تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۹۰۶۵۱
محمدرضا نوراللهيان مهاجر در گفت‌وگو با «مردم‌سالاري» تشريح کرد:

ريشه‌‌يابي جريان‌هاي تکفيري

اشاره: گروه سياسي - کورش شرفشاهي: گروه‌‌هاي تکفيري - وهابي مدتي است با نام اسلام به ترور و کشتار مردم بي‌گناه مي‌پردازند و در اين بين داعش،بوکوحرام، القاعده و طالبان برجسته‌ترين گروه‌هاي تروريست‌هاي هستند که از سوي دشمنان اسلام رحماني حمايت مادي و معنوي مي‌شوند.از اين رو براي واکاوي سير پيدايش گروه‌هاي تکفيري با حجت‌الاسلام والمسلمين محمدرضا نوراللهيان مهاجر رئيس سابق سازمان حوزه‌ها و مدارس علميه خارج از کشور به گفت‌وگو نشستيم. نوراللهيان معتقد است عربستان در تشکيل و تقويت داعش نقش بسزايي دارد و بايد کعبه را از زنجير آل‌سعود بيرون آورد .اين پژوهشگر علوم انساني مي‌گويد بايد بپذيريم داعش رسانه‌ها را به نوعي به استخدام خود گرفته درآورده. امروزه رسانه‌هاي بزرگي همچون BBC و CNN و france24 و ديگر رسانه‌ها به ابزار داعش تبديل شده‌اند. گفت‌و‌گوي «مردم‌سالاري» با محمدرضا نوراللهيان در ادامه آمده است:

(روزنامه مردم‌سالاري – 1394/09/26 – شماره 3928 – صفحه 18)

بايد كعبه را از زنجير آل سعود بيرون آورد

* نظر شما در مورد اقدامات تروريستي با سوءاستفاده از نام اسلام چيست؟

** واقعيت اين است که در جمهوري اسلامي‌ايران به حکم قرآن با انواع ترور مخالفت مي‌شود. قرآن به هيچکس اجازه نمي‌دهد که غافلگيرانه افراد بي‌گناهي را بکشد. اسلام اين اجازه را نمي‌دهد که وقتي فردي با همسر و فرزندان خود نشسته يا کسي در مدرسه با معلم خود درس مي‌خواند يا جواني در کارگاه يا مزرعه کار مي‌کند يا هر شکل ديگري، به يکباره انفجاري صورت بگيرد و افراد يک مجموعه به خاک و خون کشيده يا مجروح شوند و يک سلسله آسيب‌هاي بدني به فرد وارد شود که تا آخر عمر با آنها دست به گريبان باشد و از سوي ديگر اين حرکت‌ها در گذشته‌هاي دور کم‌سابقه است.


* کشتارهاي بي‌رحمانه زيادي را اقوام گوناگون به وجود آوردند.

** جنگ و خونريزي بوده اما ترور نبوده است. مثلا تاتارها کتاب سوزي داشتند و منابع فرهنگي کشورمان را از بين بردند يا رصدخانه مراغه را آتش زدند يا مساجد را ويران کردند. ولي کشتار کور حتي در رفتار مغول و پيروان چنگيزخان و تاتار هم به اين وسعت نبوده است. هجوم وحشيانه اخير به فرانسه را ببينيد. فرانسه کشوري است که انقلاب کبير فرانسه را داشته است. اما يک باره داعش به اپرا حمله مي‌کند. در اپرا افرادي آمدند تا اوقات فراغت خود را بگذرانند، اما يک داعشي با اسلحه يا کمربند انتحاري به ميان اين مردم مي‌رود و جنايت مي‌کند. ائمه آنقدر مواظب رفتار خود بودند تا جاييکه حتي براي سرسخت‌ترين دشمن‌شان هم اقدام غافلگيرانه صورت نگيرد. نمونه بارز آن رفتار مسلم‌بن عقيل در برخورد با ابن زياد در خانه‌ هاني بن عروه است.

زيرا اسلام قتل‌هاي ارحابي يا به قول امروزي‌ها تروريستي را رد مي‌کند. اما امروزه عده‌اي در دنيا به اسم مسلمان اما در قالب تروريست انسانها را از هر قوم و مذهبي مي‌کشند و مي‌بينيم که تبليغ رسانه‌اي زيادي هم در مورد آن شده تا معناي تروريست را در مورد مسلمانان جا بيندازند و دارند با تبليغات رسانه‌اي فوق‌العاده به اين نوع تروريسم داعشي يا القاعده اي منطق مي‌دهند.

وقتي مي‌گويند شارلاتانيسم تبليغاتي، واقعا همينطور است زيرا امروزه شارلاتان‌هاي ژورناليست دنيا، مزدوران قلم به دست در جهت منافع تکفيري‌ها هستند. البته خود اين تروريستها رسانه در اختيار دارند و با آنها هر چه مي‌خواهند، انجام مي‌دهند. آن فيلم کودک فلسطيني که آنطور پشت پدرش کنار ديواري پناه گرفته را به ياد بياوريد. آن اسراييلي بالاخره جلوي چشم پدر، فرزندش را مي‌کشد. اين جنايت را بايد رسانه‌هاي آزاد‌انديش و با شرف منعکس کنند، اما مي‌بينيد که چون اسراييل اين قتل را انجام داده، خيلي روي آن تبليغ نمي‌شود. ولي هنگامي‌که همين جريان که نام جعلي تحت عنوان دولت اسلامي ‌شام و عراق (داعش)برخود گذاشته جنايت مي‌کند، چقدر شعاع پيدا مي‌کند.

* تروريست با نام اسلام از کجا شکل گرفت و چه کساني اين را گسترش دادند؟

** من بنا ندارم براي تروريست تفکيکي انجام بدهم، زيرا تروريست ريشه تاريخي دارد. اما در 4 دهه اخير اتفاقاتي افتاد که بايد ريشه‌هاي تکفيري را در آن ديد. يک اتفاق در مصر و يکي هم در ايران رخ داد. در مصر جريان الحجره و تکفير که سيد قطب راه انداخت و بخاطر ايجاد اين تشکل جمال عبدالناصر اعدام شد. سيد قطب مرد بزرگ، مبارز و مرد دانايي بود. کتاب تفسير في جلال القرآن او بارها به فارسي ترجمه شد و حتي در دوران انقلاب، کتاب‌هاي سيد قطب، کتاب‌هاي رايج دست انقلابيون بود. اما سيد قطب توانست ايدئولوژي سلفي گري امروز را در تعدادي از کتاب‌ها که مجموعه آن را در کتابخانه ملي داريم، بنويسد. بعضي از اين کتاب‌ها نگاه تکفيري از آن مي‌بارد، در حالي که تفکر ضد ديکتاتوري، ضد بي‌عدالتي، ضد خودکامگي سران عرب را نيز دارد.

بنابر اين تفکر تکفيري از کشورهاي مغرب عربي مانند مصر، مراکش، تونس، کنار ساحل اقيانوس اطلس، کنار اروپا، الجزاير و تونس که به آنها مغرب عربي مي‌گوييم، ريشه گرفت. اخواني‌ها بعدها منشعب شدند. رهبر اخوان‌المسلمين، سيد قطب نبود، او ايدئولوگ فکري بود. رهبر اخوان حسن البنا بود. حسن البنا کتاب‌هايي نوشته و ترجمه هم شده که به زبان فارسي هم موجود است. بنابر اين معلوم مي‌شود اينها رگه تند جبهه پايداري به اصطلاح سلفي گري امروز را اصلا ندارند، حسن البنا اصلا آدم معتدلي است، ولي اينها به تدريج به کشورهاي ديگر رفتند و در دانشگاه الاظهر مصر درس خواندند و هنگامي‌که به کشورهاي خودشان برمي‌گشتند، رنگ و حال و فضاي بومي‌کشورها را مي‌گرفتند.

مثلا اخوان‌المسلمين تاجيکستان، در قامت سيدعبدالله نوري درآمد که رهبر نهضت اسلامي‌تاجيکستان بود و با تورجان زاده عليه اتحاد جماهير شوروي با امام علي رحمانف جنگيد. ولي در دولت قرار گرفت و در حد معاون نخست وزير هم شد. اين يک سبک انتخابي سلفي گري بود. ولي همين اخواني‌ها وقتي به سوريه رفتند، خيلي خشن بار آمدند و ظاهر قيافه آنها اين ريش‌هاي بلند بود. من در سوريه با اين سلفي‌ها آشنا شدم. آن زمان حافظ اسد هنوز در دوران جواني بود و با انقلابيون ايران همکاري مي‌کرد. آن زمان اخواني‌ها به ما ايراني‌ها مي‌گفتند شما خائن هستيد. اين اخواني‌هايي که ريشه آنها از مصر است، بنيان و انديشه فکري خودشان را از حسن البنا و سيد قطب گرفتند. من چون زبان عربي مي‌دانستم، با آنها وارد بحث مي‌شدم. آنها مي‌گفتند که حافظ اسد ظالم است، ديکتاتوري است که کودتا کرده و کشور را به دست گرفته و ما با او مي‌جنگيم.

آنها مي‌گفتند که حافظ اسد ما را تارومار کرده است. مخالفان اسد ما را به اقصي‌نقاط سوريه مي‌بردند و شرايط را نشان مي‌دادند و مي‌گفتند اينجا انقلابيون ما يک فرمانداري را گرفتند، اما دولت اسد با هواپيما و هليکوپتر و خمپاره تمام اين بناها را روي سر ما خراب کردند و هنوز اين بناهاي خراب را جمع نمي‌کنند تا زهرچشمي ‌از ما بگيرند. بياد دارم که حافظ اسد فشاري روي مخالفانش آورده بود و در نتيجه امنيتي ايجاد کرده بود. در آن زمان مخالفان دولت سوريه جان و قدرتي نداشتند، اما وقتي حافظ اسد رفت، فرزندان اسد آن مديريت لازم را نداشتند. بشاراسد يا قبل از بشار، برادر ديگرش که در تصادفي کشته شد، توان اينکه در برابر جريان‌هاي مسلح درون کشور ايستادگي کنند را نداشتند. البته بشار اسد احساس مي‌کرد که اگر دولت مرکزي تضعيف بشود، اسراييل پيشروي خواهد کرد و همين اتفاق هم افتاد.

* منظور شما از پيشروي اسراييل چيست؟

** پيشروي نظامي‌ مستقيم که نشده است.همين جريان داعش و اسمي‌که روي خودش گذاشته را ببينيد. معناي داعش دولت اسلامي‌عراق و شام است. يعني ابتدا دو کشور را براي خودشان انتخاب کرده بودند تا در اين دو کشور بتوانند دولتي تروريستي را تشکيل بدهند و تا آنجا پيش بروند که يک شب به اپرايي در فرانسه بروند و آن عمليات غير انساني را انجام بدهند. البته کشورهاي بسياري به داعش کمک مي‌کنند که يکي از آنها عربستان است و اين امري مبرهن است که عربستان هم پول داده و هم به اشکال گوناگون به تروريست‌ها کمک مي‌کند.

* چرا عربستان تا بدين اندازه اهميت دارد؟

** به دليل آنکه قبله مسلمانان جهان در اين کشور قرار دارد و همين امر به عربستان اهميت داده است. بنابر‌اين بايد کعبه را از زنجير آل سعود بيرون آورد. اما در هر حال عربستان در تشکيل و تقويت داعش نقش بسزايي دارد. به پيدايش داعش پرداختم اما ايجاد داعش دو عامل داشت. يک عامل آن سرکوب‌هاي شديد دولت حافظ اسد بود. ترديد نکنيد که سرکوب و فشارهاي حاکميتي در هيچ کجا نمي‌تواند يک فکر را از بين ببرد. فکر مانند آب است وقتي به زمين ريخته شود، اگر بدتان هم بيايد و يک جايي زيرزمين برود، از جاي ديگر بيرون مي‌آيد. فکر، چيزي سيال و روان است که با اسلحه، زندان، سلول انفرادي و حتي اعدام نمي‌شود مانع انتشار آن شد.

اگر مي‌شد که فکر را از بين برد، امثال رضاخان موفق مي‌‌شدند. رضاخان قلدر بود ولي نتوانست کار را به پيش ببرد. ولي همين که به سال 1320 رسيد و به جزيره موريس تبعيد شد پسر او شاه ايران شد اما جلوي تفکر را نتوانست بگيرد و کار به حرکت مذهبيون مي‌رسد و انقلاب57 اتفاق مي‌افتد که ريشه آن در 15خرداد 1342 بوده است. بنابر اين آنچه در بحران سوريه شاهد هستيم به دليل اعمال قدرت خارج از مرز و انساني حافظ اسد بود که اداره کشور بايد فقط متکي بر ايجاد فضاي امنيتي باشد.

* گمان نمي‌کنيد در مورد فضاي سوريه دوران حافظ اسد مقداري اغراق مي‌کنيد؟

** من در سوريه زندگي کرده ام. در اين کشور آنقدر تعداد ارتشي‌ها زياد بود که باعث تعجب مي‌شد. شرايط سوريه دوران حافظ اسد، مانند ساواک در سالهاي آخر حکومت محمدرضا پهلوي بود. در آن دوران به اندازه‌اي نيروهاي امنيتي زياد بود که در کوچه و مدرسه به وضوح ديده مي‌شد. خود من در مدرسه ملي درس خواندم و بعدها ديديم که آموزگار ما در آن مدرسه که آدم محترمي هم بود، از عوامل ساواک بود. حتي بعدها ديديم که مدير مدرسه ملي هم در ساواک پرونده دارد. تفکر حکومت پهلوي اين بود که به زندگي هر فردي مي‌رسيد، او را منبع و عامل خودش مي‌کرد. حافظ اسد هم چنين کاري را کرد. تصور کنيد سوريه کشوري امنيتي است که يک کمربند بسيار سنگين سيم خارداري دور کشور بسته است.

اين کشور فقير، نفت هم ندارد، منابع طبيعي هم ندارد و دشمني مانند اسرائيل دارد که در جنگ با سوريه لطمه‌هاي سنگيني به اين کشور زد. به نوعي که حافظ اسد اعلام کرد اسراييل 92 هواپيماي سوريه را ساقط کرد. شايد اين عدد دقيق نباشد، ولي به هر حال تعداد زيادي از هواپيماهاي سوريه در آن جنگ از بين رفت. بنابر اين سوريه دشمني مانند اسرائيل دارد. از آن طرف کشور سوريه ملتي دارد که در بين آنها جريان سلفي‌گري شديدي حاکم است. از سوي ديگر حافظ اسد هم داراي تفکر علوي بود. تفکري که در ترکيه، عراق و سوريه و ايران هستند که ما به نام علوي آنها را نمي‌شناسيم و به آنها اهل حق مي‌گوييم. ولي عمده اينها در سوريه بودند که به قدرت رسيده بودند.

حافظ اسد و برادر او رفعت اسد که فوت شد، اينها علوي بودند و بالاخره علي‌بن ابيطالب را قبول داشتند و ارتباط زيادي با خلفا نداشتند و اين براي اهل سنت متعصب سوريه خيلي سخت و سنگين بود. اما با وجود همه اين مخالفتها، حکومت علوي سوريه بيش از 40سال است که حاکم هستند‌. يک نکته ديگر هم وجود دارد که نمي‌شود از آن عبور کرد. من افتخار مي‌کنم که ما بچه‌هاي محرم و عاشورايي، بچه‌هاي علي‌بن ابيطالب و انديشه نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه هستيم. تفاوت ما با اهل سنت در اين است که اگر بحث مبارزه و رزمندگي در ميدان مواجهه با حريف ستمگر و بي‌عدالت بشود، آنها ديگر مسلم بن عقيل ندارند که بگويد يک مرزهايي را نمي‌توان به آن وارد شد. آنها ديگر امام سجاد ندارند که در صحيفه سجاديه بگويد اينطور نيست که هرکاري بخواهيد انجام بدهيد.

در مذهب شيعه تفکر ماکياولي وجود ندارد که بگويد هر وسيله اي هدف را توجيه مي‌کند. بلکه مسلح‌ترين نيروهاي ما سيدحسن نصرالله مي‌شود.افرادي مانند عماد مغنيه، احمد قصير و رزمندگان آنها که جلوي تانک اسرائيلي مي‌ايستند. در مقابل مي‌بينيم که تفکرات داعش چقدر مبتذل است. آنها شبانه مي‌روند و در اپرايي در پاريس فاجعه مي‌آفرينند يا در کليسا عمليات انتحاري انجام مي‌دهند. اين رفتارها نه تنها توجيهي ندارد، بلکه خودشان، خودشان را محکوم مي‌کنند و مي‌گويند اين فردي که به کليسا آمده، سلاح ندارد. اين افرادي که به نام اهل سنت عمل مي‌کنند به خاطر نداشتن نهج‌البلاغه و امام و پيشوايي که موازين جنگ را در نبرد با دشمن انساني ببيند، جنگ را با ضوابط و قواعد نبرد جلو نمي‌برند. بنابراين طبيعي است که دچار اين حوادث مي‌شوند.

* آيا مي‌شود به صورت کلي به اين قضيه نگاه کرد و نگاه مذهبي را بر نگاه انساني ارجح دانست؟

** نگاه من اصلا اينطور نيست و تقريبي نگاه مي‌کنم. درجنگ حضرت علي با معاويه، رقيب در شام بر شط مسلط مي‌شود و آنها که مسلط مي‌شوند معاويه و لشگر اوست که آب را بر لشکر حضرت علي مي‌بندد. امام هم يک حمله خيلي مردانه و شجاعانه اي مي‌کنند و آب را پس مي‌گيرد. لشکريان به امام علي مي‌گويند همين کاري که آنها با ما کردند، ما هم انجام مي‌دهيم و آب را روي آنها ببنديم زيرا تشنگي قاتل بزرگي است.

حضرت مخالفت مي‌کند و مي‌گويد به چه قيمتي؟ اين خيلي مهم است که بنده اگر در کشور خودم يا بيرون از کشور خودم مي‌خواهم بجنگم، نه با طالبان افغانستان، نه با تکفيري‌ها و سلفي‌ها و نه با داعش و جبهه النصره، بلکه با اين قاچاقچي مواد مخدر يا آدم‌رباهايي که از مرزهاي شرقي خراسان مي‌آيند و افرادي را به عنوان گروگان با خود مي‌برند و مي‌گويند بايد فلان قدر بدهيد تا گروگانها را آزاد کنيم، اگر قرار باشد با آنها نيز بجنگم، اسلام به من شيعه اجازه نمي‌دهد که در منبع آب بالاي خانه او سم بريزم که خودش و زنش و بچه شيرخواره اش مسموم شوند. ولي اين افرادي که در کشور سوريه، عراق و اخيرا در يمن کشتار مي‌کنند، انگار اسلامي ساختگي دارند که همه اين کارها را به آنها اجازه مي‌دهد. پاسخ به اين سوال يک نگاه گذرا در پيدايش جريان داعش پس از اين نوع تفکر بود.

* اخوان‌المسلمين در ماجراي داعش چه نقشي دارد؟

** اخواني‌ها نيز در زمينه سازي داعش تاثيرگذار بودند. بهترين و معتدل‌ترين‌هاي اخوان‌المسلمين مُرسي، رييس‌جمهور سابق مصر بود. مرسي فردي با تفکر اخوان‌المسلمين است که به ايران آمده بود آنقدر غيظ و غضب هزار ساله روي سينه‌اش فشار آورده که در سالن اجلاس سران هنگام سخنراني واکنش نشان مي‌دهد. اينها خوب است که بازگو شود. به نظر من اينها تاريخ معاصر است. محمد مرسي در سالن اجلاس سران ايران مي‌خواهد رياست دوره اي اجلاس غيرمتعهدها را به حسن روحاني رييس‌جمهوري ايران تحويل بدهد، زيرا دوره 3ساله اجلاس در ايران است.

مرسي مي‌گويد «الصلاه و السلام علي رسول الله و علي ابوبکر و علي عمر و علي عثمان». سوال اين است که اگر اين حرفها را نمي‌گفتيد براي شما مشکلي پيش مي‌آمد؟ و حالا که گفتيد چه حسني پيش آمد؟ يک کشور مسلمان طرفدار شما بود و هنگامي‌که از سر عمد اين ادبيات را به کار برديد، گويا قصد داريد دشمني درست کنيد. اينقدر فکرشان کوتاه است که اينگونه مشکلات را با معتدل‌ها درست مي‌کنند. آن هم ايراني که دولت معتدل راس کار آمده است.

به راستي وقتي هم که مرسي به ايران آمد، با احترام ايران و دولت جمهوري اسلامي ‌ايران نيامد، چون رئيس غير‌متعهدها شده بود و بالاخره با راي اعضاي اجلاس سرکار آمده بود و بايد اين رياست را تحويل ايران مي‌داد. رئيس غير‌متعهدها در آن دوره حسني مبارک بود که حکومت مصر را در دست داشت و چون با راي مردم سرکار آمده بود، رئيس غير‌متعهدها شد و رييس‌جمهوري مصر بايد به اجلاس مي‌آمد و رياست را تحويل مي‌داد.

همين سفر را هم با يک پروتکل شکني انجام داد و مرسي ابتدا به روسيه رفت و سر راه به ايران آمد که نگويد من مستقيم از مصر به ايران آمدم و حتي نخواست بگويد که به خاطر اجلاس سران که 78 کشور در آن حضور دارند، مستقيم بروم. اين رفتار خيلي مهم است. اين در حالي است که بيشتر کساني که در ايران براي اين اجلاس آمدند، عمدتا در سطح سران شرکت کردند. البته ايران هم وزارت خارجه ضعيفي داشت نتوانست از اين فرصت درست استفاده کند که آن بحث داخلي خودمان است و از آن اجلاس خيلي مي‌شد استفاده کرد.

مي‌توانستيم دبيرخانه دائمي‌اجلاس را در ايران نگه داريم، زيرا دوره رياست ما بوده است. در دوره رياست اجلاس غير‌متعهدها مي‌توانستيم بيانيه‌ها و سفرهايي به عنوان رئيس غير‌متعهدها داشته باشيم که مي‌توانست براي بحران‌هاي جهان اسلام يا کشورهاي ضعيف مسيحي يا مسلمان موثرباشد. به هر حال اينها انسان هستند. به هر حال ديديم که مرسي اول به روسيه رفت تا بگويد من به روسيه رفتم و سر راه که دارم به مصر برمي‌گردم، به ايران آمدم بعد هم آقاي دکتر ولايتي و آقاي حقاني رفتند با او صحبت کردند که شما به ايران آمديد و ملاقاتي داشته باشيد که مرسي نپذيرفت و از ايران رفت.

از آن زمان ايران نمي‌خواست پشت مرسي را خالي کند. اما وقتي که آقاي کودتاچي امروز ژنرال سيسي سرکار آمد، ايران هم بي تفاوت ماند، در حالي که مي‌تواست پشت او را خالي نکند و از مرسي دفاع کند. ما به عنوان کشوري که مدافع حقوق مظلومين هستيم، مي‌توانستيم اعتراض کنيم که چرا بدون وکيل اينها را محاکمه کرديد و چرا حکم اعدام مي‌دهيد؟ مي‌توانستيم اعتراض کنيم که چرا به رهبر اخواني‌ها که مردي شايسته و بزرگ است، اين حکم‌ها را داديد؟ ما مي‌توانستيم به عنوان يک عضو کشورهاي غيرمتعهد که هنوز رياست آن را هم داشتيم، بيانيه بدهيم، اما ايران اين کار را نکرد تنها بخاطر کار کودکانه‌اي که مرسي در ايران انجام داد. رفتار مرسي بي‌احترامي‌ به ملت ما بود.

* چرا بايد از بر زبان آوردن نام خلفا ناراحت باشيم. مگر احمدي‌نژاد سخنراني‌هايش را با دعاي فرج آغاز نمي‌کرد؟

** ما بدمان نمي‌آيد کسي اسم خلفا را بياورد و با برادران اهل سنت نيز هيچ مشکلي نداريم و اکنون مولوي‌هاي کردستان و مولوي‌هاي شرق زاهدان همه‌روزه نام آنان را به کار مي‌برند، اکنون در بين اهالي ترکمن ما در شمال و شمال شرق و جلفا و بسياري نقاط کشور ما، مردم سني هستند و با ما زندگي مسالمت‌آميز دارند. ابوبکر، عمر و عثمان رضي‌الله خليفه رسول‌الله هستند و ما که نمي‌رويم با آنها جنگ کنيم و بچه‌هاي خودمان را هم عادت داديم که اعتقادات برادران اهل سنت ما محترم است، آنها هم اعتقادات ما را به صورت متقابل محترم مي‌شمارند. ولي اينکه يک نفر در تريبون عمومي‌در برابر کشورهاي مسيحي و لاييک غير‌متحدها که مسلمان نيستند و تنها تعدادي از آنها مسلمان هستند، چنين رفتار کند، مناسب نيست.

* با اين روندي که پيش مي‌رود، آينده داعش را چگونه مي‌بينيد؟

** من از جريان داعش امروز خيلي نگران هستم. جريان داعشي امروز جرياني است که توانسته است خودش را کاملا به روز کند. داعش توانسته با استفاده از ابزار ديجيتالي روز لحظه‌اي در دنيا پيام منتشر کند و نگاه غلط وحشيانه خودش را با بهترين ابزار منتقل کند. طالبان چند سال است به عنوان گروه تروريستي فعاليت مي‌کند. قبلا رياست آن با ملاعمر بود. ولي ابوبکر البغدادي و اطرافيانش آدم‌هاي افعي صفتي هستند. داعشي‌ها افراد خيلي وحشتناکي هستند. وقتي بحث استفاده از ابزار ديجيتالي و فضاي مجازي مطرح مي‌شود، يعني اينها رسانه‌اي را به راحتي در اختيار دارند که هيچ تلويزيوني مانند آن در دنيا نيست. امروزه رسانه‌ها به دنبال خبر مي‌گردند و در هيچ صورتي به سوي کسي يا گروهي نمي‌روند مگر اينکه محتاج او بشوند. آن وقت همين رسانه‌ها بايد اخبار جنايات داعشي‌ها را منعکس کنند.

بايد بپذيريم که داعش رسانه‌ها را به نوعي به استخدام خود درآورده است. امروزه رسانه‌هاي بزرگي همچون BBC و CNN و france24 و ديگر رسانه‌ها به ابزار داعش تبديل شده‌اند. بنابر اين فکر پشت اين جنايتکاران بوده است.نکته ديگر اينکه وقتي جرياني به اين نقطه برسد که سرها را ببرد و روي ميله‌هاي نوک تيز پارکها نصب کند بگويد از آنها عکس بگيريد، يا خلبان اردني را که اسير مي‌کند يا اينکه داعش با اره برقي گردن انساني را ببرد، چگونه مي‌توان توجيه کرد؟ انساني که تمام زشتي‌هاي عالم را هم داشته باشد، نبايد اين گونه کشته شود. کشتن و قصاص هم در اسلام و انسانيت يک قواعدي دارد که نمي‌شود از آن تجاوز کرد.

روايت داريم که کسي گناهي امنيتي کرده بود و اميرمومنان به تعزيرش امر کرده بودند. اجراي حد را به غلامشان قنبر که واقعا مثل خانواده و محرم خانواده بود و اسرار خانواده را به او مي‌گفتند، سپردند. ايشان مي‌فرمايد 20 ضربه شلاق حکم تعزير است. فرد مجرم مطيع امير مومنان بود و قنبر دستور اميرمومنان را گرفت و رفت و هنگامي‌که حکم انجام شد، پيش اميرمومنان بازگشت. علامه حکيمي‌در اين مورد نوشته است که فردي شلاق خورده به نزد اميرالمومنين آمد و گفت يا امير؛ شما گفته بوديد چند ضربه شلاق بزنند؟ ايشان فرمودند حکم 20 ضربه تازيانه و بر اساس حکم خدا بود که بايد در مورد تو اجرا مي‌شد. آن فرد به اميرالمومنين گفت که به من 23ضربه زدند. حضرت علي قنبر را خواستند و پرسيدند که 23ضربه زديد؟ قنبر هم گفت بله.

وقتي فهميدم خيلي کار بدي کرده است، من هم دستم گرم شد و چند ضربه بيشتر زدم. امير المومنين(ع) فرمودند که همان تازيانه را بياوريد و به دست اين شخص دادند و گفتند که 3 تازيانه به قنبر بزنيد. از سوي ديگر در آن زمان اميرالمومنين خليفه تمام شامات بوده است. آن وقت داعش ادعاي اسلام داردو متاسفانه ما گرفتار اين طور جريان وحشي و بي‌ريشه‌اي هستيم. اعضاي گروه داعش بسيار جاني و در کارشان بي پروا هستند. داعشيان زيرسايه پرچم سياه لااله الا الله، جنايت‌هاي تاريخي کردند که موسوليني و هيتلر در کوره‌هاي انسان سوزي نکردند. چندي پيش در کشور آلمان يک پيرزن 84ساله را يک سال به زندان محکوم کردند که چرا گفته است هلوکاست بزرگترين افسانه تاريخ است.

http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=236788

ش.د9404490

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات