کربلا، بلایی انتخاب شده و هوشمندانه بود که شاخص حقیقت و انسانیت را در کالبد تاریخ، برای جویندگان حقیقت به ارمغان گذاشت؛ پیام عمده آن درس مقاومت در برابر مستکبرین است که نفوذیها به خاطر دنیای خود، نمیخواهند آن را بفهمند!
محرم، شاخصِ حقیقت و انسانیت است. حقطلبان خوب بنگرند، مادی گرایان و غربزدگان عبرت بگیرند؛ محَرّم، تمرین خوب نگریستن است نه فقطگریستن، بساطش آموزه است نه موزه، زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، نماد شعور مذهب است نه فقط شور مذهب؛ محرم، که با نام کربلا و یاد و مرام حسینی عجین شده، تابلوی شجاعت و شهامت، درایت و عبودیت، هدایت و معنویت است که در عین مظلومیت، نماد اقتدار و آزادگی است؛ کربلا تفسیرِ عملیِ آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَد [بلد/4] است، ما انسان را به حقيقت در رنج و مشقّت آفريديم (و به بلا و محنتش آزموديم)؛ کربلا صحنه و عاشورا زمانِ بزرگترین رنج و آزمایش الهی بود»؛ دنیا با رنج عجین است، محل آزمایش است نه آسایش؛ البته اجازه نداریم که در برابر رنجها و ظلمهای تحمیلی سکوت کنیم.(1)
آسایش با سختی عجین است
بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که انسان اگر بخواهد به هر نعمتی برسد، ناگزیر باید از عیش خود بکاهد و با ناملایمات دست و پنجه نرم کند، هر چه نعمت بزرگتر باشد، رنجش هم بیشتر است و چه نعمتی بالاتر از قرار گرفتن در جوار رحمت حق و سلطنت بر عالم هستی؛ «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ [انشقاق/6]» اى انسان البته با هر رنج و مشقت (در راه طاعت و عبادت حق بكوش كه) عاقبت به حضور پروردگار خود مىروى». شهادت، رنجی انتخابی و البته شیرین و مرگی هوشمندانه است که پیروان مکتب حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) آن را انتخاب کردند، «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ [الرحمن/60] آيا پاداش نكويى و احسان جز نكويى و احسان است؟» اگر خدای کریم بخواهد احسان و طاعت اباعبدالله (ع) و پیروان ایشان را جبران کند باید تمام هستیاش را بدهد، یعنی خدائیش را، این که مقدور نیست، اما اگر بگوییم خدای متعال سلطنت بر عالم هستی را بر حضرت اباعبدالله (علیه السلام) عنایت کرده گزاف نگفته ایم.
بزرگترین دستاوردِ دنیایی اباعبدالله الحسین علیهالسلام
بزرگترین دستاوردِ اجتماعی- سیاسی اباعبداللهالحسین ع بیدار کردن انسانیت و تعیین شاخص برای آن بود تا حقطلبان در صحنه هایِ بدلیِ کربلا و عاشورا، راه را گم نکنند، چرا که طبق بینش اسلامِ ناب، همه روزها عاشورا و تمام زمینها کربلاست( کلُّّ یومٍ عاشورا و کلُّ عرضٍ کربلا)؛ بنابراین هر روز باید آماده روز واقعه و مبارزه بود.
خداوند برای تمام انسانها، اقوام و ملتها در تمام اعصار، صحنهها و زمانهایی را برای آزمایش مهیّا میسازد که این صحنهها و زمانها به اختلاف شرایط، عوامل و ظرفیتها مختلف است و شدت و ضعف دارد؛ خصوصا اگر جامعهای مدعی ایمان باشد امتحان و بلایش بیشتر است.
«آيا مردم چنين پنداشتند كه به صرف اينكه گفتند ما ايمان (به خدا) آوردهايم رهاشان كنند و هيچ امتحانشان نكنند؟ [عنکبوت/2] و محققا ما اممى را كه پيش از اينان بودند به امتحان و آزمايش آورديم، و همانا خدا دروغگويان و راستگويان را كاملا مىشناسد. [عنکبوت/3]»
اگر استادی در کلاس درس یا باشگاه ورزشی، علاقهمند به رشدِ بیشتر برخی شاگردانِ مستعد خود باشد، طبیعتا تمرینات سختتر و بیشتری به آنها میدهد، این تمریناتِ سخت و بعضا طاقتفرسا که دانش آموز را برای المپیاد و المپیک آماده میکند، مورد ستایش عقلای عالم است، حال اگر دانشآموزی از این تمرینات سختگریه و شکوه کند که چرا من؟! عقلا، یا به او میخندند یا سرزنشش میکنند. حال اگر شاگردی ادعای استعداد کند، استادش به او، نسبت به دیگران سختتر خواهد گرفت.
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند
مدعیان ایمان، دائما در صحنههای بدلی کربلا، در حال نشان دادن جوهر وجودی خویشاند؛ 8 سال دفاع مقدس، فتنه88، جنگ مسلمانان مظلوم منطقه (سوریه، یمن، فلسطین، لبنان و...) بر علیه مستکبرین خونخوار عالم، نمونههایی از این صحنههای بدلی است. امام خمینی (ره) فرمودند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز هر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشدکه امروز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم؛ انحصار به یک زمین ندارد؛ منحصر به یک عده نمیشود.(۲)
این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده؛ تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عدهای قلیل، علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.(۳)
نفوذیها پیام عاشورا را نمیخواهند درک کنند!
نفوذیها نمیخواهند بفهمند که بین حق و باطل، راه سومی وجود ندارد، اما اصرار دارند راه سوم و قرائت جدیدی را از دین، به نام اسلام رحمانی در مقابلِ ستمگران تعریف و تفسیر کنند؛ در صورتی که اسلام رحمانی ویژه مؤمنین است نه مستکبرین؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم [محمد/29] محمد (ص) فرستاده خداست و ياران و همراهانش بر كافران بسيار شدید و سختگیر و با يكديگر بسيار مشفق و مهربانند».
قرآن کریم یکی از شاخصههای منافقین را اینگونه بیان میکند: «مُذَبْذَبينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً [نساء/143] منافقان(نفوذی ها) دو دل و مردد باشند، نه به سوی مؤمنان یکدل میروند و نه به جانب کافران، و هر که خدا ( بواسطه راه ضلالتی که به اختیار خود برگزیده ) گمراه کند، پس هرگز او را به راه راست نخواهی یافت». دنیاطلبان و نفوذیها خود را به خواب زدهاند تا ندای اهل حق زمان خود را نشنوند تا برای یاری دین خدا به زحمت نیافتند و به دنیای خود برسند! والعاقبة للمتقین
پینوشت:
۱- امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: «الساکت أخ الراضی و إن لم یکن معنا کان علینا» کسی که در برابر ظلم ساکت است، برادر کسی است که به ظلم راضی و در آن شریک است، هر کس از ما (حق) حمایت نکند بر علیه ماست. بحارالأنوار/ج۷۴/ص۴۲۱.
۲- صحیفه امام خمینی صفحه ۱۲۳
۳- صحیفه نور ج1، ص 57.
http://kayhan.ir/fa/news/87644
ش.د9502394