حماسه و جهاد >>  حماسه وجهاد >> یادداشت حماسه وجهاد
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۹۳۳۸۴

سیاهی چادر من در برابر سرخی خون تو

اولین جشن تولد شهید مدافع حرم «محسن فرامرزی» پس از شهادت، روز گذشته در منزلش برگزار شد و دختر خردسال او در روز عفاف و حجاب دلنوشته‌ای برای پدرش خواند.
پایگاه بصیرت / دل‌نوشته یک فرزند شهید
حماسه و جهاد /  به گزارش پایگاه بصیرت شهید محسن فرامرزی از شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، دارای سه فرزند به نام های محمدرضا، فاطمه و محمدطاها و از اعضای تیم حافظت آیت الله امامی کاشانی بود که سی‌ام آذر سال گذشته طی عملیاتی مستشاری در سوریه به شهادت رسید.به مناسبت اولین سالگرد تولد شهید فرامرزی پس از شهادت وی، جمعی از مسئولان فرهنگسرای رضوان با حضور در منزل شهید محسن فرامزری با خانواده این شهید دیدار کردند.

سیاهی چادر من در برابر سرخی خون تو
در این دیدار، همسر شهید فرامرزی با بیان اینکه شهید فرامرزی شخصی باهوش و پرکار بود و هرکاری را در حد عالی انجام می‌داد،گفت: شهید فرامرزی مانند یک برادر برای محمدرضا و یک دوست صمیمی برای فاطمه و محمدطاها بود.ما از اوایل زندگی مانند دوستی صمیمی و یک روح در دو بدن بودیم و در همه مراحل زندگی با هم مشورت می‌کردیم. وقتی که عبدالله باقری از دوستان صمیمی شهید فرامرزی به شهادت رسید جرقه‌های رفتن به سوریه زده شد و مدام مسائل مربوط به سوریه را دنبال می‌کردند. شهید فرامرزی فردی بسیار باهوش بود و من مطمئن بودم که وقتی به سوریه برود قطعا در آن جا انقلابی به راه خواهد انداخت.
سیاهی چادر من در برابر سرخی خون تو

وی در ادامه گفت: هم‌رزمشان می‌گفتند شهید فرامرزی نامه‌ای که  فاطمه برای پدرش نوشته بود را در حرم حضرت رقیه با صدای بلند می‌خواند و اشک می‌ریخت و می‌گفت به یاد آن لحظه‌ای که حضرت رقیه با سر مبارک پدر خود نجوا می‌کردند من هم این نامه را بلند خواندم و تقدیم حضرت رقیه کردم. موقعیت کاری، تحصیلی و رفاهی شهید فرامرزی کاملا فراهم بود و فقط به خاطر علاقه و ارادت خاصی که به حضرت رقیه و حضرت زینب (س) برای دفاع از حرم به سوریه رفت و اجر شهادت شهید فرامرزی را بانو حضرت رقیه امضا کرد.

همسر شهید فرامرزی در خصوص نحوه شهادت شهید فرامرزی اظهار کرد: همان لحظه‌ای که شهید فرامرزی شهید شد من در خواب دیدم که از ناحیه پهلوی چپ مورد اصابت قرار گرفته و مانند حضرت زهرا (س) به شهادت رسیده است اما باور نکردم ولی سه روز بعد خبر دادند که شهید فرامرزی از ناحیه پهلوی چپ مورد اصابت قرار گرفت و شهید شد. در این مدتی که شهید فرامرزی به شهادت رسیده من و فرزندان هر لحظه و در هر مکان حضور شهید را احساس می‌کنیم و شهید فرامرزی در همه کارها  به کمک ما می‌آید.

سیاهی چادر من در برابر سرخی خون تو

محمدرضا فرامرزی فرزند بزرگ شهید فرامرزی گفت: پدر من برای دفاع اسلام و حرم حضرت زینب رفت و شهید شد و حضور پدرم را همیشه در کنارم احساس می‌کنم.در آخرین دیدار با پدرم قبل از رفتن گفت: من فقط یک سفر برای رضای خدا می‌روم که شاید برنگردم؛ بچه‌های گلم اگر برنگشتم هیچ وقت فکر نکنید من شما را تنها می‌گذارم و سرتان را جلوی هیچ‌کس پایین نیندازید؛ اگر به کمک نیاز بود یک حمد بخوانید و سه بار اسم من را صدا بزنید و مطمئن باشید من به کمکتان می‌آیم و من هم موقع خداحافظی برای پدرم نامه نوشتم به او گفتم امیدوارم همیشه سالم بمانی و مراقب  خودت باش و امیدوارم یک روزی برگردید و با هم دوتایی به سوریه برویم.

سیاهی چادر من در برابر سرخی خون تو

در ادامه فاطمه فرامرزی دختر شهید فرامرزی دل نوشته‌ای برای پدر خود خواند: "سلام باباخوبم. درست است دلم برات تنگ شده. درست است دوست دارم یک بار هم ببینمت همه اینها درست اما از یک چیز بسیار خوش حالم از اینکه به آرزویت رسیدی . شهادت مقام بالایی است که به آن دست یافتی. همان‌طور که گفتی سرم بالاست و حجابم  حفظ می شود چون می‌دانم سرخی خونت را به سیاهی چادرمن هدیه کردی. دوستت دارم.فاطمه"

انتهای پیام/

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات