بیشک، دهه 60 را میتوان دههای خاص برای ایران دانست. پایان یک جنگ هشت ساله، آغاز دوران سازندگی، افزایش شدید جمعیت و... تداعیکننده دههای است که خیلیها آن را با جنگ و صدای مارش نظامی، با لباسهای خاکی رزمندگان و صدای آهنگران، سوت آژیر قرمز برای رفتن به پناهگاه، ترورهای کور از سوی منافقان و البته صفهای پرازدحام برای دریافت ارزاق عمومی و... میشناسند. نمادهایی که البته دیگر خبری از آنها نیست. جنگ سالهاست به پایان رسیده و تنها یادگار جنگ برای جوانان امروز خاطرات حاضران در میدان نبرد و آثار مصور و مکتوب و... موجود است. در همین راستا و برای ترسیم فضای اقتصادی سالهای دفاع مقدس در گزارشی برخی از آمارها و شرایط اقتصادی آن سالها را بررسی کردهایم. شکی نیست که سالهای جنگ در هر اقتصادی جزء سختترین دوران زندگی مردم آن جامعه به شمار میرود. اسناد به جای مانده از جنگهای بزرگ جهان حاکی از آن است که قحطی و ناامنی در کنار تورمهای شدید و افسارگسیخته تنها میراث مشترک کشورهای درگیر جنگ بوده است. اما با مروری در آمارهای ثبت شده از سالهای جنگ پی میبریم اگرچه جنگ و هزینههای آن سبب کاهش تولید، کاهش رفاه اجتماعی و درآمد سرانه مردم ایران شد؛ اما در مجموع وضعیت زندگی مردم به گونهای بود که کشور هرگز با مسائلی چون قحطی، ابرتورم یا حتی نبود کالاهای اساسی و... مواجه نشد. موضوعی که بر اساس اتفاقات رخ داده طی سالهای دفاع مقدس و با محاسبات روی کاغذ تا حدود زیادی عجیب و غیر عادی به نظر میرسید؛ مسئلهای که بیشک ریشههای آن را باید در نحوه و سبک زندگی مردم و مسئولان جستوجو کرد.
31 شهریور ماه 1359 در حالی که کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذشت؛ رژیم بعث عراق با تجاوز به خاک ایران تجاوز، جنگی هشت ساله را به ملت ایران تحمیل کرد. جنگی که از 31 شهریور ماه سال 1359 آغاز شد و تا قبول قطعنامه و حتی اندکی پس از آن در سال 1367 ادامه داشت. هشت سالی که بدون شک هزینههای فراوانی را بر پیکره کشوری که به تازگی طعم شیرین یک انقلاب را چشیده بود، تحمیل کرد. سالهایی سخت که کمتر روزی در آن بوی خون و باروت به مشام نمیرسید، سالهایی که تجربیات تلخ و شیرین فراوانی برای مردم ایران به همراه داشت. نگاهی به ساختارهای اقتصادی کشور در آن سالها نشان میدهد، در دوران دفاع مقدس، ایران توانست ضمن دفاع در مقابل تهاجم همهجانبه دشمن و با وجود همه کمبودها و تحریمهای همهجانبهای که نظام نوپای ایران را تهدید میکرد، اقتصاد و معیشت مردم را به شکل مناسبی اداره کند؛ به گونهای که در تمام طول مدت این هشت سال هرگز امنیت غذایی شهروندان ایرانی با تهدید مواجه نشد و اتفاقاتی چون قحطی و کاهش شدید ارزش پول ملی که عموماً فصل مشترک همه کشورهای درگیر جنگ فراگیر است، برای اقتصاد ایران رخ نداد. اگر چه اقتصاد ایران در طول این سالها به واسطه کاهش درآمدهای ارزی و ریالی دولت، کاهش تولید و فعالیتهای اقتصادی و با توجه به افزایش جمعیت با کاهش درآمد سرانه و در عین کاهش سطح رفاه عمومی مواجه بود، اما مدیریت نظام توزیع در ایران به گونهای بود که همه طبقات جامعه امکان دسترسی به حداقلهای لازم برای امرار معاش را داشته باشند؛ موضوعی که شاید بتوان آن را برگ برنده اقتصاد ایران در آن ایام دانست.
جالبی ماجرا اینجاست که در سالهای جنگ تحمیلی با وجود شدیدترین تحریمها در کنار هزینههای تحمیلی به کشور، کاهش عرضه محصولات به واسطه تمرکز کشور و دولت بر جبهههای جنگ، رشد منفی اقتصادی به دلیل بمبارانهای صورت گرفته پالایشگاه و نیروگاههای کشور در کنار نبود سرمایهگذاریهای جدید در بخش تولید به واسطه جنگ، بیشترین تورم رخ داده در این سالها مربوط به سال 1367 بوده که عددی حدود 28 درصد را نشان میدهد. این در حالی است که در سالهای بعد از پایان جنگ نرخ تورم در مقاطعی چون دهه 70، اوایل دهه 90 و سالهای اخیر اعدادی چون 49 درصد، 35 درصد و 41 درصد را تجربه کرده است؛ یعنی بعد از پایان جنگ تحمیلی کشور حداقل در سه مقطع شاهد تورمهایی بالاتر از بیشترین نرخ تورم در سالهای جنگ بوده است.
وضعیت درآمد یک شور
البته کشور در تمام مقطع هشت ساله دفاع مقدس از نظر اقتصادی وضعیت یکسانی را تجربه نکرد؛ بلکه دو عامل قیمت جهانی نفت و موفقیتها و پیروزیهای رزمندگان ایرانی در میدان نبرد تأثیرات مستقیمی بر وضعیت اقتصادی کشور داشت. برای نمونه، پس از آزادی خرمشهر، اعتبار ایران به منزله کشوری با ثبات که اگر چه مورد تهاجم و حمله دشمن قرار گرفته بود اما توانسته بود دست بالا را در میدان نبرد از آن خود کند، مورد پذیرش همه کشورهای منطقه و حتی جوامع بینالمللی قرار گرفته بود.
از سویی، طبیعتاً در دهه 60 به واسطه به روز نبودن قوانین مالیاتی و البته شرایط جنگی کشور درآمدهای ناشی از مالیات نمیتوانست سهم چندانی در اداره امور کشور داشته باشد. از سوی دیگر صادرات غیر نفتی ایران نیز ارقام بسیار ناچیزی بود. بنابراین اقتصاد کشور عملاً از طریق درآمدهای نفتی اداره میشد.
تراز حساب بازرگانی کشور طی دهه 1360 با نوسانات زیادی همراه بوده است. در سال 1360، صادرات نفتی کشور 10/6 میلیارد دلار و صادرات غیرنفتی 340 میلیون بود. طی این سال، در مجموع 15/5 میلیارد دلار کالا به کشور وارد شد. صادرات نفتی در سال 1361 به بیش از 21 میلیارد دلار رسید، ضمن اینکه واردات ما نیز با کاهش یک میلیارد دلاری به حدود 14/5 میلیارد دلار رسید. در واقع، سال 1361 را میتوان بهترین سال درآمدی برای اقتصاد ایران در سالهای جنگ دانست.
در سال 1362، صادرات نفتی و غیرنفتی کشور نسبت به سال قبل هیچ تغییری نداشت و رقمی حدود 21/4 میلیارد دلار را ثبت کرد، اما واردات ما به رقم بیسابقه 20/6 میلیارد دلار رسید که این میزان واردات تا پایان جنگ به عنوان بیشترین میزان واردات کالا به کشور طی این سالها شناخته میشد. در سال 1363 با وجود اینکه صادرات نفت بیش از چهار میلیارد دلار کاهش یافته و به 17 میلیارد دلار رسیده بود؛ اما به دلیل کاهش شش میلیارد دلاری واردات، وضعیت تراز بازرگانی کشور اندکی بهبود یافت. در سال 1364، درآمدهای نفتی سه میلیارد دلار نسبت به سال قبل کاهش یافته و به عدد 14 میلیارد دلار رسید. واردات در این سال رقم 13/7 میلیارد دلار را ثبت کرد. سال 1365 را میتوان سال کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران دانست که در آن عایدی ایران از درآمدهای نفتی تنها 6 میلیارد دلار بود. در حالی که در آن سال حدود 12 میلیارد دلار واردات به کشور صورت گرفت. در این سال دولت با کسری بودجه شدیدی مواجه و مجبور به استقراض از بانک مرکزی شد. در سال 1366، درآمدهای نفتی با بهبود نسبت به سال گذشته به حدود 11 میلیارد دلار رسید. در این میان واردات نیز رشدی بیش از دو میلیارد دلاری داشت و به حدود 14 میلیارد دلار افزایش یافت. در سال آتشبس و پذیرش قطعنامه نیز صادرات نفتی ایران حدود 9/6 میلیارد دلار شد و واردات به عدد 10/6 میلیارد دلار رسید. البته طی سالهای 1366 و 1367 صادرات غیرنفتی ایران نیز رشد قابل توجهی داشته و به اعدادی حدود یک میلیارد دلار رسیده بود.
ضریب جینی
اگر چه اقتصاد ایران طی سالهای جنگ توانست در توزیع کالاهای اساسی مردم عملکرد مناسبی داشته باشد و عملاً پدیدههایی مانند فقر مطلق تا حدودی مهار شود؛ اما ضریب جینی به منزله شاخصی برای بررسی نابرابری موجود در جامعه شرایط مناسبی را تجربه نکرد که این موضوع با توجه به وضعیت خاص کشور مسئله عجیبی به شمار نمیرفت. به گونهای که در سالهای نخست دهه 60، شاخصهای نابرابری شامل ضریب جینی و نسبت هزینه دهک دهم (ثروتمندترین) به دهک اول (فقیرترین) افزایش یافت و بنابر تعبیر مرسوم، به سمت وضعیت نامطلوب حرکت کرد. ضریب جینی در سال 1359 مساوی 0/3984 بود و آماری از سال 1360 در دسترس نیست؛ اما رقم گزارششده برای سالهای 1361 و 1362 به ترتیب مساوی 0/441 و 0/454 است. این شاخص در سالهای 1363 و 1364 کاهش یافت و به ترتیب به 0/4043 و 0/391 رسید؛ اما در سال 1365، این روند متوقف شد و ضریب جینی به 0/394 افزایش پیدا کرد. در سالهای 1366 تا 1368 این افزایش به صورت مستمر ولی با رشدی تقریباً ناچیز و شاید قابل چشمپوشی ادامه داشت. ارقام گزارششده برای سه سال دوره یادشده به ترتیب 0/4038، 0/4043 و 0/4092 است. در سال 1369 این شاخص کمی کاهش یافت و به 0/3969 رسید.
همانطور که انتظار میرود، نسبت هزینه دهک بالا به پایین نوساناتی مشابه ضریب جینی را تجربه کرده است؛ اگرچه این اتفاق با ابعادی متفاوت رخ داده است. نسبت مذکور در سال 1359 مساوی 17/9 بوده و در سال 1361 به 22/2 رسیده است. در سال 1362 این نسبت به 25/5 افزایش پیدا کرد و سپس در سال 1363 به 18/5 کاهش یافت. افت یادشده در سال 1364 هم ادامه داشت؛ اما در سال 1365 وارد روند افزایشی شد و به 17 رسید. در سالهای 1366 تا 1368، ارقام 17/4، 17/3 و 17/6 ثبت شدند. در سال 1369 رقم 15/9 برای این نسبت به ثبت رسید.
نرخ رشد جمعیت
رشد بالای جمعیت را میتوان یکی از مهمترین اتفاقات رخ داده در این دهه دانست؛ به گونهای که بعدها اصطلاحی تحت عنوان متولدان دهه 60 یا دهه شصتیها در ادبیات محاورهای کشور شکل گرفت. متولدان فروردین 1360 تا اسفندماه 1369 که بخش قابل توجه و بسیار مهمی از جمعیت دانشآموزان، دانشجویان، سربازان و نیروی کار کشور طی دهههای 70 تا 90 را تشکیل دادند. براساس گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت کشور از 33/7 میلیون نفر در سال 1355، به 49/4 میلیون نفر در سال 1365 و 60 میلیون نفر در سال 1375 رسید. ارقام مرکز آمار ایران نشان میدهد، میانگین سالانه رشد جمعیت طی سالهای 1355 تا 1370 مساوی 3/44 درصد و طی سالهای 1355 تا 1365 برابر با 3/91 درصد بوده است. برای درک بالا بودن این ارقام میتوان گفت، با رشد 3/5 درصدی، جمعیت کشور طی حدود 20 سال دو برابر میشود. بالاترین میزان رشد میانمدت جمعیت از سال 1335 تاکنون، در دوران مذکور رخ داده است. جالب اینکه ممکن است برخی گمان کنند عمده رشد جمعیت در نقاط روستایی و خارج از کلان شهرها بوده است؛ در حالی که بر اساس آمار رشد جمعیت در نقاط شهری به مراتب بالاتر از نقاط روستایی گزارش شده است. البته میتوان بخش عمدهای از این موضوع را به افزایش شهرنشینی و مهاجرت روستاییان به شهرها مرتبط دانست. بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران در سالهای 1355 تا 1365، رشد جمعیت در نقاط شهری 5/41 درصد و در نقاط روستایی 2/27 درصد بوده است. آمار بسیار جالب دیگر این است که با بررسی سالهای 1344 تا 1394، یعنی طی نیم قرن متوجه میشویم بیشترین میزان تولد در سال 1359(سال آغاز جنگ تحمیلی) ثبت شده است. در آن سال دو میلیون و 450 هزار نفر به دنیا آمدهاند.
پس از این سال، بیشترین رقمهای ولادت ثبتشده به سالهای دهه 1360 مربوط میشود. در سال 1360 دو میلیون و 421 هزار نفر در ایران به دنیا آمدند و مجموعاً طی سالهای 1360 تا 1369، بیش از 20 میلیون نفر متولد شدند. رشد جمعیت طی دهه 1360، در بسیاری از شاخصهای دیگر نیز نمایان بود. تراکم جمعیت کشور که در سال 1345 مساوی 15/8 نفر در کیلومتر مربع و در سال 1355 برابر با 20/6 نفر در کیلومتر مربع بود، با جهشی قابل توجه در سال 1365 به 30/3 نفر افزایش پیدا کرد. در سرشماری سال 1390، این رقم مساوی 46/1 نفر گزارش شده است.
از جمله اتفاقات مثبت در دهههای پس از جنگ که ریشههای آن را باید در رشد بالای جمعیت در دهه 1360 دانست، افزایش میزان باسوادی بود که بخشی از آن را میتوان ناشی از تحولات سیاسی و اجتماعی و شکلگیری نهضت سوادآموزی دانست. در حالی که در سرشماری سال 1355 کمتر از نصف جمعیت ششساله و بیشتر، یعنی 47/5 درصد ایرانیان باسواد بودند، طی سالهای 1365 و 1375 این رقم به ترتیب به 61/8 درصد و 74/1 درصد افزایش پیدا کرد