(روزنامه مردم سالاري – 1396/05/12 – شماره 4379 – صفحه 15)
الف) ایران را به عدم التزام فنی و نقض محدودیتهای مواد هستهای پیشبینی شده درتوافق متهم کند.
ب) به آژانس بینالمللی انرژی اتمیبرای دسترسی به تاسیسات نظامیحساس در ایران فشار آورد تا خودداری ایران، را دستمایه خروج از توافق قراردهد.
پ) مذاکره مجددی را پیرامون توافق آغاز کند تا پیشرفت غنیسازی در ایران کاملا متوقف و محدودیتهای موقت برنامه هستهای پیش بینی شده دربرجام، دائمیشوند.
ت) برای اعتباربخشیدن به یک گزارش دستگاه اطلاعاتی آلمان تلاش کند؛ گزارشی که مدعی بود ایران به «فعالیتهای مرتبط با تدارک برای تکثیر غیرقانونی سلاح هستهای» ادامه میدهد.
چنین کاری به رغم آن صورت میگیرد که گزارش مذکور قبلا از سوی دولت اوباما و کارشناسان مستقل، رد شده است. جهت زمینه چینیهای لازم، متحدان منطقهای ایالات متحده، به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی، اخیرا لابی با کنگره را آغاز کرده و خواستهاند که حق غنیسازی برای آنان به رسمیت شناخته شود. زیرا که برجام به «ایران شیعه» اجازه داده تا چنین کاری را بکند. سناتور کورکر نیز با اشاره به این موضوع، گفته است که «ما باید در نهایت به جایی برسیم که مذاکرات دیگری را بر سر این توافق انجام دهیم تا آنان هرگز حق غنیسازی نداشته باشند.»
در همین حال، یک مقام ارشد ایالات متحده تایید کردکه دولت ترامپ در صدد تلاش برای انجام بازرسی از تاسیسات نظامیایران است. ترامپ در جریان نشست جی – 20 درهامبورگ نیز بر خلاف نص برجام که هرگونه اقدام ضد روابط عادی اقتصادی با ایران توسط سایر کشورها را ممنوع میکند، از رهبران کشورهای خارجی خواست تا تجارت با ایران را متوقف کنند. جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، اظهارات ترامپ را نقض «نه تنها روح، بلکه متن» برجام خواند و افزود که ایران گزینههایی «آماده» دارد تا در صورت «نقض فاحش» توافق از سوی ایالات متحده، از برجام خارج شود.
لذا کاخ سفید ترامپ در آستانه اقدامی(استراتژی جدید درمورد ایران) است که نتیجه آن عواقبی جدی برای صلح و ثبات خاورمیانه و جغرافیایی فراتر از آن خواهد داشت. درعین حال ترامپ چندگزینه میتواند داشته باشد. مشکل دولت ترامپ با ایران، به اختلافات آمریکا و ایران در مسائل منطقهای بازمیگردد. دراین مورد کاخ سفید باید درک کند که برجام اولا: یک توافق چند جانبه است که پنج قدرت دیگر جهانی نیز در آن دخیل هستند و نه توافق دوجانبه بین ایران و آمریکا؛ و ثانیا توافقی است که تنها درمورد اختلاف هستهای صورت گرفته ضمن اینکه کف مطالبات طرفین را دربردارد و نه سقف خواستههای دوطرف را. فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در یک نشست خبری مشترک با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت: «ما از این موضوع اطمینان حاصل خواهیم کرد که تعامل با ایران ادامه یابد و توافق در تمامیجزئیاتش از سوی تمامیطرفین اجرا شود. این شامل بخش هستهای و همچنین سایر بخشهای توافق مانند برداشتهشدن تحریمها، و بازگشت تدریجی تعامل در تمامیبخشهاست.» از این منظر، گزینه معقول برای دولت ترامپ این خواهد بود که به اجرای کامل و دقیق برجام متعهد باشد تا هم اعتبار آمریکا راحفظ کند و هم قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل را اجرا کرده باشد. همزمان نیز برای یافتن راهی جهت حل اختلافات منطقهای با ایران از طریق دیپلماسی واقع بینانه تلاش کند.
دلیل اصلی ستیز آمریکا با ایران، بهخاطر حقوق بشر و تروریسم نیست، تروریسمیکه امروزه عراق، افغانستان، سوریه و لیبی را به آتش کشیده و حتی بیگناهان بسیاری را نیز در غرب کشته است. واضح است که در مورد حقوق بشر، ایران چندین سال نوری از برخی متحدان نزدیک آمریکا در منطقه، از جمله عربستان سعودی، جلوتر است. مضاف بر این، هم هیلاری کلینتون و هم پرزیدنت ترامپ، قبلا عربستان سعودی را به عنوان بزرگترین حامیمالی تروریسم، نکوهش کردند. نخست وزیر پیشین قطر نیز اخیرا اذعان کرد که آمریکا، قطر، عربستان سعودی و ترکیه، در حمایت از گروههای افراطگرا در سوریه مشترکا اشتباه کردند.
ضمن اینکه واقعیت این است که ایران تنها قدرت منطقه است که مستقیما بر ضد داعش و القاعده میجنگد؛ و اگر مداخله ایران نمیبود، شاید بغداد و دمشق در اشغال آنها بود. معالوصف، برخی حقایق قابل کتمان نیستند: نخست، ایالات متحده و ایران در منطقه تضاد منافع جدی دارند. در حالی که ایالات متحده نفوذ منطقهای ایران را عامل بیثباتی میبیند، ایران نیز حمایت آمریکا را از دیکتاتورهای منطقهای و جنگهای آمریکا در افغانستان، عراق، لیبی و همدستی در تجاوز سعودی به یمن را، دلیل اصلی بیثباتی و عامل گسترش تروریسم میداند.
دوم، سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، با سایر قدرتهای جهانی، مانند روسیه، چین و حتی برخی از متحدان اروپاییاش، در تقابل است. سوم، ایالات متحده در حال حاضر حتی با برخی از متحدان سنتی خود در بین کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین ترکیه، اختلافهایی جدی دارد. اگر ترامپ به سیاستهایش مبنی بر تغییر رژیم و تقابل همهجانبه با ایران ، افزایش حضور نظامیآمریکا در افغانستان، حمایت از عربستان سعودی در جنگ خونین علیه یمن و فروش صدها میلیارد دلار سلاحهای آمریکایی ادامه دهد، نه تنها هیزمی بیشتر بر آتش بحرانهای منطقه افکنده بلکه دیر یا زود صدمات مهلکی به امنیت آمریکا نیز وارد خواهد کرد.
افزون بر این به این نکته باید توجه داشت که دیپلماسی بینالمللی تنها موفق شده است تا منازعه اتمیایران را صلحآمیز حل کند و در مورد سایربحرانها همچون سوریه، لیبی، یمن و فلسطین شکست خورده است. به همین دلیل، ترامپ پیش از اجرای سیاستهایش در قبال ایران، باید نگاهی جامع به عواقب سیاستهای گذشته آمریکا در منطقه بیاندازد و سپس درباره یک استراتژی فراگیر واقع بینانه در منطقه، تصمیم بگیرد. دولت او باید شکستهای گذشته، بویژه در عراق، افغانستان و لیبی، را مد نظر داشته باشد، درسهایش را در این باره بیاموزد و اصلاحات مناسبی را در جهت عدم تکرار آن اشتباهها، انجام دهد. اگر چنین اتفاقی روی دهد، ترامپ در قبال ایران نیز سیاستهای غیر سازنده دهههای گذشته را تکرار نخواهد کرد.
منبع: ایرنا
http://www.mardomsalari.net/4379/page/15/18875
ش.د9601585