(روزنامه جمهوري اسلامي – 1395/12/15 – شماره 10825 – صفحه 6)
ما در مرز یک انقلاب فناوری ایستادهایم که روش زندگی، کار و پیوند ما با دیگران را از بنیان دگرگون میسازد. این دگرگونی در اندازه، گستردگی و پیچیدگی با هیچ یک از آزمودههای پیشین بشر سنجیدنی نیست. ما هنوز نمیدانیم این پدیده چگونه نمایان میشود، ولی یک چیز روشن است، واکنش به آن باید فراگیر و یکپارچه باشد و همه کسانی که در سیاست جهانی سهم دارند، از بخشهای دولتی و خصوصی تا دانشگاهها و نهادهای مردمی را در برگیرد.
در مقالهای به قلم Klaus Schwab، بنیان گذار و مدیر اجرایی مجمع جهانی اقتصاد که توسط مهران ارشادی فر، پژوهشگر حوزه اقتصاد برگردان شده و در شماره نهم ماهنامه نسل چهارم منتشر شده، آمده است:
نخستین انقلاب صنعتی، آب و نیروی بخار را برای تولید مکانیزه به کار برد. انقلاب دوم برای رسیدن به تولید انبوه، نیروی برق را به کار گرفت. انقلاب سوم برای دست یابی به تولید خودکار، از الکترونیک و فناوری اطلاعات بهره برد. اکنون انقلاب چهارم که بر پایه انقلاب سوم بنا میشود، انقلاب دیجیتالی است که از میانه سده پیشین آغاز شده است و با «هم آمیزی فناوری ها» شناخته میشود، به گونهای که مرزهای میان قلمروهای فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیکی را برمی دارد.
بررسی انقلاب صنعتی آینده
سه ویژگی سرعت، گستردگی و تاثیر بر ساختارها، نشان میدهد که این دگرگونیها، نه تنها در راستای انقلاب سوم صنعتی نیست که بیشتر آغاز یک انقلاب چهارم و متفاوت را نوید میدهد. سرعت این پیشرفت هیچ پیشینه تاریخی ندارد.هنگامی که با انقلابهای پیشین سنجیده میشود، شتاب به دست آمده در انقلاب چهارم بیشتر از آن که خطی باشد، نمایی (فزاینده) است و تقریبا درهمه صنعتها و در همه کشورها گسل پدید میآورد.
گستردگی و ژرفای این دگرگونیها سرآغاز دگرگونی همه ساختارهای تولید، مدیریت و حکومت ورزی است. توانایی پیوند میلیاردی مردم، از راه تلفن همراه، با توان بالای پردازش و گنجایش بسیار و دسترسی به دانش، امکاناتی بیکران پدید میآورد و این امکانات با پدیدار شدن پیشرفتهای فناوری در رشتههایی مانند هوش مصنوعی، روباتیک، همه چیز در شبکه، خودروهای خودکار، چاپ سه بعدی، فناوری نانو، بیوتکنولوژی، دانش مواد، ذخیره انرژی و محاسبات کوانتومی چند برابر خواهد شد.
هم اکنون، هوش مصنوعی در پیرامون ما هست و در خودروهای خودکار، هواپیماهای بیسرنشین، دستیاران رایانهای و نرم افزارهایی برای ترجمه یا سرمایهگذاری به کار میرود. در سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری که به دست آمده است؛ از نرم افزارهای به کار برده شده برای کشف داروهای نوین تا الگوریتمهای کاربردی در پیشبینی گرایشهای فرهنگی مردم، وامدار افزایش پرشتاب در توان محاسباتی و در دسترس بودن دادههای بسیار است، همچنین فناوریهای دیجیتالی، با جهان زیست شناسی همکاری پیوستهای دارد. مهندسان، طراحان و معماران، طراحیهای رایانهای را با دانش ساخت افزودنیها، مهندسی مواد و مهندسی زیست شناسی ترکیب میکنند تا یک همزیستی پیشرفته میان ریزجانداران، بدن ما، فراوردههایی که به کار میبریم وحتی ساختمانی که در آن زندگی میکنیم پدید آورند.
چالشها و فرصتها
انقلاب چهارم صنعتی، همانند انقلاب پیشین، توان افزایش سطح درآمد جهانی و بهبود کیفیت زندگی مردم جهان را دارد. کسانی که تا امروز توانستند به دنیای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند، بیشترین بهره را از آن بردهاند.این فناوری، ساخت فراوردهها و همیاریهای نوینی را شدنی ساخته که بهره وری و کامجویی در زندگی شخصی ما را افزایش میدهد. امروزه بسیاری از کارها مانند درخواست تاکسی، جا یابی در پرواز، خرید یک فراورده، پرداخت کردن، گوش دادن به موسیقی، تماشای یک فیلم، یا بازی کردن، میتواند از راه دور انجام شود.
در آینده، نوآوریهای فناوری، با بالابردن پیاپی بازده و بهره وری، به یک شگفتی در بخش عرضه نیز خواهد انجامید. هزینههای ترابری و ارتباطات کاهش خواهد یافت، پشتیبانیها و زنجیرههای عرضه جهانی، کاراتر خواهند شد و هزینه بازرگانی را کاهش خواهند داد، به دنبال اینها بازارهای تازهای باز خواهد شد و اقتصاد شکوفا خواهد شد.
با این همه، همانگونه که اقتصاددانانی مانند اریک برینجولفسن (Erik Brynjolfsson) وآندرو مک آفی (Andrew McAfee) یادآوری کرده اند، این انقلاب شاید به نابرابری بیشتر هم بیانجامد به ویژه آنکه توانایی آشفته کردن بازار نیروی کار را دارد. هنگامی که در همه جای اقتصاد دستگاههای خودکار جایگزین کارگر میشوند، شاید شکاف میان بازده سرمایه و بازده نیروی کار افزایش بیشتری بیابد؛ اگرچه شاید جایگزینی کارگران با فناوریهای نوین، از سوی دیگر به افزایش کارهای پربازدهتر و امنتر بیانجامد.
ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم کدامیک از این دو پیشبینی رخ میدهد، تاریخ نشان داده که شاید برآیندی از این دو باشد. ولی من به یک چیز باور دارم که در آینده، هوشمندی، جایگاه برجستهتری از سرمایه در تولید خواهد داشت و بازار کار را به سوی یک بازار با دو بخش بسیار جدا ازهم « کاردانی کم - پرداخت کم» و «کاردانی بالا- پرداخت بالا» پیش خواهد برد که در جای خود به افزایش تنشهای اجتماعی میانجامد.
نابرابری، افزون بر نگرانی کلیدی اقتصادی، بزرگترین دغدغه اجتماعی انقلاب چهارم نیز به شمار میرود. بیشترین بهره این نوآوری به دارندگان سرمایه فکری و فیزیکی (نوآوران، صاحبان سهم و سرمایه گذاران) خواهد رسید و این شکاف درآمدی میان صاحبان سرمایه ونیروی کار را روشن میکند. بنابراین فناوری یک دلیل اصلی برای این است که چرا درآمد بیشتر مردم در کشورهای پردرآمد متوقف شده یا کاهش یافته است. درخواست برای نیروی کار بسیار ماهر افزایش یافته در حالیکه تقاضا برای نیروی کار با دانش کمتر و مهارت کمتر کاهش یافته است. در نتیجه بازار کاری با تقاضای بسیار برای دو گروه بالا و پایین و البته میانه تهی ایجاد شده است.
این کمک میکند تا روشن شود چرا بسیاری از کارکنان نا امید هستند و از کاهش درامد واقعی خود و فرزندانشان نگرانند. همچنین کمک میکند تا روشن شود چرا طبقه متوسط در همه جهان با یک احساس همگانی ناخرسندی و نا برابری فزاینده روبرو هستند. البته یک اقتصاد «برنده همه چیز را میبرد» برخورداری طبقه متوسط را کاهش میدهد و در نهایت زمینهای برای بیماری و سستی مردم سالاری پدید میآورد.
با فراگیر شدن فناوریهای دیجیتالی و افزایش آگاهی رسانی به یکدیگر از راه رسانههای اجتماعی، نا خرسندی نیز میتواند گسترش هم یابد. هم اکنون بیش از 30 درصد جمعیت جهان، رسانههای اجتماعی را برای پیوند با هم، آموزش و آگاهی رساندن به یکدیگر، به کار میبرند. این تلاشها در یک جهان آرمانی، میتواند فرصتی برای هم شناختی فرهنگی و نزدیکی مردم جهان باشد؛ هرچند میتواند به گسترش خواستههای نادرستی نیز بیانجامد که تنها زمینه کامیابی یک تن یا یک گروه رافراهم کند و یا زمینه پخش اندیشهها و کیشهای تند رو را فراهم آورد.
تاثیر بر کار و پیشه
یک موضوع بنیادی که من در گفتگو با مدیران اجرایی و مدیران میانی بنگاههای جهان میگویم این است که به سختی میتوان به شتاب این دگرگونی و سرعت این گسل پی برد یا با آن همراه شد، از این رو حتی برای کسانی که با این روند همراه هستند و به خوبی از آن آگاهند، سرچشمهای از شگفتیهای پی در پی را پدید میآورد. در واقع گواه روشنی وجود دارد که فناوریهایی که سنگ بنای انقلاب چهارم صنعتی هستند به کار و پیشه، در همه رشتههای صنعت، آسیب بزرگی خواهند زد.
دربخش عرضه، بسیاری از پیشهها با فناوریهای نوینی روبرو میشوند که کاملا روشهای تازهای برای پاسخگویی به نیازها پیشنهاد میکنند و به گونه چشمگیری، زنجیره ارزشی پیشه را میگسلند. این گسل از سوی پیشه وران نوآور و هوشمندی آغاز میشود که برای پژوهش، پیشرفت، بازاریابی، فروش و پخش، دست آوردهای جهانی دیجیتال را به کار میبندند و این گسل میتواند با بهبود کیفیت، سرعت، یا قیمت تمام شده، کارکنان کار آزموده را با شتابی بیشتر از همیشه از کار برکنار کند.
دگرگونی بزرگی هم در بخش تقاضا رخ میدهد، افزایش شفافیت، نمایش دیدگاه کاربران، والگوهای تازه رفتارهای کاربران (با دسترسی به تلفنهای همراه و آمار، ساخت فزایندهای خواهند داشت)، بنگاهها را ناچار میکند تا روشهای برنامه ریزی، بازاریابی، پخش کالا و خدمتهای خود را با بازار همراه کنند.
یک روش کلیدی، گسترش زیرساختهایی بر بنیان این فن آوری است که عرضه و تقاضا را به هم میآمیزد و ساختارهای موجود بنگاهها را میشکند. مانند آنچه در «اقتصاد همگانی یا در دسترس» میبینیم. این زیرساختهای فناوری، به گونهای پرداخته میشوند که به آسانی میتوانند مردم، سرمایهها و دادهها را در کنار هم بیاورند، بدینسان روشهای نوینی برای کاربرد کالاها و خدمتها آفریده میشود. افزون بر این، بازدارندههای تولید دارایی برای بنگاهها و پیشه وران را کاهش میدهد و محیطهای کاری و شخصی کارمندان را دگرگون میکند. این زیرساختهای کاری با شتاب فزاینده به کارهای گوناگون از لباس شویی تا خرید، از کارهای روزانه تا پارکینگ و از ماساژ تا مسافرت گسترش مییابد.
انقلاب چهارم صنعتی، روی هم رفته، چهار اثر بنیادین بر بازار کار و پیشه دارد:
- خواستههای خریدار
- افزایش تولید کالا
- نوآوریهای مشترک
- ساختارهای سازمانی
خریداران، مصرف کنندگان یا بنگاهها، بیشترو بیشتر در کانون اقتصاد جای میگیرند و همه کارها در راه بهبود روش خدمت رسانی به خریداران است. اکنون فراوردهها و خدمتها با تواناییهای دیجیتالی افزایش مییابد که این بر ارزش این تواناییها میافزاید. فناوریهای نوین، با دگردیسی در نگهداری از داراییها به کمک آمار و آنالیز، آنها را با دوامتر و برگشت پذیرتر میکند. جهان با خریداران ورزیده، پایگاه اطلاعاتی پیشهها و بازده داراییها به کمک آنالیز، به ویژه با شتابی که این نوآوری و گسل انجام میشود، نیازمند ساختار نوینی از همکاری است و پیدایش زیرساختهای نوین جهانی و الگوهای نوین کاری، سرانجام به اینجا میرسد که باید درباره توانایی، فرهنگ و ساختارهای سازمانی بازاندیشی شود.
روی هم رفته، این دگردیسی نا بازداشتنی، از دیجیتال سازی ساده (انقلاب سوم صنعتی) تا نوآوریها بر پایه هم آمیزی فن آوریها (انقلاب چهارم صنعتی) بنگاهها را ناچار میسازد تا به بازنگری در روشهای کاری خود بپردازند، ولی سرانجام یکسان است: رهبران و مدیران بالا دستی بنگاهها باید دگرگونی فضای کاری را در یابند، پندارهای پیشین کارکنان اجرایی خود را به چالش بکشند و خستگی ناپذیر و پی در پی به نو سازی بپردازند.
تاثیر بر دولت
همانگونه که جهان فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیکی به سوی همگرایی پیش میرود، فن آوریها و زیرساختهای نوین، به شهروندان توانایی فزایندهای برای نزدیک شدن به دولت میدهد، تا دیدگاههای خود را آشکار کنند، تلاشهای خود را هماهنگ کنند و حتی کارایی دولتمردان را به چالش بکشند.
همانگونه دولتها هم به کمک سامانههای پایش فراگیر و توان بازرسی زیرساختهای دیجیتالی، تواناییهای نوین فن آوری را به کار میگیرند تا فرمانروایی خود بر مردم را افزایش دهند، ولی روی هم رفته دولتها با فشار فزایندهای روبرو هستند تا رویکرد دیگری در همکاری با مردم و سیاستگذاری برگزینند زیرا فناوری نوین میتواند زمینههای تازهای از رقابت، توزیع و تمرکز زدایی قدرت را دست یافتنی کند و جایگاه فرمانروایی آنان سست میشود.
بنا براین ماندگاری دولتها بر پایه توانایی ساختار دولتی و دولت مردان برای هماهنگ شدن با این دگرگونیها، ارزیابی میشود. اگر آنها ثابت کنند که میتوانند جهانی از دگرگونیهای ساختار شکنانه را بپذیرند و سازمانهای خود را در سطحی از روشنی و کارایی بیاورند که بتوانند در میدان رقابتی خود بمانند، تاب خواهند آورد واگر نتوانند پیشرفت کنند، با سختی روزافزون روبرو خواهند شد.
این نکته به ویژه در حوزه قانونها هم درست است. ساختارهای کنونی سیاست عمومی و تصمیم سازی در کنار انقلاب دوم صنعتی پیشرفت کرده است، در آن هنگام تصمیم سازان زمان داشتند که هر موضوع تازهای را بررسی کنند و پاسخ بایسته یا چارچوب قانونی درخور برای آن بپرورانند و همه فرایندها خطی و مکانیکی و بر پایه ساختار اداری از بالا به پایین، طراحی میشدند. ولی این رویکرد دیگر شدنی نیست. با روند پر شتاب دگرگونیها و گستردگی اثر آنها در انقلاب چهارم صنعتی، قانون گذاران و سازمان دهندگان با چالشی بیمانند روبرو خواهند شد و بیشتر آنها نشان میدهند که یارای پاسخگویی به آن را ندارند.
پس، چگونه میتوانند هم زمان از نو شدن و گسترس فناوری پشتیبانی کنند و هم پشتیبان سود بیشتر مصرف کنندگان و مردم باشند؟ همانگونه که بخش خصوصی با شتاب، خود را برای واکنشهای آنی به گسترش نرم افزاری و پیشرفتهای کاری آماده کرده است، دولت نیز باید فرمانروایی چالاک را در دستور کار خود بگذارد. با این نگرش که سازمان دهندگان باید با فضای دگرگونی پی در پی هماهنگ شوند و خود را بازسازی کنند تا به درستی دریابند که چه چیز را باید سازماندهی کنند. دولت و نهادهای سازماندهی، برای این کار، نیازمند همکاری نزدیک با پیشه وران و نهادهای مردمی هستند.
انقلاب چهارم صنعتی با تاثیر بر احتمال و نوع جنگها، بر امنیت ملی و میان کشوری، نیز اثر ژرفی خواهد داشت. تاریخ جنگ و امنیت جهانی همان تاریخ نوآوری فناوری است و امروز جدای از آن نیست. جنگهای نوین میان کشورها، همان فناوریهای جنگی سنتی به همراهی گروههایی از بازیگران بیکشور است که به تازگی پدیدار شدهاند. مرزمیان جنگ و صلح، مبارز و نامبارز و خشونت و بیخشونت (مانند جنگ سایبری)، به گونه آزار دهندهای ناپیدا شده است.
هنگامی که این فرایند انجام میشود وکاربرد فناوریهای نوین مانند جنگ افزارهای خودکار و بیولوژیکی سادهتر میشود، مردم و گروههای کوچک با شتاب بیشتری در توان آسیب رسانی گسترده، به مانند کشورها خواهند شد. این آسیب پذیری، ترس تازهای را پدید میآورد، ولی همزمان، پیشرفت در فناوری، با گسترش روشهای نوین برای پاسداری، مانند دقت بیشتر در هدف گیری، توانایی کاهش میزان و گستردگی آسیبها را نیز افزایش خواهد داد.
تاثیر بر مردم
انقلاب چهارم صنعتی، سرانجام، نه تنها کارهای ما بلکه آنچه ما هستیم را نیز دگرگون میکند و همچنین برمنش ما و هرچیزی که وابسته به آن است مانند برداشت ما از حریم خصوصی، دارایی، الگوی مصرف، زمانی که برای کار و آسودگی میگذاریم و چگونه پیشه خود را گسترش میدهیم، دانش کاری خود را افزایش میدهیم، با مردم دیدار میکنیم و پیوند با دیگران را پیش میبریم اثر میگذارد. فناوری هم اکنون دارد تندرستی ما را بهبود میبخشد و ما را به سوی خود ارزیابی «quantified self» پیش میبرد وشاید بسیار زودتر از آنچه گمان میکنیم به انسان نیرومند خواهد رسید. این فهرست پایان ناپذیر است زیرا تا مرز پندارهای ما پیش خواهد رفت.
من از هواداران سرسخت و نخستین کاربران فناوری هستم، ولی گاهی با خود میاندیشم که شاید این درهم آمیختگی افسارگسیخته فناوری با زندگی ما، بتواند برخی ویژگیهای ناب انسانی ما را، مانند مهربانی و همکاری کاهش دهد. وابستگی ما به تلفن هوشمند یکی از همین نکته هاست. این پیوند همیشگی ما را از بزرگترین سرمایههای زندگی دور میکند و پاداش کنار گذاردن آن یک گفتگوی دلپذیر خواهد بود.
یکی از بزرگترین چالشهایی که هرکس درپیوستن به فناوریهای نوین اطلاعات با آن روبروست، پاسداری از حریم خصوصی است. ما به چنین نیازی باور درونی داریم ولی جستجو و هم رسانی دادههایی درباره ما، بخش جدایی ناپذیر این پیوند تازه است. گفتگوها درباره پرسمانهای بنیادین مانند اسیبها بر زندگی درونی، با از دست رفتن مهار دادههای شخصی، در سالهای آینده سختتر پی گرفته خواهد شد؛ همانگونه که با انقلابی که در بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی رخ میدهد، مرزهای درازی عمر، تندرستی، آگاهی و توانایی گستردهتر میشود و تعریف دوبارهای از انسان را به دست میدهد؛ در نهایت ما ناچار خواهیم شد تا مرزهای اخلاق و معنویت را نیز دوباره تعریف کنیم.
ساختن آینده
نه فن آوری و نه گسلی که به همراه آن پدید میآید، نیروهای برونزایی نیستند که مردم مهاری بر آن نداشته باشند. همه ما برای راهبرد درست این فرگشت، در تصمیمهایی که روزانه، در جایگاه شهروند، مصرفکننده و سرمایه گذار میگیریم مسوولیت داریم. پس ما باید از این فرصت و توان بهره بجوییم و انقلاب چهارم صنعتی را به سوی آیندهای پیش ببریم که بازتاب هدف و ارزشهای مشترک ما باشد.
ولی برای انجام این کار، باید به یک دیدگاه فراگیر و جهانی دست یابیم که چگونه فن آوری دارد بر زندگی ما اثر میگذارد ومحیطهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی ما را دگرگون میکند. هیچ زمانی، امید و یا بیم بیشتر از اکنون نبوده است. با این همه، بیشترتصمیم گیران امروز یا در تفکر خطی سنتی گیر افتادهاند و یا چنان سرگرم رسیدگی به آشفتگیهای گوناگون هستند، که از اندیشه راهبردی در باره نیروی گسلها و نوآوریهایی که آینده مارا پی میریزند، باز ماندهاند.
سرانجام، همه این دگرگونیها به مردم و ارزشها میرسد. ما نیاز داریم با اولویت بخشیدن به مردم و توانمند ساختن آنها، آیندهای را پی بریزیم که برای همه ما سودمند باشد. انقلاب چهارم صنعتی شاید در بدبینانهترین و نامردمیترین شکل خود، براستی بتواند مردم را به شکل ربات درآورد و از قلب و روح بیبهره سازد، ولی خلاقیت، همدلی و مسئولیت پذیری، به عنوان بهترین بخش انسانی، همچنان میتواند بشریت را به یک آگاهی جمعی و اخلاقی جدید، بر بنیان حس سرنوشت مشترک برساند، آنگاه بر همه ماست که باور کنیم دومی پیروز میشود.
http://jomhourieslami.net/?newsid=126916
ش.د9504833