(روزنامه همدلي ـ 1395/01/29 ـ شماره 297 ـ صفحه 2)
** من در مجلس هشتم یکبار به آقای لاریجانی عرض کردم که ما در کشور قوانین موازی بسیاری داریم. مساله پذیرش نیرو هم در رده های مختلف کشور یکی از مشکلات دیگر کشور است. وقتی شایسته سالاری در کشور رعایت نمی شود همین می شود که قانون گریزی و سوء مدیریت اکنون و ضعف آینده نگری در حوزه های مختلف دیده می شود. به نظر من مجلس باید دولت را موظف کند که بانک اطلاعاتی برای نیروهای مختلف در همه حوزه ها شکل بگیرد. در این صورت از سلقیه گرایی پرهیز می شود. ما تا نیروهای متخصص متعهد شایسته سالار نداشته باشیم حتی با بهترین قانون در اجرا با مشکل رو برو می شویم.
اولویت بعدی که مجلس دهم می تواتند داشته باشد باز به همان شایستهسالاری باز می گردد. اکنون مشکلات اقتصادی فشارهای سنگینی را به مردم وارد می کند. اقتصاد ما با قانون درست نمی شود. بلکه به مدیران توانمند متخصصی احتیاج دارد که به رانت و رابطه متصل نیستند. مجلس باید در رای اعتماد به دولت یا نظارت به دولت بسیار جدی باشد. به باور من مجلس باید هفته ای یک روز جلسه داشته باشد و مابقی وقت خود را برای بهبود وضعیت و ساماندهی انجام وظیفه مسئولین در قوای سه گانه به کار بگیرد. نظارت باید بسیار جدی و ساماندهی شده در کشور وجود داشته باشد. به نظر من نه تنها کشور از نظر قانون مشکل ندارد بلکه قانون زیاد هم دارد. درست است که برخی قوانین را باید اصلاح کرد اما آن مشکلی که ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم نبود نظارت کافی است.
* شما به تنقیح قوانین اشاره کردید اما آیا این وظیفه دانشگاه و موسسات پژوهشی نیست که قوانین را نقد و بررسی کنند؟
** ببینید در حوزه های مختلف دانشگاه قوانین نقد می شود اما کسی به نقد قوانین در دانشگاه ها اهمیت نمی دهد. مجلس باید به نخبگان و دانشگاههای کشور به صورت عملی ارزش قائل شود. مثلا قانون بیمه باید در قسمت های مختلف نقد شود. متاسفانه اینها اگر در دانشگاه نقد میشود محدود به کلاس های درس داشجویان است که در نهایت به یک پایان نامه تبدیل می شود و آخر سر هم در کتابخانه ها خاک می خورد.
خود مجلس یک مرکز پژوهشها دارد که می تواند با همکاری با دانشگاههای مختلف کشور سمینارها و همایش هایی خارج از تشریفات برگزار کند و صاحب نظران در آنجا نظر خود را بگویند. سپس مجلس می تواند این نظرات را پالایش کرده و مورد استفاده قرار دهد. این مساله در کشورهای توسعه یافته مرسوم است. در این کشورها مجلس به دانشگاه ها پروژه می دهد و از صاحب نظران، نظر می خواهد. اما متاسفانه در کشور ما به دانشگاه تنها از نظر سمبولیک اهمیت داده می شود و در عمل و در مقام استفاده بهایی داده نمی شود. لذا اگر قرار است چنین بحثی شکل بگیرد مجلس باید مرکز پژوهش های خود را به ارتباط با دانشگاه ها موظف کند.
همانطور که فرمودید پایان نامه ها که خروجی دانشگاهها هستند داخل کتابخانه ها خاک می خورند و مورد استفاده قرار نمی گیرند. فکر میکنید مشکل از کجاست؟ آیا ساختار مشکل دارد یا اینکه افراد به این مسائل بها نمی دهند. مشکل اینجاست که مجلس بیش از حد سیاسی است.
یکی از اصلی ترین کارهای مجلس تنقیح و نظارت است. اما امروزه آن قسمت از کارهای سیاسی به همه اینها می چربد. فرض کنید 90 درصد کارهای مجلس باید وضع قوانین و نظارت و مابقی پرداختن به مسائل سیاسی باشد. متاسفانه اکنون شرایط کاملا برعکس است. یعنی قریب به اتفاق قوانین ما که وضع می شود رنگ و بوی مسائل سیاسی دارند. این در حالی است که کارهای سیاسی باید در دیگر حوزه ها صورت بگیرد. کار سیاسی را احزاب برای نقد جناح های دیگر باید انجام دهند. متاسفانه مجلس ما کار حزب را هم انجام می دهد. این برای کشور سم است. درست است که مجلس باید سیاستمدار هم داشته باشد اما وظیفه اش کار سیاسی نیست. وظیفه مجلس ریل گذاری و هدایت کشور است. ما بیشتر می بینیم مجلس در تمام موضوعات دخالت میکند اما وظیفه خود را به درستی انجام نمی دهد.
