صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۵۴۷۸۶
حجت‌الاسلام والمسلین شیرازی در گفت‌وگو با صبح صادق

مردم همیشه پای کارند مسئولان خود را شبیه حاج قاسم کنند

پایگاه بصیرت / حسن نوروزی/ گروه پرونده
سردار شهید حاج‌ قاسم سلیمانی، پس از شهادتش به یکی از شخصیت‌های داستانی و قهرمان کتاب‌ها تبدیل شده است. در مدتی که از شهادت سردار گذشته، کتاب‌های بسیاری حول محور زندگی و شخصیت ایشان منتشر شده است. آثاری که هر یک مخاطبانی خاص دارد و و از ابعاد گوناگونی حاج قاسم را به جامعه ایرانی و جهانی می‌شناساند. طبق اطلاعات به دست آمده تا کنون حدود 700 کتاب درباره حاج قاسم تولید شده است. با توجه به اهمیت این موضوع با «حجت‌الاسلام علی شیرازی» نویسنده کتاب‌های معروف «شاخص‌های مکتب سلیمانی» و «حاج قاسمی که من می‌شناختم» گفت‌وگو  کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم.
 
آیا کتاب‌هایی که تاکنون ناشرهای گوناگون چاپ و به بازار عرضه کرده‌اند، از جایگاه مطلوبی برخوردار هستند؟ به بیان دیگر آیا نویسندگان توانسته‌اند در شناسایی مقام حاج قاسم به نسل جدید اقدام شایسته‌ای انجام دهند؟
آنچه در قلم بردن بر نوشتن خاطرات و سیره زندگی افراد مهم است، نوآوری و خلاقیت است. اکتفا کردن به مطالب و سخنرانی‌های از پیش نوشته شده و جمع‌آوری آن نه تنها موجب دلزدگی مردم از مطالعه می‌شود؛ بلکه اطلاعات غلط و نادرستی را هم به مردم انتقال می‌دهد. بنده تا کنون شاید از 700 کتابی که برای حاج قاسم نوشته شده است، حداقل 100 تا 150 کتاب آن را دیده‌ام که برخی از آنان به همین جمع‌آوری بسنده کرده‌اند و جلوتر نرفته‌اند. برای نمونه، نویسنده مطلبی را از خاطرات سال 1370 شهید برداشته و به کتاب منتقل کرده است بی‌اینکه در پاورقی توضیحی درباره آن ارائه بدهد. از موارد دیگری که در آن خلاقیت و نوآوری کمرنگ است، مسئله نگارش و ویراستاری کتاب و همچنین مسئله طرح جلد آثار است. همانقدر که محتوای آثار در بازخورد مخاطب مهم و جاذب است، ویراستاری، نگارش و طرح جلد آثار هم مهم است. برای نمونه، حضرت آقا در زمینه کتاب «جشن حنابندان» گفتند: «این کتاب چند ماهی روی میز بنده بود اما به آن توجهی نمی‌کردم، ولی هنگامی که خواندم متوجه محتوای عمیق و روشن آن شدم.» این مطلب نشان می‌دهد، مسئله طراحی جلد هم در جذب مخاطب بسیار مهم است. حضرت آقا پس از مطالعه کتاب جشن حنابندان تقریظ مبسوطی را برای آن نوشتند. حال درباره نوشتن از حاج‌قاسم هم این نکات باید استفاده شود، کسانی که به نوشتن خاطرات و زندگی‌نامه یا حتی بخش‌های مدیریتی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی حاج قاسم دست می‌برند، باید به این اصول توجه کنند. 
 
آیا شما با توجه به سه اصل محتوای پرکشش و خواندنی، نگارش صحیح و طرح جلد جذاب که گفتید، اقدامی هم کرده‌اید؟
باید در این چهار سال لااقل هزار جلد کتاب درباره حاج قاسم نوشته می‌شد که به درستی شخصیت حاج قاسم را برای مردم ایران تبیین می‌کرد. شخصیت حاج قاسم بی‌نظیر است. اگر کشورهای دیگر، شخصیتی مانند حاج قاسم داشتند، مطمئناً کتاب‌ها و مستندهای بسیاری را درباره شخصیت آن می‌نوشتند و تهیه می‌کردند. برخی از کشورها که تنها چهار سال دوران جنگ را گذرانده‌اند، صدها هزار جلد کتاب قوی درباره آن روزها نوشته‌اند؛ کشورهایی که حتی رویکرد مذهبی هم نداشته‌اند. وقتی به اینها نگاه می‌کنیم، باید دست‌مان را بالا بگیریم و بگوییم که ما نه تنها برای حاج قاسم، بلکه برای تمامی شهدا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و شهدای انقلاب مانند شهید بهشتی، رجایی و مطهری  کاری نکرده‎‌ایم. در این زمینه ما گروهی متشکل از نویسندگان برتر دفاع مقدس، مانند مرتضی سرهنگی و مصطفی رحیمی و چند نفر دیگر را جمع کرده‌ایم که به زودی کتابی را منتشر کرده و ما را به این هدف نزدیک می‌کنند. ما دوست داشتیم این کتاب در چهارمین سالگرد حاج قاسم رونمایی شود، اما مدتی به تأخیر افتاد.
 
 در تبیین جایگاه حاج قاسم چه کسی یا کسانی باید اقدام کنند؟
در شناسایی مکتب حاج قاسم باید همه نظام ورود کند. نویسندگان حلقه بسیار کوچکی از مردم را می‌توانند آگاه کنند، اما اگر پای نهادهای فرهنگی، اجتماعی و نظامی مانند آموزش و پرورش، سازمان و دفتر تبلیغات اسلامی، نهادهای فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی و حتی نهادهای فرهنگی نیروهای مسلح به این مسئله ورود کنند، مطمئناً نتیجه بسیار گسترده‌تر و ملموس‌تر خواهد شد؛ اما متأسفانه این نقش بسیار کمرنگ است، برای نمونه در دانشگاه‌های ما چند کتابی که به درد دانشجو بخورد، بسیار کم است. از کتاب‌هایی که بنده دیده‌‎‌ام، دو کتاب از امتیاز خوبی برخوردار بوده‌اند؛ یکی برای دانشگاه امام صادق(ع) است و دیگری برای دانشگاه پیام نور. ما کتاب درباره مدیریت حاج قاسم، روحیه جهادی حاج قاسم و عشق حاج قاسم به مردم بسیار کم داریم؛ اینها مواردی است که باید بیشتر روی آنها کار شود.
 
در معرفی حاج قاسم به نسل جوان چه کتاب‌هایی جامعیت و جذابیت ایده‌آلی را داشته‌اند؟ شما از چه منظری آنها را مناسب برای نسل جوان می‌دانید؟
بهترین کتابی که تا کنون به دست مردم رسیده، کتاب «سرباز قاسم سلیمانی» نوشته «مصطفی رحیمی» است. کتاب «نامزد گلوله‌ها» نوشته «مرتضی سرهنگی» هم به همین اندازه مهم است. ویژگی اصلی این کتاب‌ها این است که نویسنده در عین اینکه به خواننده اطلاعات کاملی از سیره زندگی حاج قاسم می‌دهد، از بیان شیرین و جذابی هم برخوردار است. جذابیت قلم نویسنده در ارائه مطالب به قدری دلنشین است که در ذهن نویسنده ثبت می‌شود. حضرت آقا درباره کتاب «شرح اسم» نوشته «هدایت‌الله بهبودی» که زندگی رهبر معظم انقلاب را بیان می‌کند، می‌گوید، کاری که آقای بهبودی انجام دادند را من نمی‌توانستم انجام بدهم. جذابیت قلم به این اندازه برای یک کتاب حیاتی است. خاطره‌ دیگری در این باره در خاطر دارم، این است که وقتی کتاب «دا» زندگینامه و خاطرات سیده‌زهرا حسینی را که سیده‌اعظم حسینی نوشته، در زندان زنان مورد مسابقه قرار داده شد، یک خانمی که حکم اعدام برای وی آمده بود، اعلام کرد اگر این کتاب پیش از زندان به دست من می‌رسید و آن را می‌خواندم، هیچ گاه پایم به زندان کشیده نمی‌شد. من فکر می‌کردم تمام سختی‌ها و مشکلات دنیا برای من است؛ اما با خواندن این کتاب فهیدم سختی‌ها و مشکلات من در برابر این خانم بسیار ناچیز است.
 
آیا سالگردهایی که برای شهید حاج قاسم می‌گیریم در تبیین کامل حاج قاسم برای مردم کفایت می‌کند؟ 
سالگرد گرفتن جهاد تبیین نیست. این را بدانیم که مردم همیشه پای کارند و این مسئولان هستند که باید تدابیر حضرت آقا را اجرا کرده و خود را به آن مکتبی که حاج قاسم از امامین انقلاب گرفته است، نزدیک کنند. در این صورت است که مکتب حاج قاسم برای مردم شناخته می‌شود. نهاد فرهنگی و انقلابی چه میزان شبهات مردم را پاسخ داده‌اند؟ دستاوردهای انقلاب را به چه میزان برای مردم تبیین کرده‌اند؟ در پاسخ به این شبهات و تبیین دستاوردهای انقلاب است که ما خود را به حاج قاسم و رهبر معظم انقلاب نزدیک می‌کنیم. 
 
رابطه حاج قاسم با مردم و خانواده شهدا چطور بود؟
مردم همان‌هایی هستند که پشت حاج قاسم تا قتلگاه پیش می‌روند؛ چرا که حاج قاسم از جنس خود مردم است، سختی‌های آنها را می‌بیند و خودش هم مانند آنان در سختی زندگی می‌کند؛ به گونه‌ای که حاج قاسم ساده‌زیستی که در سال 1365 دیدم، با حاج قاسم 1398 یکی است. اینطور بگویم حاج قاسم نه تنها از جنس مردم، بلکه قدردان مردم هم هست و هر آنچه در خود پیدا می‌کند، آن را از برکت مردم می‌بیند. حاج قاسم در سال‌های پس از جنگ تحمیلی وقتی فرمانده لشکر ثارالله شده، نامه‌ای به مردم کرمان می‌نویسد و می‌گوید: «فرزندان شما مرا به این درجه رسانده‌اند.» حتی در همان سال‌ها نامه‌ای برای شهدای کرمان می‌نویسد و در آن نامه به همین نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: «از برکت شما شهداست که به درجه رسیده‌ام.» در مجلس ختم پدر یا مادر حاج قاسم بودم که حاج قاسم گفت: «من نود درصد این جمعیت را به اسم می‌شناسم.» شما فرض کنید در یک جمعیت 5 هزار نفری، نود درصد چه مقدار می‌شود! آیا ما با مردم منطقه و اهالی خودمان این میزان از صمیمیت را داریم؟ حاج قاسم فرزندان شهدا را از فرزندان خودش بیشتر دوست داشت. مسئله رسیدگی به خانواده شهدا و فرزندان آنان از اهم واجبات زندگی حاج قاسم بود و برای انجام آن از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. برخی می‌گفتند حاج قاسم نیاز نیست که به فلان فرد تلفن کنی که کار فلان فرزند شهید را حل کند. حاج قاسم می‌گفت برای مردم و برای فرزند شهید من آبروی خودم را می‌گذارم.
 
آیا توانسته‌ایم از شهادت حاج قاسم برای معرفی ایشان استفاده کنیم؟
خداوند متعال موقعیت‌های مناسبی را برای پیش‌برد انقلاب در اختیارمان می‌گذارد، اما استفاده نمی‌کنیم. حاج قاسم با شهادتش موقعیت بسیار مناسبی را برای تبلیغ و تبیین ما آماده کرده است. او در زمان حیاتش تبلیغ و تبیین را داشت و ما در زمان شهادتش وظیفه داریم تبلیغ و تبیین را ادامه دهیم. یک نکته مهم این است که در این تبلیغ و تبیین به فکر نان و نام نباشیم؛ بلکه به عکس نام و نان‌مان را برای شهدا خرج کنیم؛ همانطوری که برای خودمان بهترین لباس‌ها و خوراک‌ها و غیره را می‌خواهیم، برای ادای دین به شهدا همه اینها را خرج کنیم. عشق به امام حسین(ع) چه زمانی معنا پیدا می‌کند؟ آن زمانی که از جان و مال و فرزندان‌مان بگذریم؛ عشق به شهدا هم به همین صورت است.
 
ویژگی اصلی حاج قاسم در منطقه چه بود؟
فکر برنامه‌ریز تمام آن ‌چیزی بود که حاج قاسم به ملت‌ها اهدا می‌کرد. اگر لشکر فاطمیون، زینبیون و حشدالشعبی و گروه‌های بسیجی دیگر در کشورهای همسایه شکل می‌گیرد، به برکت فکر برنامه‌ریز حاج قاسم بود. حاج قاسم سلاح به کشوری نمی‌داد؛ بلکه نحوه ساخت موشک را به آنها می‌آموخت. ما هیچ کمک تسلیحاتی که نمی‌توانستیم به فلسطین و حماس داشته باشیم، بنابراین حاج قاسم نحوه ساخت موشک را با آن فکر برنامه‌ریز خودش اهدا کرد؛ در حزب‌الله و انصارالله هم همینطور بوده است. حاج قاسم در ایام جنگ تحمیلی نیز در زمینه ارتباط رزمندگان با علما بسیار حساس بود و پیشنهاد دیدار رزمندگان با علمای قم را در دوران دفاع مقدس داد. نکته آخر اینکه راز موفقیت حاج قاسم در تمامی نبردها «معنویت» بود. این را از همان دوران دفاع مقدس به همراه داشت. او در زمانی که منطقه قلاویزان دست دشمن افتاده بود، به فرمانده قرارگاه کربلای 1 پیشنهاد می‌دهد که ما به وسیله این دو گردان قلاویزان را آزاد می‌کنیم. شهید میثمی وقتی از او می‌پرسد: «چطور این کار را می‌کنید؟» می‌گوید: «به وسیله اشک‌ها و نمازشب‌های این دو گردان که بیش از گردان‌های دیگر است.» او با این تفکر می‌رود و قلاویزان را هم آزاد می‌کند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات