اکنون حدود دو دهه از حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا می گذرد. از همان ابتدا قصد آمریکا از این حضور، که تروریسم در افغانستان و سلاح هسته ای در عراق را بهانه خود ساخت، تضمین بقا و امنیت اسرائیل و تسلط بر منابع عظیم نفت از طریق بر هم زدن نقشه منطقه از قبل اجرای طرح خاور میانه بزرگ بود. اشغال افغانستان و عراق، جنگ های رژیم صهیونیستی علیه حماس، راه اندازی داعش و جنگ سوریه و جنگ یمن همه در راستای تحقق این اهداف بوده است. در نهایت هدف نهایی آمریکا تنگ تر کردن حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران و بستن راه های تنفس آن بود. اما اکنون رهاورد تلاش بیست ساله غرب نه تنها ناکامی و شکست فضاحت بار است، بلکه فضای حیاتی جمهوری اسلامی ایران بسیار گسترده تر شده و انقلاب اسلامی ایران با صهیونیسم همسایه شده است و آمریکا به هیچ یک از اهدافش در غرب آسیا دست نیافته است.
مهم ترین مانع تحقق رؤیای آمریکایی خاورمیانه جدید بدون شک ایران بوده است. از آنجا که حذف ایران از طریق نظامی غیر ممکن است، طرح استحاله از درون و فروپاشی در دستور کار دشمن قرار گرفت. این طرح از طریق نفوذ فکری و جریانی و ایجاد توهم و اشتباه محاسباتی برای مردم و مسئولین و القای ناکارآمدی نظام و در نهایت شورش اجتماعی و تقابل مردم و حاکمیت دنبال می شود. دشمن در راستای این سیاست خثمانه به دنبال این است که این انگاره در ذهن مردم ایران ایجاد شود که جمهوری اسلامی ایران به دلیل سیاست خارجی ایدئولوژیک و ایجاد تنش و دخالت در منطقه و نیز عدم تعامل با دنیا به یک کشور منزوی تبدیل شده و از روند توسعه عقب مانده است. کارویژه جریان نفوذ در داخل نیز تقبیح پیشرفت های چهل ساله ایران، تطهیر رژیم پهلوی و تأیید رابطه با آمریکا است.
ابزار دیگر آمریکا برای فشار بر ایران، تحریم است. کارویژه تحریم نیز فشار شدید معیشتی بر مردم و برانگیختن آنها به شورش است. دشمن با در پیش گرفتن این سیاست، اکنون در حال سنجش آستانه تحمل ایرانیان است.
در این راستا قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمان های تروریستی را باید اقدامی از سر عجز و شکست و عصبانیت دانست. این مسئله نشان می دهد که ایالات متحده آمریکا در هر دو پروژه خاورمیانه جدید و فروپاشی ایران از سپاه شکست خورده است. سپاه پاسداران توانست ژئوپلتیک فرهنگی خاورمیانه را به نفع انقلاب اسلامی ایران تغییر دهد و ایدئولوژی مقاومت را تا جغرافیای مدیترانه گسترش دهد. در درون کشور نیز آمریکا نتوانست میان مردم و فرهنگ بسیجی و پاسداری فاصله ایجاد کند و پروژه تهاجم فرهنگی خود را عملاً شکست خورده می بیند. ضمن آنکه سپاه با هوشیاری تمام توانسته پروژه نفوذ را نیز تا حدود زیادی ناکام بگذارد. همچنین فعالیت های اقتصادی سپاه در کشور ضمن پوشش ضعف های مدیریتی دولت ها، تا حدود زیادی تحریم ها را نیز کم اثر کرده است.
در یک تحلیل منصفانه می توان گفت پروژه پیش روندگی و پیش برندگی انقلاب اسلامی ایران علی رغم وجود مشکلات و موانع بسیار، در طول چهل سال گذشته رسالت اصلی سپاه بوده که به خوبی از عهده آن برآمده و همین موفقیت موجب خشم و عصبانیت آمریکا قرار گرفته است.