* مشکل را در مجلس خاصی می بینید یا اینکه اکثرا همینگونه بوده است؟
** قریب به اتفاق مجالس ما اینگونه بوده اند. باید اینجا این را بگویم که اکثریت افرادی که امروزه به مجلس می روند از رانت برخوردار هستند. چون بستر برای آمدن تمام کسانی که در خود توان نشستن بر صندلی مجلس می بینند فراهم نیست. در نتیجه افرادی وارد مجلس می شوند که از رانتی بهره مند هستند. از بدو انقلاب هم اینگونه بوده و ما نمی خواستیم یک نقاد داخل مجلس باشد. خب طبیعی است که وقتی یک نقاد داخل مجلس نباشد هرکسی کار خودش را می کند. با این که در دوره های مختلف تلاش هایی صورت گرفته و زحماتی کشیده شده اما این تلاشها هزینه های فراوانی داشته است. اگر یک نقاد داخل مجلس بود هزینه ها به حداقل می رسید. ما کشوری هستیم که به لحاظ موقعیت، موقعیت ویژه ای داریم. اما چرا با این همه موقعیت ویژه باید مشکلات ویژه ای در همه حوزه ها مثل صنعت کشاورزی و ... داشته باشیم؟ ما حتی در حوزه امنیت مشکل جدی داریم. مثلا یک نقد را مشکل امنیتی می دانیم در صورتی که نقد مشکل امنیتی نیست. مشکل امنیتی از بین رفتن سفره های عادی ماست. مشکل امنیتی این است که کارخانه های ما بلا استفاده و راکد هستند. ما مسیر راه را در حوزه های مختلف اشتباه می رویم که در نتیجه نداشتن شایسته سالاری در حوزه های مختلف است.
* من در صحبت های شما نبود تحزب را هم استنباط کردم. آیا استنباط درستی است؟
** بله دقیقا
* فکر می کنید چرا با وجود اینکه جریان های اصلاح طلب و اصولگرا هر کدام در اظهار نظراتشان از تحزب صحبت می کنند و خود را دغدغه مند نشان می دهند اما تحزب همچنان جا نمیافتد؟
** ما وقتی در حوزه های مختلف رشد نکرده ایم در حوزه سیاسی هم رشد نمی کنیم. تقریبا آستانه تحمل همه پایین است. من یادم می آید رئیس دولت دهم گفت احزاب نمی گذارند ما کار کنیم. من آن وقت گفتم مگر در این کشور حزبی هم وجود دارد؟ چهار تا حزب در حد 5 تا 50 نفر هستند که آنها هم نمی توانند فعال باشند. علت اصلی برمی گردد به اینکه نگاه ما سیستماتیک نیست. یک نفر وقتی سر کار می آید می خواهد همه اقوامش را با خود بیاورد. نمی خواهد ببیند نیاز کشور چیست. در واقع ما وقتی به منصبی می رسیم بیشتر به تملق نیاز نشان می دهیم. معمولا مسئولین ما دنبال این بوده اند که البته استثنائاتی هم وجود داشته و دارد.
من یادم می آید سه روز بعد از پیروزی آقای روحانی با من مصاحبه ای شد که من گفتم نمی شود اصولگرایان بعد از حدود 10 سال کشورداری پاسخ گوی اتفاقات نباشند. اگر راست می گوییم و می خواهیم کشور پیشرفت کند اصولگرایان و اصلاح طلبان هر کدام یک حزب تشکیل دهند. هرکس هم می خواهد بگوید من میانه ام برود یک حزب سوم تشکیل دهد. مردم وقتی می بینند احزاب همدیگر را رصد می کنند با خیال راحت زندگی شان را اداره می کنند. اینکه در یکی دو تا استانها اسم حزب باشد که نمی توان حزب گفت، آنها در واقع موسسه هستند. حزب به مجموعه ای گفته می شود که همه جای کشور شعبه داشته باشد، دولت و مجلس در سایه تشکیل دهد. وقتی حزب نداشته باشیم افراد کوچک سعی می کنند از طریق رانت برای خودشان فرصت ویژه به دست آورند. آن موقع چنین افرادی دنبال بقای نظام یا توسعه کشور نیستند بلکه در پی اجرا درآوردن سلیقه های خودشان هستند. متاسفانه ما چون تربیت لازم در حوزه سیاسی نداریم تحمل منتقد خود را نداریم. به همین خاطر احزاب قدرتمند را نه برای خود می خواهیم نه برای دیگران. در واقع می خواهیم کشور به صورت هیاتی اداره شود که آن موقع هم عده ای نقوذی وسط می آیند و دیگران را تحریک می کنند که آقای رئیس قوه فلانی پشت سر شما حرف زد. این به انقلاب کشور و دین ظلم است.
http://hamdelidaily.ir/index.php?newsid=9186
ش.د9504956