(روزنامه آسمان آبی - 1396/08/09 - شماره 101 - صفحه 14)
چالشهای ملی از منظر ژنرالی با 41 سال سابقه نظامی
ایالات متحده با چالشهای امنیتی متعددی دست به گریبان بود؛ البته تقابل با تهدیدها و چالشها موضوع تازهای نیست. ایالات متحده، چه در دوران جنگ سرد و چه بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی گرفته تاکنون با تهدیدهای متفاوتی دست به گریبان است. با اینحال در شرایط کنونی آمریکا با چالشی جدی روبهرو است و آن عدم درک درست از واقعیتهای حاکم است؛ امری که محدودیتهایی را در زمینه نظامیگری و تعیین بودجه نظامی ایجاد کرده است. در اینمیان طیف وسیعی از تهدیدها امنیت ملی ایالات متحده را درگیر چالشهای جدی کرده است که در این میان میتوان به قدرتنمایی چین و روسیه در اقیانوس آرام و فعالیتهای گروههای غیرمتمرکزی چون سازمانها و جریانهای تروریستی اشاره کرد.
تحرکات روسیه در مناطق خاکستری
فعالیتهای نظامی و سایبری روسیه برای ایالات متحده بهمثابه تهدیدی جدی است. کرملین با ایجاد تحرکاتی در مناطق خاکستری تعریفشده میان ناتو و روسیه تلاش دارد بستر لازم برای احیای امپراتوری روسیه را فراهم کند. در همین راستا مسکو در تلاش برای ملتسازی است، به بیانی دیگر روسیه میخواهد در میان ملل اروپای شرقی، انقلاب و تحولی ایجاد کند تا شهروندان این کشور تحت تأثیر پروپاگاندای روسی در برابر غرب بایستند. فرایند ملتسازی روسیه در شرق اروپا طبیعتا به ساختار اقتصادی این کشور کمک خواهد کرد.
روسها از دو منظر میتوانند منافع ایالات متحده و متحدانش در ناتو را هدف قرار دهد؛ اول از طریق انجام تحرکات نظامی و دوم، تلاش برای اختلال ارتباطی در ساختار ترنس- آتلانتیک. به بیانی دیگر روسیه در تلاش است که توان ایالات متحده در حراست از متحدان اروپاییاش را به چالش بکشد و اگر کرملین در این حوزه موفق شود طبیعتا آمریکا اعتبارش را از دست خواهد داد.
پروژه احیای زمین در دریای جنوبی چین
طبیعتا تنشهای حاکم بر دریای جنوبی چین برای ایالات متحده به چالشی جدی تبدیل شده است. رهبران پکن فعالیتهای دریایی ایالات متحده در مناطق مورد مناقشه را تهدیدی علیه حق حاکمیت خود قلمداد میکنند. از همین رو باید گفت ایالات متحده در این زمینه باید سیاستهایش را محتاطانه اجرایی کند. پیام ایالات متحده برای رهبران چین روشن است. ایالات متحده میخواهد در دریای جنوبی چین، حق حملونقل آزادانه داشته باشد و در مقابل چینیها نیز میتوانند پروژه احیای زمین خود در دریای جنوبی چین را دنبال کنند.
با اینحال پکن باید حق حاکمیت آبهای سرزمینی را رعایت کند در غیراینصورت با واکنش ایالات متحده روبهرو خواهد شد، چرا که اگر بازیگران جامعه جهانی یکی از قوانین حقوق بینالملل را به چالش بکشد و جهان در برابرش سکوت کنند، آن زمان است که هرگونه هنجارشکنی بهمثابه عرف بینالمللی پذیرفته خواهد شد.
واکنش به نقض حقوق بینالملل میتواند با تکیه بر کانالهای نظامی و دیپلماتیک انجام شود، با اینحال آنچه چینیها میگویند این است که بسیاری از قوانین تعریف شده در ساختار حقوق بینالملل درست زمانیکه چین هنوز بهعنوان یکی از دولت-ملتها در ساختار نظام بینالملل موجودیت پیدا نکرده بود، تصویب شدند و از همینرو مورد قبول نیستند؛ اعتراضی غیرقابل قبول که تسلیم در برابر آن صرفا زمینهساز نوعی آشفتگی جهانی خواهد شد.
تهدیدهای غیرمتمرکز یا فعالیتهای گروههای تروریستی
گروههای ترویستی و جریانهای رادیکال که در قالب بازیگران غیردولتی فعالیت میکنند برای ایالات متحده به چالشی جدی تبدیل شدند. فعالیتهای گروههای تروریستی از دو منظر میتواند برای ایالات متحده تهدیدآمیز باشد؛ در دنیای واقعی و در فضای مجازی. به بیانی دیگر جریانهای رادیکالی چون داعش و القاعده در خاورمیانه و شمال آفریقا با تکیه بر نظامیگری در تلاشند با اشغال سرزمینهای بیشتر، قدرتشان را افزایش دهند.
با اینحال این گروهها فضای مجازی و آنلاین را هم تحت اختیار خود قرار دادند؛ به شکلی که بسیاری از این جریانهای رادیکال با توسل به اینترنت و فضای مجازی یارگیری میکنند، ایدئولوژی خود را منتشر کرده و حتی زمینه را برای اجراییشدن فعالیتهایشان فراهم میکنند. ایالات متحده باید برای مقابله با این تهدید برنامهای بلندمدت طراحی کند؛ برنامهای که حداقل تا 20 سال آینده قابلیت اجرایی داشته باشد. از هــــمینرو واشـــنگـــتن و تئوریسینهای این کشور بیش از هر چیز باید زمینه را برای تقویت قوای سایبری فراهم کنند، چرا که نبرد سایبری بهمراتب دشوارتر از نبردهای متعارف کلاسیک است.
استراتژی نظامی ایالات متحده برای مقابله با بیثباتی خاورمیانه
باب گیتس، وزیر دفاع پیشین ایالات متحده، زمانی گفته بود اگر ایالات متحده نظامیانش را برای انجام عملیات نظامی راهی خاورمیانه و شمال آفریقا کند، آن زمان است که باید عقلانیت رئیسجمهوری وقت را به چالش کشید. این عبارت درست است؛ ایالات متحده زمانی باید گزینه حمله نظامی مستقیم را برگزیند که منافع و امنیت ملیاش با چالشی جدی روبهرو شده. در چنین شرایطی تکیه بر نظامیگری در اولویتهای سیاست و دکترین ایالات متحده تعریف خواهد شد، اما در مورد بحرانهایی که واشنگتن با توسل به راهکارهایی غیرنظامی نیز میتواند به آن پایان دهد توسل به نظامیگری غیرقابل قبول است.
از همین منظر بهصراحت میتوان گفت بسیاری از سیاستهای ایالات متحده در منطقه غیرقابل قبول بوده و اجرایشان برای ایالات متحده و متحدانش هزینه داشته است. آمریکا در ابتدا باید اهداف استراتژیک خود، شرکا و متحدانش در منطقه را تبیین کرده و سپس تهدیدها را اولویتبندی کرده و براساس آن راهکارهایی متفاوتی ترسیم کند. براساس میزان جدیبودن تهدیدها، واشنگتن میتواند گزینه حمله نظامی را انتخاب کند یا با تقویت نظامیان بومی، زمینه را برای تحقق ثبات فراهم کند. ایالات متحده در ارتباط با جنگ سوریه تلاش کرد از این سیاست پیروی کند، اما موفقیت چندانی بهدست نیاورد، چرا که سیگنالها را بهدرستی دریافت نکرد.
سیاستهای تدافعی- امنیتی؛ رابطه میان منابع و تهدیدها
طبعا سیاستهای تدافعی و امنیتی در راستای هم تعریف میشوند. وزارت دفاع ایالات متحده (پنتاگون) در سال 2012 این دو مؤلفه را لحاظ و هر دو را در یک طبقه مشخص تعریف کرد. از آن زمان به بعد ایالات متحده در دکترین سیاست خارجیاش چند منطقه کلیدی را تعریف کرد. با اینحال هماکنون اختلافنظرهایی بهوجود آمده است. سوالی که مطرح میشود در ارتباط با رابطه متقابل میان منابع و تهدیدهاست. اینکه آیا برای کاهش تهدیدها باید منابع را تقویت کرد یا به راهکار دیگری متوسل شد؟ در شرایط کنونی بسیاری از اندیشکدهها در مورد میزان تعهدات ایالات متحده بحث میکنند. محور بحث این است: ایالات متحده برای کاهش تهدیدها باید میزان تعهداتش را کاهش دهد. همین مسئله موجب شده برنامهریزی برای تحقق امنیت جمعی در رأس ساختار استراتژی ایالات متحده تعریف شود. برای تحقق این مهم ساختار نظامی ایالات متحده به سه عنصر انعطاف، زمان و اعتماد نیازمند است.
افزایش هزینههای بودجه نظامی منطقی است
بودجه اختصاص دادهشده به ساختار نظامی باید سالانه رشد چند درصدی را تجربه کند، چرا که سیستمهای تسلیحاتی همیشه در حال تغییر هستند. از منظری دیگر ساختار نیروی دریایی ایالات متحده باید برای حراست از وضعیت سهگانه هستهایاش متحول شود. از همینرو سرمایهگذاریها در این زمینه اولویت دارد. در اینمیان تهدیدهای غیرقابل پیشبینی را نیز باید لحاظ کرد؛ تهدیدهایی که ساختار نظامی ایالات متحده برای مقابله با آن باید کاملا مجهز باشد. در همین راستا بحث گسترش فعالیتهای صنعتی و پروژههای صنعتی- نظامی نیز مطرح میشود. پروژههایی که ارتش برای تحققش نیازمند بودجه مالی است. حقیقتی که نباید نادیده انگاشت، تعریف قانونی برای ممانعت از تکرار یک اشتباه نظامی است؛ اشتباهی که در گذشته هزینههای زیادی را بر ایالات متحده تحمیل کرده است.
https://asemandaily.ir/post/6325
ش.د9603796