اگر چه سازمان رزم داعش و حكومت متمركز آن نابود شده؛ اما اهدافی كه آمریكا را بر آن داشت تا این گروه را ایجاد كند به قوت خود باقی است؛ به همین دلیل واشنگتن برخی اعضای كاربلد داعش را چند سال در اردوگاه نگهداری کرد تا توان آنها بازیابی شده و با برنامههای جدید فعال شوند. احیای داعش چه منافعی برای آمریكا دارد؟ آمریكا چگونه میتواند از آنها استفاده كند؟ و در نهایت اینکه چگونه میتوان این ترفند غرب را خنثی كرد؟ آیا جنجال بر سر اعلام خبر مرگ البغدادی، که صد بار تاکنون کشته شده از ظهور مدل جدیدی از داعش با رویکردهای متفاوت حکایت دارد؟
الفـ منافع آمریکا از احیای داعش
یکـ حفظ کانونی برای فعالیت وهابیت؛ غرب به محلی برای نضج و تقویت مجدد داعش نیاز دارد که بیگمان بهترین منطقه همان شرق فرات در سوریه و استان الانبار عراق است تا از آن منطقه به سایر مناطق حتی ایران تسری یابند. حاشیه مرزهای عراق و سوریه به دلیل دور بودن از پایتختهای دو كشور میتواند به كانونی برای ترویج فرهنگ وهابیت تبدیل شود. عواملی مانند فرهنگ بدوی، بافت جمعیتی یکسان، دور بودن از دانش و فناوریهای روز و نبود زیرساخت صنعتی و تجارت كه جوانان را به كار و زندگی خوب نوید دهد، سبب شده تا مستعدترین سرزمین برای نضج گرفتن وهابیت و عضوگیری و احیای داعش باشد. مهمترین بخش فعالیت داعشیها، حضور آنها در بافت جمعیتی عراق، سوریه و لبنان خواهد بود تا از این طریق مسیر فعالیتهای اجتماعی این ملتها را به سمتی حرکت دهند که مورد نیاز آل سعود، آمریکا و رژیم صهیونیستی است. موج سواری بر تظاهرات مدنی و معیشتی مردم عراق و لبنان بارزترین نمونه این تغییر رویکرد داعش از لشکرکشی نظامی به فعالیتهای اجتماعی است.
دومـ تلاش برای استقرار نیافتن دولت سوریه بر جزیره؛ اولین حضور داعش در سه استان شرق فرات بود و از همین منطقه به منابع انرژی و درآمد دست یافت؛ اما ادامه فعالیت عناصر خفته این گروه میتواند عاملی باشد تا دمشق تسلطی به منابع نفت، گاز و حتی آب فرات نداشته باشد. این اقدام هم میتواند درآمدهای دولت را كاهش دهد و هم كشور سوریه را با بحران انرژی مواجه کند؛ در نتیجه به شدت به واردات از مسیر دریا وابسته خواهد بود که به راحتی میتوان آن را زیر فشار محاصره قرار داد. دقیقاً به همین دلیل است که پنتاگون متوجه اشتباه خود در فرار سریع از شرق فرات شد و بخشهایی از نیروهای خود را برای سلطه بر چاههای نفت به دیرالزور و حسکه بازگرداند. بهانه حضور آمریكا در شرق فرات فعالیت همین عناصر داعش بوده است؛ پس با همین دستاویز باز هم به حملات هوایی خود علیه اقتصاد سوریه و محور مقاومت ادامه خواهد داد.
سومـ ضربه به محور مواصلاتی تهران به لاذقیه؛آمریکا و رژیم صهیونیستی تا آنجا که میتوانستند با استفاده از حمله نظامی تا بمباران و... تلاش کردند مانع ایجاد یک گذرگاه ترانزیتی میان عراق و مناطق تحت حاکمیت دمشق شوند. تلاش برای ایجاد نیرویی از کرد و عرب به عنوان قسد در شرق دیرالزور و حتی بمبارانهای نیروهای مقاومت در منطقه ابوکمال در سال 1395 و استقرار در منطقه التنف سوریه در همین راستا بود که به نتیجه نرسید. با این حال، با عزم و اراده سه دولت برای ایجاد گذرگاه القائمـ ابوکمال، که میتواند ایران را به ساحل مدیترانه وصل کند، هر سه کشور از تنگنای سرزمینی که محاصره آنها را راحت میکرد، به خوبی نجات یافتند. در نتیجه بهترین گزینه برای حمله به این رهگذر ارتباطی ایران تا مدیترانه همان تروریستهای داعشی هستند؛ پس داعش میتواند یک هدف مهم آمریکا، آل سعود و ترکیه را تأمین کند.
چهارمـ نبود اتحاد اقتصادی میان ایران، عراق و سوریه؛ اگر مؤلفههای اول تا سوم یعنی امنیت و ثبات، حاکمیت دمشق بر شرق فرات و محورهای مواصلاتی میان دو كشور عراق و سوریه محقق شوند، امكان برقراری ارتباط اقتصادی مؤثر، متقن و پابرجا میان سه همسایه كه عضو محور مقاومت هستند و اشتراكات بسیاری با یكدیگر دارند امكانپذیر خواهد بود. با حفظ یكپارچگی سوریه و عراق میتوان به تقویت روابط نجات بخش اقتصادی و ایجاد پیوندهای محكم تجاری، صنعتی و... میان سه كشور فوق امیدوار بود؛ مسیری كه میتواند از دریای عمان تا شرق مدیترانه امتداد یابد. به بیان دیگر برای تشكیل نشدن یك بلوک قوی منطقهای، به نیرویی نیاز است كه بتواند سه مؤلفه اول را متزلزل کند و احیای داعش حتماً میتواند مانع اتحاد اقتصادی سه كشور محور مقاومت شود.
بـ رویکردهای غربیعربی برای استفاده از داعش
خطر ظهور مجدد داعش بسیار بیشتر از فعالیت تروریستی آنهاست. آنها میتوانند هر زمان كه نیاز باشد به سرزمینهای اصلی سوریه و عراق حركت کنند و خود را به عنوان مردم این كشورها جا زده و فعالیتهای اجتماعی مانند انتخابات و تظاهراتهای عادی را به سمتی كه میخواهند سوق دهند. حمایت اطلاعاتی آمریكا و انگلیس و دلارهای عربستان و امارات نقشههای هماهنگ و بودجه لازم را برای عناصر سازماندهی شده داعش تأمین میکند. کشتن «وسام العلیاوی» از رهبران حشد الشعبی عراق که سالها با داعش جنگیده بود به دست عناصری که در تظاهرات معیشتی مردم عراق رخنه کردهاند، از فعالیت سازماندهی شده این گروه با آمریکا و عربستان حکایت دارد.
برنامههای یكسانی در بیبیسی عربی با العربیه و الحره میتوان دید كه حضور اعضای داعش را به جای مردم منطقه نشان میدهد؛ برای نمونه آمریکا با دهها پایگاه هوایی و زمینی 16 سال است که عراق را اشغال کرده و آنکه از داعش حمایت مالی کرده عربستان است؛ پس چگونه عدهای ناگهان فریاد میزنند ایران، از عراق بیرون برو؟ حضور دواعش در شبکههای مجازی با تکرار و بازنشر تبلیغات رسانههای عربستانی برای گمراه كردن مردم عراق و شام از دیگر اقدامات خطرناک ولی بیشمار آنهاست. فرار آمریكا به محض حمله تركیه نشان میدهد كه آنها برای حمایت از كردها به سوریه نیامدند؛ چه آنكه از كردستان عراق هم در برابر داعش حمایت نكرده بودند.
در اصل واشنگتن سعی در نجات و بازتولید بدنه داعش داشته تا نیرویی شبه مردمی در مقابل نیروهای مقاومت در عراق و شام تشكیل دهد كه از نظر عقیدتی به وهابیت و البته پول عربستان متكی است. هدف از ایجاد داعش نابودی محور مقاومت بود و اکنون هم احیای اجتماعی داعش همان هدف را دنبال میکند.