«نفوذ» از طریق ارائه الگوها و شاخصهای توسعه اقتصادی برای کشورهای جهان تاکنون سه دوره کلاسیک، مدرن و پستمدرن را طی کرده است. شاخصهای توسعه اقتصادی کلاسیک و مدرن به چهار مقطع تقسیم میشود.
مقطع اول از سال 1945 تا 1970 است که در این دوره، توسعه به مثابه رشد اقتصادی و معادل با آن در نظر گرفته میشد. مبنای شاخصهای توسعه، پارادایم نوسازی بود که رشد را فرآیندی خطی متصور میشد. نفوذ ساختاری در این دوره به گونهای بود که تبعیت از غرب برای پیشرفت را بیش از حد خوشبینانه کرده بود.
مقطع دوم بین سالهای 1970 تا 1980 است که در این دوره به ابعاد اجتماعی توسعه از منظر اقتصاد سیاسی توجه شد. شاخصهای توسعه اقتصادی در این زمان را پارادایم وابستگی و رهیافت نظام جهانی شکل میداد. در این رویکرد که متأثر از مکتب مارکسیستی است، تنها با خروج از نظام سرمایهداری جهانی و بازسازی اقتصاد و جامعه بر اساس نظام سوسیالیستی میتوان به توسعه واقعی دست یافت.۱ با وجود این، در این دوره نفوذ ساختاری به دو صورت در کشورهای جهان رخنه کرد. برخی از کشورها همچنان بر اساس رهیافت لیبرالیسم کلاسیک راه توسعه اقتصادی را همان مسیر غربی شدن میدانستند، برخی دیگر از کشورها با تأسی از بلوک شرق راه جدید توسعه را در دستور کار خود قرار دادند.
مقطع سوم به سالهای 1980 تا 1990 برمیگردد. در این دوره، الگوها و نظریههای لیبرالی و نئوکلاسیک ترویج و اشاعه میشود. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در این زمان برای تجویز شاخصهای توسعه نقشآفرین هستند. آنها کمکهای خود به کشورهای در حال توسعه را مشروط به پذیرش اصلاحات ساختاری، خصوصیسازی و آزادسازی تجارت و گذار به نظام بازار قرار دادند.
مقطع چهارم در دهه 1990 شکل گرفت. در این دوره مفهوم توسعه انسانی، جایگاه محوری در مباحث توسعه پیدا کرد. این دیدگاه از اوایل دهه 1990 از سوی سازمان ملل مطرح شده و شاخصهای آن در اولویتبندی کشورها به کار گرفته شده است. در این دوره مباحثی همچون توانمندسازی، همبستگی اجتماعی، مسائل حقوق بشر، دسترسی به بهداشت روانی و جسمانی مناسب، برخورداری از یک مقام حقوقی عادلانه، برابری جنسیتی و... در دستور کار قرار گرفت.۲ در همه مقاطع فوق در بیش از نیم قرن گذشته، شاخصهای توسعه به صورت جهانشمول بر مبنای لیبرالیسم غربی ترویج و تجویز شد و مورد توجه روشنفکران غربگرا قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب نیز این وضعیت را که برخی «مدل پیشرفت را صرفاً یک مدل غربی میدانند» مسئلهای غلط و خطرناک دانستهاند.۳
منابع در دفتر نشریه موجود است.