تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۲  ، 
کد خبر : ۲۹۰۴۴۷
در گفت‌وگو آرمان با دكتر علي‌اكبر صالحي تشريح شد

جزئیات منتشر‌نشده از برجام

مقدمه: او از مهم‌ترين بازيگران سياسي عصر خود بوده و در سال ۲۰۱۵ميلادي توسط مجله معتبر «نيچر» به عنوان يكي از ۱۰ چهره تاثيرگذار علمي جهان انتخاب شد. نيچر در معرفي علی اکبر صالحي، به سوابق تحصيلي وي در دانشگاه آمريكايي بيروت و انستيتوي فناوري ماساچوست (MIT) و سپس بازگشت به وطن پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تصدي مناصب دانشگاهي و دولتي بلندپايه مي‌پردازد و مي‌افزايد: «دكترصالحي چهره بين‌المللي برنامه هسته‌اي ايران است، مردي كه بسيار وفادار به كشورش و در عين حال فردي منطقي است، به‌طوري كه مذاكره‌كنندگان توانستند در دوران بحران به وي روي آورند». دكتر صالحي در شرايط كنوني معاون رئيس‌جمهور و رئيس سازمان انرژي اتمي ايران است. وي از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ وزير امور خارجه ايران بود. اين دانشمند برجسته استاد دانشگاه صنعتي شريف است و دو دوره رئيس اين دانشگاه بوده است. او از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ نماينده ايران در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بود، بين سال‌هاي ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹، معاونت دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي را بر عهده داشت، سپس از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹رئيس سازمان انرژي اتمي ايران شد. به بهانه به نتيجه رسيدن برجام و لغو تحريم‌هاي ايران و همچنين تحليل و ارزيابي چالش‌ها و فرصت‌هاي پيش رو با وي گفت‌وگو كرديم. صالحي با اشاره به انتخابات مجلس دهم عنوان مي‌كند: «برجام تصميم جمعي نظام سياسي بوده كه مورد تاييد مقام معظم رهبري نيز قرار گرفته و به همين دليل مساله‌ای قابل بازگشت نيست كه نمايندگان مجلس دهم بتوانند بر محتواي آن تاثير بگذارند. برجام براي نمايندگان مجلس دهم مساله‌ای است كه پشت سر گذاشته شده و براساس آن جمهوري اسلامي و قدرت‌هاي جهاني به يك جمع‌بندي رسيده‌اند كه مسير جديدي درمقابل فناوري هسته‌اي ايران گشوده شود. در شرايط كنوني كليه قطعنامه‌هاي سازمان ملل، شوراي حكام، اتحاديه اروپا و همچنين تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران لغو شده است. لغو تحريم‌ها براي مردم ايران و همچنين نظام جمهوري اسلامي يك موفقيت بزرگ بوده است. در نتيجه دليلي براي نگراني از سرنوشت برجام وجود ندارد». رئيس سازمان انرژي اتمي همچنين درباره آينده رابطه ايران و آمريكا تصريح مي‌كند: «موضوع «گفت‌وگو» با موضوع«رابطه» متفاوت است و ما بايد بين اين دو مقوله تفاوت قائل شويم. در طول مذاكرات هسته‌اي هيچ‌گونه بحثي مبني بر رابطه با آمريكا صورت نگرفت و تمامي مذاكرات انجام شده به صورت انحصاري درباره پرونده هسته‌اي ايران صورت گرفته است. مشكل بزرگ رابطه ايران و آمريكا فقدان اعتماد متقابل است. مردم ايران در سال‌هاي گذشته به اين نتيجه رسيده‌اند كه ايالات متحده آمريكا هيچ‌گاه خيرخواه ملت ايران نبوده است. به همين دليل براي اينكه اين كمبود اعتماد جبران شود بايد در برخي رويكردها و تصميمات تغيير به وجود بيايد تا بي‌اعتمادي به اعتماد و درك متقابل تبديل شود. يكي از اقدامات موثر در اين زمينه موفقيت برجام بوده است». در ادامه متن گفت‌وگوي اختصاصي «آرمان» با دكتر علي‌اكبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي ايران را مي‌خوانيد:
پایگاه بصیرت / احسان انصاري

(روزنامه آرمان – 1394/11/11 – شماره 2964 – صفحه 6)

* در سال‌هاي گذشته تلاش‌هاي زيادي براي به نتيجه رسيدن پرونده هسته‌اي ايران صورت گرفت. براي حفظ اين تلاش‌ها و همچنين دستاوردهاي برجام چه تدابيري انديشيده شده است؟ مهم‌ترين چالش‌هاي پيش‌روي برجام چيست؟

** به شما اطمينان مي‌دهم تمام موارد توافق شده در برجام كه به جمهوري اسلامي مربوط مي‌شود به صورت كامل اجرا خواهد شد. ما انتظار داريم طرف مقابل نيز به همين صورت خود را ملزم به اجراي برجام بداند و در اين زمينه هيچ‌گونه كوتاهي صورت نگيرد. جمهوري اسلامي ايران يك كشور استثنائي است كه تاكنون به تمام تعهدات بين‌المللي خود عمل كرده است. ايران حتي در شرايطي كه تحريم‌هاي بين‌المللي در اوج خود قرار داشت و با اخلال در سيستم مبادلات بانكي بين‌المللي مواجه شده بود، تمام تعهدات مالي و بانكي خود را نسبت به كشورهاي مختلف و از جمله كشورهاي اروپايي انجام داد. بنابراين بنده نگران اين مساله نيستم كه برجام از طرف جمهوري اسلامي با مشكل مواجه شود.

مساله مهم در اين زمينه رفتار و عملكرد طرف مقابل است. تجربه تاريخي نشان داده طرف مقابل در گذشته نقض عهد كرده و برخلاف توافقات صورت گرفته رفتار كرده است. يكي از مهم‌ترين نمونه‌هاي اين نقض عهد در مساله افغانستان صورت گرفت. در «اجلاس بن» جمهوري اسلامي ايران تلاش زيادي براي حل مشكل افغانستان انجام داد. با اين وجود بلافاصله پس از پايان اين مذاكرات رئيس‌جمهور وقت ايالات متحده آمريكا، ايران را در «محور شرارت» قرار داد. با تمام اين اوصاف برجام به صورتي تنظيم شده كه در صورت نقض عهد طرف مقابل پيش‌بيني‌هاي لازم براي واكنش ايران انديشيده شده است. تصور بنده اين است كه برجام بدون مانع جدي پيش خواهد رفت. آقاي روحاني تعبير«برد-برد» را براي برجام به كار بردند كه تعبير بسيار مناسبي است.

در پاسخ به پرسش شما درباره اينكه براي حفظ برجام چه تدابيري انديشيده شده نيز بايد عنوان كنم معاونت حقوقي و بين‌الملل سازمان انرژي اتمي مامور شده به صورت كامل و با جزئیات دقيق برجام و ميزان و چگونگي پيشرفت آن را رصد كند. كارشناسان مربوطه همچنين رفتار طرف مقابل را زيرنظر دارند و كوچك‌ترين كارشكني و انحراف و حتي ايجاد زمينه براي كارشكني را به صورت كامل رصد مي‌كنند و در صورت بروز چنين اتفاقي مجموعه مديران سازمان انرژي اتمي را در جريان قرار مي‌دهند. اين در حالي است كه وزارت امور خارجه نيز چنين سازوكاري را براي خود طراحي كرده و مسئولان وزارت امور خارجه نيز به صورت كامل رفتار طرف مقابل و چگونگي پيشرفت برجام را رصد مي‌كنند.

همه اين گروه‌ها نتايج به دست آمده را به «شوراي نظارت بر برجام» كه متشكل از مسئولان ارشد نظام جمهوري اسلامي هستند ارسال مي‌كنند تا تصميمات لازم متناسب با اقدامات طرف مقابل اتخاذ شود. در نتيجه بنده هيچ‌گونه دليلي براي نگراني از آينده برجام نمي‌بينم. ممكن است در حين اجراي برجام اختلافاتي جزئي بين طرفين صورت بگيرد كه در توافقنامه براي چنين شرايطي نيز تدابير لازم انديشيده شده و اين اختلافات در كميسيون مشترك حل خواهد شد.

* در طول مذاكرات هسته‌اي و با ديدارهاي مستمر و طولاني وزير امورخارجه ايران و آمريكا تاحدود زيادي تابوي مذاكره ايران و آمريكا شكسته شد و اتفاق جديدي در اين زمينه رخ داد. آيا گفت‌وگوهاي صورت گرفته مي‌تواند در آينده و در موضوعات ديگري نيز ادامه داشته باشد و مسير جديدي را پيش روي دو كشور باز كند؟

** روابط ايران با كليه كشورهاي جهان مناسب و منطقي است و جمهوري اسلامي همواره تلاش كرده رويكرد مثبتي در مقابل كشورهاي جهان اتخاذ كند. در اين زمينه البته رژيم صهيونيستي حالتي استثنائي دارد كه به دليل وجهه نامشروعي كه دارد جمهوري اسلامي موجوديت آن را به رسميت نمي‌شناسد. مساله مهم در اين زمينه اين است كه موضوع «گفت‌وگو» با موضوع«رابطه» متفاوت است و ما بايد بين اين دو مقوله تفاوت قائل شويم. در طول مذاكرات هسته‌اي هيچ‌گونه بحثي مبني بر رابطه با آمريكا صورت نگرفت و تمامي مذاكرات انجام شده به صورت انحصاري درباره پرونده هسته‌اي ايران صورت گرفته است. برخي از رفتارهاي صورت گرفته در حين مذاكرات هسته‌اي جزئي از رفتارهاي ديپلماتيك بود كه در تمام روابط بين‌الملل عرف است.

براي مثال در ابتداي هر جلسه طرفين با يكديگر «خوش‌وبش» مي‌كردند و درباره آخرين اتفاقات روز تبادل‌نظر مي‌كردند و سپس به موضوع اصلي مذاكره مي‌پرداختند. اين وضعيت براي ما در دولت هم وجود دارد. اعضاي كابينه در ابتداي هر جلسه هيات دولت به تبادل اطلاعات درباره آخرين وضعيت كشور و جهان مي‌پردازند و همديگر را از مسائل جديد باخبر مي‌كنند. در طول مذاكرات هسته‌اي نيز ما تنها درباره مساله هسته‌اي با كشورهاي غربي گفت‌وگو و رايزني مي‌كرديم و اجازه نداشتيم درباره موضوعاتي به جز مساله هسته‌اي گفت‌وگو كنيم.

در نتيجه موضوع رابطه ايران و آمريكا هيچ گاه در جريان مذاكرات مطرح نبوده و به همين دليل نمي‌توان عنوان كرد تابوي رابطه ايران و آمريكا شكسته شده است. بنده سخن شما درباره اينكه گفت‌وگوي ايران و آمريكا تا حد وزير امورخارجه رسيد را تاييد مي‌كنم. با اين وجود معتقدم بحث شكسته شدن تابوي گفت‌وگوي ايران و آمريكا مطرح نيست. ضمن اينكه جمهوري اسلامي در گذشته با آمريكا مذاكره داشته است. براي مثال آقاي كاظمي در زماني كه مسئوليت سفارت ايران در عراق را برعهده داشتند با سفير آمريكا درباره مسائل عراق مذاكره كردند كه اين مساله در رسانه‌هاي جهان بازتاب بالايي داشت.

در موضوع افغانستان و مساله حضور طالبان در اين كشور نيز بين ايران و آمريكا مذاكره صورت گرفت. در نتيجه وضعيت به شكلي نبوده كه بين ايران و آمريكا در گذشته هيچ‌گونه مذاكره‌اي صورت نگرفته باشد. حتي زماني كه بنده در وزارت امورخارجه حضور داشتم مسيري جدا از مسير پرونده هسته‌اي ايران باز شد و مقام معظم رهبري اجازه دادند در پايين‌تر از سطح وزرا بين ايران و آمريكا مذاكره صورت بگيرد.

در نتيجه مذاكره ايران و آمريكا در دولت دهم آغاز شده بود. با اين وجود مذاكرات صورت‌گرفته در ماه‌هاي گذشته به دليل تداوم و همچنين طولاني بودن جنبه‌هاي جديدي پيدا كرده بود كه با مذاكرات قبلي تفاوت داشت. مذاكرات صورت گرفته در دو سال گذشته به صورت لحظه‌اي در اغلب رسانه‌هاي جهان بازتاب پيدا مي‌كرد و به همين دليل پرونده ابعاد حقوقي، سياسي و اقتصادي بالايي پيدا كرده و به يكي از مهم‌ترين مسائل بين‌المللي تبديل شده بود. نكته ديگر اينكه سطح مذاكرات ايران و آمريكا پس از۳۶سال در طول مذاكرات هسته‌اي به سطح وزرا ارتقا پيدا كرد كه يك اتفاق ويژه در رابطه ايران و آمريكا تلقي مي‌شود.

به نظر من مشكل بزرگ رابطه ايران و آمريكا فقدان اعتماد متقابل است. مردم ايران در سال‌هاي گذشته به اين نتيجه رسيده‌اند كه ايالات متحده آمريكا هيچ گاه خيرخواه ملت ايران نبوده است. از سوي ديگر آمريكايي‌ها نيز براي روابط نامناسب خود با ايران استدلال‌هاي خاص خود را مطرح مي‌كنند و برخي مشكلات را در اين زمينه تاثيرگذار مي‌دانند. در نتيجه روابط ايران و آمريكا همواره با كمبود اعتماد روبه رو بوده است.

به همين دليل براي اينكه اين كمبود اعتماد جبران شود بايد در برخي رويكردها و تصميمات تغيير به وجود بيايد تا بي‌اعتمادي به اعتماد و درك متقابل تبديل شود. يكي از اقدامات موثر در اين زمينه موفقيت برجام بوده است. برخي بر اين تصور بودند كه برجام به نتيجه نخواهد رسيد و در نهايت ايران و قدرت‌هاي جهاني نمي‌توانند به جمع‌بندي و توافق دست پيدا كنند. خوشبختانه برجام به نتيجه رسيد و زمينه اعتماد‌سازي بين ايران و قدرت‌هاي جهاني و به‌ويژه آمريكا فراهم شد.

هرچه ايالات متحده آمريكا در طول اجراي برجام حسن نيت بيشتري از خود نشان بدهد و عملكرد قابل قبولي داشته باشد زمينه‌هاي اعتمادسازي بيشتري براي آينده مهيا خواهد شد. جمهوري اسلامي در ابعاد اقتصادي، تجاري، صنعتي، علمي و تحقيقاتي هيچ مشكلي با آمريكا ندارد. براي بهبود روابط سياسي نيز اعتماد متقابل يكي از پيش‌شرط‌هاي الزامي به شمار مي‌رود. اعتماد‌سازي نيز نيازمند گذشت زمان و همچنين نشان دادن حسن نيت و رفتار صادقانه است.

* به نظر شما انتخابات مجلس شوراي اسلامي به چه ميزان بر برنامه‌هاي دولت آقاي روحاني و همچنين مساله برجام تاثيرگذار است؟اگر موافقان برجام و سياست‌هاي دولت تدبير و اميد وارد مجلس شوند چه اتفاقي رخ خواهد داد و اگر مخالفان برجام و دولت كه به نظر داراي استراتژي و اهداف از پيش تعيين شده هستند وارد مجلس دهم شوند سياست‌هاي دولت ممكن است با چه چالش‌هايي مواجه شود؟

** به نظر من مخالفان برجام را بايد به دو گروه تقسيم‌بندي كنيم. گروه اول كساني هستند كه به دليل اميال و اغراض سياسي با برجام مخالفت مي‌كنند. در كنار اين عده گروه ديگري هستند كه از سر دلسوزي نگران آينده كشور هستند و اگر مشكلاتي وجود داشته باشد آن را با مسئولان مربوطه مطرح مي‌كنند. دليل اصلي اين مخالفت‌ها سياسي است و قرار نيست هيچ‌گونه توافقي در چنين فضاي سياسي صورت بگيرد. در نتيجه چنين شرايطي جاي بده و بستان سياسي نيست و نيازمند الزامات و سازوكار قدرت است.

اغلب جدال‌هاي سياسي براي تصاحب مراكز قدرت است و اين مساله‌ای است كه از گذشته تاكنون وجود داشته است. اگر روزي فرا برسد كه تمامي جدال‌هاي سياسي و دنيوي براي كسب رضايت خداوند متعال باشد كه ديگر اختلاف سياسي معنا و مفهوم پيدا نمي‌كند. به همين دليل اختلافات سياسي به راحتي قابل حل نيست و بايد در يك چارچوب ويژه براي آن راه‌حل پيدا كرد. در كنار اين نوع مخالفت‌ها، برخي از مخالفت‌ها به صورت واقعي و از سر نگراني و دلواپسي صورت مي‌گيرد. اين نوع مخالفت‌ها نيز چند حالت دارد.

ممكن است عده‌اي از واقعيت‌هاي موجود اطلاع نداشته باشند و براساس شنيده‌ها قضاوت كنند يا اينكه اطلاع دقيق و عميق از مساله دارند و به همين دليل تلاش مي‌كنند نقاط ضعف را مطرح و در جهت برطرف كردن آن كوشش كنند. بنده تلاش و نگراني براي برطرف كردن نقاط ضعف را مثبت ارزيابي مي‌كنم و به نظر من قابل تقدير است. نكته ديگر اينكه كساني كه از روي بي‌اطلاعي و براساس شنيده‌ها قضاوت كرده‌اند، هنگامي كه از واقعيت‌هاي موجود آگاه مي‌شوند مخالفت خود را كنار مي‌گذارند و با برجام همراه مي‌شوند. اين افراد با نيت خير و دغدغه منافع ملي با برجام مخالفت كرده‌اند و هنگامي كه مشاهده مي‌كنند دغدغه آنها بي‌مورد بوده همراهي و همكاري مي‌كنند.

با اين وجود اگر يك كارشناس، حقوقدان يا سياستمدار با تحقيق و پژوهش مساله‌ای را مطرح كند و به ما اثبات كند كه در مسير خود اشتباه كرده‌ايم، اين ما هستيم كه بايد سخن ايشان را بپذيريم و اشتباه خود را جبران كنيم. با تمام اين اوصاف بيشترين مخالفت‌ها با برجام در مجلس نهم صورت گرفته است. برجام تصميم جمعي نظام سياسي بوده كه مورد تاييد مقام معظم رهبري نيز قرار گرفته و به همين دليل مساله‌اي قابل بازگشت نيست كه نمايندگان مجلس دهم بتوانند بر محتواي آن تاثير بگذارند. برجام براي نمايندگان مجلس دهم مساله‌اي است كه پشت سر گذاشته شده و براساس آن جمهوري اسلامي و قدرت‌هاي جهاني به يك جمع‌بندي رسيده‌اند كه مسير جديدي در مقابل فناوري هسته‌اي ايران گشوده شود.

در شرايط كنوني كليه قطعنامه‌هاي سازمان ملل، شوراي حكام، اتحاديه اروپا و همچنين تحريم‌ها عليه ايران لغو شده است. لغو تحريم‌ها براي مردم ايران و همچنين نظام جمهوري اسلامي يك موفقيت بزرگ بوده است. در نتيجه چرا بايد نگران سرنوشت برجام در مجلس آينده بود؟پس از لغو تحريم‌ها كشورهاي مختلف تلاش كردند به شكل‌هاي مختلف مراودات اقتصادي خود را با ايران از سر بگيرند. اگر در دوران تحريم‌ها مراودات اقتصادي و سياسي ايران با كشورهاي ديگر كاهش پيدا كرده بود در شرايط كنوني با حجم گسترده‌اي از مبادلات اقتصادي و سياسي مواجه شده‌ايم. نكته جالب اينجاست كه اغلب كشورهاي متقاضي مراوده با ايران، شرايط بسيار خوبي را به ايران پيشنهاد مي‌كنند و حاضر هستند با حداقل سود و با تامين مالي پروژه‌هاي بسيار سنگين در ايران سرمايه‌گذاري كنند.

در نتيجه هيچ دليل موجه و قانع‌كننده‌اي وجود ندارد كه مجلس آينده دوباره مساله برجام را به سطح افكار عمومي بكشاند و درباره آن به مجادله بپردازد. مساله برجام پشت سرما قرار گرفته و ما بايد تلاش كنيم براي مسائل آينده و پيش‌رو راه‌حل مناسب پيدا كنيم. در اين زمينه بنده يك مزاح سياسي با مديركل آژانس بين‌المللي انجام دادم كه بيان آن براي شما و مخاطبان روزنامه «آرمان» نيز خالي از لطف نخواهد بود. بنده به ايشان به شوخي عنوان كردم شما تلاش كنيد پرونده هسته‌اي ايران به نتيجه نرسد؛ چرا اگر اين پرونده به نتيجه برسد همه شما بيكار مي‌شويد و حوصله همه سر مي‌رود.

* در طول مذاكرات هسته‌اي آيا لحظاتي بود كه گره‌هاي سختي در كار بيفتد و آقاي روحاني شخصا وارد عمل شوند و با رهبران قدرت‌هاي جهاني به صورت مستقيم رايزني كنند؟

** آقاي روحاني در مقاطعي كه با آقاي پوتين رئيس‌جمهور روسيه و همچنين آقاي «شي جينگ پينگ» رئيس‌جمهور چين ملاقات داشتند در اين زمينه رايزني مي‌كردند و عنوان مي‌كردند جمهوري اسلامي توقع دارد روسيه و چين در حل پرونده هسته‌اي به ايران كمك كنند. در مسير مذاكرات هسته‌اي نيز انصافا چين و روسيه همكاري‌هاي لازم را با ايران داشتند. به‌ويژه كشور روسيه كه در اين زمينه قدم‌هاي عملي برداشت و اگر همكاري صميمانه روسيه نبود شايد هيچ گاه برجام به نتيجه نمي‌رسيد و عملياتي نمي‌شد.

روسيه در زمينه تبادل سوخت نيز با ايران همكاري زيادي داشت كه بنده لازم مي‌دانم از طريق روزنامه «آرمان» از مسئولان و مردم روسيه و به‌ويژه آقاي پوتين سپاسگزاري كنم. تبادل سوخت اهميت بسيار بالايي در مساله برجام داشت. روسيه ابتدا «كيك زرد» را به ايران تحويل داد و سپس ما اورانيوم غني‌شده خود را براي آنها ارسال كرديم. به دليل عدم اعتمادي كه بين جمهوري اسلامي و قدرت‌هاي جهاني وجود داشت ما تمايل داشتيم اين تبادل سوخت به صورت همزمان صورت بگيرد يا اينكه به صورت محموله‌اي انجام شود.

با اين وجود چنين اتفاقي رخ نداد و جمهوري اسلامي در ابتدا همه محموله خود را دريافت كرد و سپس محموله خود را به طرف مقابل تحويل داد. اين مساله نشان‌دهنده اعتماد مناسبي بود كه در فضاي مذاكرات نسبت به جمهوري اسلامي ايجاد شده بود. اعتماد متقابل سبب شده بود ما نيز محموله خود را ۱۵ ساعت زودتر از زماني كه براي اين منظور در نظر گرفته شده بود ارسال كنيم تا حسن نيت خود را نشان داده باشيم.

* آقاي روحاني به جز روساي جمهور روسيه و چين با رهبران ديگر كشورهاي عضو۱+۵ نيز رايزني كردند؟

** بله، فكر مي‌كنم آقاي روحاني با آقاي فرانسوا اولاند رئيس‌جمهور فرانسه نيز به صورت تلفني گفت‌وگو كردند.

* يكي از نكات مهم مذاكرات هسته‌اي كه درباره آن گمانه‌زني‌هاي زيادي صورت مي‌گيرد سازوكار ارتباط تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي با رهبر معظم انقلاب است. در اين زمينه چه سازوكاري انديشيده شده بود و معظم‌له به چه وسيله يا افرادي در جريان جزئيات مذاكرات قرار مي‌گرفتند؟ اگر در اين زمينه خاطره‌اي منتشر نشده وجود دارد لطفا بيان فرماييد.

** در دولت يازدهم رويه و شيوه مذاكره با آمريكا تغيير پيدا كرد و مسئوليت تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي براي نخستين‌بار از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت امور خارجه منتقل شد. هنگامي كه چنين تصميمي گرفته شد يك كميته راهبردي هسته‌اي نيز از مسئولان عاليرتبه نظام تشكيل شد. اين كميته با برگزاري جلسات منظم، شيوه و نوع برخورد جمهوري اسلامي را متناسب با اقدامات طرف مقابل مورد تجزيه و تحليل و گفت‌وگو قرار مي‌داد و حدود و ثغور مذاكرات را روشن مي‌كرد. در نتيجه تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي و آقاي دكتر ظريف به عنوان مسئول تيم مذاكره‌كننده جمهوري اسلامي ايران در اين چارچوب سياست‌هاي خود را در مذاكرات جلو مي‌بردند.

كميته راهبردي هسته‌اي نيز گزارشات خود از تحليل محتواي مذاكرات و چالش‌ها و فرصت‌هاي پيش‌رو را به صورت منظم خدمت مقام معظم رهبري تقديم مي‌كردند. مقام معظم رهبري نيز پس از مشاهده گزارشات كميته راهبردي هسته‌اي، نظريات اصلاحي خود را مطرح مي‌كردند و نتيجه نهايي در اختيار تيم مذاكره‌كننده قرار مي‌گرفت كه براساس آن برنامه‌هاي خود را در طول مذاكرات جلو ببرد. در نتيجه مقام معظم رهبري از ابتداي مذاكرات در جريان تمام مسائل مذاكرات بودند و در صورت نياز نظريات اصلاحي خود را به تيم مذاكره‌كننده انتقال مي‌دادند.

بدون اجازه و مساعدت ايشان اصلا برجام به نتيجه نمي‌رسيد. براي مثال موضوع مذاكره با آمريكا را ما اصلا نمي‌توانستيم بدون اجازه مقام معظم رهبري انجام دهيم. با موافقت رهبر معظم انقلاب بود كه اين مسير باز شد و ما توانستيم از اين مسير به گشايش‌هاي جديدي برسيم و در نهايت نيز به نتيجه دلخواه دست پيدا كنيم. تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي ايران به دو گروه تقسيم مي‌شدند. يك گروه تيم مذاكره‌كننده به رياست آقاي دكتر ظريف بودند كه گفت‌وگو‌ها را انجام مي‌دادند و در مسائل كلان تصميم‌گيري مي‌كردند. گروه دوم كارشناسان هسته‌اي، سياسي و حقوقي بودند كه كارهاي تحقيقاتي، پژوهشي و پشتيباني مذاكرات را انجام مي‌دادند و در واقع بخشي از بار سنگين مذاكرات بر دوش آنها قرار داشت.

با اين وجود تعداد كارشناسان ايراني در مقابل تعداد كارشناسان كشورهاي۱+۵ «گروهان» در مقابل «لشكر» بود و تعداد آنها چندين برابر كارشناسان ايران بود. حتي زماني كه كارشناسان يكي از كشورهاي غربي به مشكل برخورد مي‌كرد كارشناسان كشورهاي ديگر نيز به كمك آنها مي‌آمدند و به آنها كمك مي‌كردند. تمام اقدامات صورت گرفته در حين مذاكرات اعم از اقدامات صورت گرفته توسط تيم مذاكره‌كننده و همچنين تيم كارشناسي ايران در پايان هر دور از مذاكرات به صورت مكتوب خدمت مقام معظم رهبري تقديم مي‌شد و ايشان به صورت دقيق در جريان جزئیات مذاكرات قرار مي‌گرفتند. براي مثال در يك مورد مقام معظم رهبري عنوان كردند«ما پيشنهاد آمريكا در مونيخ درباره چيدمان سانتريفيوژهاي ايران را قبول نداريم». ايشان فرمودند: «ما همان چيدماني كه خودمان قبول داريم را بايد پيش ببريم».

در نتيجه گروه مذاكره‌كننده موظف شد فرمايش مقام معظم رهبري را در مذاكرات دنبال كند و به نتيجه برساند. يكي از دلايلي هم كه بنده وارد مذاكرات شدم اين بود كه براي طرف مقابل استدلال كنم به چه دليلي جمهوري اسلامي چيدمان مطرح‌شده را قبول ندارد و به دنبال پياده كردن چيدمان خود خواهد بود. اين موضوع يك بحث فني صرف بود و شرايط به شكلي نبود كه از دوستان سياسي توقع داشته باشيم به چنين مسائلي ورود كنند. در نتيجه بنده وارد مذاكرات شدم. ايالات متحده آمريكا نيز آقاي مونيز وزير انرژي اين كشور را به مذاكرات اعزام كرد تا با بنده در اين زمينه مذاكره كند. مذاكرات بنده و آقاي مونيز نيز بايد در سطحي برگزار مي‌شد كه در نهايت به تصميم برسد و طرفين بتوانند با اختياراتي كه داشتند در اين زمينه تصميم‌گيري كنند. به همين دليل بنده با اختيار تام به مذاكرات رفته بودم و از سوي ديگر آقاي مونيز نيز با اختيار تصميم‌گيري وارد مذاكرات شده بود.

مذاكرات بنده با آقاي مونيز در نهايت سبب شكسته شدن بن‌بست به وجود آمده در مذاكرات شد و مذاكرات تا حدود زيادي به سمت پيشرفت حركت كرد. بنده و آقاي ظريف در طول مذاكرات و هنگامي كه مذاكرات در دو ايستگاه به نتيجه رسيده بود خدمت مقام معظم رهبري مشرف شديم. در اين دو ديدار ايشان نسبت به تيم مذاكره‌كننده، آقاي ظريف و بنده اظهار لطف كردند و ما را مورد تفقد خود قرار دادند. در يكي از اين ديدارها ابتدا بنده به اتفاق آقاي ظريف خدمت ايشان رسيديم و پس از مدتي تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي نيز خدمت ايشان شرفياب شدند. بي‌شك اگر حمايت‌هاي مقام معظم رهبري وجود نداشت مذاكرات هيچ‌گاه به نتيجه نمي‌رسيد.

در طول مذاكرات هسته‌اي هيچ‌كدام از ما مجاز به اشتباه كردن نبوديم و اصلا حق اشتباه نداشتيم. البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه مقام معظم رهبري در جاهايي كه احساس مي‌كردند بايد تذكر بدهند در موضع‌گيري‌هاي علني و رسمي خود اين تذكرات را بيان مي‌كردند.موضع‌گيري‌هاي ايشان هميشه راهگشا بود. بنده جنس موضع‌گيري مقام معظم رهبري در طول مذاكرات را نوعي تذكر به ما يعني مذاكره‌كنندگان ايراني و اخطار به طرف مقابل تلقي مي‌كردم. قرآن كريم مي‌فرمايد: «در مواقع لازم تذكر بدهيد؛ چرا كه تذكر به سود مومن است». در اين زمينه يك خاطره نقل كنم كه خالي از لطف نيست.

در يكي از اين مذاكرات بنده به طرف مقابل عنوان كردم رهبر ما از ما چنين مساله‌ای را خواسته است و ما نمي‌توانيم برخلاف دستور رهبر خود عمل كنيم. طرف مقابل نيز به بنده گفت رهبر ما نيز از ما خواسته كه چنين رفتار كنيم. بنده در پاسخ ايشان عنوان كردم شما رهبر نداريد و بلكه رئيس‌جمهور داريد. رئيس‌جمهور كشور شما همتاي رئيس‌جمهور كشور ماست. كشور ما رهبر دارد و سخنان رهبر ما براي همه ما «فصل‌الخطاب» است و ما نمي‌توانيم برخلاف منويات ايشان رفتار كنيم. آمريكايي‌ها به دليل روحيه تكبر و استكباري كه داشتند تمايل زيادي نشان مي‌دادند «پا را از گليم خود دراز‌تر كنند» و مطالبات جديدي را در حين مذاكرات مطرح كنند. در چنين شرايطي مواضع قاطع و انقلابي مقام معظم رهبري به كمك ما مي‌آمد و اجازه نمي‌داد آمريكايي‌ها به خواسته‌هاي خود دست پيدا كنند. اين در حالي بود كه مذاكره ايران و آمريكا از سال۹۰ و در دولت دهم و با دستور مقام معظم رهبري آغاز شده بود.

* در آن مقطع زماني چه كسي، در كجا و با چه عنواني با آمريكايي‌ها مذاكره كرد؟ طرف آمريكايي مورد مذاكره چه كسي بود؟

** در سال۱۳۹۰ آمريكايي‌ها اظهار علاقه كردند كه به صورت مستقيم با جمهوري اسلامي ايران وارد مذاكره شوند. آمريكايي‌ها كشور عمان و آقاي سلطان قابوس را واسطه گفت‌وگوي خود با ايران قرار دادند. در همين رابطه مسئولان كشور عمان با ما تماس گرفتند و درخواست مذاكره مستقيم را با مسئولان جمهوري اسلامي مطرح كردند. در نتيجه نخستين مذاكره مستقيم ايران و آمريكا در سال۱۳۹۱ و در كشور عمان برگزار شد. از طرف آنها آقاي «ويليام برنز» و «جك سوليوان» و از طرف جمهوري اسلامي نيز افرادي مانند آقاي بهاروند، آقاي خاجي، آقاي ذبيح و آقاي نجفي نماينده فعلي ايران در آژانس به گفت‌وگو پرداختند.

در عمان ما دو مذاكره با آمريكايي‌ها داشتيم. در پايان اين مذاكرات ايالات متحده آمريكا از طريق سلطان عمان اعلام كرد كه حق غني‌سازي هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران را به رسميت مي‌شناسند. سلطان عمان نيز در همين رابطه يك نامه به رئيس‌جمهور وقت ايران آقاي دكتر احمدي‌نژاد نوشت. آخرين مذاكرات ما قبل از پيروزي آقاي روحاني در انتخابات به اسفند سال۱۳۹۱ بازمي‌گردد كه پس از آن مقرر شد ادامه مذاكرات به پس از مشخص شدن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري ايران موكول شود. با پيروزي آقاي روحاني پرونده هسته‌اي شكل جديدي به خود گرفت و در نهايت طرفين درباره برجام به توافق نهايي دست يافتند.

* شما تنها فردي هستيد كه از ابتداي مساله هسته‌اي ايران به شكل‌هاي مختلف درگير اين پرونده بوده‌ايد و از جزئيات دقيق اين پرونده آگاه هستيد. برخي معتقدند بده و بستان‌هاي صورت گرفته در پرونده هسته‌اي ايران ممكن است با پرسش جدي تاريخ همراه شود. آيا شما در پيشگاه تاريخ به عنوان يكي از مهم‌ترين بازيگران سياسي عصر خود سربلند خواهيد بود؟

** تشخيص اين مساله با مردم عزيز و شريف ايران خواهد بود. تا قبل از به نتيجه رسيدن برجام قدرت‌هاي جهاني موفق شده بودند يك اجماع ظالمانه بين‌المللي را عليه ايران تشكيل بدهند. اين وضعيت به شكلي بود كه حتي كشورهاي دوست جمهوري اسلامي مانند هند نيز با ما همكاري نمي‌كردند. به هر حال اين اجماع ظالمانه محدوديت‌هايي را براي ما ايجاد كرده بود. البته جمهوري اسلامي موفق شده بود بسياري از مشكلات خود در دوران تحريم‌ها را به صورت هوشمندانه برطرف كند.

با اين وجود برجام و سياست‌هاي هسته‌اي جمهوري اسلامي تمام اين موانع را از بين برده و درهاي جديدي را پيش روي ايران در عرصه بين‌المللي گشوده است. بنده چشم‌انداز و آينده برجام را مثبت ارزيابي مي‌كنم و قضاوت در اين زمينه را به مردم بزرگ ايران واگذار مي‌كنم.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/142301

ش.د9404929

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات