صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰  ، 
کد خبر : ۳۰۰۲۳۱

طبل تو خالی آمریکا

هادی محمدی / دور روز پس از انفجار گاز سارین در شهرک خان‌شیخون سوریه و روایت‌های از پیش‌ساخته مبنی بر اینکه سوریه به این شهرک حملة شیمیایی کرده است، ‌59 موشک کروز ـ توماهاک از دو ناو جنگی آمریکا در ساعات ابتدای جمعه صبح به پایگاه نظامی شعیرات حمله کردند.مقامات آمریکایی این اقدام را به تلافی خان‌شیخون عنوان کردند و ترامپ، آن را در راستای منافع ملی آمریکا و هم‌پیمانان آمریکا تلقی کرد. این حملة نظامی آمریکا از زوایا و ابعاد مختلفی قابل بررسی است.زمان حمله، بن‌بست فرسایشی تروریست‌ها که از آزادی شرق حلب شتاب جدیدی پیدا کرده، ‌ابعاد فنی ـ‌ تکنیکی حمله، پیامدهای احتمالی در عرصه‌های سیاسی و میدانی، ‌احتمال درگیری روسیه و آمریکا در فضای سوریه،‌ گزینه‌های پاسخ به اقدام غیر قانونی و تجاوزکارانه آمریکا،‌ آثار حملة ‌موشکی بر شرایط گروه‌های تروریستی و... می‌تواند این زوایا و ابعاد را در برگیرد. ولی مسئله اصلی این است که بدانیم این حملة‌ موشکی در کجای راهبرد جنگ نیابتی و تروریستی آمریکا و غرب و هم‌پیمانان آنها در سوریه قرار دارد؟ چه هدفی را دنبال می‌کند و پایه‌گذار چه مسیری در سوریه است؟
از یک سال‌ونیم پیش که روسیه به شکل فعال به بحران سوریه وارد شد، ‌به جز تقویت قدرت آتش در ادوات و جنگ‌افزارهای زمینی علیه تروریست‌ها، ‌حملات هوایی،‌ نیز نقش تعیین‌کننده‌ای پیدا کرده که ارتش سوریه و نیروی هوافضای روسیه آن را به اجرا گذاشتند. این دو عامل موجب شد تا توان زمینی ارتش سوریه و محور مقاومت برای شتاب‌دهی به آزادسازی مناطق و سرکوب تروریست‌ها، افزایش‌یافته و تاکتیک‌های تروریست‌ها در تجمع و یورش‌های غافلگیرکننده، ماشین‌های انتحاری شبکه و تونل‌های زیرزمینی کارآمدی خود را از دست داده و در سرآشیب نابودی قرار گیرند. اگرچه آمریکا و غرب با تأمین گستردة توپخانه، موشک‌های گراد و موشک‌های ضد زرة تاو و مشابه آن، تلاش کرد تا موازنه‌ای در قبال قدرت‌ آتش ارتش سوریه و نیروهای مقاومت منطقه‌ای ایجاد کند، ولی ترکیب قدرت عملیاتی و آتش زمینی با قدرت آتش و شکار تروریست‌ها از هوا، ‌امکان پایداری را از تروریست‌ها سلب کرده و آنها را در بن‌بستی قطعی قرار داد. تروریست‌ها و حامیان آنها در آخرین ارزیابی و سنجش از شرایط نظامی تروریست‌ها به این نتیجه رسیدند که باید به نحوی حرکت‌ کنند که نقش عنصر هوایی را از معادله میدان حذف کرده یا کاهش دهند. به همین دلیل، ایدة مناطق امن یا پرواز ممنوع ترکیه و سعودی مجدداً فعال شد، ولی بررسی‌های آمریکایی نسبت به اجرای آن به نتیجة‌ روشن‌ نرسیدند. شکست تروریست‌ها در غوطه شرقی (جوبر، قابون) و در شمال حماه و معکوس شدن سیر عملیات به زیان تروریست‌ها، ‌بر نگرانی آنها افزود تا دست به اقدامی شتابزده بزنند. آمریکایی‌ها که خود را در یک طرح نظامی در شمال رقه و در کنار جریان قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه)‌ درگیر کرده و جای پای بلندمدت را به تدریج به اجرا می‌‌گذاشتند، آمادة درگیر شدن جدی در جنگ با روسیه و سوریه و هم‌پیمانان آن نبودند و از سوی دیگر ادامة فرسایش و نابودی تروریست‌ها در غوطه‌ شرقی، شمال حماه و غرب حلب و استان ادلب و داعش در محورهای مختلف (عراق و سوریه) را به منزله پایان عمر راهبردهای خود ارزیابی می‌کردند. لذا برای نجات شرایط راهبردی خود و خارج شدن از انفعال، ‌سناریوی ساختگی برای به انفعال کشیدن سوریه و روسیه را از طریق انفجار گاز سارین در خان شیخون و سپس اقدام نمادین در شعیرات برای واقعی‌نشان دادن برتری نظامی و تهدیدات خود و به عقب راندن یا متوقف کردن روندهای موجود میدانی، به اجرا گذاشتند.      
اهمیت ژئواستراتژیک سوریه برای آمریکا و غرب در معادلات منطقه‌ای و جهانی به اندازه‌ای است که در نشست بروکسل، بودجه 6 میلیارد دلاری و با نام کمک‌های بشردوستانه (بخوانید حمایت از تروریست‌های سوریه) از جیب عربستان، قطر و امارات مصوب می‌شود و چندین گزینة نظامی برای شمال و جنوب و مرکز سوریه را سبک و سنگین می‌کنند. فرار از تحقیق مستقل در خان شیخون و استناد به گزارش‌های تروریست‌ها درباره خان شیخون تنها دلیل آنها نیست؛ بلکه دو گونه بررسی و تحقیق بی‌طرف موجب می‌شود تا رسوایی‌های 2003 در عراق و 2013 در غوطه شرقی دمشق تکرار شده و رد پای مصنوعی بودن سلاح شیمیایی در خان شیخون برملا شود.
ترامپ و تیم امنیتی وی تصور می‌کنند حال که امکان یک جنگ جدی در سوریه را ندارند از طریق خط و نشان‌های نمادین یا تأمین موشک‌های ضد هوایی برای تروریست‌ها و گسترده کردن محورهای عملیاتی و فشار به ارتش سوریه و ارعاب روسیه روندهای سیاسی و میدانی را به نفع خود مدیریت کرده، ‌به تروریست‌ها امید جدیدی داده و در جایگاه برتر برای سوریه و سپس عراق تصمیمات خود را به اجرا بگذارند. 
حملة موشکی به شعیرات نشان داد که آمریکا و تروریست‌ها و هم‌پیمانان آنها، با شعار راه حل سیاسی،‌ فقط به راه‌حل نظامی و ارعاب فکر می‌کنند و با وجودی که قادر به یک تهدید نظامی واقعی و جنگ جدی در سوریه نیستند، ‌از طریق اقدام نمادین قصد دارند موازنة قدرت میدانی و سیاسی را با جنگ نرم و ارعاب کسب کرده و شرایط خود و تروریست‌ها را التیام ببخشند. آمریکا در راهبرد جنگ نیابتی ـ تروریستی خود به خوبی می‌داند که با شکست تروریست‌ها در عراق و سوریه، صرفاً یک ابزار استراتژیک را از دست نمی‌دهند تا در نقاط دیگر جهان آن را شبیه‌سازی کنند؛ بلکه شبکة فرسودة هم‌پیمانان آنها نیز در آستانه آسیب و فروپاشی جدی قرار 
خواهند گرفت.
لذا آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم، طبل ارعاب آمریکا تو خالی است و با افزایش هزینه‌های سیاسی، دیپلماتیک، حقوقی، رسانه‌ای، امنیتی و نظامی آمریکا در عرصة بین‌المللی، منطقه‌ای و میدانی در عراق و سوریه که از طریق حمله به راهبرد و اهداف آمریکا میسر است،‌ می‌توانیم مرحله‌ای جدید که آمریکا قصد داشت با حملة موشکی به شعیرات پایه‌گذاری کند را به فرصت «مرحله‌سازی خودی» تبدیل نماییم. 
رفتار و دیپلماسی و مواضع دولت روحانی گاه مشکوک و گاه به دلایل مختلف به شماره افتاده که نیازمند نفس‌های انقلابی است تا نه تنها جایگاه و قدرت خود در منطقه را حفظ کند و ارتقا بخشد؛ بلکه بتواند در کنار شرکای منطقه‌ای و جهانی پایه‌گذار مرحله‌ای جدید در سوریه و عراق شده و پروندة‌ تروریسم تکفیری را به طور ریشه‌ای مختومه کند،‌ که پایان راهبرد آمریکا خواهد بود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات