نقل است که وقتی در سال ۱۳۴۲ امام خمینی(ره) به سوی تبعیدگاه برده میشدند، یک مأمور ساواک از ایشان پرسید: «پس یاران شما کجا هستند؟» که امام خمینی(ره) در جوابش این جمله تاریخی را فرمودند: «یاران من در گهوارههای مادرانشان هستند.» به راستی امام خمینی(ره) درست میگفتند؛ یارانشان در آن زمان در گهواره بودند و ۱۵ سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۷ و پس از آن در هشت سال دفاع مقدس جوانان رشیدی برای حفاظت از امام خمینی(ره) و میراث گرانقدرش که همان انقلاب اسلامی بود، شهید شدند. جوانانی که از جانشان گذشتند تا نهضت امام خمینی(ره) وارد دهه پنجم عمر خود شود.
شاید کم نشنیده باشید که برخی از معاندان و نیروهای بیجیره و مواجب غربی در این روزها برای اینکه شعله جوشش انقلابی مردم را کمتر کنند، از هر حرف و حدیث بیپایه و اساسی بهره ببرند. برای نمونه، این افراد میکوشند القا کنند که این جوانانِ دست پرورده رژیم شاهنشاهی بودند که خرمشهر و دیگر مناطق اشغالی را از لوث وجود قوای متجاوز بعثی آزاد کردند. اینگونه تحلیلها صرفاً تولد و بزرگ شدن در دوران حکومت پهلوی را مبنای چنین ادعایی قرار میدهند، بدون توجه به این امر که اگر صرفاً تولد و بزرگ شدن در دوران شاهنشاهی را ملاک قرار دهیم، به همین منوال میتوانیم استدلال کنیم که جوانانی که شاه تربیت کرده بود، حکومت خود وی و رژیم شاهنشاهی را سرنگون کردند که در واقع به نوعی نقض غرض خودِ آنان محسوب شده و چنین ادعا و استدلالی را در کل از مبنای نظری ویران میکند. یا بهتر است به آنها بگوییم اگر جوانان و پیران این مرز و بوم ارادتی به خاندن پهلوی داشتند، پس چرا وقتی رضاخان دیکتاتور را تبعید میکردند یا وقتی پسر دیکتاتورش دمش را روی کولش گذاشت و فرار کرد، کسی حرفی نزد؟ خردهای نگرفت؟
شما وقتی یک نگاه کلی به اسامی فرماندهان شهید دوران دفاع مقدس (صیادشیرازی، باکری، خرازی، همت، زینالدین و...) و شرح زندگی و وصیتنامه شهیدان میکنید، این فرماندهان جوان و همچنین بیشتر رزمندگان دوران دفاع مقدس را میبینید که دوران نوجوانی و گاه جوانی خود را در دوره حکومت شاهنشاهی سپری کرده بودند، نه تنها هیچگونه سنخیتی با برنامههای فرهنگی و نظام آموزشی حکومت پهلوی از قبیل کاخ جوانان، جشن فرهنگ و هنر، عشرتکدهها و... نداشتند، بلکه در همان دوران پهلوی نیز در خط مقدم مبارزه با این جریان فکری غربگرا و دنیامحور بودند. این نوجوانان و جوانان با فاصله گرفتن از مراکز فرهنگی و آموزههای تربیتی حکومت پهلوی در مساجد، حسینیهها، هیئتهای مذهبی و تحت تأثیر و ارشاد روحانیون، کعبه آمال خود را در احکام و آموزههای دین مبین اسلام جستوجو میکردند. بسیاری از فاتحان خرمشهر به ویژه فرماندهان جوان دوران دفاع مقدس، به دلیل انزجار از نظام آموزشی و ارزشهای فرهنگی و تربیتی رژیم شاهنشاهی، با پیوستن به گروههای مبارز اسلامی، راه خود را از هر جهت به ویژه از منظر چارچوب فکری، عقیدتی، سبک زندگی و ارزشها، از حکومت وقت جدا کردند و با پیوستن به حلقههای روحانیت مبارز به نمایندگی از امام شهیدان خمینی کبیر(ره)، در جریان نهضت ضد شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، نقش بیبدیلی ایفا کردند.
نکته مهمی که در این میان نباید از آن غافل شد، رهبری متعالی امام خمینی(ره) بود که در مقام یک مرجع دینی و نیز رهبر سیاسی چه در دوران نهضت ضد شاهنشاهی و چه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در دوران دشوار و حساس جنگ، با دَم مسیحایی خود تحول عمیق روحی و معنوی در نوجوانان و جوانان ایرانی ایجاد کردند و با بیان و گفتار و کردار خود، رزمندگان را بسیج کرده و به آنها معنا و هویت بخشیده و یک چشمانداز الهامبخش به آنان عرضه کردند که موجب به تحرک واداشتن و آمادهسازی رزمندگان برای فداکاری به منظور دفاع از اهداف عالی اسلامی و ملی میشد.
تربیت جوانان مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی بوده و الحق میتوان آن را فتحالفتوح انقلاب اسلامی دانست. بی راه نیست که امام خامنهای در این باره میگویند: «امام بزرگوار ما در یک حادثه مهم جنگیـ که خیلی از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودیدـ در قضیه یکی از عملیات که پیروزیای به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامی دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامی، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزیای که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزی ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرایط دشواری که همه دنیا در مقابل ما با چهره دژم و سلاحِ آماده شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزی بزرگی را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامی اینهاست. پیشرفت واقعی این است که جوانهای ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ برای خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ برای کشور آیندهای را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند برای رسیدن به این آینده، تلاش کنند.»
خاطرات و دستنوشتههای رزمندگان و شهدا نشان میدهد، مبانی دین مبین اسلام، به ویژه آموزههای قیام عاشورا درونمایه اصلی فکری و ارزشهای محوری رزمندگان دوران دفاع مقدس را تشکیل میدهد. رزمندگان در دوران دفاع مقدس، با باور راسخ به این مبانی عقیدتی و الهام گرفتن از ارزشهای عاشورای حسینی، سختیهای راهِ جنگی نابرابر را به جان خریدند و از دین و خاک و کیان مملکت خویش دفاع کردند.
نظام آموزشی و تربیتی حکومت پهلوی که مبتنی بر مادیگرایی، لذتطلبی، عیش و عشرت و دنیامحوری بود، در تضاد کامل با پذیرش سختیهای جنگ و جهاد و مبارزه قرار داشت و فقط آموزههای دین اسلام و مکتب عاشورا میتوانست الهامبخش روحیه جهاد و شهادتطلبی در اذهان نوجوانان و جوانانی باشد که با حضور در مساجد، حسینیهها و هیئتهای دینی، این آموزهها را در خود درونی کرده بودند.
بررسی مختصر و نسبتسنجی کلی بین نظام آموزشی، فرهنگی و تربیتی حکومت شاهنشاهی با نظام عقیدتی و فکری رزمندگان ایرانی نشان میدهد، در دوران دفاع مقدس، رزمندگان ایرانی از اقوام و اقشار مختلف و حتی ادیان و مذاهب گوناگون با اعتقاد به آموزه محوری توحید و یکتاپرستی و زندگی اخروی، فریضه جهاد، شهادتطلبی و تأسی به حماسه عاشورا به دفاع از تمامیت ارضی و آزادسازی و حفظ سرزمینهای ایران و صیانت از حیثیت و شرافت و عزت ملی همت گماشتند. در این بین، نظام آموزشی و تربیتی حکومت شاهنشاهی به دلیل ویژگیهای خاص خود، از جمله دنیامحوری و لذتطلبی، به هیچ وجه از ظرفیت لازم برای الهامبخشی به افراد برای تحمل سختیهای مبارزه و بذل جان و پذیرش شهادت و جانبازی و اسارت، برخوردار نبود و در عین حال، پرورشیافتگان آن سیستم تربیتی با ترک وطن، سکوت، کنارهگیری و بیتوجهی به تجاوز بیگانه و در مواردی همانند یادداشتی که در شماره قبلی هفتهنامه با عنوان رژیم بعث پهلوی ارائه کردیم خدمت به دشمنِ خبیث و در نتیجه خیانت به کشور خود، کارنامه سیاهی در قبال تجاوز ارتش بعثی به وطن مادری دارند.
در این میان تنها آموزههای اسلام شیعی که نظام معنایی رزمندگان ایرانی را تشکیل میداد و با نور کلام امام خمینی(ره) بر قلبها نشسته بود، از این توان برخوردار بود که رزمندگان ایرانی را به پذیرش سختیهای جهاد و مبارزه و یک جنگِ دشوار و نابرابر آماده کند؛ به بیانی دیگر، الگوی نبرد عاشورایی که نوجوانان و جوانان ایرانی در مساجد، حسینیهها و هیئتهای مذهبی از روحانیون مبارز و مجاهد آموختند و به آن خو گرفتند، موجب شد رزمندگان ایرانی تحت تأثیر تحول روحی و معنوی که دَم مسیحایی امام خمینی(ره) در آنها پدید آورده بود، با شجاعت و بیباکی و بدون ترس از خطرها و آسیبها و بدون هراس از مرگ، قدم در میدانهای مهیب، دشوار، طاقتفرسا و مخاطرهآمیز نبرد بگذارند و ضمن آزادسازی خاک میهن از لوث وجود اشغالگران، عزتی ماندگار و شکوهی جاودان برای خود و میهن اسلامیشان کسب کنند.