اکنون مجری نسخه‌های اختصاصی وزارت خارجه آمریکا برای فتح جامعه و اقتصاد ایرانی هستند و هرگز فرصت آزاداندیشی و ابداع نسخه‌های بومی و ملی و استقلال‌طلبانه را در سیستم تربیتی حاکم بر «استنفورد»، «آکسفورد»، «هاروارد» و «سیلیکون ولی» نیافته‌اند.

از جمله برنامه‌های تسریع‌کننده مرحله تثبیت این طبقه در جامعه ایرانی، نسخه «استارت‌آپ ویکندهای جهانی» است که به عنوان کلید گشایش قفل «اشتغال» در کشورهای منطقه با سرعتی چشمگیر در حال اجراست. «استارت‌آپ ویکند» یک دوره آموزش کارآفرینی مبتنی بر فناوری است که توسط «گوگل»، «مایکروسافت»، «کوکاکولا» و سایر بانیان و حامیان سرمایه‌داری در 3 روز آخر هفته برگزار می‌شود.

تأثیر عمیق نمایش ساختگی

یک لحظه تصور کنید محیط دوستانه، زبان فینگیلیش، سبک زندگی غربی و راهکارهای ساده ارائه‌شده در این رویکرد به اصطلاح جهانی با جوان ایرانی سرخورده از بازار کار و دلگیر از کم‌کاری‌های دولتی در راه‌اندازی چرخه اتصال دانشگاه و صنعت چه می‌کند؟ به ندرت به چنین دستگاه خیرخواهانه و صمیمانه‌ای مشکوک خواهید شد! آیا مربی چنین شوی تبلیغاتی را که پس از سال‌ها کار در «مایکروسافت»، «گوگل»، «اینتل»، «آی‌بی‌ام» یا «فیس‌بوک» به صورت ناگهانی برای نجات جوانان خاورمیانه‌ای، به بخت خود پشت پا زده و بدون دریافت حتی یک دلار، در میدان آموزش ظاهر شده شایسته وکالت و وزارت یا حتی مدیریت حلقه اشتغال و زیرساخت‌های اقتصادی کشورتان برنمی‌شمارید؟ آیا حاضر نیستید دقایق متمادی برای چنین میهن‌پرست خودساخته‌ای کف بزنید و به قول برخی به احترام او بایستید؟

در حقیقت این صحنه باشکوه و شعف‌انگیز شایسته جان دادن است اما امروز تصمیم داریم این تصویر را با ارائه اطلاعاتی دقیق؛ با عرض پوزش کمی تخریب کنیم!

میوه‌چینی از باغ رقیب!

از پشت پرده اهداف طرح «حلقه‌های کسب و کار برای تغییرات سیاسی در خاورمیانه» مطالب متنوعی منتشر شده است؛ ما رمزگشایی از طراحی بزرگ «نئواستثماری» وزارت خارجه آمریکا را با معرفی یکی از همین به اصطلاح «مربیان کارآفرین و خیرخواه» شروع می‌کنیم که به تازگی به کشورمان بازگشته و به صورت کاملا اتفاقی به شبکه قدیمی خانواده نمازی، باقیمانده از صف‌آرایی بزرگ فتنه 88 متصل شده است. داخل پرانتز به یاد بیاوریم که نمازی‌ها از بزرگ‌ترین حامیان نظام سرمایه‌داری پیش و پس از انقلاب در ایران به شمار می‌روند.

«لیلی صرافان» به تازگی پس از سال‌ها اقامت در آمریکا به همراه جمع قابل توجهی از ایرانیان چندتابعیتی به کشور بازگشته و احتمالا بدون کوچک‌ترین مشکل امنیتی به عنوان مربی داوطلب کارآفرینی در 2 مجموعه شتابدهنده «تک» و «آواتک» مشغول به کار شده است. او به صورت کاملا اتفاقی(!) از اعضای هیأت مدیره مجموعه ضدامنیتی نایاک وابسته به وزارت خارجه آمریکاست که برای تحقق هدف بزرگ «سازش ایران، آمریکا و اسرائیل» تلاش می‌کنند. صرافان همچنین همکار بنیاد کلینتون و از اعضای کمپین انتخاباتی «هیلاری کلینتون» در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور به شمار می‌رود. او همکاری نزدیکی با «چتم هاوس» انگلیس و انجمن جهانی راهبری زنان دارد که اخیرا چند نفر از اعضای مرکز ایرانی وابسته به آن به نام «کفشدوزک» به اتهام فعالیت ضدامنیتی دستگیر شدند!

از بریج تا پایا

صرافان به جز «نایاک» با سایر گروه‌های ایرانی - آمریکایی نزدیک به لابی صهیونیستی «جی استریت» از جمله «پایا» متعلق به «حمید بیگلری» نیز همکاری دارد و سخنران کنفرانس راهبری 2015 آن بوده است. حمید بیگلری که روزنامه‌های زنجیره‌ای غربگرا در ایران بسیار تلاش می‌کنند وی را اقتصاددانی مستقل و غیرسیاسی جلوه دهند پس از انقلاب برای نخستین‌بار در دولت یازدهم به واسطه برداشته شدن برخی محدودیت‌های امنیتی به کشور سفر کرد.

بیگلری عضو شورای روابط خارجی سنای آمریکا و از مدیران قدیمی «سیتی گروپ» آمریکا، متعلق به «ولید بن‌طلال» سعودی است که اخیرا با راه‌اندازی تشکیلات «آی بریج» به همراه «کامران الهیان» بهایی و شریک قدیمی صهیونیست‌ها در خاورمیانه، سعی در مدیریت حلقه نخبگان ایرانی کرد. جالب اینجاست که لیلی صرافان نیز از مدیران «آی بریج» و «تدکس کیش» است و دقیقا مشخص نیست چطور به عنوان عضو هیات‌مدیره نایاک و بنیاد «پارسا» که مستقیما رابطه مالی با صندوق برادران «راکفلر»، «خانه آزادی»، «بنیاد نیوآمریکا» و «شورای روابط خارجی آمریکا» دارند، به مام وطن بازگشته است!

در خدمت سرمایه‌داری

صرافان فارغ‌التحصیل رشته علم و فناوری شاخه مطالعات خاورمیانه از دانشگاه استنفورد است. سال 2005 دقیقا همزمان با آغاز طرح مطالعاتی وزارت خارجه آمریکا با موضوع «تاثیر استارت‌آپ‌ها بر شبکه‌سازی اقتصادی و تحرکات سیاسی در خاورمیانه»، روزنامه آمریکایی «یو‌اس‌ای‌تودی» بخشی از نتایج تحقیق صرافان را تحت مدیریت «عباس میلانی»، مدیر بخش مطالعات ایران دانشگاه «استنفورد» درباره ارتباط فناوری، اینترنت و تغییرات آینده جامعه ایران منتشر کرد.

در این یادداشت آمده است: «بر خلاف چین که وسیله‌ای برای مسدود کردن سایت‌های مخالف ایجاد کرده است، ایران به دلیل اینکه توان و امکانات فیلترینگ مناسب در اختیار نداشته، این کار را نکرده است و پاییز گذشته دولت چند وبلاگ‌نویس را که مطالب آنان کاملا سیاسی بود دستگیر کرد که بیشتر آنان آزاد شدند. یک‌سوم وبلاگ‌های فارسی، در ایران نوشته می‌شوند و بقیه توسط 3 میلیون ایرانی پراکنده در سراسر جهان که 2 میلیون آنها در آمریکا ساکن هستند، به روز می‌شود. یک جنبه مثبت اقبال گسترده مردم نسبت به اینترنت ایجاد اتحاد میان ایرانیان داخل و خارج از کشور است. ما می‌توانیم به اندازه ایرانیان داخل در سیاست ایران مشارکت داشته باشیم و شاهد تغییرات دموکراتیک در ایران باشیم».

صرافان با استفاده از بورسیه موسسه کسب و کار امور دولتی، تحقیق بر «نقش اینترنت به عنوان نقطه عطف تغییرات سیاسی» در ایران را با مشارکت کنگره آمریکا، بانک جهانی و دولت فدرال آغاز کرد و اکنون به نظر می‌رسد همزمان با «سیامک نمازی» و سایر مدیران عملیاتی وابسته، برای نظارت بر اجرای دقیق طرح نفوذ اقتصادی وزارت خارجه آمریکا راهی ایران شده است.

ترکیه، پایگاه منطقه‌ای

حجم ارتباطات دولتی گروه به اصطلاح «کارآفرین» مذکور و میزان رفت و آمد سرشاخه‌ها به برخی کشورها از جمله «ترکیه» به عنوان مرکز هماهنگی منطقه‌ای به حدی بالاست که به نظر می‌رسد انتظار جدی برای افشا و توقف طرح در آینده نزدیک در وزارت خارجه آمریکا وجود دارد. به همین جهت ظاهرا تلاش می‌شود با برگزاری هر چه سریع‌تر دوره‌های «استارت‌آپ ویکند» در شهرها و استان‌های کشور، سطح آلودگی سیستم بالا رفته و به واسطه افزایش اقبال عمومی به این طرح آمریکایی، هزینه‌های نظام برای برخورد با عوامل اصلی، به واسطه «شهرت داخلی» افزایش یابد.

این تنها پرونده به دست آمده از داده‌کاوی اطلاعات آشکار یکی از به اصطلاح مربیان «آمریکایی- ایرانی» مرکز شتابدهنده «آواتک» و «تک» بود. آیا وزارت اطلاعات و سایر دستگاه‌های امنیتی کشور به عواقب تکمیل این چرخه به عنوان طرح رسمی وزارت خارجه آمریکا در تثبیت نسل جدید مجری سرمایه‌داری در کشور واقف هستند؟ پرواضح است که حمایت از نخبه‌های مستعد و جویای پیشرفت و موقعیت اقتصادی و شغلی مطلوب در جامعه وظیفه ذاتی نهادهای امنیتی است که هم‌اکنون در برابر شبکه‌سازی و ایجاد آلودگی ساختاری عناصر معلوم‌الحالی همچون لیلی صرافان ناباورانه سکوت پیشه کرده‌اند.

اولین حرکت پیش از شکل‌گیری حلقه‌های خطرناک فتنه خارجی ضد حاکمیت با استفاده از محصولات آلوده امنیتی دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا، توقف چرخه نفوذی استارت‌آپ ویکندهای آمریکایی است. تنها پس از شکست این ساختار است که می‌توان به رشد و بالندگی نسل بومی انقلاب و فعالیت نیروهای نخبه وطنی اندیشید. اکنون وقت ادای دین دستگاه‌های امنیتی کشور به اقتصاد ایرانی است. فردا شاید فرصتی باقی نباشد.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1756/1/149304/0

ش.د9404634

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات