(روزنامه جمهوري اسلامي – 1394/07/22 – شماره 10430 – صفحه 10)
مخالف خوانیهای بیوقفه و تجمعهای اعتراضی جهتدار و پی در پی برخی گروهها و افراد خاص نسبت به عملکرد دولت یازدهم که با بهانههای گوناگون و بیشتر به شکلهای نامتعارف و غیرمدنی صورت میگیرد، ارزش و اعتبار کنش سیاسی «اعتراض» را فرو میکاهد.
حدود 2 سالی میشود که بسیاری از روزها بخشی از گزارشهای رسانهها به پوشش خبرهای مرتبط با اعتراض و تجمع شماری از غوغاسالاران اختصاص مییابد؛ جمعیتی اندک و پای ثابت تجمعهای اینچنینی که با اشاره حلقهها و محافل خاص مخالفت خود با عملکرد دولت را در بوق و کرنا میدمند و هر روز به دنبال بهانهای هستند تا با پلاکاردهایی که قطعهای مقواییاش یکسان و محتوایش نیز املایی است به دولت یورش آورند؛ خودهمه پندارانی که خودشان را مساوی ملت ایران و خواست و منافع خود را مساوی خواست و منافع ملی معرفی میکنند، حال آنکه میان افکار عمومی جایگاهی ندارند.
تیر اعتراضهای پی در پی این معترضان غیرراستین به جای هدف بیشتر بر در و دیوار مینشیند چرا که اعتراض آنها از مولفههای اثرگذاری چون محوریت داشتن منافع ملی، منطق قانع کننده، کنش در چارچوب قانون و عرف سیاسی و فراگیری و اهمیت موضوع اعتراض عاری است.
این افراد و گروههای کم شمار با استفاده از همه اهرمهای فشار و بدون در نظر گرفتن هیچ ملاحظهای جز منافع خود، بر سر راه دولت سنگ اندازی میکنند؛ سنگهایی که اگر چه مانع حرکت نمیشود اما پاکسازی مسیر از سرعت گیرهای مزاحم تا حدی توان دولت را میگیرد.
در ارتباط با بازخوانی و بازشناسی رفتارهای خارج از عرف سیاسی این عده و پیامدهای لوث کردن کنش اعتراضی نکتههایی لازم به یادآوری است.
1-اعتراض به عنوان یکی از حقوق مسلم شهروندان، زمینه ساز رابطه سالم و غیر سلطه گرانهای است که در نظامهای سیاسی مردمسالار به رسمیت شناخته میشود و چون سوپاپ اطمینانی، بقا و تعادل حیات سیاسی - اجتماعی جامعه را تضمین میکند.
حکومتهای مردمسالار حق اعتراض را برای همه شهروندان خود به رسمیت میشناسند و برای ارتقای شاخصهای حکومتداری خوب از نظرهای اعتراضی مخالفان به شکل بازخوردی منفی بهره میبرند. درچنین نظام هایی، مخالفان اغلب نارضایتی خود از نحوه حکومتداری جناح حاکم را در قالب انتقادهای هدفمند و سازنده و رقابتهای سالم انتخاباتی بروز میدهند.
در نظامهایی که اصول مردمسالاری در ذهن شهروندان یا بخشی از آنان به خوبی نهادینه نشده است، برخی افراد از فرصت و حق اعتراض خود به شیوهای ناآگاهانه، غیرمنصفانه و نمایشی بهره میبرند. سرکردگان این افراد که برای رای مردم و انتخابات آزاد ارزش چندانی قایل نیستند، خود را بیش از هر کسی شایسته حکومتداری میدانند و نه تنها برای اعتراضهای خود روشهای نامتعارف و غیرقابل پذیرش (بر اساس معیارهای جامعه مدنی و مردمسالار) به کار میبرند، بلکه در پسِ اعتراضهای خود اهدافی غیرسازنده و منفعت جویانه را دنبال میکنند.
2- گستره اثرگذاری و اهمیت کنش اعتراض در عرصه سیاسی- اجتماعی، ضرورت تعیین مرزها، چارچوبها و پیروی از الگوهای معین و قراردادی را بیشتر مینمایاند. پیامدهای مخالفت خارج از قاعده معترضان با عملکرد داخلی و خارجی کارگزاران و مسوولان نظام، افزون بر کارشکنی داخلی بر وجهه بینالمللی یک کشور هم اثرگذار خواهد بود.
در جوامع توسعه یافته مخالفان در قالب احزاب و جریانهای شناسنامهدار اعتراضهای خود را به شکل کنشهای سیاسی سازماندهی شده و در چارچوب قانون انجام میدهند. این گروهها هویت مشخص و شناخته شدهای دارند و وحدت رویه یکی از اصول اساسی کنش آنها است. راه اندازی کمپینها، اجتماعهای درون حزبی، گردهماییهای مجوز دار، استفاده از ظرفیتهای سندیکاها و تشکلهای صنفی و حتی بهره جویی از حق اعتصاب از جمله روشهایی است که گروههای اپوزیسیون برای نشان دادن اعتراض خود به عملکرد مسوولان انتخاب میکنند.
در برابر، در کشورهایی که هنوز در مسیر توسعه یافتگی قرار دارند، بسیاری از مخالفتها و اعتراضها خارج از چارچوب تشکلهای سیاسی و به صورت فردی یا محفلی انجام میشود. این افراد در بسیاری از موارد فرصت طلبانی هستند که هویت سیاسی و کنش هایشان نه ایجابی که سلبی و به منظور دستیابی به منافع شخصی است. سیال بودن کنشها و مواضع این گروههای فرصت طلب در نتیجه تغییر جناحهای حاکم و معادلههای قدرت، موجب میشود که نتوان عملکرد آنها را مورد پیگرد سیاسی قرار داد.
همچنین بستن خیابان، تجمعهای اعتراضی سیزده بدری، اظهارنظرهای تند و خارج از چارچوب قانونی برخی شخصیتهای سیاسی و... که همگی مخل آسایش عمومی و امنیت روانی جامعه است، از جمله شیوههای کنش اعتراضی این گروهها است.
3- تمرکز صرف بر منافع شخصی موجب میشود مخالفت و رفتارهای اخلالگرایانه این افراد منفعت طلب هرگز پایانی نداشته باشد. اعتراض پی در پی اقلیت تندرو به عملکرد دولت یازدهم که از روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت شروع شد و هر روز شکل تازهای به خود میگیرد، نزد افکار عمومی از آنان شخصیتی همیشه معترض و به صورت دایم ناراضی ساخته که هویت خود را در رفتارهای سلبی جستجو میکنند؛ گروهی که برای منافع شخصی، حتی کنش ارزشمند «اعتراض سازنده» را از اعتبار انداختهاند. تاکید چندباره «حسن روحانی» رئیس جمهوری بر لزوم شناسنامهدار بودن جریانهای سیاسی و کنش در چارچوب تشکلهای ثبت و شناخته شده نشان از پیامدهای نامطلوب رفتارهای خارج از عرف سیاسی این گروههای منفعت طلب و ماهی گیری آنها از آب گل آلود دارد.
4- با این که اعتراض در ادبیات و عرف سیاسی کشورهای مردمسالار، کنشی معطوف به هدف و در راستای خیر عمومی است، اما استفاده ابزاری از این امکان سیاسی مهمترین آسیبی است که تاثیرگذاری آن را تهدید میکند. ایجاد ذهنیت منفی نزد افکارعمومی و موضع گیری در قبال هرگونه رفتارهای اعتراضی که نتیجه طبیعی لوث شدن آن است، کارکردهای مثبت اعتراض را از بین میبرد.
به این ترتیب، دست افزار ساختن مفهوم اعتراض یا قلب مفهوم و کارکرد آن تنها هوده گردهماییهای پی در پی، مکرر و برآمده از انگیزههای فردی و گروهی است که تنها با هدف به چالش کشیدن مسوولان اجرایی کشور صورت میگیرد.
http://jomhourieslami.net/?newsid=65638
ش.د9402956