تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰  ، 
کد خبر : ۳۰۸۶۸۷
رویش نیروهای جدید در عرصه سیاسی در گفت‌وگوی «آسمان آبی» با نجفقلی حبیبی

حذف جریان‌های سیاسی ریشه‌دار یک توهم است

مقدمه: جـریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا بخش جدایی‌ناپذیر تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایـران هستند و تلاش برای کنار زدن آن‌ها از عرصه سیاسی، تبعات جبران‌ناپذیری برای کشور در پی خواهد داشت. درباره این موضوع و بهایی که حذف جریان‌های سیاسی ریشه‌دار و رویش نیروهای جدید برای جامعه به همراه خواهد داشت با دکتر نجفقلی حبیبی، سیاستمدار اصلاح‌طلب، مدیر گروه فلسفه اسلامی دانشگاه تهران و مسئول دبیرخانه تشکل‌های اساتید دانشگاه‌ها که از آغاز انقلاب اسلامی در جریان تطور آموزش عالی بوده و سال‌ها پس از پیروزی انقلاب مسئولیت‌هایی نظیر ریاست دانشگاه‌های الزهرا(س)، تربیت مدرس، علامه طباطبایی و... را برعهده داشته است، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / عاطفه شمس / خبرنگار

(روزنامه آسمان‌آبي - 1396/10/13 - شماره 160 - صفحه 7)

* اهمیت حضور افراد باتجربه یا به تعبیری پشتوانه‌های نسلی را در جناح‌های مختلف سیاسی کشور چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟

** جامعه یک جریان مستمر است؛ یعنی افرادی روی کار می‌آیند، تجربه‌هایی کسب می‌کنند و در کنار آن‌ها نیز جوانان به‌تدریج کسب تجربه کرده، وارد عرصه می‌شوند و به همین ترتیب، این تسلسل تاریخی که از گذشته وجود داشته، همچنان ادامه می‌یابد، اما در دوره جدید که احزاب به‌وجود آمده و سازماندهی‌های سیاسی شده‌اند، نیروهای مختلف علاقه‌مند به فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی در هر کشور و همچنین در جامعه ما در درون احزاب جمع می‌شوند، سپس، مهارت‌های لازم را آموزش می‌بینند، در گذر زمان تجربه کسب می‌کنند، به‌تدریج وارد مسئولیت‌ها می‌شوند و پله‌پله بالا می‌آیند و به همین شکل، نسل‌های بعد نیز زیر دست این نیروها به شکل‌های گوناگون تجربه کسب می‌کنند؛ بنابراین، این یک امر عقلایی است؛ یعنی عده‌ای باتجربه و اهل فن در جامعه حضور دارند و عده‌ای که تازه‌کار هستند و درون جامعه رشد یافته‌اند، در این‌گونه فضاها و تحت نظر صاحبان نظر، تربیت و سازماندهی می‌شوند و بالا می‌آیند.

در جریان فعالیت‌های اجتماعی نیز به‌ویژه پس از شکل‌گیری احزاب، همیشه برای اداره کشور دیدگاه‌های خاصی وجود دارد. به‌طور مثال، عده‌ای معتقدند که در حوزه اقتصادی و به منظور حل مشکلات باید روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کنیم، اما عده‌ای دیگر می‌گویند باید صنعت را توسعه دهیم، عده‌ای معتقدند مهم‌ترین عنصر، صنعت گردشگری است، عده‌ای دیگر تجارت خارجی را اصل می‌شمارند، عده‌ای اما بر منابع داخلی تکیه می‌کنند و... به این ترتیب، دیدگاه‌های مختلفی به‌وجود می‌آید و هر گروه براساس آن دیدگاه‌ها تلاش می‌کند نظرات خود را اعمال کند؛ به طور مثال، اگر به مجلس می‌روند، می‌کوشند متناسب با دیدگاه‌ها و تشخیص خود، قوانینی برای اصلاح امور جامعه وضع ‌کنند.

این یک روند اجتماعی است، یعنی در طول حرکت تاریخی جوامع، این‌ها اتفاق می‌افتد. جامعه ما نیز از این روند مستثنا نیست. انقلاب اسلامی با آن عظمت رخ داد و توانست یک جریان اجتماعی جدید را شکل دهد و امام(ره) و برخی از افرادی که سردمدار انقلاب بودند، خود جزء افراد مسن جامعه به‌شمار می‌آمدند، اما از نظر فکری، یک تفکر جدید روی کار آمد و بالاخره انقلاب پیروز و حکومت جمهوری اسلامی تشکیل شد. از آن زمان تاکنون نیز انقلاب، آرمان‌های خود را داشته و افراد و شخصیت‌ها درون این آرمان‌ها رشد کرده‌اند.

* در یک نظام سیاسی، گردش نخبگان با چه ساز و کارهایی انجام می‌گیرد و کنار گذاشتن افراد باتجربه جناح‌های سیاسی چه تبعاتی را به‌دنبال خواهد داشت؟

** امروز، احساس می‌شود جوان‌ترها باید به‌کار گرفته شوند و بالا بیایند، اما روش بالا آمدن‌شان باید به‌صورت تجربه‌ای و پله‌ای باشد زیرا در جریان این ارتقای تدریجی، هم انتقال تجربیات صورت می‌گیرد، هم افراد رشد می‌کنند و هم خطوط فکری‌ای که در جامعه و جریان‌های اجتماعی وجود دارد می‌تواند به نسل‌های بعدی این جامعه منتقل شود.

بنابراین، این یک امر طبیعی جریان بشری است و نمی‌توان با به یک‌باره کنار گذاشتن افراد مسن و باتجربه و به‌کار گیری نیروهای جوان، آن را حل کرد. این امر اصلا شدنی نیست. درست است که همه ما اعتقاد داریم باید از نیروهای جوان استفاده کرد، اما این نیروها باید به‌تدریج در پست‌ها و مسئولیت‌های پایین‌تر قرار بگیرند، به‌ویژه از نظر رشد سیاسی در احزاب حضور داشته باشند و به‌صورت تدریجی ارتقا یافته و مسئولیت‌های اجتماعی آنان نیز گسترده‌تر شود. این موضوعی است که جریان عقل بشری تاکنون انجام داده و در کشور ما نیز اتفاق می‌افتد. ممکن است این گلایه وجود داشته باشد که توجه به جوانان آن‌گونه که شایسته است، انجام نمی‌گیرد.

بله، می‌توان این توجه را بیشتر کرد یعنی از مسئولان حکومتی بیشتر خواسته شود یا از طریق رسانه‌ها انعکاس خبری یابد تا بالاخره جوانان به‌کار گرفته شوند؛ البته جوانی را که تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده به یک‌باره نمی‌توان در پست‌های مدیریتی حساس به‌کار گرفت و سیاست‌گذاری کشور را به او سپرد؛ بنابراین، باید پله‌های رشد تدریجی را در همان واحدی که فعالیت دارد سپری کند و راه رشد نیز باید برای او باز باشد و امکان و شرایط لازم برای او نیز از طریق احزاب و یا نهادهای اجتماعی دیگر مهیا شود. جریان‌های سیاسی‌ای که در کشور ما در تاریخ انقلاب اسلامی رشد کرده‌اند، به تناسب نیازهای اجتماعی یا تحولات سیاسی-اجتماعی نام‌های مختلفی به خود گرفته‌اند و در حال حاضر، دو جریان اجتماعی بزرگ اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به‌وجود آمده است که هر دو نیز طیف‌های مختلفی دارند. این دو جریان باید تلاش کنند که به جوانان وابسته به خود در فضاهای مدیریت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... میدان دهند تا بتوانند فعالیت کرده و ارتقا یابند.

* در واقع باید از سوی احزاب این دو جریان، کادرسازی انجام گیرد و نیروهای آن‌ها طبق تربیت حزبی ارتقا یافته و در فضاهای سیاسی و اجتماعی حضور یابند تا جوان‌گرایی نیز از مجرای درست پیگیری شود.

** بله، دقیقا. هر جریان باید نیروهای بالقوه خود را گردهم آورد و به آن‌ها کمک کند به‌تدریج رشد کنند. بهترین اقدام نیز وجود احزاب است؛ یعنی افراد در جریان حزب‌ها قرار گیرند و هم آموزش و اطلاعات مبنایی، فکری، سیاسی و اجتماعی را در قالب احزاب دریافت کنند و هم بتوانند وارد فضای عمل و اجرا و مسئولیت شوند. ما باید تلاش کنیم احزاب را در کشور تقویت کنیم.

* به نظر می‌رسد عده‌ای تحت عنوان جوان‌گرایی و رویش نیروهای جدید و به بهانه سامان‌دادن به عرصه سیاسی به‌دنبال کنار زدن و حذف دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب هستند، زیرا معتقدند که این دو جناح با یکدیگر سازش ندارند. به نظر شما این رویش نیروهای جدید و بریده از متن قبلی، به چه بهایی ممکن خواهد شد؟

** این‌که عده‌ای بخواهند تصمیم بگیرند جریان‌ها یا گروه‌هایی را حذف کنند، اصلا ممکن نیست. این جریان تاریخی یک جامعه است که تصمیم می‌گیرد و به‌تدریج در تجربه تاریخی خود جلو می‌رود. این‌که شخصیت‌ها یا جریان‌هایی بخواهند گروه‌های دیگری را حذف کنند، ابتدا باید خودشان بریده شوند زیرا خود آن‌ها نیز در این متن قرار دارند و خودشان نیز مشمول مقرراتی می‌شوند که وضع می‌کنند. فرض کنید تصمیم می‌گیرند تمام افراد مسن و باتجربه جریان‌های سیاسی را کنار بزنند و عده‌ای از جوانان و نیروهای تازه‌وارد را روی کار بیاورند، اما کسانی که قصد چنین اقدامی را دارند ابتدا باید پای خود را بیرون بگذارند. وقتی خود آن‌ها حاضر نباشند کنار بکشند، در کار سایر نیروها و جریان‌ها نیز نمی‌توانند خللی ایجاد کنند. اصلا کاره‌ای نیستند که بخواهند چنین روشی را پیاده کنند. این یک عمل اجتماعی است که به‌تدریج انجام می‌گیرد و به هیچ‌وجه فرمایشی نیست.

به طور مثال، اگر رئیس‌جمهوری یک کشور تصمیم بگیرد همه نیروهای سیاسی باتجربه را کنار بگذارد، از کجا باید نیروهای سیاسی‌ای پیدا کند که بتوانند کشور را به‌خوبی اداره کنند؟ ضمن این‌که وقتی خود او به این جایگاه رسیده، یعنی جزو نیروهای مسن محسوب می‌شود و بنابراین، باید این تغییر را از خود شروع کند. خلاصه این‌که اصلا چنین اقدامی، شدنی نیست و حذف جریان‌های سیاسی ریشه‌دار کشور به امید یکدست‌سازی جامعه و کنترل بهتر امور، یک توهم است. نه جوانان می‌توانند از افراد باتجربه عبور کنند و نه خود افراد مسن می‌توانند مدعی این‌گونه تغییرات باشند زیرا در هر دو صورت، ناممکن است. بهترین راه این است که احزاب را تقویت کنیم و امکان حضور جوانان و نسل جدید را در فرایندهای اجتماعی فراهم کنیم تا رشد کنند و پله‌پله بالا بیایند. این یک امر عقلایی است که در همه جوامع نیز به آن عمل می‌شود و تجربه طولانی قرن‌ها را پشت خود دارد.

* اگر این حذف با تخریب چهره‌های شاخص جریان‌های سیاسی مهم انجام گیرد، بازهم به نتیجه نخواهد رسید؟ در مقابل چنین اقداماتی چگونه می‌توان به‌دنبال راهکار بود؟

** اگر بنا باشد اشخاصی با تخریب چهره‌های شاخص سایر جریان‌ها بالا بروند، تبعات آن دامنگیر خود آن‌ها نیز خواهد شد، زیرا خود آن‌ها نیز یا جزء این جریان‌ها هستند که باید کنار بروند یا نیستند که در این صورت، اصلا نفوذی در جامعه ندارند و کسی توجهی به آن‌ها نمی‌کند؛ البته همان‌طور که در بین احزاب، گروه‌هایی وجود دارند که خود را وابسته به اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان نمی‌دانند و داعیه مستقل‌بودن دارند، جریان‌هایی نیز تلاش می‌کنند، بگویند نه اصلاح‌طلبان را قبول دارند و نه اصول‌گراها را و به آن‌ها وابسته نبوده و مستقل هستند، اما هر گروهی چنین ادعایی دارد باید اهداف و برنامه‌های خود را نیز ارائه دهد، در غیر این‌صورت، فعالیت آن‌ها و توسل به تخریب و حذف دیگران، هیچ‌گونه توجیهی ندارد.

مگر این‌که این تخریب و حذف بخواهد از سوی جریان خاصی صورت بگیرد که لازمه آن کودتا و استفاده از نیروی نظامی است که خوشبختانه در کشور ما اصلا چنین فضا و جریان‌هایی وجود ندارد. بالاخره نظام ما جمهوری اسلامی است، اصول آن مشخص است و براساس این اصول نیز عمل می‌کند. حتی تصور چنین امری هم خیالبافی است. این‌که تشویق کنند دست‌اندرکاران جوانان را بالا بکشند خیلی هم خوب است، اما این‌که بخواهیم به یک‌باره جامع را منقطع کرده و افراد مسن و باتجربه را کنار بزنیم، در نهایت، شدنی نیست.

* بهتر نیست به جای این جریان‌سازی ها، افراد باتجربه در هر جناح اتاق‌های فکر تشکیل دهند و به‌جای تصمیم‌گیری، بیشتر در تصمیم‌سازی‌ها مشارکت کنند تا فرصت سوءاستفاده از این موضوع نیز برای جریان‌ها و نهادهای خاص فراهم نشود؟

** روش عقلایی جوامع بشری این است که احزاب تشکیل شوند تا جوانان تشویق شده و به عضویت احزاب درآیند. ما نیز باید تلاش کنیم این پیوند نسلی را در چارچوب احزاب حفظ کنیم. وقتی شما در یک جامعه اسلامی که عقاید خاصی دارد و طی قرن‌ها این پیوند را حفظ کرده، می‌خواهید پیوند نسلی را قطع کنید، درواقع، عقیده، دین و فرهنگ آن را نادیده می‌گیرید. هر اقدامی در جامعه باید از راه قانونی و مقبول اجتماعی خود جلو برود وگرنه محکوم به شکست است و اگر چنین تفکری در جامعه وجود داشته باشد که در جهت حذف جریان‌های سیاسی-اجتماعی تلاش می‌کند، سخت در اشتباه است. اگر جریان سومی می‌خواهد در کنار اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان ایجاد شود، مشکلی نیست، اما نه از راه حذف سایر جناح‌ها بلکه باید مقبولیت اجتماعی کسب کند و جامعه عملکرد او را بپذیرد.

* اخیرا در خبرها آمده بود که جمعی از دانشجویان یکی از دانشگاه‌ها خواستار استیضاح و استعفای رئیس‌جمهوری شده‌اند، شاید بتوان گفت این خواسته نیز نشئت‌گرفته از چنین تفکری است. تحلیل شما چیست؟

** این نشان می‌دهد یک جریان سیاسی خاص، تصمیم به انجام این کار دارد که البته این، به معنای تصمیم برای حذف سایر جریان‌ها نیست. گروهی می‌گویند دولت را قبول ندارند، مشکلی نیست. قانون اساسی که مبنای عمل همگان است، این اجازه را داده که با تشخیص یک‌سوم نمایندگان مجلس، استیضاح رئیس‌جمهوری در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی ممکن شود. رئیس‌جمهوری نیز تابع و مجری قانون است. در همین راستا اگر طبق روال قانونی پیش بروند، اشکالی ندارد و بالاخره استیضاح یا رأی می‌آورد یا نمی‌آورد، اما مشکل آقایان چیز دیگری است و این چند پهلو بودن عجیب است.

از یک‌سو خواستار استیضاح رئیس‌جمهوری می‌شوند از سوی دیگر، اجازه تجمعات مسالمت‌آمیز را نمی‌دهند یا به‌طور مثال، در زمان ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد قیمت اجناس به‌صورت لحظه‌ای افزایش پیدا می‌کرد و چندین‌برابر می‌شد، اما کسی اعتراضی نمی‌کرد. این دولت تورم 40-30 درصدی را به 9-8درصد رسانده، اما صدای اعتراض‌ها بلند شده است. این مسائل اصلا همخوانی ندارند. این جریان‌های خاصی که این فضاها را ایجاد می‌کنند باید پاسخگو باشند. استیضاح رئیس‌جمهوری نیز اگر روال قانونی خود را طی کند، ایرادی ندارد، اما به شرطی که قانون واقعا بر جامعه حاکم و در تمام شئون جاری باشد. هرج‌ومرج خطرناک است، بنابراین، همه جریان‌ها باید تابع قانون باشند.

https://asemandaily.ir/post/11147

ش.د9604238

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات