مسئله فلسطین مشکلی حداقل صد ساله است. این مشکل از زمان قیمومت دولت انگلیس بر این سرزمین شروع شده است. قیمومت انگلیس بخشی از یک طرح اروپایی برای سیطره بر مناطق اسلامی و جلوگیری از بازتولید قدرت اسلام و مسلمانان بود. تاریخ پایان قیمومت ۱۳۲۶ ش/۱۹۴۷ م بود و اروپاییها بنا داشتند در طول این مدت این سرزمین الهامبخش را از سیطره مسلمانان[...]
مسئله فلسطین مشکلی حداقل صد ساله است. این مشکل از زمان قیمومت دولت انگلیس بر این سرزمین شروع شده است. قیمومت انگلیس بخشی از یک طرح اروپایی برای سیطره بر مناطق اسلامی و جلوگیری از بازتولید قدرت اسلام و مسلمانان بود. تاریخ پایان قیمومت ۱۳۲۶ ش/۱۹۴۷ م بود و اروپاییها بنا داشتند در طول این مدت این سرزمین الهامبخش را از سیطره مسلمانان خارج کنند؛ از این رو از آغاز دوره قیمومت انگلیس، تبدیل این سرزمین به پایگاهی برای سیطره غرب بر مناطق اسلامی مد نظر قرار گرفت و بیانیه «آرتور بالفور» وزیر خارجه وقت انگلیس در سال ۱۲۹۶ ش/۱۹۱۷م بر این اساس صادر شد.
فاصله اعلامیه بالفور تا ایجاد دولت یهودی بر مبنای آن ۳۰ سال است که انگلیس این برهه را به فرآیندی برای تحقق نیت پلید اروپا تبدیل کرد. روند مهاجرت یهودیان به فلسطین که از سال ۱۲۸۴ ش/۱۹۰۵م شروع شده بود، شتاب گرفت و همزمان با آن پای گروههای مسلح یهودی، نظیر اشترن و هاگانا به این سرزمین باز شد. این گروهها با اقدامات تروریستی ترس زیادی را بر مسلمانان این سرزمین مقدس مستولی کردند تا به حضور یهودیان گسیل شده امنیت و اعتماد به نفس داده و از آنان در برابر مسلمانان و مسیحیان مخالف این روند محافظت کنند.
انگلیس چه بر اساس وظایف دوره قیمومت و چه بر اساس وعده مطرح شده در بیانیه بالفور وظیفه داشت جلوی تعدی یهودیان را به سرزمین اصلی فلسطین بگیرد؛ اما بر مبنای طرح محرمانه تبدیل این سرزمین به پایگاه غرب، چشم خود را بر جنایات علیه غیر یهودیان بست و اجازه داد موج عزیمت اشرار یهودی به فلسطین بیوقفه ادامه یابد. یک روز پیش از پایان دوره قیمومت انگلیس بر فلسطین، یهودیان تأسیس دولت خود در این سرزمین را اعلام کردند و از این رو اولین جنگ کشورهای عربی با اشغالگرانـ جنگ ۱۹۴۸ـ اتفاق افتاد و چندین ماه به درازا کشید. در اثنای این جنگ، سازمان تازه تأسیس شده متفقینـ موسوم به سازمان ملل متحدـ طی قطعنامه ۱۸۱ فلسطین را به سه بخش تقسیم کرد و ۵۷ درصد آن را به یهودیان داد؛ در حالی که مجموع جمعیت ساکن و مهاجر یهودی در آن زمان کمتر از یک سوم جمعیت حاضر در فلسطین بود.
با وجود این، در جریان پیمان ۱۳۷۲/ ۱۹۹۳ سهم مردم عرب از ۴۲ درصد سرزمین فلسطین به ۲۲ درصد تقلیل یافت. این در حالی بود که یهودیها از روزهای آغازین اجرای پیمان اسلو تهاجم به این بخش از سرزمین را شروع کرده و با شهرکسازی در کرانه باختری و قدس شرقی بیش از ۸۰۰ هزار جمعیت یهودی را به این محدوده گسیل کردند و عملاً با تفکیک کرانه باختری مانع شکلگیری دولت کوچک فلسطینی وعده داده شده در اسلو شدند.
طرح ایران برای حل مشکل
ایده جمهوری اسلامی برای احقاق حقوق فلسطینیان شامل دو بخش میشود و ناظر به حل دو مسئله اساسی فلسطینیان است؛ در فلسطین دو مشکل سیاسی و اجتماعی وجود دارد: مشکل سیاسی، اشغال پیدرپی این سرزمين به دست یهودیان و سلب حق حاکمیت است و مشکل اجتماعی، سلب حق تعیین سرنوشت از سوی مردم آن است.
بخش اول ایده جمهوری اسلامی، حق مقاومت مسلحانه فلسطینیهاست. ایران میداند سرزمینی که با سلاح یهودی و حمایت مسلحانه دول غربی از یهودیان به اشغال درآمده است، بدون مقاومت مسلحانه از درون و حمایت مسلحانه مسلمانان از فلسطینیها آزاد نمیشود؛ از این رو ایران با صراحت و پیوسته از مقاومت دلیرانه فلسطینیها و تسلیح آنان حمایت کرده است. این سیاست امروز بازدارندگی رژیم صهیونیستی در برابر فلسطینیها را تضعیف کرده است.
وجه دوم سیاست جمهوری اسلامی ایران، احقاق حق تعیین سرنوشت فلسطین است که از اوایل دهه ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۰م در قالب همهپرسی ارائه شده است.
ایران میداند حل مسئلهای که بیش از ۱۰۰ سال به درازا کشیده و با انواعی از مسائل گره خورده است، به آسانی قابل حل و فصل نیست و لذا باید برای آن از یکسو سازوکار لازم را فراهم کرد و از سوی دیگر یک بازه میانمدت را مد نظر قرار داد.
سازوکار احقاق حق تعیین سرنوشت ساکنان این سرزمین، اجرای بدون تبعیض همهپرسی تعیین نوع حکومت است؛ به گونهای که همه ساکنان و صاحبان غیر ساکنـ آوارگان فلسطینیـ را شامل شود؛ یعنی یهودیان فعلی، مسلمانان ساکن و آواره، مسیحیان، دروزها و... در همهپرسی تعیین نوع حکومت باید شرکت کنند و اختلافات درباره دهها مناقشه و مسئله از طریق حکومت منتخب حل شود.
طبیعی است که صهیونیستها و غربیها همانطور که در مقابل مقاومت فلسطینیها ایستادهاند، در برابر همهپرسی نیز خواهند ایستاد؛ ولی روند تحولات و قدرتیابی فزاینده فلسطینیها در نهایت یهودیان و غربیها را به پذیرش آن وادار خواهد کرد؛ همانطور که سفیدهای حاکم بر آفریقای جنوبی و اروپاییهای حامی آنان پس از سالها اشغال این کشور، به همهپرسی تن دادند و حکومت منتخب سر کار آمد. در ذیل حکومت فعلی آفریقای جنوبی، حقوق سفیدهای مهاجر اروپایی نیز در نظر گرفته شده است.
افق دو مسئله
افق مقاومت مسلحانه را میتوان با توجه به روند دو دهه اخیر به تماشا نشست. مقاومت داخلی در دوره جدید، یعنی دوره مقاومت اسلامی از انتفاضه اول در سال ۱۳۶۶، یعنی انتفاضه سنگ به انتفاضه هجوم مسلحانه تبدیل شده و روند تصاعدی پیدا کرده است. امروز رژیم در غزه و کرانه غربی با مقاومت مسلحانه شدید فلسطینیها مواجه است؛ به گونهای که ناچار به استفاده از بمبافکنها و حمله موشکی از جمله در کرانه شده است. ارتشی که علیه جنین، نابلس و طولکرم از جنگندهها استفاده میکند، در واقع اعتراف میکند که با وجود به کارگیری دو لشکر و دو تیپ ویژه بر این مناطق کنترل ندارد و از روند آن به شدت بیمناک است.
فلسطینیهای غزه طی دو سال گذشته از نیروی دفاعی و واکنشی به نیروی مهاجم تبدیل شدهاند. عملیات طوفانالاقصی یک گام بلند رو به جلو بود که به طرفهالعین هفت شهر و شهرک را برای چندین روز به تصرف درآورد و فلسطینیها طی حدود ۷۰ روز با رژیم به هماوردی تمامعیار نظامی رسیدند. طرح سیاسی مبتنی بر حق رأی امروز جای خود را در جهان باز کرده است. حمایت عمومی از حق فلسطینیان در مقابل رژیم صهیونیستی نشان میدهد، به مرور میتوان موانع همهپرسی را کنار زد.
مصاف جمعیت
بر اساس اعلام خود صهیونیستها، در سال ۲۰۲۲ جمعیت یهودی فلسطین ۷ میلیون و ۱۶۰ هزار نفر و جمعیت عرب به ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده است که با احتساب حدود شش میلیون آواره فلسطینی، جمعیت عربها بیش از ۱۳ میلیون نفر، یعنی نزدیک به دو برابر یهودیان است. این در حالی است که میزان رشد یهودیان ۷/۱ درصد و میزان رشد عربها طی ده سال اخیر ۲/۳ درصد، یعنی حدود دو برابر است.