تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۲  ، 
کد خبر : ۳۰۸۲۶۵
استمرار بلاتکلیفی محافظه‌کاران در قبال اقدامات احمدی‌نژاد و اطرافیانش

اصولگرایان با او چه می‌کنند؟

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/08/29 ـ شماره 5044 ـ صفحه 15)

از همان اندک حامیان سال‌ها‌ی گذشته هم که طرد شدند راهی جز داد و فریاد و مظلوم نمایی برای‌شان نماند. کام جویی‌های سال‌ها‌ی قدرت که به پرونده‌ها‌ی متعدد مالی و غیره انجامید امروز برآن‌شان داشته که به جای تن سپردن به روند قضایی، بروند و به سبک و سیاق سال‌ها‌ی قاجار و کمی قبل و بعدش حرکت‌های بچگانه انجام دهند که چه؟ که با حنایی که سال‌ها‌ست رنگی ندارد و شاید از اول هم برای اکثریت جامعه رنگی نداشت القا کنند که دارد در حق‌شان جفا می‌شود. حرکت اخیرشان همان‌قدر که بی‌معنا آغاز شده بود، تمام شد.

حمید بقایی از زمانی که پروسه رسیدگی به پرونده‌ها‌ی قضایی اش سر و شکلی جدی تر پیدا کرد تصمیم گرفت با بلوا و داد و بی‌دادهای بدون مبنا خود را مظلوم جلوه دهد. بقایی به خوبی می‌دانست که در این راه مانند همیشه جمع انحرافی‌ها‌ جمع خواهد بود. مشایی و احمدی‌نژاد به عنوان دو ضلع دیگر این مثلث به حمایت از او پرداختند و البته در این راه علی‌اکبر جوانفکر و حبیب‌الله جزءخراسانی نیز که سعی کردند خودی نشان دهند از ابتدا تا انتها در کنار بقایی ماندند. با این همه این راه که از 24 آبان ماه شروع شده بود از ابتدا به بیراهه بود نه شهر ری! پس از آن که محمود احمدی‌نژاد نیز در کنار بقایی حاضر شد و بعد از گفتن جملاتی برای نمایش محبوب خود به کرمانشاه رفت، انحرافی‌ها‌ی تنها مانده که دیدند ره به جایی نمی‌برند تصمیم به پایان دادن سخیف خود گرفتند. البته ناگفته نماند که به قول خودشان، وقتی نمایش خود را به پایان بردند که از روز شنبه به بعد کمی احساس خطر کردند و با این همه باز هم تلاش نافرجامی را رقم زدند تا ماجرای پایان داستان کمدی خود را طور دیگری به پایان برسانند. میزان موفقیت اما مانند دفعات پیش صفر بود.

سرگردانی حامیان سابق و بلاتکلیفان فعلی

سال‌ها‌ست که بنا بر رویه در پیش گرفته شده از سوی محمود احمدی‌نژاد و یاران نزدیکش، اصولگرایان که برای هشت سال تمام از قِبل حمایت از احمدی‌نژادی که کارنامه و تبعات دولت‌داری‌اش برای همه آشکار و مشخص است به منافع زیادی رسیدند مجبور به سکوت شده اند. نه می‌توانند آشکارا بگویند که مسبب رشد چنین رفتارهایی در قبال این فرد شده اند و نه هنوز آن‌قدر از حمایت‌ها‌ی تمام قدشان گذشته که بتوانند آن را نفی کنند. حالا نیز هرچه احمدی‌نژاد و یارانش «انحرافی»تر می‌شوند، بلاتکلیفی اردوگاه اصولگرایی در مقابل او آشکارتر به نظر می‌رسد؛ کسانی که می‌گویند باید با رئیس جمهوری سابق مدارا کرد تا شاید کنترل شود و کسانی که می‌گویند یک بار برای همیشه باید این دندان لقی که تخم تفرقه و بی اخلاقی را در یک دهه پیش کاشت کنده شود.

حامیان تئوری مدارا

ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در گفتگویی کوتاه با سایت خبرآنلاین مدعی شد باید او را تحمل کرد.« بایدی» که البته نگفت چرا و از کجا می‌آید. ایمانی در گفتگوی رسانه‌ای خود در تحلیل ماجرای اخیر یاران احمدی‌نژاد گفت: «این کار آنها نوعی فرار به جلو مذهبی با سوءاستفاده از احساسات مردم است. در واقع می‌خواهند به اتهام‌ها‌ی خود پاسخ ندهند. به عبارت بهتر، هدف‌شان این است که موضوع را مبهم و تبدیل به جنگ کنند تا ذهن مردم از توجه به اصل اتهام‌ها‌ی‌شان خارج شود و برداشت عمومی این باشد که «احمدی‌نژاد در روز یکشنبه سیاه آمد و افشاگری کرد و حالا دارند از احمدی‌نژاد و یارانش انتقام می‌گیرند. در واقع موضوع را در حد انتقام گیری شخصی تنزل می‌دهند تا از خود رفع اتهام کنند.» وی همچنین با بیان این که مسئله احمدی‌نژاد فراتر از بقایی و مشایی است، اظهار داشت:«اینها یک حلقه دارند. اعضای حلقه این نحله فکری- سیاسی نیز همین چند نفر یعنی آقای احمدی‌نژاد، بقایی، مشایی و جوانفکر هستند. آقای احمدی‌نژاد در زمان ریاست جمهوری اش اعلام کرد «کابینه خط قرمز من است». در واقع آقای احمدی‌نژاد برای خود یک خط قرمز دارد، طبعا چون امروز کابینه‌ای نیست خط قرمز، تیم و اطرافیان او می‌شود پس باید از آنها دفاع کند. اگر آنها نباشند دیگر احمدی‌نژادی وجود ندارد... حواریون احمدی‌نژاد از لحاظ ایدئولوژیک و فکری همین چند نفرند و احمدی‌نژاد کس دیگری را ندارد که این خط مشی فکری را دنبال کند.» ایمانی در بخش قابل توجهی از سخنانش در پاسخ به این سوال که باید در قبال او چه کرد، پاسخ داد: «تحمل. تا زمانی که نخواهند آسیب جدی به نظام بزنند باید تحمل شان کرد، ضمن آنکه باید به آنها خیلی توجه نیز نکرد و نپرداخت. این اتفاق آنها را مجبور می‌کند که سکوت کنند یا اقدامات تندتری انجام دهند. آن وقت اگر بخواهند اقدامات تندتری انجام دهند باید با آنها برخورد شود چون چاره دیگری نیست.» با این حال این شیوه بی اعتنایی و دام گستری سیاسی برای احمدی‌نژاد مورد قبول تمام اصولگرایان نیست و عده‌ای معتقدند یک بار برای همیشه باید با او برخورد کرد.

تئوری کشیدن دندان لق

حسین قدیانی رئیس سابق بسیج دانشجویی که این روزها به خاطر نوشته‌‌های خاصش شناخته شده‌تر از قبل است و از این راه نامی برای خود دست و پا کرده، معتقد به برخورد شدیدتر با محمود احمدی‌نژاد است. وی صراحتا به حمایت از رئیس جمهوری سابق اعتراف می‌کند و معتقد است اصولگرایان باید هزینه دادن برای احمدی‌نژاد را تمام کنند. با این همه در یک سرافکندگی سیاسی برای آن که نوک پیکان تنها به سمت خودی‌ها‌ نباشد برای اولین بار در تاریخ سیاسی کشور مدعی می‌شود که احمدی‌نژاد را مرحوم‌ها‌شمی رفسنجانی علم کرده است، احمدی‌نژاد دست پرورده‌ها‌شمی است و به همین خاطر هم در خط انقلاب نیست و باید حمایت از او را به پایان برد! (رئیس دولت سابق به دنبال بازی اخیر یارانش بود) انگار نه انگار که در کشور زلزله آمده و انگار نه انگار که درست یا غلط، بحث اصلی زلزله، فلان پروژه‌ دولت نهم و دهم بوده است!» وی با بیان این که احمدی‌نژاد با وجود همه‌ ناسزاهایی که بار اصولگراها و انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌ها می‌کند، از یک چیز کاملا مطمئن است، ادامه داد: «سر همه‌ بزنگاه‌ها، هنوز هم این جریان اصولگرا و انقلابی و حزب‌اللهی است که جور او و پروژه‌های خوب و بد دولتش را می‌کشد.» قدیانی از همین نقطه نوک پیکان را می‌چرخاند و با ادبیات مذموم خاص خود می‌نویسد: «این دقیقا همان کاری بود که آقای‌ها‌شمی هم با جریان انقلابی انجام داد! همه‌ دهه‌ ۶۰ و ۷۰ و نیمی از دهه‌ ۸۰ و حتی گاه، بعد از درگذشت مرحوم منظور، سود و منفعت و عشق و حال آیت‌الله با کارگزاران و آقازاده‌ها بوده و این بعضی از ما انقلابی‌ها بودیم و هنوز هم هستیم که باید جار بزنیم‌ها‌شمی نخورد! و‌ها‌شمی نبرد! آری! ما در مواجهه با‌ها‌شمی و احمدی‌نژاد، نه تنها مظلوم واقع شده‌ایم، بلکه با عرض معذرت، خودمان را به اسکلان این دو شخص بدل کرده‌ایم!» وی همچنین پس از پرداختتن به موضوعاتی دیگر، در انتهای مطلب خود نیت عجیب خود را علنی می‌کند و می‌نویسند: « کیست اما احمدی‌نژاد؟! همه‌رقمه او را معرفی می‌کنند الا آن‌که بگویند «استاندار آقای‌ها‌شمی»! و الا آن‌که بگویند «رئیس ستاد انتخابات شرق تهران دولت دوم آقای‌ها‌شمی»! و باز هم شگفتا! همه‌ انقلابی‌ها باید برای رای خود به احمدی‌نژاد فحش بخورند الا‌ها‌شمی که اصلا و اساسا احمدی‌نژاد برکشیده‌ او بود! به خنده‌های هم‌زمان و دورهمی‌ها‌شمی و احمدی‌نژاد نگاه کنید! احمدی‌نژاد همان‌ها‌شمی است.» به این ترتیب او برای نخستین بار تئوری سیاسی عجیبی مطرح می‌کند که بعید است حتی اصولگرایان دیگری به آن دامن بزنند و حرف او را تایید کنند.

تئوری برخورد قانونی؛ با پرهیز از بیهوده‌گویی

با این همه، معتقدین به برخورد با روند احمدی‌نژاد به همین پراکنده گویی‌ها‌ محدود نمی‌شود. حسین کنعانی مقدم دیگر فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با آفتاب یزد بر لزوم تصمیم گیری قانونی در مورد رئیس‌جمهور سابق تاکید می‌کند و در ابتدا توضیح می‌دهد: «اگر ما یک رفتار شناسی و نگاه تاریخی به سپهر سیاسی کشور داشته باشیم می‌توان به این موضوع پی برد که وقتی یک انحرافی در شخصیت‌ها‌ یا جریان‌ها‌ی سیاسی شکل می‌گیرد، اگر در همان ابتدا جلو آن گرفته نشود قطعا می‌تواند به یک بحران سیاسی و یک نوع رفتارهای ساختارشکنانه تبدیل شود.» وی خاطرنشان شد: « خدا رحمت کند آقای‌ها‌شمی رفسنجانی را که مثلی داشتند و می‌گفتند اگر از سرچشمه با بیل می‌شود جلو انحراف را گرفت، اگر جلویش را نگیریم بعد دیگر با پیل هم نمی‌شود گرفت. به نظر می‌رسد که ما باید اصولی را در سپهر سیاسی بپذیریم که باید حرف اول و آخر را در رابطه با رفتارهای سیاسی قانون بزند.» کنعانی مقدم همچنین افزود: « من به عنوان یک اصولگرا معتقدم قانون گرایی و اصولگرایی کاملا یک تعریف مشترک دارند. اگر قرار باشد که ما به لحاظ رفتار‌ها‌یی که قانون با ما می‌کند اقدامات خودسرانه و ساختارشکنانه انجام دهیم دچار یک آنومی (بی هنجاری) سیاسی در کشور می‌شویم، دیگر سنگ بر روی سنگ بند نخواهد شد و ساختارهای اجتماعی و سیاسی فرو خواهد ریخت.»

این فعال سیاسی اصولگرا با تعبیر کردن حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی به کمربندهای انتحاری محمود احمدی‌نژاد، در تحلیل رفتارهای این عده اظهار داشت: «به نظرم این رفتار هم به خودشان و هم به افکار سیاسی و اجتماعی ما آسیب خواهد زد. من نظرم این است که قانون باید با ایشان برخورد کند.» وی تاکید کرد: « ما الان در رابطه با جرم سیاسی قانون داریم. در شورای عالی امنیت ملی دستورالعمل‌ها‌یی وجود دارد که می‌شود با چنین رفتارهای ساختارشکنانه‌ای برخورد صورت گیرد و من نظرم این است که با قانون می‌شود با رفتارهای این دوستان برخورد شود و نباید یک نوع تساهل در این مسئله اتفاق بیفتد.»

حسین کنعانی مقدم گفت: جایگاه افراد محترم است اما اگر قرار باشد ساختارهای حاکمیتی با چنین رفتارهایی مخدوش شود آن وقت صدمه اش به همه نظام می‌خورد و نظام در مقابل این مسائل کوتاه نمی‌آید.» وی همچنین در پایان سخنانش گفت: «اولا مراجع مربوطه باید نسبت به آن گوش شنوا داشته باشند و به آن رسیدگی کنند و بعد در مسیر رسیدگی، قانون را مورد توجه قرار دهند. من بارها گفتم که اصولگرایی، اصلاح طلبی، اعتدالی، مستقل، اگر به سمت حق طلبی نروند هیچ کدام در ساحت سیاسی کشور جایی نخواهند داشت؛ چرا که مردم به دنبال حق و حقیقت و حق طلبی هستند و این را همه باید محترم بشماریم و به آن توجه کنیم.»

بی هویتی سیاسی

بزرگ ترین آسیب و مشکل محمود احمدی‌نژاد را می‌توان در همین عبارت خلاصه کرد. او به لحاظ سیاسی بی هویت بوده و هست. هشت سال ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی و لیستی که در جیب کاپشنش بود او را به مسیر تفرقه افکنی و اشاعه بی اخلاقی در جامعه کشاند و در نهایت مشخص شد دولت پاک دست چه پرونده‌ها‌ی ناپاکی که به بار نیاورده است. چندی پیش در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، زمانی که در یک نمایش صوری دیگر حمید بقایی اعلام کاندیداتوری کرد، در یکی از همان ویدئوهایی که در خلالش سه عضو مثلث انحرافی خودنمایی می‌کردند و یکی‌شان ادای درخت در می‌آورد، حمید بقایی عنوان کرد که نیاز به فداکاری هست و در این راه یک نفر قربانی می‌شود. سخنانی بی ربط که رفته رفته معنای خود را نشان داد. بقایی شاید تلاش می‌کند تا با قربانی شدن در راه احمدی‌نژاد، هم پرونده‌های خود را سرپوش بگذارد و هم به یار و همراه همیشگی خود کمک کند تا او هم در اشلی کلان‌تر نقش قربانی را بازی کند. با این همه، این طرح ریزی کودکانه همان قدر موفقیت آمیز خواهد بود که سخیف اخیرشان.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=90351

ش.د9604108

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات