(روزنامه كيهان ـ 1395/12/09 ـ شماره 21573 ـ صفحه 10)
1- آنچه که تاکنون موجب شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و حزبالله لبنان به عنوان محور مقاومت، حماس در غزه به عنوان قلعه شکست ناپذیر مقاومت و ایستادگی سوریه به عنوان خط مقدم مقاومت در منطقه شده، «اسلام سیاسی» و «اسلام انقلابی» بوده و شکل گیری بسیج مردمی در عراق، انصارالله در یمن و انقلاب مردم بحرین از نتایج تمسک به این دو اندیشه ناب است. البته گسترش تفکر مقاومت در آمریکای لاتین و آفریقا و حتی خود اروپا و آمریکا از دیگر نتایج اندیشه سیاسی – انقلابی اسلام است.
2- این دو اندیشه ناب است که باب هرگونه مذاکره فریبکارانه نظام استکباری و در راس آن آمریکا برای تحقق اهداف شوم و تحمیل خواستههای آنها در منطقه را میبندد و تاکنون نیز بسته و به نتایج درخشان ختم شده است.
3- نتایج درخشانی که تاکنون حاصل شده در سه مرحله قبلی حاصل شده و اکنون در مرحله چهارم قرار داریم. مرحله اول شکل گیری تفکر و هستههای مقاومت در منطقه با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و بعد از مذاکرات بیحاصل سازش رقم خورد.مرحله دوم جلوگیری از گسترش تجاوزات رژیم صهیونیستی و زمینگیر شدن این رژیم است که جغرافیای خود را از نهر تا بحر ترسیم کرده بود.در این مرحله رژیم صهیونیستی برای تحقق این هدف خود در سال 1982 تا بیروت نیز پیشروی کرد. اما با مقاومت حزبالله مجبور شد در سال 2000 به طور کامل از جنوب لبنان خارج شود.در خلال این سالها انتفاضه اول که تنها سلاحش سنگ بود، در داخل سرزمینهای اشغالی به بار نشست. این انتفاضه احساس فلسطینی بودن را در فلسطینیها احیا كرد. مرحله سوم فرو ریختن توهم شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی بود.اوج این مرحله، شکست تاریخی صهیونیستها در جنگ 33 روزه در سال 2006 بود که حزب الله لبنان بدون حمایت کشورهای عربی و فقط با حمایت جمهوری اسلامی بر این رژیم تحمیل کرد.در خلال سالهای 2000 تا 2005 نیز انتفاضه دوم در داخل سرزمینهای اشغالی رخ داد که در مقایسه با انتفاضه نخست شاهد پیشرفت در ابزارهای مورد استفاده مقاومت بود. جنبش حماس در این مرحله اولین موشک تولید بومی خود را در 26 اکتبر 2001 به سوی شهرک اسدوروت شلیک کرد و پس از آن بزرگترین شهرهای صهیونیست نشین را نیز هدف قرار داد. مهمترین دستاورد انتفاضه دوم آزادسازی غزه و اخراج صهیونیستها از این منطقه بود.شکست صهیونیستها در جنگ 22 روزه علیه مردم غزه نماد دیگری از فرو ریختن گنبد آهنین این رژیم شد.
دستاورد دیگر مرحله سوم مقاومت، تقلیل سیاست از نهر تا بحر رژیم صهونیستی به سیاست حفظ موجودیت این رژیم جعلی بود. و اکنون در مرحله چهارم که رژیم صهیونیستی و آمریکا تلاش داشتند با پرورش تروریستهای تکفیری اهداف شوم خود از نهر تا بحر را یکبار دیگر از سوریه تا عراق محقق کنند، باز شکست سنگینی از مقاومت خوردند. هرچند در چند سال گذشته تروریستهای تکفیری توانسته بودند حاشیه امنی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کنند اما محور مقاومت بعداز جلوگیری از سقوط دمشق و بغداد و آزادسازی حلب و موصل،در ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین، مبارزه با رژیم صهیونیستی را یکبار دیگر در صدر مسائل منطقه قرار داد و سرزمینهای اشغالی را با اتکا بر انسجام مردم فلسطین و یک بسیج مردمی گسترده بدون توجه به تشکیلات سیاسی آماده آغاز انتفاضه سوم کرد. کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی و منطقهای پیشبینی میکنند انتفاضه سوم بتواند کرانه باختري را آزاد و رژیم صهیونیستی را مجبور به عقب نشيني از قدس کند. همان گونه که از جنوب لبنان و غزه عقب نشيني کرد. این در حالی است که اولا مقاومت هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی توانسته توازن قدرت را به نفع خود تغییر دهد. ثانیا رژیم صهیونیستی در یک انزوای بینالمللی قرار گرفته تا جایی که در جریان سفر اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به استرالیا، اندونزی اجازه عبور هواپیمای وی از فراز این کشور را نداد و در ایرلند دانشجویان دانشگاه « ترينيتي کالج » شهر دوبلين با شعار«همه ما فلسطینی هستیم» سفیر رژیم صهیونیستی را از دانشگاه اخراج و اجازه سخنرانی به وی ندادند. ثالثا آمریکا و کشورهای عربی بعنوان حامیان اصلی رژیم صهیونیستی در ضعیفترین دوران خود به سر میبرند.
4- درشرایط کنونی موج جدید علیه جبهه مقاومت و ایران در منطقه همزمان با برگزاری کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین تلاشی ناکام برای تحت الشعاع قرار دادن دستاوردهای مهم و نقش این کنفرانس در به حرکت درآوردن انتفاضه سوم بود.هدف این «ایران هراسی هماهنگ شده» ترکیه و عربستان را باید در عدم جرات ایستادگی آنها مقابل رژیم صهیونیستی و فرار از رویارویی با این رژیم جستجو کرد.
5- انتظار میرفت اندکی از جنایات و خشونتهای صهیونیستها تحت فشار افکار عمومی ایجاد شده، کاسته شود اما روند عادیسازی روابط از سوی عربستان و کشورهای عربی صهیونیستها را گستاختر کرده و به تجاوزگریهای خود افزودهاند. این یعنی اینکه هرچه روند عادیسازی روابط بیشتر شود، تجاوزگری و جنایت اسرائیل علیه فلسطینیان بیشتر خواهد شد. لذا مسئولیت استمرار سیاستهای اشغالگرانه صهیونیستها متوجه عربستان و دولتهای عربی است و به همین دلیل فلسطینیها میتوانند و باید در کنار مبارزه با رژیم صهیونیستی، مقابله با این کشورهای عربی که از پشت به آنها خنجر زدهاند، را نیز در دستور کار خود قرار دهند و در این مسیر حداقل میتوانند خواستار اخراج عربستان از سازمان کنفرانس اسلامی که در اصل برای دفاع از فلسطین تشکیل شده، شوند و به ابزار بودن این نهاد در دست خائنان به آرمان فلسطین پایان دهند.
6- عقبنشینی دولت آمریکا از تشکیل دولت مستقل فلسطینی بار دیگر نشان داد آنان که خیال میکردند با اعتماد به آمریکا و مذاکره میتوانند به حق خود برسند و حقوق ملت فلسطین را احقاق کنند، به اشتباه رفتهاند، اگر نگوئیم خیانت کردهاند. چرا که رژیم صهیونیستی و آمریکا به آنچه در مذاکرات به اصطلاح صلح از اسلو تا شرمالشیخ امضا شد، متعهد نماندند و حاصل این توافقنامهها تحقق خواستههای نامشروع رژیم صهیونیستی بدست فلسطینیهای سازشکار بود. لذا آمریکا در دوران ترامپ نیز تلاش دارد با حمایت از ادامه شهرک سازیهای یهودینشین، باردیگر فلسطینیهای سازشکار را بدون اینکه هیچگونه دستاوردی تاکنون داشته باشند، به پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی بکشاند.
7- گروههای مبارز فلسطینی باید هوشیار باشند و هرگونه اظهارنظر آمریکا برای حل موضوع فلسطین را فریبکاری تلقی کنند چرا که دولتهای آمریکا از هر حزبی علیرغم ادعای موضع بیطرفی بارها از جمله در سال2004و همچنین در شصتمین سال اشغال فلسطین رسما و کتباً به رژیم صهیونیستی تضمین دادهاند تا از فعالیتهای این رژیم در توسعه شهرکسازی و الحاق شهرکهای اشغالی به اسرائیل و تغییر مرزهای سال 1967حمایت و با هرگونه حق بازگشت آوارگان فلسطینی مخالفت کنند. البته این فقط بخشهایی از تعهدات آمریکا در تضمینهای داده شده به رژیم صهیونیستی است که فاش شده و دیگر تعهدات داده شده در این تضمینها هنوز فاش نشده است.این تضمینها آشکارا نشان میدهد طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 علی رغم مذاکرات طولانی در باره آن، توهمی بیش نبوده. لذا مبارزان فلسطینی و کشورهای منطقه باید تجربه شصت ساله مذاکره با رژیم صهیونیستی با میانجیگری آمریکا را نصبالعین خود قرار دهند و بدانند که با مذاکره به حق خود نخواهند رسید و تنها راه مقاومت است.
8- اما سه نکته مهم قابل توجه و تامل این است که: اولاً در حالی که عربستان مادر تروریستهای تکفیری چنین عریان علیه جبهه مقاومت و ایران وارد صحنه شده و وزیر امورخارجه سعودی همصدا با رژیم صهیونیستی و آمریکا به عنوان حامیان اصلی تروریستها، در اجلاس مونیخ ایران را متهم به حمایت از تروریسم میکند، وزیر امورخارجه کشورمان در این اجلاس خواستار گفتوگو با عربستان میشود ! ثانیاً باید توجه داشت بدنبال شکست طرحهای آمریکا در منطقه، سیاست آمریکا تلاش برای مذاکره با ایران است نه جنگ!. لذا به نظر ميرسد ديپلماسي «کويت و عمان»برای«آغاز گفتوگو با ایران» و ديپلماسي «ترکيه و عربستان»برای ایجاد «ایران هراسی» دو روي یک طرح آمریکایی است تا با باز کردن باب مذاکره با ایران، در مسائل منطقه، برجام دیگری را رقم بزند، اما در عین حال فشار بر ایران را همچنان حفظ کند. ثالثاً نکته مهم دیگر این است که قبلا هر شخصیت ایرانی که علیه رژیم صهیونیستی موضع میگرفت، جبهه عبری – عربی – غربی چنان او را مورد هجمه قرار میدادند که برخی مسئولان نیز تحت تاثیر آن فضاسازیها قرار میگرفتند و بجای حمله به هدف اصلی،با ادعای تنشزدایی! خودیها را هدف قرار میدادند. اما رهبرمعظم انقلاب در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین این فضا را شکستند و تصریح داشتند که «نرمش قهرمانانه» در مسایل منطقه دیگر جایی ندارد و ملاک و معیار و سیاست نظام «مقاومت قهرمانانه» است و برجام دیگری درکار نخواهد بود و اسرائیل «غدهاي سرطاني» و « فصلي کثيف در تاريخ جهان» است که باید نابود شود. رابعاً حضور بیش از 700 مهمان خارجي از 88 کشور جهان از جمله 22 رئيس مجلس نشان داد علی رغم ادعای جامعه به اصطلاح جهانی و رسانههای نظام سلطه، القاء و توطئه به انزوا کشاندن جمهوري اسلامي ايران شکست خورده است.
http://kayhan.ir/fa/news/98912
ش.د9504209