تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۳  ، 
کد خبر : ۳۰۶۷۳۵
مرتضی مبلغ در گفت‌وگو با «آرمان»:

اصلاح‌طلبان اجازه ايجاد تنش به تندروها نمي‌دهند

مقدمه: اصلاح‌طلبان در مقاطع مختلف همواره در ساحت سیاست ایران به کنشگری و فعالیت پرداخته و توانسته‌اند برای خود پایگاه اجتماعی گسترده‌ای فراهم کنند. هر زمان که زمینه برای فعالیت اصلاح‌طلبان مساعد بوده آنها توانسته‌اند عملکرد خوب و مثبتی را برجای بگذارند. این مهم را می‌توان در دولت ۸ ساله اصلاحات با آمار و ارقام به درستی مشاهده کرد. با وجود پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس، شوراها و ریاست جمهوری، عملکردها از نظر برخی منتقدان چنان که انتظار می‌رفت، نبوده و می‌شد عملکرد بهتر و موثرتری را شاهد بود. عملکرد پر انتقاد فراکسیون امید مجلس، انتصابات در شهرداری تهران و عملکرد دولت در چند ماهه گذشته نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان می‌توانسته‌اند خیلی بهتر از پیروزی‌های خود بهره ببرند. البته برخی این مسائل را بی‌ربط با محدودیت‌های این جریان در حوزه‌های مختلف نمی‌دانند. بدین جهت است که چندی است مطرح می‌شود اصلاح‌طلبان با نهادهای حاکمیتی وارد گفت‌وگو و مذاکره شوند. این گفت‌وگوها می‌تواند در سطوح مختلف صورت گیرد تا اصلاح‌طلبان بتوانند در فرایندهایی مثل انتخابات با حداکثر ظرفیت شرکت کنند. باید دید در این راستا بزرگان اصلاحات چه تدابیری اتخاذ خواهند کرد. برای بررسی آسیب شناسی عملکرد اصلاح‌طلبان در جایگاه‌های مختلف و لزوم مذاکره، «آرمان» با مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات، به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / حمید شجاعی

(روزنامه آرمان ـ 1396/08/22 ـ شماره 3466 ـ صفحه 6)

* در روزهای اخیر مباحثی مطرح شده تحت این عنوان که آقای روحانی به سمت راست چرخش داشته است. به نظر شما با توجه به عملکرد رئیس‌جمهور در چند ماهه اخیر آیا می‌توان بر این موضوع مهر تایید زد؟

** من فکر می‌کنم برای تحلیل این موضوع باید به دو نکته کلیدی توجه کنیم. نخست اینکه نباید فصل پس از انتخابات را با فصل انتخابات مقايسه كرد و سطح توقع و تحليل‌ها را بر اساس آن تنظيم كرد. طبیعی است که انتخابات‌ فصل هیجان، شعار و صحبت‌های آن‌چنانی است. البته ‌این موضوع مختص نامزد خاصی نیست و همه نامزدهای انتخاباتی را شامل می‌شود و آنها برای اینکه بتوانند افکار عمومی را در دست بگیرند مطالب خود را با هیجان مطرح کرده و برجسته می‌کنند. اگر ما بخواهیم عملکرد و اظهارات نامزدها را در این فصل برای فصول پس از انتخابات ملاک و معیار قرار دهیم، اشکالات جدی به‌وجود می‌آید. مهم این است که اصولی که نامزدهای انتخاباتی بر اساس آنها از مردم رای می‌گیرند همواره مد نظر باشد و دنبال شود. در این راستا باید پیگیر تعهدات و وعده‌های اصلی آقای روحانی به مردم باشیم، اما اینکه بخواهیم آقای روحانی به سبک کارزار انتخاباتی عمل کند، امری نامعقول و نشدنی است. از سوی دیگر اینکه گفته می‌شود اصلاح‌طلبان توقعاتی داشتند و این توقعات برآورده نشد، باید مشخص شود که‌ این توقعات چه مسائلی بوده که برآورده نشده است. من فکر می‌کنم در اثر برخی هیجانات و عدم تحلیل درست در این مساله خلط مبحث اتفاق می‌افتد که سطح توقعات یک مرتبه از سطح معقول بالاتر می‌رود و برخی که‌ این گونه نگاه می‌کنند تحلیل‌های متفاوت و نادرستی از موضوع ارائه می‌دهند. در سال 92 کل خواست اصلاح‌طلبان این بود که کشور از دست جریان افراطی و بحران‌های پرمخاطره خارج شود و به سطح عقلانیت و اعتدال برسد. در سال96 نیز خطر بازگشت جریان افراطی وجود داشت و در این راستا شعار همه دلسوزان و به ویژه اصلاح‌طلبان این بود که باید حرکتی صورت گیرد تا مبادا دو مرتبه ‌این جریانات باز تولید شود. در این راستا هیچ‌کس توقع نداشت که آقای روحانی معجزه کند یا غیر روحانی شود چون همه می‌دانستند که آقای روحانی کیست و سابقه، علایق، رویکردها و اطرافیانش چگونه هستند. حال اگر پس از انتخابات و این پیروزی حماسی کسانی سطح توقع خود را بالاتر از راهبردهاي زمان انتخابات یا پیش از آن ببرند و چیزی را بیش از حد واقعیت مطالبه کنند این امر خطاست.

بزرگ‌ترین پیروزی اصلاح‌طلبان این بود که توانستند جریان عقلانیت و منطق را استمرار ببخشند، آنها در تبلیغات انتخاباتی خود هیچ وقت نه شعاری دادند و نه مطالباتی داشتند که وضعی مطلوب و عالی در طراز مورد نظر اصلاح‌طلبی اتفاق بیفتد. گرچه همه توقع داشتند که آقای روحانی در کابینه و در مدیران ارشد و به‌ویژه مدیران استانی بهتر از اینکه هست عمل کند. البته‌ این فقط انتظار و سطح توقع بود، اما هیچ تعهد و پیمانی وجود نداشته که چنین اتفاقی رخ دهد. آنچه اهمیت دارد این است که آقای روحانی و وزرای دولت به پیمان و تعهدی که با مردم بسته‌اند پایبند بمانند و اصلاح‌طلبان نیز سهمی نخواسته و نمی‌خواهند. قبل از انتخابات بارها مطرح مي شد که برای آقای روحانی شرط تعیین کنیم اما جمع بندي اين بود که‌این امر درستی نیست، چون پشتیبانی اصلاح‌طلبان از آقای روحانی یک تصمیم عقلانی و جمعی ودر راستاي تحقق منافع ملي است. اکنون هم استراتژی این است که با پیروزی آقای روحانی در انتخابات به وعده‌های داده شده عمل شود و دولت به مطالبات مردم رسیدگی کند. البته با وجود انتقاداتي که نسبت به کابینه وجود دارد باید گفت آقای روحانی فكر مي‌كند با این افراد بهتر می‌تواند کارها را به سرانجام برساند، از این‌رو باید به او فرصت دهیم، اما همواره مطالبات مردم باید به مدیران دولتی یادآوری شود. امروز راهبرد اصلاح‌طلبان در ارتباط با مطالبات از دولت و رئیس‌جمهور براساس عملکرد آنهاست.

* برخی مطرح می‌کنند که با وجود عملکرد دولت در حوزه کابینه و استانداری‌ها احتمال دارد مطالبات مردم نیز فراموش شده و به محاق فراموشی سپرده شود. تحلیل شما از این مساله چیست؟

** من معتقدم برای این قضاوت‌ها زود است، چون نمی‌شود با چند انتصاب، استراتژی کلان را زیر سوال برد. سه ماه بیشتر از عمر دولت نگذشته، مگر چه اتفاقی رخ داده که بخواهد صحنه تغییر کند؟ نمی‌شود پس از سه ماه قضاوت‌ها معکوس شود. ما هم دربرخی انتصابات‌ها ایراد و اشکال داریم که بحق است. البته باید توجه داشت که انتخاب نفرات برای هر رئیس‌جمهوری محل مناقشه است. از این رو فرایند انتخاب مدیران بسیار پیچیده و سخت است، به ویژه هرچه سطح مدیران بالاتر می‌رود این انتخاب‌ها سخت‌تر می‌شود. همچنين در برخی انتصابات در حوزه استانداری‌ها، انتقادات جدي وجود دارد، اما این موجب نمی‌شود که استراتژی تغییری کند یا پشتیبانی از دست برود. بنابراین بر اساس چنین مسائلی نمی‌توان احساس خطر کرد. در این راستا باید استراتژی سابق پی گرفته شود، چون استراتژی تداوم عقلانیت بر مدیریت اجرایی کشور بسیار مهم است و هرگونه غفلت در این استراتژی می‌تواند تبعات سختی برای کشور داشته باشد. اگر رسانه‌ها، فعالان سیاسی‌ و شخصیت‌های تاثیر گذار مستمرا ضمن پشتیبانی سازنده از دولت نسبت به اشکالات و خطاهای احتمالی هشدار دهند و نسبت به کاستی‌ها و کمبود‌ها نقد کنند، راه حل سازنده و درستی در پیش گرفته خواهد شد که از سویی دولت تقویت شود، استراتژی محفوظ بماند و از خطاها و اشکالات احتمالی نیز جلوگیری شود.

* اصلاح‌طلبان در دولت 8 ساله خود موفقیت‌های بسیاری حاصل کردند و در ادوار انتخاباتی گذشته نیز همواره پیروز بوده‌اند، اما در عمل نتوانستند این پیروزی را در عرصه‌های مختلف به منصه ظهور برسانند. به نظر شما این مساله ناشی از چیست؟

** این مساله از تحلیل‌های اشتباهی است که نوعی مغالطه در آن وجود دارد. اصلاح‌طلبان به دلیل پایگاه اجتماعی خود در فصل انتخابات از شرایط بهتری برخوردارند و سطح هوشمندی جامعه نیز بالاتر آمده است و مردم حقایق ر ا درک می‌کنند و چون اصلاح‌طلبان در راستای مصالح ملی و منافع عمومی عمل می‌کنند مردم نیز نسبت به آنها اقبال بیشتری نشان می‌دهند. در واقع اصلاح‌طلبان حرف مردم را می‌زنند. تحلیل مذكور مبنی بر این است که گویا همه چیز اعم از میدان رقابت و نیروها آماده بوده و اصلاح‌طلبان نتوانستند از فرصت استفاده کنند، در حالی که ‌این تصوری اشتباه است. در انتخابات مجلس گذشته رد صلاحیت بی‌سابقه‌ای اتفاق افتاد و تعداد انگشت شماری اصلاح‌طلب در کل کشور باقی ماندند. از این رو اصلاح‌طلبان با در نظر گرفتن شرایط بدین علت که جو مجلس اصلاح شده و از ورود تندروها به مجلس جلوگیری شود با اتخاذ راهبرد فکر‌شده، حتی اصولگرایان معتدل را نیز در لیست خود قرار دادند که ‌این پیروزی بزرگ حاصل شد. حال اگر کسی بخواهد از این پیروزی نتیجه بگیرد که اتفاقات پس از آن نیز اصلاح طلبی باشد کاملا تحلیل غلط و معکوسی است. گرچه متاسفانه برخی این‌گونه به ماجرا می‌نگرند و فراموش می‌کنند که واقعیت چه بوده است. آنها از یاد برده‌اند که اصلاح‌طلبان در چه وضعیتی لیست خود را بستند، پس سطح توقع باید بر اساس آن چیزی باشد که رخ داده است. نمونه بارز مدیریت اصلاح‌طلبانه را مي‌توانيد در دوران 8 ساله اصلاحات ببينيد که با تمام اتفاقات آن سال‌ها براساس آمار بهترین دوران مدیریت کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی دوران 8ساله اصلاحات بود. البته شرایط فعلی کشور با آن زمان هم قابل مقایسه نیست. اکنون با مشکلات بسیار جدی و اَبَر چالش‌های گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف روبه‌رو هستیم ودر عين حال مديريت اجرايي نيز دست اصلاح‌طلبان نيست. از این جهت تمام دلسوزان کشور باید سطح توقع خود را متناسب با مشکلات موجود تنظیم کنند. هیجان زدگی موجب می‌شود که‌ این مسائل فراموش شود ونتايج ناخوشايندي به بار آيد.

* این تحلیل شما ناظر بر عملکرد فراکسیون امید نیز می‌باشد؟

** بله، این درست است که عدد قابل توجهی از اعضای لیست امید وارد مجلس شدند، اما بخش زیادی از آنها سابقه کار سیاسی نداشتند. برخی اصولگرا بودند، برخی با سیاست ورزی درست آشنا نبودند و برخی نیز دارای سابقه هستند. گرچه عملکرد برخی از این افراد خلاف نظر مردم و میثاق با مردم است، اما از نظر سیاسی باید به واقعیت صحنه آن زمان نگاه کرد و متناسب با آن عملکردها را نگاه کنیم. از این دیدگاه فراکسیون امید دستاوردهای خوبی هم داشته و بالاخره توانسته در برخی جاها تاثیر گذار باشد. نباید فراموش کنیم فراکسیون امید با تمام نقاط ضعف موجب شده تا صدای دلواپسان در مجلس کوتاه شود و عقلانیت نمود بیشتری داشته باشد. گرچه ‌این سخن بدین معنی نیست که فراکسیون امید بهتر از این نمی‌توانست باشد،‌ چراکه بسیار نیز می‌توانست بهتر باشد، اما برخی قضاوت‌ها منبعث از تحلیل‌های غلطی است که بعضی افراد انجام می‌دهند و با همان دیدگاه به فراکسیون امید نگاه می‌کنند.

* با توجه به عملکرد شهردار تهران و انتصاب‌های اخیر که انتقادات فراوانی را نیز در پی داشته است، صحبت خود را در ارتباط با عملکرد شهردار اصلاح‌طلب تهران چگونه تبیین می‌کنید؟

** در شهرداری که صدها مدیر در آن وجود دارد و 12سال کل بدنه کارمندی و مدیریتی آن با دیدگاهی دیگر شکل گرفته و نیروهای آن چند برابر شده‌اند و بودجه بسیاری هم صرف حقوق آنها می‌شود، در چنین شرایطی چگونه باید انتظار داشت که انتصابات شهرداری تماما از اصلاح‌طلبان مطرحی باشد که کاملا شناخته شده هستند؟ کدام اصلاح‌طلب قدرتمندی می‌تواند در این شرایط شهردار شود و این‌گونه عمل کند؟ به نظرم تمام آنهایی که به عملکرد آقای نجفی این اعتراض را دارند باید از خود بپرسند که اکنون چه کسی شهردار شده است. اگر باز هم به قبل از انتخاب شهردار باز گردیم، در میان تمام کاندیداهای مطرح و توانمند آقای نجفی قطعا یکی از آنها خواهد بود. بنابراین اصلاح‌طلبان شخصیتی را روی کار آوردند که کاملا اصلاح‌طلب است و پیشینه موفق اصلاح‌طلبی دارد. نمی‌شود با چند انتصاب دست دوم، سوم یک مرتبه تحلیل‌ها تغییر کند و پس از 2 ماه برخی بگویند که شهرداری هم رفت و این شهردار نمیتواند عملکرد مطلوبی داشته باشد. این نوع تحلیل‌ها در هر شرایطی تحلیل‌های نادرستی است. بالاخره با هزاران مشکل و بحران‌هایی که در شهرداری وجود دارد مدیری آمده و چنین عملکردی داشته، اما نباید با دو انتصاب کلا استراتژی تغییر کند و شخص مورد نظر زیر سوال برود. البته ‌اینها بدان معنا نیست که نباید تذکر داد و نقد کرد بلکه هر چه مدیران ما اصلاح‌طلب‌تر باشند باید نسبت به آنها نقد بیشتری صورت گیرد. مهم آن است كه باید مواظب بود که برخی تحلیل‌ها موجب تغییر راهبرد و استراتژی نشود.

* البته در مورد شهرداری انتقادات به عملکرد آقای نجفی است نه شخص. به نظر شما این امر با استراتژی اصلاحات سازگار است که شهرداری جوانان تحصیلکرده اصلاح‌طلب را پشت در نگه دارد و برخی افراد سفارش شده یا از قبل مانده را در شهرداری به کار بگمارد؟

** اگر بخواهیم نسل سوخته‌ای را نام ببریم باید به همین جوانان عزيزي که برای کارهای مختلف پشت در قرار دارند اشاره کنیم. اینها بیش از یک دهه به‌دلیل شرایط کشور از بسیاری از مواهب محروم بودند. اما متأسفانه تداوم برخي واقعيت‌ها همچنان مسير را براي آنها ناهموار ساخته است. البته من در مورد انتصابات آقای نجفی چون اطلاعات دقیقی ندارم، نمی‌توانم اظهار نظر کنم، حتما بايد از ايشان سوال كنيد و پس از آن به قضاوت بپردازيد، اما صرف انتصاب چند نفر به مقام یا پستی براي قضاوت كلي در مورد عملكرد آنها کافی نیست. حتی در بحث آقازاده‌ها نیز که مطرح می‌شود گاهي خلط مبحث اتفاق می‌افتد. آقازاده‌ها فرزندان شخصیت‌ها هستند که اگر با شخصیت و توانمند باشند، انتصاب آنها به هر پستی حق آنهاست، اما اگر رانتی اتفاق بیفتد بدین معنی که چون منتسب به شخصیتی است در این پست قرار گرفته، ‌این امر کاملا خطا و ناحق است. سخن اینجاست که باید قضاوت‌ها واقع بینانه باشد و جزئیات پرسیده شود. به هر صورت اکنون اصلاح‌طلبان در زمینی زندگی می‌کنند که واقعیت‌های بسیار پیچیده وجود دارد. اکنون با شهرداری‌ای مواجه هستیم که 12 سال به نحو دیگری اداره شده و انبانی از نیروها در آن حضور دارند که نمي‌توان به راحتی از کنار همه آنها گذشت. از این رو باید تمام این مسائل را در کنار هم دید و میانگین گرفت. من در هیچ دولتی سراغ ندارم که تمامی نیروها یکدست از یک تفکر خاص باشند. در دوران اصلاحات نیز برخی اصولگرایان در جاهای مختلف بودند. البته همان‌طور که گفتم این سخنان بدین معنی نیست که نباید به برخی عملکردها انتقاد کرد، بلکه باید به هر چیز در حد و وزن خودش پرداخت. از این رو باید مرز بین تغییر راهبرد و نقد و هشدار سازنده و پیش برنده تفکیک شود.

* برخی مطرح می‌کنند که اصلاح‌طلبان باید برای حضور بیشتر و حداکثری در جامعه و فرآیندهایی مثل انتخابات با نهادهایی مانند شورای نگهبان یا حتی مراجع و برخی نهادها گفت‌وگو کنند. به نظر شما این مهم باید چگونه صورت بگیرد و اصلاح‌طلبان باید چه راهبردی را در پیش بگیرند؟

** این مساله فوق‌العاده مهمی است و به نظر من می‌تواند مهم‌ترین مساله حوزه سیاست در ایران باشد. منتها من این موضوع را در افقی بالاتر و اساسی‌تر مطرح می‌کنم. قطعا این تعامل و گفت‌وگو نباید بدین‌خاطر باشد که چون اصلاح‌طلبان در تنگنا قرار گرفتند و می‌خواهند وضعیت خود را بهتر کنند وارد فرایند و فضای تعامل و گفت‌وگو شوند. اصلاح‌طلبان با عمل خود نشان داده‌اند که از منافع خود گذشته و فقط منافع ملی را مدنظر قرار می‌دهند. اگر از این منظر نگاه کنیم بحث فراتر از اینهاست. متاسفانه در سیاست ایرانی گاهی شاهد بی‌سامانی سیاسی هستیم و به‌رغم اینکه نظام مردمسالار داریم و مدعي هستيم كه به مبانی اخلاقی و دینی عمل کرده و ارزش‌های دینی را سرلوحه کار خود قرار داده‌ایم، اما هنوز با قواعد آن فاصله زیادي داريم و به سامان نرسیده‌ایم. از این رو شاهدیم که در ساحت سیاست انواع بداخلاقی و بی‌انصافی موج می‌زند. در رقابت‌ها بعضا شاهد بد‌ترین و مخرب‌ترین شکل رقابت هستیم، رقابت در یک نظام دموکراتیک و مردمسالار تعریف شده و قواعد خاص خود را دارد. از سوی دیگر در سطح حاکمیت باید همه یکدست و هم افزا عمل کنند، اما مشاهده می‌کنیم که بخشی از سیاست‌ورزان برای بخش دیگر مساله سازی می‌کنند و با هم کلنجار می‌روند. این‌گونه است که ‌این بی‌سامانی مخرب گریبانگیر ساحت سیاست در ایران شده و هیچ راهی جز تعامل و گفت‌وگو برای برون رفت از این مشکل وجود ندارد.

معنای گفت‌وگو و تعامل این است که جریان‌های مختلف کشور و احزاب، اشخاص و قشرهای مختلف با یکدیگر به گونه‌ای رفتار کنند که یاد بگیرند حرف هم را بشنوند. بیاموزند که فقط حرف خودشان حق‌ نیست و دیگری هم وجود دارد. اصولا دیدن دیگری اساس تعامل و گفت‌وگوست. این اتفاق باید در کشور رخ دهد و تا زمانی که شاهد چنین رخدادی در کشور نباشیم رقابت‌ها به جای سازنده و هم افزا بودن مخرب است. متاسفانه ‌این مشکل در همه سطوح مشاهده می‌شود. مثلا در امر انتخابات شاهدیم که همیشه در فصل انتخابات يك جناح همه رانت‌ها، امکانات وجاده‌های باز برایش فراهم است و جناح دیگر با انواع و اقسام مشکلات، حذف‌ها و رد‌ها مواجه است. در سایر موضوعات نیز روال به همین گونه است، مثلا عده‌ای فعال می‌شوند که عملکرد قوه مجریه را سیاهنمایی و تخریب کنند. از این حیث باید این مسائل سامان یابد. از سوی دیگر اگر بخواهیم سطح‌بندی کنیم این گفت‌وگوها نخست باید در بالاترین رده‌ها شکل گیرد، نوعی همدلی‌ رخ دهد و پس از آن به جایگاه‌های بعد برسد و آنها جایگاه خود را حفظ کنند و وارد مناقشات سياسي نشوند. پس از آن در سطح دیگر نوبت به احزاب و جریان‌های سیاسی می‌رسد که به تعامل و گفت‌وگو بپردازند. اما نكته مهم آن است هيچكس نبايد منتظر دیگري بنشيند. هرشخص يا مقام و نهادي كه مي‌تواند بايد در اين راه ضروري گام بردارد. مثلا هر حزبی بتواند گامی بردارد و با احزاب رقیب خود گفت‌وگو کند، می‌تواند جامعه را به سوی هم‌افزایی ملی و انسجام اجتماعی و همگرایی سوق دهد. باید تخریبها به سازندگی و کینه و نفرت‌ها جای خود را به رفاقت‌ها دهند.

* اصلاح‌طلبان باید چگونه از این فرصت استفاده کنند؟

** اصلاح‌طلبان بیش از جریان‌های دیگر این موضوع را حس کرده و بدان رسیده‌اند. در موضوع خرد جمعی اصلاح‌طلبان توانسته‌اند منافع ملی را اصل قرار دهند و از منافع حزبی و جناحی گذر کنند و مردم نیز به‌خاطر همین موضوع بیشتر به اصلاح‌طلبان اقبال نشان می‌دهند. در این موضوع نیز گرچه سخت است، اما اصلاح‌طلبان باید پیشتاز باشند. برخی جریانات در کشور وجود دارند که انعطاف پذیری سختی دارند و به سادگی انعطاف‌پذیر نیستند و کمتر به تعامل و گفت‌وگو تن می‌دهند. البته دراين ميان منافع جریان‌های افراطی هم در این است که‌ این تعامل و گفت‌وگو بین جریانات سیاسی شکل نگیرد، چون اگر این گفت‌وگوها پا بگیرد آنها بیشتر به حاشیه خواهند رفت. این جریانات در فضای تخریب، تنش و تشنج ارتزاق کرده و رشد و نمو پیدا می‌کنند. به هر صورت این راهی است که باید طی شود و اصلاح‌طلبان هم باید پیشگام این عرصه باشند و در همه سطوح به صورت منطقی و اثر بخش وارد فرایند تعامل و گفت‌وگو شوند تا موتور این مساله سریع‌تر از گذشته حرکت کند و ما شاهد فضای مناسب‌تری در راستای همدلی و انسجام اجتماعی باشیم.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/203894

ش.د9603264

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات