پس از گذشت
حدود یک سال از اجرای برجام، خرید یک فروند هواپیمای مسافری ایرباس توسط کشورمان،
هیاهو و شعف طرفداران برجام را در پی داشت؛ زیرا آنها خرید ایرباس را ازجمله
دستاوردهای برجام که در حال احتضار قرار دارد، قلمداد کردند. درواقع، طرفداران
برجام در داخل کشور که تاکنون شاهد لگدهای آمریکا بر پیکر برجام بودند و از این
جهت، برای کارنامه نه چندان مطلوب دولت و همچنین انتخابات ریاست جمهوری در سال
آینده، دستشان خالی بود و به تعبیر دقیقتر، باتوجه به وضعیت نامطلوب اجرای برجام،
خطر از دست دادن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را احساس میکردند، اکنون
صرفاً با خرید یک فروند ایرباس، خود را «خریدار حرفهای» دانسته و آن را نتیجه
برجام میدانند. هرچند نمیتوان خرید ایرباس را نتیجه برجام ندانست، اما این
دستاورد آنچنان هم موردتوجه و موردهدف جمهوری اسلامی ایران در انعقاد و اجرای
برجام نبوده است. هدف اساسی جمهوری اسلامی ایران از انعقاد و اجرای برجام، همانا
رفع و لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی مانند تحریم سوئیفت، تحریم اتصال و استفاده
از سیستم معاملات دلاری و دیگر تحریمهای حوزه مالی و بانکی و... بود و اگرچه خرید
هواپیما اقدامی مثبت و موردنیاز کشور است، اما به هیچ وجه در وزن و اندازهای نیست
که به بهانه آن بتوان از عدملغو تحریمهایی چون سوئیفت چشمپوشی کرد. همانگونه که
قبلاً نیز گفتهایم، اجرای قطرهچکانی برجام از سوی کشورهای 5+1 و بویژه آمریکا، اساساً
با این هدف صورت میگیرد که درعین تضعیف صنعت هستهای کشورمان، ساختمان تحریمهای
ضدایرانی محفوظ مانده و از این طریق، فرصت تنفسی برای اقتصاد تحریمزده ایران
فراهم نباشد تا همچنان به عنوان ابزار فشاری علیه ایران در دست آنها باقی بماند.
به عبارت
دیگر، ذوقزدگی برای فرود یک فروند ایرباس در مهرآباد و آن را حاصل برجام دانستن
در شرایطی صورت میگیرد که براساس همین برجام، حدود ۱۳هزار ماشین سانتریفیوژ فعال
در کشورمان از کار متوقف شده، قلب رآکتور اراک بتنریزی شده، سایت فردو تغییر
کاربری داده، غنیسازی ۲۰درصد اورانیوم تعلیق شده و ذخایر استراتژیک آن به خارج منتقل
شده و... و این در حالی است که به قول سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان،
هنوز «شرایط بانکهای ما به حالت عادی برنگشته» و یا اینکه مطابق با اعلام بانک مرکزی،
بدهی خارجی ایران از دیماه سال ۹۴ همزمان با آغاز اجرای برجام تاکنون بیش از ۴۴ درصد
افزایش یافته است!!! منظور این است که اجرای برجام و توقعات از آن، آنگونه که
منظور بود، حاصل نشده و اگر در شرایط کنونی، آنهم بعد از یک سال، یک فروند ایرباس
خریداری شده، این دستاورد چندانی نیست که بخواهیم آن را مقابل دادههای خود در
برجام اندازهگیری کنیم و اینگونه ذوقزده شویم.
جالب آن
است که ذوقزدگی برخی در داخل کشور از حاصل شدن این دستاورد حداقلی از اجرای
برجام، در حالی است که آمریکاییها از تغییر شرایط برجام و به تعبیر آنها، تبدیل
کردن برجام به توافقی خوب سخن میگویند. بنابراین، در شرایطی که طرفمقابل به همین
اجرای کاریکاتوری برجام مایل نیست و درصدد است تا ستاندههای ایران در برجام را به
کمتر از این هم کاهش دهد و در مقابل، بر حجم دادههای ایران نیز بیفزاید، هیاهوها
و ذوقزدگیهای برخی طیفها در داخل کشور و عدماعتراض آنها بر سیاست کجدار و
مریز آمریکا در اجرای برجام، میتواند مقدمه و زمینه لازم را برای آمریکاییها،
جهت سختتر کردن شرایط بر ایران، فراهم کند؛ زیرا این ذوقزدگیها و بزرگمناییها،
آمریکاییها را به این نتیجه میرساند که ایران به کمتر از آنچه که هست نیز میتواند
راضی شود.
شبیه همین
وضعیت در پی اظهارنظر برخی مسئولان در روزهای اخیر نیز قابل مشاهده است؛ وقتی
اینها می گویند که در نبود برجام، در پرداخت حقوق کارمندان دولت نیز دچار چالش میشدیم،
برخی سناتورها و کارشناسان آمریکایی نیز در یک موضعگیری اعلام می کنند که اوباما
نمیدانست که چه اهرمی در دست دارد. لذا مسئولین باید توجه کنند موضع گیری آنها
جدای از کاربرد داخلی و جریانی، منافع ملی را به خطر نیندازد.