تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۱  ، 
کد خبر : ۳۱۸۱۷۷

«جنگ علیه تروریسم» برای چه کسانی و چقدر سود دارد؟

از زمانی که جورج بوش در اکتبر 2001 «جنگ علیه تروریسم» را اعلام کرد، این شعار برای مالیات دهندگان آمریکایی تقریبا  7 تریلیون دلار و مرگ هزاران تن از آنان را در پی داشته است.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / شهناز سلطانی
«جنگ علیه تروریسم» برای چه کسانی و چقدر سود دارد؟به تازگی وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم متهم کرده است. این اتهام موضوع جدیدی نبوده و سال های گذشته نیز تکرار شده بود. از نظر آمریکایی ها هر حرکت و اقدامی که با منافع و سیاست های این کشور همخوان نباشد، تروریستی است. رژیم اسرائیل بیش از 70 سال است که سرزمین های فلسطینی را اشغال کرده و چنانچه فلسطینی ها از خود دفاع کنند، تروریست هستند! اما جالب ترین نکته در این نمایش سیاسی، پرونده تروریستی خود آمریکاست.
این واقعیت که ایالت متحده آمریکا، سابقه طولانی و ترسناک در حمایت از گروه های تروریستی دارد تنها کسانی را شگفت زده خواهد کرد که اخبار را از غول های رسانه ای غربی تماشا می کنند و تاریخ را نادیده می گیرند.
سازمان «سیا» برای اولین بار در طول دوره جنگ سرد به سراغ افراط گرایان مدعی اسلام رفت. درآن زمان امریکا جهان را در شرایط ساده ای می دید؛ در یک سو اتحاد جماهیر شوروی و ناسیونالیسم جهان سومی که امریکا آن را ابزار دست شوروی می دانست. در سوی دیگر ملل غربی و شبه نظامیان اسلامگرا که امریکا آنها را متحد خود علیه اتحادیه جماهیر شوروی می دانست.
ژنرال ویلیام اودم رییس اژانس امنیت ملی تحت رهبری دونالد ریگان اخیرا گفته است؛ با هر معیاری، امریکا مدت طولانی است که از تروریسم استفاده می کند. در سال های 1978 تا 79 سنا سعی می کرد قانونی را علیه تروریسم بین المللی تصویب کند؛ وکلا درباره هر نسخه ای که آنها نوشتند، اظهار داشتند شامل اقدامات آمریکا هم می شود.
در طول دهه 1970 سیا از اخوان المسلمین مصر به عنوان ابزاری هم برای خنثی کردن گسترش اتحادیه جماهیر شوروی و هم برای جلوگیری از گسترش ایدئولوژی مارکسیستی در بین توده های عرب استفاده کرد. آمریکا همچنین علنا از «سرکات اسلام» در برابر «سوکارنو» در اندونزی و از گروه تروریستی «جماعت اسلامی» در برابر «ذوالفقار علی بوتو» در پاکستان حمایت کرد.
در سال های اخیر نیز از القاعده حمایت کرد که از موارد قبلی مهم تر است. نباید فراموش کرد سیا اسامه بن لادن را پرورش و به سازمان آن یعنی القاعده پر و بال داد. رابین کوک وزیر خارجه پیشین انگلیس به مجلس عوام گفت که القاعده بدون تردید محصول اژانس های جاسوسی غربی است. کوک توضیح داد که القاعده در زبان عربی به اختصار به معنی «بانک اطلاعات» است. در اصل القاعده پایگاه داده های رایانه ای هزاران افراطگرای اسلامی بوده که با آموزش سیا و سرمایه گذاری عربستان سعودی برای مقابله با روسیه در افغانستان تعلیم دیده بودند.
روابط آمریکا با القاعده همیشه یک رابطه عشق-تنفر بوده است. نوع این رابطه بستگی به این دارد که آیا یک گروه تروریستی خاص مثل القاعده در یک منطقه خاص، منافع آمریکا را پیش می برد یا خیر، چنانچه در راستای اهداف آمریکا عمل کند از آن حمایت و پشتیبانی می کند و در غیر این صورت مورد حمله قرار می گیرد. تصمیم سازان سیاست خارجی آمریکا حتی وقتی ادعای مخالفت با افراط گرایی دارند، بشکل آگاهانه آنان را به عنوان اسلحه ای در دست سیاست خارجی این کشور، تحریک می کنند.
آخرین اسلحه سیاست خارجی آمریکا، داعش بود. برای درک این موضوع که چطور داعش به سرعت رشد کرد و گسترش یافت، باید به ریشه های حمایت امریکا از سازمان نگاه کرد. حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و اشغال این کشور، زمینه های شکل گیری گروه های افراطی سنی و ریشه زدن آنها را –مانند داعش- فراهم کرد.
آنچه «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) نامیده می شد، ابتدا نام دیگری داشت: القاعده در عراق. پس از سال 2010 ، این گروه دوباره تحرکان خود را افزایش داد و این بار عملیات خود را در مورد سوریه بکار بست.
این سومین نئوجنگ سردی بود که سازندگان سیاست خارجی امریکا تصمیم گرفتند افراطگرایان اسلامی را در آن مسلح کنند. بشار اسد رییس جمهور سوریه یک دوست و متحد مهم برای ایران و روسیه است؛ چیزی که خوشایند آمریکا نیست. بسیاری از شورشیان سوری که توسط آمریکا تجهیز شدند به داعش پیوستند و اسلحه آنها M16 آمریکایی است.
سیاست خاورمیانه ای واشنگتن در خاورمیانه حول محور نفت و رژیم اسراییل می چرخد. حمله به عراق بخشی از عطش آمریکا برای نفت را برطرف کرد. اما حملات هوایی مستمر در سوریه و تحریم های اقتصادی علیه ایران همگی در ارتباط با رژیم اسراییل است. هدف این است که دشمنان همسایه اسراییل یعنی گروه حماس در فلسطین و همین طور حزب الله لبنان، از دسترسی به حمایت های ایران و سوریه  محروم شوند.
داعش صرفا یک ابزار ترور نبود، بلکه وسیله ای بود برای سرنگونی دولت سوریه و فشار به ایران. آخرین باری که ایران به کشور دیگری حمله کرد، 280 سال پیش بود. اما امریکا از زمان استقلالش در سال 1776 درگیر بیش از 53 حمله نظامی و قشون کشی بوده است.
با وجود جنجال رسانه های غربی، آمریکا می داند که ایران تهدیدی برای صلح و امنیت نیست. یک گزارش اطلاعاتی که در سال 2012 منتشر شد و مورد تأیید شانزده آژانس اطلاعاتی ایالات متحده قرار گرفت، می گوید ایران برنامه تسلیحات هسته ای خود را در سال 2003 به پایان رساند.
امریکا از مترسک داعش به سه طریق استفاده می کند؛ برای حمله به دشمنان خود در خاورمیانه ، بهانه ای برای مداخله نظامی ایالات متحده در خارج از مرزهایش و در داخل برای ایجاد یک تهدید داخلی مصنوعی و توجیه گسترش بی سابقه نظارت غیرقانونی بر شهروندان خود. محرمانگی دولت و نظارت بر شهروندان آمریکایی به سرعت افزایش یافت. نظارت دولت بر مردم بیشتر شد و برعکس نظارت مردم بر دولت کاهش یافت. تهدید تروریسم بهانه ای شد برای توجیه نظارت و سرکوب تجمعات و اعتراضات مردم.
آنچه آمریکا «جنگ علیه تروریسم» می خواند در واقع چیزی نیست جز بهانه ای برای حفظ مجموعه نظامی بزرگ و خطرناک آمریکا. دو گروه قدرتمند در ساخت سیاست خارجی ایالات متحده نقش دارند؛ یکی لابی رژیم اسرائیل است که سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده را هدایت می کند و دیگری مجموعه نظامی-صنعتی امریکاست که از اقدامات گروه قبلی سود می برد.
از زمانی که جورج بوش در اکتبر 2001 «جنگ علیه تروریسم» را اعلام کرد، این شعار برای مالیات دهندگان آمریکایی تقریبا  7 تریلیون دلار و مرگ هزاران تن از آنان را در پی داشته است. اما این جنگ ها میلیاردها دلار برای سران صنعت نظامی واشنگتن منفعت داشته است. تحقیقاتی که 5 سال پیش انجام شده نشان می داد تا آن زمان 70 شرکت و فرد حقیقی آمریکایی از قبل فعالیت ها و قراردادهای نظامی در عراق و افغانستان 27 میلیارد دلار به جیب زده اند.
براساس این پژوهش 75 درصد از این شرکت های خصوصی کارمندان یا اعضای هیات مدیره ای داشتند که عضو فعال حزب جمهوری خواه یا دموکرات بوده اند یا بخشی از اعضای کنگره بودند یا در سطوح بالای نظامی فعالیت داشتند.
در سال 1997 در گزارش وزارت دفاع آمریكا آمده است: «داده ها نشانگر همبستگی شدید بین درگیری آمریكا در خارج از كشور و افزایش حملات تروریستی علیه آمریكا است.» حقیقت این است كه این تنها راهی است كه آمریكا می تواند «جنگ علیه تروریسم» را به نفع خود به پیش ببرد.
«جنگ علیه تروریسم» در صورتی واقعی است که آمریکا از دادن انگیزه و منابع به تروریست ها دست بکشد. تروریسم یک علامت و نشانه از سرطان حضور امپریالیستی آمریکا در غرب آسیاست. به عبارت دیگر جنگ آمریکا علیه تروریسم، خود تروریسم است. با این تفاوت که در مقیاسی بسیار بزرگ تر، با افرادی بیشتر و جنگ افزارهای مدرن تری همچون هواپیما و موشک انجام می شود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات