صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۵۵۹۹۹

قسم به آفتابی که احمد مصطفی است

مطالبی است که ذات قدوس حق در وصف او(خاتم‌النبیین) گفته، فقط به یک کلمه اکتفا می‌کنیم. یک سوره نازل کرده به اسم سوره‌ شمس، یک سوره نازل کرده به اسم سوره‌ ضحی و مهم این است که در یک سوره قسم خورده به خود آن خورشید و به ضحی و نوری که از او در عالم پخش شده. باز در یک سوره دیگر بالنسبه به نوری که از او منتشر شده، قسم مستقلی یاد کرده است. در این سوره فرموده است: «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا». منظومه دو منظومه است: یکی منظومه‌ مُلک، یکی منظومه‌ ملکوت. قرآن مجید، ظاهرش ناظر به مُلک است، باطنش ناظر به ملکوت است. «مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُت». اگر در این منظومه برای پرورش معادن، خورشید[را] آفریده، در آن منظومه هم برای پرورش معادن انسانیت... الناس معادن... «الناس معادن کمعادن الذهب والفضة»؛ مستخرج این معادن، شمس منظومه‌ ملکوت است. لذا حجت خدا فرمود: تأویل آیه این است، قَسم به آفتابی که احمد مصطفی است، اوست آفتاب منظومه ملکوت و ضُحای او دینی است که از او در عالم منتشر شده است. حالا خود او چه گوهری است، ضُحای او که باز در آن سوره دیگر فرموده: والضحی، آن ضُحی چه ضُحایی است، باید رجوع کرد به کلمات آن کسی که وجود تنزیلی او[یعنی امیرالمؤمنین(ع)] است... قسمتی از آن کلمات[او]‌ـ چون همان طوری که ابن ابی الحدید تا حدی که فهمیدـ دون کلام خالق است و فوق کلام مخلوق، لذا نمی‌شود ترجمه کرد، ترجمه قاصر است، متن روایت که اهل دقت این را درک کنند، آن هم نهج‌البلاغه، بیان این است: اصلا عقل بشریت مبهوت می‌شود. این است کلی منحصر به فرد. والمعلن الحق بالحق، دیگر ختم کلام، در حق است. حق و بالحق منتهی به اوست. این است ذهاب او. والمعلن الحق بالحق، فهو أمينک، او امین تو است. امین اگر امین خدا بود، دیگر کافی است؛ ولی نکته‌ مهم این است که باز ضمیمه کرده است. این کلام کیست؟ کلام کسی است که عقل مبهوت است در بلاغت و فصاحت و حکمت او؛ فهو أمينک المأمون. این مقدمه است. ذی المقدمه این است: وخازن‌ـ پیغمبر را بشناسید‌ـ وخازن علمک المخزون. دو علم دارد ذات قدوس او: یک علمی که تحمیل کرده به انبیاء، اولیاء؛ آن علم به صورت کتب سماوی آمده، اما غوغا اینجاست:‌ـ این است کسی که ثانی برای او قابل تصور نیست‌ـ آن خدایی که علم مخزون دارد، خزینه‌ آن علم، قلب خاتم‌النبیین(ص) است. وخازن علمک، اما نه علم مشهود، علم مخزون. ابراهیم این‌جا به زمین افتاده! از آدم تا عیسی سر به پایش نهاده! خزینه‌دار علم مخزون، اوست... اما در قرآن: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاک شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا»... مبدأ خلقت، نور عظمت خدا. کی خلق شده؟ تا عالم خلق شده چقدر فاصله بوده؟ «اول ما خلق» اوست، آن هم مبد‌أ خلقت این. بعد اهل بیت او از نور او. بعد بقیه‌ انوار از نور اهل بیت او. سیر مسئله این است. آنچه درکش برای ما قابل نیست، فقط گفتنش میسر است: هزار دهر... دهر چیست؟ عالَم، سه عالَم است: زمان، دهر، سرمد. هزار دهر فقط او بود و خدا؛ خدا بود و او، هزار دهر... بعد از هزار دهر، ارواح انبیاء را خلق کرد. از وقت خلقت ارواح انبیاء تا زمان خلقت آدم دو هزار سال فاصله است، نه به سالی که در این عالم است، سنین ربوبی! یک روزش عِندَ الرَّب پنجاه هزار است. به همچو سالی دو هزار سال قبل از خلقت آدم ارواح انبیاء را آفرید. بعد که ارواح انبیاء را آفرید، این آیه پیدا شد: «وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ» این است پیغمبر خاتم... .

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات