اگر کسانی مانند سیاستمداران غربی فکر میکنند، باید مثل خودشان با آنها رفتار کرد/لذا با کسانی که ترویج اسلام و اجرای احکام الهی را جزء وظایف خود نمی دانند کاری نخواهیم داشت؛ ولو این که برخی از آنها بنا بر مصلحت، از اسلام سخن بگویند/یکی از رئیس جمهورهای کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند/ اینها معتقدند: امام (ره) میخواست به آمریکا زور بگوید/ برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تأمین شود و هم منافع ما!
به گزارش بصیرت به نقل از انتخاب، آیت الله مصباح یزدی گفت: بنده به دنبال شناخت وظیفهای هستم که بتوانم در مقابل خدا جواب بدهم؛ هر گاه تشخیص بدهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، اگر رسید به جایی که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب، سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفع افسد به فاسد میکنم؛ اما قرار نیست از اول فاسد را ترویج کنم؛ در صورتی میتوانم رأی بدهم که بینی و بین الله بدانم بین افراد، فردی اصلح است؛ به قول کسی هم نمی توانم اعتماد کنم و هیچ ائتلافی هم نمی پذیرم، چون این امور شوخی بردار نیست و باید روزی پاسخ آن را در برابر خدا بدهم؛ آری؛ رفت و آمد، بحث و گفتگو با دوستان گرامی را با کمال میل انجام میدهم، اما نمیتوانم به کسی قولی بدهم که از فلانی حمایت میکنم؛ چون حجتی پیش خدا ندارم.
به گزارش «انتخاب»، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با جمعی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی با اشاره به این که اختلاف سلیقه مخصوصا در امور سیاسی امری اجتناب ناپذیر است و به ندرت اتفاق میافتد که تلاش در این جهت که همه یک نوع فکر کنند، به ثمر برسد، ادامه داد: اگر در دوره ای هم یک حمايت همگانی نسبت به امام (ره) به وجود آمد، به خاطر يک سابقه 50 ساله بود که زمینه وحدت همگانی را فراهم کرد؛ البته امروز سایه همان وحدت هم در مورد ولی فقیه مقام معظم رهبری جاری است، اما این که توقع داشته باشیم همه احزاب و گروه ها در همه امور دارای تفکری واحد و سلیقه ای یکسان شوند، بعید است.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به فعالیتهای احزاب در سراسر دنیا، ادامه داد: سایر احزاب دنیا به دنبال تقویت خود و کسب قدرت و جایگاه مناسب در دولت و کشورند؛ اگر ما هم بخواهیم مثل تمام دنیا باشیم، باید منافع حزبمان را در نظر بگیریم و طبق آن عمل کنیم؛ اما هدف سياستورزي در اسلام، صرف کسب قدرت نيست؛ بلکه امام (ره) فرمود: باید اسلام حاکم باشد، و حتی امور مادی در چشم امام (ره)، سبک و کم ارزش جلوه میکرد و لذا مثلا میفرمود: نباید به فکر شکم و... بود.
وی با اشاره به سخنان و نظر امام (ره) در مورد سیاست، اظهار داشت: علت این که مردم متدین نیز وارد گود سیاست شدند، به دلیل همین نگاه امام (ره) بود، وگرنه قبل از آن مردم متدین سیاست را امری مذموم میدانستند؛ اگر این سیاست مطرح شده از جانب امام (ره) نبود، مردم قبل از پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب در 8 سال دفاع مقدس، تا این حد برای انقلاب و نظام فداکاری نمی کردند.
وی با اشاره به این که باید وظیفه خودمان را صرف نظر از جناحبنديها و حرکت دیگران و هم چنین وظیفه خود را در برخورد با جناحهای دیگر بدانیم، اظهار داشت: ابتدا باید اصول و شعارهایمان معین شود تا بر اساس آن حرکت کنیم و البته قدم اصلی در این مسیر این است که اسلام را به خوبی بشناسیم. اما این که وظیفه ما در مقابل دیگران چیست، مسأله دیگری است که بحمدالله بعد از گذشت حدود 400 سال از انقلاب تجربیاتی اندوخته شده و علما و مخصوصا مقام معظم رهبری، مسائل را در این زمینه روشن کرده اند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: اهل سیاست را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته سیاستمدارانی که مانند سایر سیاستمداران دنیا فکر میکنند و نسبت به دین در عرصه سیاست بی تفاوتند، و دسته دیگر کسانی هستند که شعارها و سخنان امام (ره) را باور کرده اند و تنها به مسائل دنیوی و غلبه بر رقیبان فکر نمی کنند.
وی با بیان این که اگر کسانی مانند سیاستمداران غربی فکر میکنند، باید مثل خودشان با آنها رفتار کرد، ادامه داد: لذا با کسانی که ترویج اسلام و اجرای احکام الهی را جزء وظایف خود نمی دانند کاری نخواهیم داشت؛ ولو این که برخی از آنها بنا بر مصلحت، از اسلام سخن بگویند. امروزه در کشور ما، ولایت فقیه مظهر تفکر دینی است، لذا کسانی که به آن باور ندارند، باید مثل خودشان با آنها رفتار کرد.
وی با اشاره به نقل خاطره ای اظهار داشت: یکی از رؤسای جمهور گذشته کشور در همین مؤسسه سخنرانی کرد و بیان داشت: فقط از آن جهت که ولایت فقیه در قانون آمده است، مورد قبول ماست! شاید امروز هم در بین سیاستمداران کسانی باشند که چنین تفکری داشته باشند، و در ظاهر و به جهت مصالحی، از ولی فقیه و اسلام دم بزنند، اما در عمل کاملا بر خلاف رأی رهبری، بلکه بر خلاف دستورات ایشان عمل کنند، و ته دلشان هم این باشد که ولی فقیه يک مقام تشریفاتی است و ما وظیفه ای نسبت به اجرای دستور ایشان نداریم، چرا که مردم به ما رأی داده اند! طبیعتا برخورد ما با کسانی که چنین تفکری دارند متفاوت از برخوردمان با افرادی است که به سخنان امام (ره) باورمندند.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در ادامه با بیان نمونههایی اظهار داشت: همین الآن حرکتهای فرهنگی جاری در کشور به سمت و سویی هدایت میشود که چنین به مردم القا کنند که امام (ره) نیز اشتباه کرد؛ زيرا اگر امام (ره) اولا با خود شاه و ثانیا با آمریکا مذاکره کرده بود، این همه عقب ماندگی اقتصادی نداشتیم و این همه شهید نداده بودیم! اینان در واقع آمده اند که به خيال خود، اشتباهات امام (ره) را رفع کنند و ضررها را جبران کنند!
وی با بیان این که سیاستمدارانی که نسبت به دین در عرصه سیاست بی تفاوت هستند نیز خود دو گروهاند، افزود: گروهی بر اساس تجربیاتی که از گذشته کسب کرده اند، فهمیده اند که آمریکا حتی باوفاترین کارگزارانش را نیز رها، بلکه لجن مال میکند؛ لذا به شاه حتی برای درمان بیماریاش هم اجازه ورود به آمریکا را نداد؛ اما گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بده و بستان کرده بودیم و مثلا نفت را میدادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل میشد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمی ديدیم و این همه افراد شهید نمی شدند! این افراد شاید با آمریکاییها نیز خوش و بشی هم کرده باشند و لذا تبلیغ ميکنند که آنها افراد بدی نیستند؛ بلکه به خاطر لجبازی ما و شعار مرگ بر آمریکا آنها چنین رفتاری داشته اند؛ لذا یکی از رئیس جمهورهای کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند!
وی افزود: اینها معتقدند: امام (ره) میخواست به آمریکا زور بگوید، در حالی که باید با روشی جهانپسند مقابله کرد؛ و اگر منافع آمریکا را تأمین میکردیم، آمریکا هم برخی منافع ما را تأمین میکرد؛ برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تأمین شود و هم منافع ما!
عضو جامعه مدرسین با بیان این که اگر خود را جزء کسانی میدانیم که به سخنان امام (ره) باور دارند، باید اولین هدف ما، دین باشد، ادامه داد: باید وظیفه خود را اطاعت از خدا، اجرای احکام خدا، ترویج ارزشهای اسلامی و مقدمه سازی برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) بدانیم.
آیت الله مصباح با اشاره به لزوم دیدن واقعیت ها، اظهار داشت: باید اول خط قرمز و حد نصاب را مشخص کنیم، زيرا اگر خط قرمز مشخص نباشد نفوذ رواج پیدا میکند و البته اگر مشخص شد نیز قرار نیست ریشه نفوذ قطع شود، اما کمتر میشود. ثانيا از آنجا که همه مؤمنین در یک سطح نبوده و نیستند - و حتی سلمان و ابوذر هم در یک سطح نبودند- بايد بین خوبها نيز بر اساس درجات ايمانشان درجهبندي کرد.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم تشکیلات اسلامی داشته باشیم، صرف گنجاندن اسم اسلام در آن، سبب اسلامی شدن نمی شود؛ بلکه باید باید اولین هدفمان اطاعت از خدا، اجرای احکام الهی و ترویج ارزشهای اسلامی باشد، و اگر کسی اعتقادی به خدا ندارد و یا اعتقادی به دخالت دین در سیاست ندارد، راهمان را با آنها جدا کنیم؛ چرا که منظور ما از دین تنها عبادات فردی نیست، بلکه اجرای دستورات الهی در همه عرصه هاست.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که طبیعی است که با این کار قرار نیست، اختلاف سلیقه بین اصولگرایان پایان یابد، ادامه داد: حتی گاه بین اعضای یک حزب نیز اختلافاتی وجود دارد؛ چه بسا شما نیز در حزب خودتان اختلاف سلیقههایی داشته باشید، اما باید یک اصولی داشته باشیم و در حد امکان بر اساس آنها بین نیروهای مؤمن همگرایی به وجود آید.
وی با اشاره به برخي نقل قولهايی که به او نسبتداده شده، اظهار داشت: هیچ عاقلی شک ندارد که هر چه مؤمنان به هم نزدیک تر شوند و از نظر فکري قرابت بیشتری پیدا کنند، مطلوب تر است؛ لذا همه مسلمانان و اصولگرایان طرفدار وحدت هستند، و امام (ره) نیز دائم بر وحدت تکیه میکرد؛ اما تجربهها در این زمینه کم بود و شما در پی این هستید که قدمی برای عملی کردن این مسأله و تجربه کردن آن بردارید؛ این سخن بنده بوده است، البته به عنوان مقدمه برای مسأله دیگری که چه بسا مصلحت نبوده که ناقلان آن را بیان کنند!
مصباح افزود: همان گونه که بنده گفته ام، شما (برخی از اعضای مؤتلفه) از قدیمی ترین دوستان بنده هستید و دوستانی بهتر از شما در زمینه سیاست و اجتماع نمی شناسم؛ این سخن جای خود را دارد؛ اما بدین معنا نیست که هر چه شما گفتید من قبول میکنم و یا انتظار داشته باشم هر چه من گفتم شما قبول کنید! اولا اگر ما کاملا افکارمان واحد بود که یک حزب میشدیم، ثانیا اگر توقع این بود که همه یک جور فکر کنند، پس تعدد احزاب چه معنا میدهد؟
وی ادامه داد: گروههای مختلف وجود دارند، و فرض بر این است که گروههایی هستند که واقعا اسلام را قبول دارند؛ حال وظیفه ما در برخورد با این گروهها چیست؟ جواب این است که باید به آنها خوش بین باشیم و سعی کنیم با آنها ارتباط دوستانه داشته باشیم، جلسات همفکری و بحث و حتی مناظرات عالمانه و صادقانه داشته باشیم تا حقیقت مشخص شود و نظرات به هم نزدیکتر گردد. احتمال این که دو نفر از دو حزب اسلامی، بر اثر ارتباط، بینش دینی شان تغییر کرده و تقویت شود، کم نیست؛ لذا شهید آیت الله بهشتی حتی ازمخالفین خود در حزب جمهوری دعوت میکرد. به همین جهت در هفتم تیر نیز در بین شهدا، کسانی بودند که عضو حزب جمهوری نبودند و برای تبادل نظر و گفتگو دعوت شده بودند.
وی با بیان این که البته نباید نفوذیها را راه داد و مراقب نفوذ بود، تأکید کرد: اگر احزاب واقعا اسلامی باشند و افراد نیز حد نصاب پایبندی به اسلام را داشته باشند، احتمال ضرر این گونه ارتباطات بسیار ضعیف است؛ اما واقعیت چیز دیگری است؛ واقعیت این است که همه افراد حد نصاب تعهد را ندارند؛ همه دم از شعارهایی میزنند، اما در موقع عمل، برخی از آنها لوازم شعارهایشان را فراموش میکنند.
مصباح یزدی افزود: شاید در کشور یک مجموعه یا مجموعههایی با ادعای تبعیت از ولایت فقیه وجود داشته باشد که به خاطر ضعف تعهدشان سعی کنند سخن رهبری را بر اساس مصالح خود تفسیر کنند؛ لذا اگر همه اعضای احزاب، تعهدشان قوی بود و همه دنبال وظیفه شرعی بودند و اطاعت از رهبری را اصل میدانستند، برخی مشکلات پیش نمی آمد؛ اما متأسفانه چنین نیست و بسیاری از اختلافات و هدر رفت نیروها به خاطر همین امر است.
مصباح با اشاره به این که برای هر تشکیلات دینی سه شعار واجب است، ادامه داد: اخلاص در برابر خدا، صداقت در برابر مردم و اطاعت در برابر رهبری سه اصل اساسی برای تشکیلات دینی اسلامی است. اگر اعضا واقعا به این سه اصل پایبند بودند، آن حزب، یک حزب اسلامی واقعی است. منشأ بسیاری از آسیب ها، عدم پایبندی به همین سه اصل است؛ اگر میگوییم خدا، اما منظورمان بنده خدا باشد؛ میگوییم برای خدا کار میکنیم اما برای دلمان، منافع مان، و منافع بستگانمان کار کنیم، یا بخواهیم سر مردم کلاه بگذاریم و فریبشان دهیم، یا سخن رهبری را بر اساس هوای نفس و منافع حزب و بستگان خود تفسیر کنیم، این حزب اسلامی نخواهد بود.
این استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: نباید به دنبال فریب مردم بود؛ وظیفه ما این است که هر چه واقعا فهمیده ایم به مردم بگوییم، مردم هم اگر خواستند، همراهی کنند و گرنه همراهی نکنند؛ ما نباید توقع داشته باشیم که همه تابع ما باشند، بلکه هر کس طبق حجتی که دارد بايد عمل کند.
وی ادامه داد: لذا باید افکار را نزدیک کنیم و اگر واقعا توانستیم به مسیر مشترکی برسیم -که همان مطلوب است- بر اساس آن عمل کنیم، اما اگر به مسیر مشترکی نرسیدیم، حداقل همدیگر را تخریب نکنیم و هر کسی طبق حجتی که نزد خداوند دارد عمل کند؛ عملی که باید روزی جوابش را هم نزد خدا بدهد.
مصباح یزدی با اشاره به این که باید در برخورد با دوستان، صادقانه عمل کنیم، ادامه داد: برخی گمان میکنند که با زرنگی و فریب میتوان به هدف رسید، اما چنین نیست؛ شاید چند روزی چنین شود، اما این پیروزیها دوام نخواهد داشت؛ از صدر اسلام نیز کسانی قصد مشتبه کردن امور را داشته اند و حتی به جعل حدیث دست زده اند؛ این فریب کاری سبب انحرافی شد که چند سال بعد، تربیت شدگان مکتب پیامبر (ص)، نوه پیامبر (ص) را با هولناک ترین جنایات به شهادت رساندند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: این خطرات برای ما هم هست؛ روزگار هر چه جلوتر میرود، زمینه فهم بیشتر میشود و تجربهها بیشتر میشود و البته امتحانات هم سخت تر میشود. جامعه ما از قبل از انقلاب بسیار رشد کرده است، اما امتحانات نیز دشوارتر شده است؛ لذا در برخی امتحانات، متخصصین هم به دام میافتند و اشتباه میکنند. از اين رو باید روز به روز حواسمان را بیشتر جمع کنیم؛ سعی کنیم نفوذی در جمعمان وارد نشود و به این اصول سه گانه پایبند باشیم، و در هر حال خداوند را حاضر و ناظر بدانیم، و بدانیم خداوند حتی از دل ما نیز اگاه است و میداند انگیزه ما از حرفهایی که زدیم چه بوده است و روزی حسابش را خواهد کشید.
وی ادامه داد: کاری که با صداقت و برای خدا انجام شود، برکت، پیشرفت و نورانیت دارد، اما خودخواهی و زرنگی و فریب دیگران اثر سوء دارد و در همین دنیا دودش به چشم آتش افروز خواهد رفت.
مصباح در پایان اظهار داشت: بنده به دنبال شناخت وظیفه ای هستم که بتوانم در مقابل خدا جوابگو باشم؛ هر گاه تشخیص دهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، و اگر کار به جایی رسید که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب او سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفع افسد به فاسد میکنم؛ اما قرارنیست از اول فاسد را ترویج کنم. در صورتی میتوانم به کسي رأی دهم که بینی و بین الله تشخيص دهم از ميان افراد موجود، او اصلح است؛ اما قول ديگران براي من حجت نيست؛ البته رفت و آمد، و بحث و گفتگو با دوستان گرامی را با کمال میل انجام میدهم، اما نمی توانم به کسی قولی دهم که از فلانی حمایت میکنم، چون حجتی پیش خدا ندارم؛ اما با تمام وجود سعی میکنيم اگر کسی را معرفی کردید که در شاخصهای گفته شده، برتر و اصلح باشد و برای ما هم ثابت شد، از وی حمایت کنیم؛ البته منتی بر شما نداریم، بلکه وظیفه ای است که در مقابل خدا باید انجام دهیم.