* ارزیابی شما از آرایش سیاسی انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم چیست؟ به نظر شما مناظرات انتخاباتی چه تأثیری در ذهنیت مردم نسبت به کاندیداها داشته است؟
** افکار عمومی جامعه در مرحله اول با ذهنیتی که نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال92 داشت به دنبال این بود که انتخابات ریاستجمهوری92 را تحلیل و ارزیابی کند. این در حالی است که شرایط انتخابات ریاست جهموری سال96 از بسیاری جهات با انتخابات سال92 متفاوت است. در سال 92همه کاندیدای انتخاباتی فاقد پیشینیه ریاستجمهوری بودند و به همین دلیل افکار عمومی جامعه نگاه یکسانی به همه آنها داشت. این در حالی است که در شرایط کنونی یکی از کاندیدا یعنی آقای روحانی به مدت چهار سال رئیس جمهور بوده و دارای کارنامه در زمینه مدیریت اجرایی کشور است.
آقای روحانی باید در انتخابات پیش رو از عملکرد و دستاوردهای دولت خود دفاع کند و به تبیین مشکلات پیش روی دولت بپردازد. با این وجود جریان رقیب با استراتژی حمله به عملکرد و دستاوردهای دولت آقای روحانی وارد صحنه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری شده است. به همین دلیل رقابت جریانهای سیاسی در سال96 نقش تعیینکننده و مهمتری به خود گرفته است.
* آیا انتخابات ریاستجمهوری96 ویژگیهای یک انتخابات دوقطبی را دارد؟ آیا پایگاه رأی آقای رئیسی به میزانی است که بتواند با آقای روحانی رقابت جدی داشته باشد؟
** در ابتدا باید مفهوم انتخابات دو قطبی را تشریح کرد. مقام معظم رهبری عنوان کردند که انتخابات نباید دوقطبی شود. در شرایط کنونی نیز همه جریانهای سیاسی و نهادهای تصمیمگیر تلاش میکنند در جهت فرمایش مقام معظم رهبری حرکت کنند و برنامههای انتخاباتی خود را به شکلی تدوین کنند که چنین دوقطبی در فضای انتخابات شکل نگیرد. پس از معرفی کاندیدای نهایی انتخابات ریاستجمهوری نیز مشخص شد که هیچکدام از کاندیدا خارج از چارچوب نظام حرکت نمیکنند و به همین دلیل دوقطبی انتخاباتی نظام و ضد نظام عملا منتفی شده است. با این وجود انتخابات ریاستجمهوری سال96 به صورت دوقطبی درون خانوادگی شکل خواهد گرفت. در انتخابات پیش رو یک قطب انتخاباتی یعنی اصلاحطلبان و یا چپ قدیم در مقابل قطب دیگر یعنی اصولگرایان و یا راست قدیم صف آرایی خواهند کرد.
همه شش کاندیدایی که در انتخابات ریاستجمهوری سال96 حضور دارند در نهایت در دو گفتمان غالب سیاسی کشور یعنی اصلاحطلبی و اصولگرایی تقسیم میشوند. به نظر میرسد در نهایت نیز رقابت اصلی انتخاباتی بین آقای روحانی بهعنوان نماینده جریان اصلاحات و آقای رئیسی بهعنوان نماینده جریان اصولگرایی برگزار خواهد شد. خوشبختانه در انتخابات پیش رو فضای اخلاقمحور و عقلایی شکل گرفته و جریانهای سیاسی بجز معدودی از افراد تلاش میکنند برنامههای خود را به صورت عقلایی و منطقی پیش ببرند. با این وجود برخی از طیفهای اصولگرایی با نمایندگی آقای قالیباف با استراتژی حمله به دولت آقای روحانی وارد رقابتهای انتخاباتی شدهاند که این مساله در مناظره تلویزیونی با واکنش دولت و بخصوص آقای جهانگیری همراه شد.
* چرا آقای قالیباف با استراتژی حمله به دولت آقای روحانی وارد رقابتهای انتخابات شده است؟ ارزیابی شما از آینده سیاسی وی با توجه به رفتاری که در مناظره اخیر از خود نشان داد چیست؟
** آقای قالیباف در سال84 و در حالی که دارای سن کمی داشت و فاقد تجربه مدیریتی بالایی بود در انتخابات شرکت کرد که یک تمنای زودرس به شمار میرفت. وی همچنین در سال92 و در حالی که جریانهای سیاسی از بخت تقریبا یکسانی برای پیروزی در انتخابات برخوردار بودند در انتخابات شرکت کرد و خود را در محک آرای مردم قرار داد. با این وجود شکست آقای قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال92 بهمراتب نسبت به سال84 برای ایشان دردناکتر بود. در انتخابات ریاستجمهوری سال96 به دلیل اینکه آقای روحانی در چهار سال گذشته رئیس جمهور کشور بوده و از نظر روانی نسبت به دیگر کاندیدا برتری دارد به نظر میرسید که آقای قالیباف حاضر نشود دوباره بهعنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کند. این در حالی است که قبل از ثبتنامهای انتخابات نیز ایشان با صدور یک بیانیه اعلام کرد که انگیزهای برای حضور در انتخابات ندارد.
با این وجود پس از برخی دستاوردهای دولت و بخصوص برجام احساس طیف رادیکال اصولگرایی این بود که باید در انتخابات ریاستجمهوری 96 به صورت جدی با آقای روحانی رقابت کنند. این در حالی بود که دست جریان تندرو اصولگرا برای رقابت با آقای روحانی از نظر فرماندهی عملیات خالی بود. از طرف دیگر بسیاری از شخصیتهای مطرح اصولگرایی مانند آقای ولایتی، رضایی و جلیلی نیز حاضر نبودند در مقطع فعلی دوباره با آقای روحانی رقابت کنند. به همین دلیل آقا قالیباف گمان میکرد اگر در انتخابات شرکت کند همه طیفهای اصولگرایی روی ایشان اجماع میکنند. مطالبه اصلی آقای قالیباف این بود که اصولگرایان تنها باید روی وی اجماع کنند و بقیه کاندیداها در حاشیه قرار بگیرند. در این زمینه صحبتهای زیادی بین اصولگرایان و بخصوص جمنا و آقای قالیباف صورت گرفت و اصولگریان تلاش کردند آقای قالیباف را راضی کنند که در انتخابات حضور پیدا کند.
آقای قالیباف هم به دنبال این بود که شروط خود را برای کاندیداتوری با اصولگرایان در میان بگذارد و عنوان کند که از اصولگرایان انتظار دارد تنها روی وی اجماع کنند. با این وجود پس از برگزاری جلسات جمنا و گمانهزنیهای مختلف اصولگرایان در نهایت به کاندیداتوری آقای رئیسی رسیدند و تصمیم گرفتند با گزینه نهایی آقای رئیسی در انتخابات شرکت کنند. این در حالی است که به نظر میرسد انتخاب آقای رئیسی بهعنوان گزینه نهایی اصولگریان با سازوکار دموکراتیک و مدنی در این جریان صورت نگرفته و ایشان به صورت غیر منتظرهای به یکباره بهعنوان کاندیدای نهایی اصولگرایان معرفی شدند. در نتیجه حضور غیرمنتظره آقای رئیسی در انتخابات و حمایت اصولگرایان از وی باعث عصبانیت و به هم ریختن تمرکز آقای قالیباف شده است. آقای قالیباف از یک طرف تلاش میکند با جریان اصلاحات و کاندیدای نهایی این جریان یعنی آقای روحانی رقابت کند و از سوی دیگر علاقه ندارد با اقدامات خود پایگاه رأی آقای رئیسی را تقویت کند.
* با توجه به اتفاقات رخ داده آیا آقای قالیباف حاضر خواهد بود به سود آقای رئیس از صحنه انتخابات کنارهگیری کند؟
** در شرایط کنونی آقای قالیباف دچار یک تعارض شده است. از یک طرف ایشان حاضر نیست پایگاه رأی و جایگاه آقای رئیسی را تقویت کند و از طرف دیگر نیز ایشان نمیتواند خود را شخصیتی مستقل از اصولگرایان نشان بدهد و به شکلهای مختلف به جریان اصولگرایی وابسته است. عقل سیاسی حکم میکند که اصولگرایان با یک گزینه در انتخابات شرکت کنند و از بین آقای قالیباف و رئیسی یک نفر صحنه انتخابات را ترک کند. بدون شک اگر این اتفاق در جریان اصولگرایی رخ ندهد نشان دهنده فقدان عقل سیاسی و قدرت تدبیر در این جریان سیاسی است. در نتیجه آقای قالیباف باید به سود آقای رئیسی از انتخابات کنارهگیری کند و در غیر این صورت جریان اصولگرایی مانند انتخابات گذشته با چالش درونی مواجه خواهد شد و موفقیتی در انتخابات کسب نخواهد کرد.
* آیا این احتمال وجود دارد که آقای رئیسی به سود آقای قالیباف از انتخابات کنارهگیری کند؟
** سازوکاری که اصولگرایان و به صورت خاص جمنا در پیش گرفته به شکلی است که هر سهگزینه اصولگرای حاضر در رقابتهای ریاستجمهوری در نهایت باید به سود یک کاندیدا که آقای رئیسی است کنارهگیری کنند. در نتیجه اگر هر اتفاقی بجز این در جریان اصولگرایی رخ بدهد نشان دهنده برهم خوردن تصمیمات جمعی اصولگرایان در ماههای منتهی به انتخابات خواهد بود. با این وجود برای تحلیل و اظهارنظر دقیقتر در این زمینه باید منتظر روزهای آینده انتخاباتی و اتفاقی که در آینده رخ خواهد داد بود.
* آیا آقای رئیسی میتواند در مقابل آقای روحانی برای خود پایگاه رأی ایجاد کنند و در فضای انتخابات جریانساز باشند؟
** از گوشهوکنار شنیده میشود که برخی آقای رئیسی را نماینده تحت حمایت مسئولان ارشد میدانند. بنده در این جا به صراحت عنوان میکنم که نه تنها آقای رئیسی و بلکه هیچکدام از کاندیدای دیگر چنین نیستند. مقام معظم رهبری بارها عنوان کردهاند که دیدگاه یکسانی نسبت به همه کاندیدای ریاستجمهوری دارند و هیچکاندیدایی نمیتواند مدعی شود که نماینده خاصی است و از وی حمایت میشود. نکته مهم دیگر اینکه آقای رئیسی در طول سه دههای که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد همواره در قوه قضائیه و در مقام پرسشگری حضور داشتهاند. هنگامی که یک نفر در مناصب قضائی قرار میگیرند به صورت طبیعی دیگران باید در مقابل آن پاسخگو باشند که این وضعیت برای آقای رئیسی در گذشته وجود داشته است. با این وجود آقای رئیسی باید این مساله را در نظر داشته باشد که هنگامی که یک فرد در مقام ریاستجمهوری قرار میگیرد باید به شکلهای مختلف به دیگران پاسخگو باشد.
به همین دلیل به نظر میرسد تغییر وضعیت آقای رئیسی از پرسشگری به پاسخگویی به سادگی امکانپذیر نباشد و کار دشواری به نظر میرسد. با این وجود هر فردی که خود را در معرض آرای مردم قرار میدهد با چهار نوع رأی مواجه خواهد بود. نخست، رأی شخصی است که یک کاندیدا برای خود متصور است. به صورت طبیعی هنگامی که مردم شناخت بیشتری از یک کاندیدای داشته باشند آن کاندیدا از رأی بیشتری نسبت به دیگران برخوردار خواهد بود. دوم، رأی ساختاری و تشکیلاتی است. در این زمینه ممکن است یک کاندیدا دارای شهرت کافی نباشد اما به واسطه حمایت یک جریان و یا تشکیلات سیاسی دارای پایگاه قابل قبولی باشد. سوم، رأیی است که از جهتگیری نهادهای سیاسی به دست میآید. در جامعه ما نهادهای مقدسی وجود دارد که به صورت طبیعی به سمت هیچکاندیدای جهتگیری ندارند. با این وجود ممکن است برخی از این نهادها با مرتکب شدن تخلف به سود یک کاندیدای خاص جهتگیری داشته باشند.
برای مثال در زمانی که آقای احمدینژاد رئیس جمهور کشور بودند برخی از مسئولان به شکلی درباره ایشان سخن میگفتند که افکار عمومی تصور میکرد که مثلا نظر آن نهاد یا شورا به چه کسی است. چهارم، آرای سلبی انتخاباتی است. آرای سلبی به این معناست که کسی که فاقد سابقه اجرایی است میتواند به ریزش آرای کسی که مدیریت اجرایی کشور را به دست داشته امید داشته باشد که به سمت وی متمایل شود. با این وجود آرای شخصی آقای رئیسی قابل توجه نیست و به دلیل اینکه مردم شناخت کافی از کارنامه ایشان ندارند نمیتوان برای آقای رئیسی آرای شخصی قابل توجهی متصور شد. این در حالی است که آقای رئیسی دارای آرای ساختاری و تشکیلاتی هستند و میتوانند به کمک اصولگرایان در این زمینه حساب کنند.
از سوی دیگر هیچکدام از کاندیدای ریاستجمهوری و از جمله آقای رئیسی به دلیل فرمایش صریح مقام معظم رهبری دارای رأی خاصی نیستند. از سوی دیگر آقای رئیسی میتواند به آرای سلبی که از پایگاه رأی آقای روحانی جدا شده است فکر کند. با این وجود به نظر من آرای سلبی آقای روحانی به اندازهای که ممکن است به سمت آقای قالیباف گرایش پیدا کند، به سمت آقای رئیسی تمایل پیدا نخواهد کرد. به نظر میرسد پتانسیل آقای قالیباف برای جذب آرای سلبی آقای روحانی بیشتر از آقای رئیسی باشد. این در حالی است که نمیتوان آرای سلبی زیادی برای پایگاه رأی آقای روحانی متصور شود. در نتیجه آرای سلبی آقای روحانی برای آقای قالیباف و رئیسی به اندازهای نیست که در سرنوشت کلی انتخابات تأثیرگذار باشد.
* با توجه به عملکرد آقای جهانگیری در مناظرههای انتخاباتی محبوبیت ایشان روز بهروز در حال افزایش است. به نظر شما حضور ایشان تا پایان انتخابات باعث دو دستگی در پایگاه رأی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نخواهد شد؟
** آقای جهانگیری یک دولتمرد تمامعیار است که سطوح مدیریت را از مراحل پایین تا بالاترین مدارج طی کرده است. بنده که از دیرباز نسبت به آقای جهانگیری شناخت دارم بهخوبی بهروحیات و عملکرد ایشان آشنایی دارم و برای من امر جدیدی پس از مناظرههای تلویزیونی مکشوف نشده است. با این وجود نسل جدید که شناخت کمتری نسبت به ایشان داشتند با مشاهده عملکرد قابل قبول ایشان در مناظرههای انتخاباتی به منش و روحیات ایشان علاقهمند شده است. اصلاحطلبان در آستانه انتخابات ریاستجمهوری به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از اتفاقات غیر منتظره مانند احتمال عدم تایید صلاحیت آقای روحانی بهتر است در کنار ایشان یک کاندیدای مکمل نیز معرفی شود.
از سوی دیگر هنگامی که اصلاحطلبان مشاهده کردند اصولگرایان و بخصوص طیف رادیکال این جریان به دنبال حمله به دستاوردهای دولت آقای روحانی هستند برای کاندیدای مکمل خود نقش جدیدی در نظر گرفتند که همان دفاع از عملکرد دولت و مقابله با استراتژی تندروهای اصولگرا بود. برنامهریزی که در جریان اصلاحات صورت گرفته نشان دهنده این مساله است که آقای جهانگیری پس از برگزاری مناظرات انتخاباتی و دفاع همه جانبه از عملکرد دولت در نهایت برای یکپارچهسازی پایگاه رأی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان صحنه انتخابات را به سود آقای روحانی ترک خواهند کرد. در نتیجه در این زمینه هیچنگرانی وجود نخواهد داشت.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/184526
ش.د9600654