(روزنامه آرمان – 1395/11/25 – شماره 3257 – صفحه 7)
* دولت در هفتههای اخیر با ارائه آمار، شرایط اقتصادی کشور را برای مردم تشریح کرده که اغلب این آمارها نشان دهنده بهبود اوضاع اقتصادی کشور است. با این وجود این آمارها در زندگی معیشتی مردم مشهود نیست و مردم همچنان با مشکلات متعددی در زمینه اقتصادی مواجه هستند. دلیل این مساله چیست؟
** به نظر من بزرگترین و نابخشودنیترین کار دولت آقای روحانی این بود که یک گزارش جامع و کاربردی از وضعیتی که از دولت گذشته به ارث برده بود به مردم ارائه نکرد.دولت آقای روحانی اگر به جای برخورد سیاست زده و انفعالی با کارنامه دولت احمدی نژاد، یک تیم علمی و بی طرف از نخبگان علمی کشور تشکیل میداد، بدون شک بسیاری از افرادی که در شرایط کنونی فضا را برای دولت متشنج میکنند از این کار منصرف میشدند.در چنین شرایطی اتحاد و انسجام دولت و مردم افزایش پیدا میکرد و برخورد مردم با دولت نیز نزدیک تر و همدلانه تر میشد.به نظر من دولت آقای روحانی همزمان خوش شانسترین و بدشانسترین دولت بعد از انقلاب است.دولت آقای روحانی از این جهت خوش شانس است که به هر اندازه که اشتباهات کوچک و بزرگ انجام بدهد، در نهایت کارنامه ای که ارائه خواهد کرد از کارنامه دولت قبل قابل دفاع تر است.
دولت احمدی نژاد به اندازه ای به زیرساختهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و امنیتی ایران آسیب زده است که دولت روحانی هر اقدامی نیز انجام بدهد به دولت احمدی نژاد نخواهد رسید.از سوی دیگر دولت آقای روحانی به دلیل این که یک باتلاق سهمگین را از دولت قبل از خود تحویل گرفته بدشانسترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی است.دولت آقای روحانی در چنان باتلاقی قرار گرفته که با سختیها و موانع زیادی برای ادامه مسیر خود مواجه شده است.به همین دلیل میتوان این دولت را بدشانسترین دولت پس از انقلاب نامید.مساله مهم دیگری که درباره دولت آقای روحانی وجود دارد این است که آیا این دولت فهم عمیق و گسترده ای از آنچه که تحویل گرفت داشته است و یا خیر؟ پاسخ من به این سوال به صورت قاطع «منفی» است.بدون شک اگر دولت آقای روحانی به خوبی به این مساله آگاهی داشت که چه میراثی از دولت قبل به دولت وی به ارث رسیده، به جای تداوم و تکرار اشتباهات گذشته به سمت اصلاح و بهبود بنیادین اشتباهات گذشته حرکت میکرد.به نظر من دولت فعلی در تشدید و تقویت نارساییها و مشکلات باقیمانده از دولت گذشته نیز نقش داشته و نارساییهای گذشته را تشدید کرده است.
* دولت آقای روحانی در چه مواردی اشتباهات دولت گذشته را تکرار کرده است؟
** در سال اول روی کارآمدن دولت آقای روحانی، مشاور اقتصادی رئیسجمهور در توجیه سیاست دستکاری مجدد قیمت حاملهای انرژی عنوان کردند که ما به این مساله آگاهی داریم که در شرایط رکود تورمی عمیق نباید هزینههای تولید را افزایش داد و فشارهای معیشتی جدید بر مردم وارد کرد.با این وجود ایشان عنوان کردند که دولت آقای روحانی با در نظر گرفتن دو ملاحظه دست به تغییر قیمت حاملهای انرژی خواهد زد. نخست این که دولت نسبت به آلودگی هوا حساسیت ویژه ای دارد و قصد دارد در این زمینه اقدامات زیرساختی انجام دهد و دوم این که دولت کسری مالی دارد و در نتیجه افزایش قیمت حاملهای انرژی، ابزاری برای جبران بخشی از این کسری مالی است.با این وجود تفاوت دولت آقای روحانی با دولت آقای احمدی نژاد این بود که دولت آقای احمدی نژاد قیمت حاملهای انرژی را۵۵۰ درصد افزایش دادند و در مقابل دولت آقای روحانی قیمت حاملهای انرژی را ۵۵ درصد افزایش داد.این در حالی است که قدر مطلق۵۵ درصدی که دولت آقای روحانی تغییر داد در مورد برخی از حاملهای انرژی از دولت احمدی نژاد بیشتر بود.
از سوی دیگر هنگامی که دولت از طریق اعمال سیاستهای تورم زا در جستوجوی حل کسری مالی خود برآمده بود، موفق نشد به اهداف خود دست پیدا کند و در عین حال حجم گستره فساد را افزایش داد.متاسفانه کشور ما مدت هاست که با یک نظام آسیب دیده و ناکارآمد آمار و اطلاعات مواجه شده است.در نتیجه کشور با بحران نظام اطلاعات و آمار روبهرو است. دولت آقای روحانی نیز به جای تغییر و ترمیم ساختار نظام اطلاعات و آمار کشور همچنان از همان ساختار ناکارآمد استفاده کرد تا هم به حیثیت کاری خود لطمه بزند و هم این که آمارهایی به مردم ارائه کند که با واقعیتهای جامعه همخوانی نداشته باشد.
* با توجه به این که آقای روحانی به برخی از وعدههای انتخاباتی خود درباره معیشت مردم موفق عمل نکرده، آیا این مساله در پایگاه اجتماعی ایشان در سال۹۶ تاثیر خواهد گذاشت؟
** دولت آقای روحانی باید به شکل اصولی و کارشناسی دو مساله مهم را که ریشه اغلب نابسامانیهای اقتصادی کشور است سرلوحه کار خود قرار بدهد.نخست این که چرا مردم با وجود کاهش حدود۳۰ درصدی در نرخ تورم احساس گشایش در وضعیت معیشتی خود نمی کنند و مساله دوم این است که چرا رکود تا به این اندازه در اقتصاد ایران عمق پیدا کرده است؟ بدون شک در این دو زمینه هم دولت و هم جامعه مدنی کوتاهیهای زیادی انجام داده اند.در شرایط کنونی اقتصاد ایران با از کارکردافتادگی سیستمی مواجه شده است.به عنوان مثال در سالهای ۹۳ و ۹۴ به ازای هر بشکه نفت صادراتی درآمدهای ارزی دولت تا۷۰ دلار کاهش پیدا کرد.در چنین شرایطی ابتداییترین انتظار این بود که دولت نسبت به این مساله واکنش نشان بدهد.
یعنی این واکنش باید در ساختار هزینههای دولت و جهت گیریهای وارداتی دولت موثر واقع میشد.با این وجود هنگامی که به عملکرد دولت در این مقطع زمانی نگاه میکنیم متوجه میشویم که اقدام اصلاحی موثری در این زمینه صورت نگرفته است.بنده با آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور که عنوان میکند کشور در هشت سال قبل از دولت آقای روحانی ته دره بوده موافق هستم.با این وجود دولت آقای روحانی برنامه قابل توجهی برای بالا آوردن کشور از ته دره نداشت. به نظر من بزرگترین نقص دولت روحانی بی برنامگی است.
بدون شک اگر حرکت دولت قرار باشد به همین شکل ادامه پیدا کند دولت و ملت متضرر خواهند شد.از سوی دیگر مخالفان دولت آقای روحانی که در شکل گیری فاجعه به میراث مانده نقش تعیین کننده ای داشته اند، به جای این که خطایهای گذشته را بپذیرند و با دولت و ملت هم راستا شوند تلاش میکنند با جنجال و هیاهو دولت را در تنگنا و موضع انفعالی قرار بدهند. برخی مخالفان دولت با اقدامات شبه مافیایی و تکیه بر یک تیم رسانهای قدرتمند تلاش میکنند فضایی را به وجود بیاورند که دولت نتواند کارایی چندانی از خود نشان بدهد.
* مخالفان دولت تلاش میکنند در فضای باز انتخاباتی شکافهای اجتماعی را عمیق تر و مشکلات را بزرگ تر نشان داده و این مسائل را به عملکرد دولت ارتباط بدهند. به نظر شما دولت آقای روحانی چه واکنشی در این زمینه باید از خود نشان بدهد؟
** به نظر من هم شیوه برخورد مخالفان دولت و هم شیوه برخورد سطوحی از دولت به شکلی است که تنشها را افزایش میدهد و به جای این که مشکلات جامعه را حل کند، مشکلات جدیدی را پیش روی مردم قرار میدهد.در شرایط کنونی یک خطای راهبردی در ایران به وجود آمده و آن این است که کانونهای خطرناک بحرانی در معادلات سیاسی و اقتصادی به فراموشی سپرده شده و یا نادیده گرفته شده و مستمسکی برای زدوخوردهای سیاسی قرار گرفته است.شرایط به شکلی شده است که به نظر میرسد منافع ملی و بقای کشور برای جریانهای سیاسی به اولویت دوم و منافع جریانی و جناحی به اولویت نخست جریانهای سیاسی تبدیل شده است.
از دیدگاه اقتصاد سیاسی با این که دولت موفق شده تورم را در حدود۳۰ درصد کاهش بدهد اما هیچ کدام از طبقات فرودست جامعه احساس بهبود وضعیت معیشتی نمی کند.بدون شک کارشکنیهای مخالفان به دولت صدمه میزند و دولت را برای حل مشکلات مردم بیشتر تحت فشار قرار میدهد. به نظر من در چنین شرایطی ریش سفیدان اعم از مراجع تقلید و یا اساتید نخبه دانشگاه باید نقش میانجی را بازی کنند و اجازه ندهند که فضای سیاسی کشور بیش از پیش دستخوش بازیهای سیاسی قرار گیرد. گاهی جریانهای سیاسی در لبه پرتگاه با هم شوخیهای خطرناک میکنند.
مسئولان تصمیمگیر باید از کارافتادگی سیستمی را به شدت زیر ذره بین قرار بدهند. بدون شک ساختار اقتصادی ایران در سالهای اخیر علیه منافع تولیدکنندگان آرایش یافته است. به همین دلیل دولت آقای روحانی باید هرچه سریع تر با در نظر گرفتن منافع تولیدکنندگان شرایط را برای بهبود رشد کیفی تولید داخلی فراهم کند. امیدوارم سطح فساد و ناکارآمدی در دولت روحانی کاهش پیداکرده، با کمک رسانهها، دانشگاهها و نهادهای مدنی، اجرای سیاستهای کیفی دولت بهبود پیدا کند.در سه سال گذشته، بستههای اقتصادی، سه لایحه بودجه و یک برنامه توسعهای که دولت ارائه داد از کیفیت کارشناسی و تحلیلی در حدی که از دولت انتظار میرود، برخوردار نبود و دولت نیز بیشتر در حال توجیه این بستهها و برنامهها بوده است. تورم بیش از ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده اما کارکردهای کاهش تورم مشاهده نمیشود. این به این معنی است که اقدامات تکمیلی، به درستی اجرا نشده است.
* مهمترین چالشهای پیش روی دولت آقای روحانی در چهار سال آینده چه خواهد بود؟
** دولت باید فشار بر زندگی مردم را کاهش دهد. در ساختار کنونی توزیع کالاها در ایران شکاف بزرگ بین قیمت تولیدکننده و قیمت مصرفکننده نهایی وجود دارد.در چنین شرایطی دولت میانگین را مطالعه و مشاهده کرده که این شکاف در اقتصاد ایران حدود ٨۰ درصد است. این به معنای این است که سهمی که عاید واسطهها و دلالها میشود به طرز غیرعادی بالاست و این هم به ضرر مردم و تولیدکنندگان و هم به ضرر دولت است که قادر به مالیاتگیری از دلالها نیست. اگر بتوان برای اصلاح نظام توزیع راهحلهایی پیدا کرد، امکان وقوع ارزانی از این کانال قابل تصور است. در شرایط کنونی شکاف بین قیمت تولیدکننده و مصرفکننده در مورد اقلام کشاورزی حدود ۲/۵ برابر میانگین ٨۰ درصدی مورد اشاره است. اگر بتوان در زمینه محصولات کشاورزی دست سلفخرها، رباخواران و واسطهها را کوتاه کرد میتواند تحول بزرگی در بخش کشاورزیمان ایجاد کند.هماکنون در شرایطی که بحران آب داریم، حدود ٣۰درصد از محصولات کشاورزی ما به خاطر فقدان صنایع تکمیلی و تبدیلی از بین میرود.این در حالی است که برآوردها میگوید میزان محصولات ما ۷/۵ برابر افزایش پیدا میکند. در حالی که به طور متوسط آب بری و زمین بری ٨۰ تا ٨۵ درصد کاهش پیدا میکند.به نظر من ایران به لحاظ تاریخی فرصتهای بسیار مهمی را از دست داده است.
شاید یک مقایسه اجمالی میان نحوه برخورد چینیها و ایرانیها با فرصتهایی که در اختیار داشتهاند، مساله را بهتر نشان دهد.بر اساس تحقیقات موجود، چینیها در یک فاصله زمانی بین سالهای ١٩٩۶- ١٩٧٩ یعنی در دوره زمانی کمتر از ٢۰ سال، ٢٢۶ میلیون فرصت شغلی ایجاد کردند که از این میزان بیش از ٧۰ درصد مشاغل هم در مناطق روستایی شکل گرفته بود. اوضاع برای ما مقداری متفاوت و پیچیدهتر است. چرا که ما در دوره سالهای ١٣٩٢-١٣٨۴ از محل صادرات نفت، گاز و غیرنفت حدود ١۰۰۰ میلیارد دلار خرج کردیم. آن میزان فرصت شغلی که چینیها ایجاد کرده بودند با حدود ٣٣۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری اتفاق افتاده بود، ما بالغ بر سه برابر آن را در دورهای کمتر از نصف زمان چینیها هزینه کردیم ولی خالص فرصتهای شغلی که در ایران با آن میزان هزینه ایجاد شده چیزی نزدیک به صفر بود و این در تاریخ معاصر دنیا یکی از پدیدههاست.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/178333
ش.د9504059