(روزنامه مردم سالاري - 1396/10/20 – شماره 4507 – صفحه 7)
* شما در صحبتهای پیشین خود گفته بودید آخرین وصیت نامه آیتالله هاشمی در سال 79 نوشته شده و بعد از آن پیگیری خانواده برای پیداکردن وصیتنامه دوم بی نتیجه مانده است. از کجا میدانید وصیتنامه دومیوجود دارد؟
** درباره وصیتنامه آقایهاشمیبه حد کافی فرزندان ایشان حرف زده اند و تا جایی که من میدانم دیگر وصیتنامه جدیدی پیدا نشده است. یک نکته این است که اگر پیدا شود خانواده بلافاصله اطلاعرسانی میکنند. نکته دوم این است که ایشان را در حال نوشتن وصیتنامه دیده اند؛ حتی میگویند همسر ایشان نیز تحت تاثیر این اتفاق وصیت نامه نوشته اند. اما اینکه در دستبرد این وصیت نامه به سرقت رفته را نمیدانم و یا جایی (وصیت نامه) را گذاشته که خانواده نتوانسته اند پیدا کنند که این احتمال آخر را کمتر میدهم. به نظر من، باید از اینکه وصیت نامه آخر آیتالله هاشمی پیدا شود، مایوس شد.
* همان گونه که میدانیم خاطرات آقایهاشمی، بخش مهمیاز سیر تاریخ انقلاب را روایت میکند و شما هم گفته بودید تا آخرین روزها توسط ایشان این خاطرات نوشته میشد. سوالم این است که چه میزان ملاحظات شامل این خاطرات شده و آیا خاطرات دیگری هم وجود دارد؟
** خاطرات آقایهاشمیدو دسته اند. یک خاطره روزانه است که به اختصار مینوشتند. سررسیدها توسط آقا محسن (فرزند آیتالله هاشمی ) تهیه میشد که در حد دو، سه صفحه خاطرات مینوشتند. گاهی هم بخاطر سفر و ماموریتها به تاخیر میافتاد که البته به ندرت این اتفاق رخ میداد.
خاطرات طبقه بندی شده خود را در دفتر دیگری مینوشتند و به کسی هم اطلاع نمیدادند. البته این نوع خاطرات را بیشتر مسئولان رده بالای کشوری داشته اند؛ مثل خاطرات احمد آقا و خاطراتی که الان مقام معظم رهبری دارند. این خاطرات تا چند دهه قابل گفتن نیست، به دلایل مختلف، از جمله شئونات افراد و امکان سوء استفاده دشمنان. برخی از این خاطرات بسیار جالب است، خصوصا درباره وقایع سال 88 که به صورت خصوصی به ما میگفتند و اینها قابل نشر نیستند.
اما این خاطرات روزانه و عادی هم با ملاحظاتی منتشر میشوند. البته این ملاحظات خود ایشان بود و تشخیص میدادند برخی قسمتها منتشر نشود. خاطرات آیتالله هاشمی به دفتر مقام معظم رهبری و بعد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیفرستاده میشد. معمولا هم یکی، دو نفر از جمله بنده و آقای بشارتی، خاطرات را نگاه میکردیم و راجع به کلیت خاطرات پیشنهاداتی میدادیم.
* نسخه اولیه خاطرات را قبل از اعمال تغییرات توسط خود آقایهاشمی، میدیدید؟
** خیر، نسخه اولیه را پسرشان محسنهاشمیمیدیدند.
* امروز شاهد برخی از ناآرامیها در کشور هستیم، به نظر شما اگر آیتالله هاشمی زنده بود نظرش درباره وقایع اخیر چه بود؟
** آیتالله هاشمی شخصیت کم نظیری بودند که تقریبا همه دورانها را تجربه کرده اند. فقط ریاست قوه قضاییه به ایشان پیشنهاد شد اما به دلیل عواطف و اخلاق خاصی که داشتند، نپذیرفتند. آیتالله هاشمی حتی از کشتن دشمنان هم ابا داشتند. ایشان اعتقاد داشتند این مردم هستند که همه ارکان نظام را با شرکت در انتخابات تعیین میکنند. برای مثال درباره عدم حضور خانمها در مجلس میگفتند خود خانمها به خودشان رای نمیدهند. آقایهاشمیبه برخورد قانونی اعتقاد داشتند و معتقد بودند راهکارهای اعتراض در قانون پیشبینی شده است.÷اگر الان بودند مسائل پیش آمده را میتوانستند با تجربه غنی که داشتند، مدیریت کنند. این مشکل متاسفانه بیخودی دامنگیر دولت شده است.
* آیتالله هاشمی کتابی دارند با عنوان «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» که کمتر به آن پرداخته شده است. مسلما نوشتن این کتاب درباره امیرکبیر نشان از قرابتی است که آقایهاشمیبا امیرکبیر احساس میکردند. میخواستم بدانم تا چه حد مرحومهاشمیدر گفتگوهای شخصی به امیرکبیر ارجاع میدادند؟ تفاوتهاشمیو امیرکبیر چیست؟
** سوال خوبی است. امیرکبیر تنها سه سال فرصت داشت تا اهداف خود را پیگیری کند. ناصرالدین شاه در ایام عیاشی و جوانی بود و در 20 سالگی حکم قتل امیرکبیر را داد. اما آقایهاشمیزمان خوبی را در اختیار داشت. ایشان بیشتر از 25 سال در مدیریت کلان کشور حضور داشتند و ظرفیت بسیار گرانبهایی بود و آقایهاشمیتوانستند اهداف خود را پیگیری کنند؛ اگرچه خودشان به بنده گفتند برخی از اهداف شان با پایان دولت شان، پایان خواهد یافت.
برای مثال بیمه عمومیکه البته در دولت آقای روحانی در حال پیگیری است. راجع به امیرکبیر، آیتالله هاشمی بحث مستقیمینکردند اما در جلسه ای تاریخی که بنده اساتید و پژوهشگران تاریخ را جمع کرده بودند، استقبال ایشان برای ایراد سخنرانی و کتاب امیرکبیر را در دست شان دیدم و تعجب کردم. داستان از این قرار بود که آقایهاشمیروشی داشتند که مطلقا از روی متن سخنرانی نمیکردند. آن روز وقتی کتاب امیرکبیر را باز کردند و از روی آن خواندند من تعجب کردم. صحنه عجیبی بود که موقع خواندن متن کتاب چشمان ایشان پر از اشک شد. انگار کتاب مقتل سیدالشهدا (ع) را میخواندند.
* کدام قسمت کتاب را خواندند؟
** قسمتی از کتاب که امیرکبیر کسانی را فراخواند و تعلل کردند و قتی میرسند که او دیگر نیست. در اینجا بود که آیتالله بغض کردند و گفتند آدم نمیتواند جلوی اشک خود را بگیرد.
* سوالی داشتم درباره وقایع 88 که ایشان دیداری با جوانان در سال 91 داشتند و گفته بودند مشکل حصر حل میشود و ...
** سال 91 بنده آیتالله هاشمی را دیدم و درباره حصر حرف زده شد. حتی به ایشان گفتم شما بروید و این دوستان را ببینید. بهرحال اینها مدتها با شما کار کرده اند زیرا در حرف زدن با ایشان راحت بودم.
* واکنششان چه بود؟
** واکنش مثبتی داشتند. برای مثال یک روز سراسیمه به خانه ایشان رفتم و گفتم حال قلبی آقای موسوی خوب نیست، که به رهبری اطلاع داده بودند. بار دیگر در ایام عید سال 91 بود که داشتم به مسافرت میرفتم و از ایشان خواستم بعد از برگشت ان شاءلله خبر خوبی را درباره رفع حصر بشنویم. ایشان هم با لبخند گفتند حتما خبرهای خوبی خواهید شنید. همیشه تاکید داشتند قضیه باید تمام شود. یک بار هم در سال 92 آقای نهاوندیان، رییس دفتر وقت آقای روحانی، پیش آقایهاشمیآمدند و گفتند: به آقای روحانی بگویید این موضوع را پیگیری کنند. آرزوی ایشان بود که حصر تمام شود.
* آیتالله هاشمی نقش ویژه ای در رابطه بین نیروهای مختلف درون حاکمیت داشتند، خصوصا رابطه بین اصلاح طلبان و حاکمیت؛ آیا بعد از ایشان شخص میتواند این نقش را ایفا کند؟
** بله این ویژگی برجسته ایشان بود که گاهی هم که در جلسات قوا شرکت میکردند، میگفتیم آقایهاشمیبا موتور جوش خود آمد زیرا اختلافات را حل میکردند. به نظرم این جایگاه قابل انتقال به یک شخص نیست. این نقش در اندازههای فروتری به جریان اصلاحات و همچنین جریان اعتدالی محول شد. اگر آقای روحانی خوب عمل کنند میتوانند این وظیفه را برعهده بگیرند. البته بیت امام و یادگار امام هم میتواند تا حدودی این نقش را داشته باشد. در واقع این جایگاه که پیش از این برای آقایهاشمیبوده و به جریانهای دیگر منتقل میشود.
* فکر میکنید در نبود آیتالله هاشمی اصلاح طلبان میتوانند کاندیدای مستقلی داشته باشند؟
** من فکر میکنم جریان اصلاح طلب در مدار پیروزی حرکت میکند، خصوصا با محبوبیتی که رییس دولت اصلاحات دارد. اگر یک ورق از فساد در دولت اصلاحات داشتند رو میکردند اما چیزی نبود. جریان دلواپس، اصولگرا، حالا هر اسمیکه میخواهند برایش بگذارند با روی کار آوردن احمدی نژاد تاوان سختی را داد و تا مدتهای زیادی باید در حاشیه بماند. مردم تاثیر روی کار آمدن احمدی نژاد در زندگی خود را دیدند و دوباره آن شرایط تکرار نخواهند شد. دولت باید نجابت را کنار بگذارد و درباره دوره احمدی نژاد افشاگری کند.
* و نکته آخر؟
** آقایهاشمیهم مثل خیلی از شخصیتهای برجسته تاریخی، آمد و رفت؛ اما از اینجا به بعد است که حرف داریم. برخی از شخصیتهای تاریخی رفتند و رفتند. به قول یکی از بزرگان که میگفت ما انتظار نداریم در روز چهلم مان هم اتفاقی بیفتد. آقای هاشمی از آن دست شخصیتهای است که آمد، رفت و ماند. خاطرات آقایهاشمیاز حافظه ما پاک نشدنی است. با اینکه هنوز برخی تمایلی ندارند نام ایشان آن قدر برده شود؛ اما مردم خوب قدردانی میکنند. اگر امیر کبیر دارالفنون ساخت،هاشمیسدهایی را شکافت که کسی جرات آن را نداشت. انشاءلله که راه ایشان بسته نشود و ادامه پیدا کند.
http://newspaper.mardomsalari.ir/4507/page/7/30300
ش.د9604528