در تاریخ دفاع مقدس، نقش «راوی» کمتر از «رزمنده» نیست؛ چرا که او مانع فراموشی حقیقت در غبار زمان میشود. در این گفتوگو، میزبان «محمود افقری» پیشکسوت سپاه استان اصفهان هستیم که در کنار مجاهدت در لباس سبز پاسداری در سنگر رسانه و ثبت خاطرات شهدا نیز فعالیت کرده است. او که با برنامههای ماندگاری، چون «قاف عشق» و «شبهای روشن»، صدای ایثارگران را از مرزهای جغرافیایی اصفهان به گوش جان تمام ایرانیان رسانده، اکنون از تجربه تبدیل امواج رادیویی به صفحات ماندگار کتاب میگوید. در این گفتوگو خواستهایم از قاب نگاه این خادم فرهنگ ایثار، ناگفتههای دفاع مقدس را بازخوانی کنیم.
جناب افقری در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید چطور شد که مسیر زندگی شما پس از ۳۰ سال خدمت، اینگونه با رسانه و ثبت خاطرات شهدا گره خورد؟
من محمود افقری، از پیشکسوتان سپاه استان اصفهان هستم؛ بیش از ۳۰ سال است که با صداوسیمای مرکز اصفهان ارتباط دارم و از گذشته تلاشم بر این بود که در برنامههای مذهبی، دفاع مقدس، معرفی شهدا و ثبت خاطرات آنها فعالیت کنم. این امر با همکاری دوستان در صداوسیما و فرماندهان و مسئولان محترم سپاه محقق شد و خوشبختانه نتایج خوبی به دست آمد.
درباره برنامههایی که در طول این مدت انجام دادهاید، توضیحی ارائه میدهید؟
درباره برنامههایی که برای ایثارگران اجرا شده، ما دو عنوان برنامه داشتیم؛ نخست برنامه «قاف عشق» که همزمان با کنگره ۲۳ هزار شهید استان اصفهان از سال ۱۳۷۵ آغاز شد و به مدت ۲۵ سال ادامه داشت. در این برنامه رادیویی، هر روز بدون وقفه یکی از شهدای استان را معرفی کردیم که در مجموع حدود ۸ هزار شهید معرفی شدند. برنامه دیگری که انجام شد با عنوان «شبهای روشن» بود که از سال ۱۳۹۵ در رادیو آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. انتخاب این نام به این علت است که شب زمان راز و نیاز و مناجات رزمندگان بود و از بُعد نظامی نیز عمده عملیاتهای موفق ما در دل شب انجام میشد.
رهبر معظم انقلاب همواره بر روایت دست اول رزمندگان برای جلوگیری از تحریف تاریخ تأکید دارند. شما در برنامههایتان چگونه به این «موضوعمحوری» رسیدید؟
رهبر معظم انقلاب فرمودهاند که رزمندگان باید خودشان خاطراتشان را بیان کنند تا در آینده تحریفی صورت نگیرد. بنابراین، با استقبال مدیران صداوسیما، از سال ۱۳۹۵ هر هفته یک شب را به گفتوگوی ۴۵ تا ۵۰ دقیقهای با رزمندگان اختصاص دادیم. این برنامه عمدتاً «تکنفره» و «موضوعمحور» است؛ به این معنا که بهجای مرور کلی سالهای جنگ، روی یک موضوع یا عملیات خاص تمرکز میکنیم. برای نمونه، در سالگرد عملیات کربلای ۵، با رزمندگان حاضر در آن عملیات گفتوگو میکنیم.
نکتهای که لازم است درباره این برنامه گفت، این است که وقتی روایتها را تکمیل میکنیم، داستانهای بسیار زیبایی خلق میشود. ما به تازگی همین هفته گذشته، از دو خانم به نامهای زهره و زهرا فقیرا دعوت کرده بودیم. پدربزرگ ایشان، «استاد فقیرای اصفهانی»، از شاعران معروف استان اصفهان هستند که خیابانی نیز به نام ایشان ثبت شده است. با این دو خانم که دخترخاله هستند، صحبت میکردم؛ آنها در سال ۱۳۶۰ و در ۱۶ سالگی، برای امدادرسانی عازم بوکان کردستان شده بودند. آن زمان، دورانی بود که حتی یک ماه هم از رهایی منطقه از دست ضدانقلاب نمیگذشت. ایشان میگفتند بچههای سپاه مدام هشدار میدادند که «مواظب باشید؛ اگر شما را گروگان بگیرند، ما ناچار میشویم برای آزادسازیتان ۱۰ تا ۱۵ نفر از نیروهای بسیجی و پاسدار را تحویل آنها بدهیم.»
به همین دلیل این دو خانم خودشان درخواست نارنجک کرده بودند تا در مأموریتها یا حتی تردد در سطح شهر مسلح باشند. میگفتند: «نارنجک همراه داشتیم تا اگر خدایی نکرده ضدانقلاب به ما حمله کرد و قصد گروگانگیری داشت، خودمان را منفجر کنیم؛ هم برای اینکه به عنوان یک زن آسیب نبینیم و هم اینکه باری بر دوش سپاه نشویم تا بخواهند نیروهای مؤمن را برای آزادی ما معامله کنند.»
من به آنها گفتم: «به نظر من پدر و مادر شما از خودتان ایثارگرتر بودند که اجازه دادند در آن سن بروید.» مادرشان تعریف میکرد که در اصفهان، شبها از دلتنگی گریه میکرد و گاهی به دلیل طعنه و کنایه برخی که میگفتند «چرا دخترانت را فرستادی»، در حیاط خانه اشک میریخت؛ اما با این حال ایستادگی کردند و خاطراتشان ماندگار شد.
شاید تصور شود مخاطب یک برنامه رادیویی استانی، محدود به همان جغرافیاست؛ اما گویا «شبهای روشن» مرزهای اصفهان را درنوردیده است. چه رازی در این خاطرات نهفته است که شنوندگان را از سراسر ایران پای رادیو اصفهان میکشاند؟
استقبال از این برنامه فراتر از تصور من بود. نهتنها مردم، بلکه خود بچههای جنگ هم استقبال کرده و افراد واجد شرایط را معرفی کردند؛ به گونهای که اکنون فهرست نوبتی، شامل ۳۰۰ نفر از رزمندگان را دارم تا خاطراتشان را ضبط کنیم. نکته جالب اینجاست که مخاطبان ما فقط به استان اصفهان محدود نیستند. ما در خلال برنامه مسابقهای داریم که جوایز آن را کانون پیشکسوتان سپاه (یا ارتش و جهاد، بسته به مهمان برنامه) تأمین میکند. وقتی پاسخها را بررسی میکنیم، میبینیم که از سراسر کشور شرکتکننده داریم. طبق پیگیریهای من، بیش از ۷۰ درصد برندگان از شنوندگان مستمر رادیو هستند که میگویند جذابیت خاطرات رزمندگان اصفهان آنها را به شنیدن برنامه ترغیب کرده است.
ماجرای این ۹ جلد کتاب که هر سال با عنوانی حماسی رونمایی میشوند، چیست و چگونه توانستید ۴۵۰۰ صفحه خاطره را از دل امواج رادیویی استخراج کنید؟
من خودم از سال ۱۳۹۲ بازنشسته شدهام، اما هرگز کار را ترک نکردهام. در این برنامه افزون بر آقایان، به نقش خانمها نیز توجه میشود و گاهی پخش یک خاطره باعث میشود افراد دیگری تماس بگیرند و اطلاعات آن خاطره یا واقعه را تکمیل کنند. نکته جالبتر اینکه طی ۹ سال پیگیری و با هماهنگی شهرداری اصفهان و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، این خاطرات هر سال در قالب یک جلد کتاب تدوین شد. عناوینی مثل «خروش حماسه» در این مجموعه به چشم میخورد که در مجموع شامل ۹ جلد و حدود ۴۵۰۰ صفحه است. آیین رونمایی از این کتابها مهرماه امسال با حضور راویان و مسئولان استان، به صورت زنده از صدا و سیمای مرکز اصفهان پخش شد. واقعاً کار ارزشمندی بود و امیدوارم توفیق ادامه آن را داشته باشیم. عنوان کتابهایی که در این ۹ سال از دل این گفتوگوها و برنامهها استخراج شده و به دست عموم مردم رسیده، از این قرار است: سال ۱۳۹۵ خروش حماسه، سال ۱۳۹۶ آسمان قدرت، سال ۱۳۹۷ معجزه امید، سال ۱۳۹۸ انفجار اراده، سال ۱۳۹۹ غرور قلم، سال ۱۴۰۰ نامههای زنده، سال ۱۴۰۱ کمین در دل، سال ۱۴۰۲ آن سوی حیات و سال ۱۴۰۳ یک قدم تا عرش.
چه پیشنهادی برای همسنگران قدیمی خود دارید که شاید امروز خانهنشین شده باشند و انتظارتان از مدیران استانی برای تکثیر این الگو چیست؟
من به عنوان یک بازنشسته کوچک، پیشنهادی به مدیران محترم سپاه در استانها دارم و آن، اینکه مراکز استانی میتوانند با الگوبرداری از همکاری صمیمانه صدا و سیمای مرکز اصفهان، خاطرات رزمندگان را جمعآوری و پخش کنند. حتی در اصفهان به این نتیجه رسیدند که برنامه را بازپخش کنند تا مخاطبان بیشتری بهرهمند شوند. خواهش من این است که برنامههایی مشابه «شبهای روشن» که خاطرات دفاع مقدس را مرور میکند، در تمام استانها تولید شود. همچنین به پیشکسوتان عزیز پیشنهاد میکنم که حتی اگر توانایی نوشتن ندارند، خاطراتشان را با ضبط گوشی ثبت کنند. قطعاً کسانی هستند که این گفتهها را پیادهسازی، بازسازی و منتشر کنند. شک نکنید که آیندگان به تکتک خطوط این خاطرات نیاز خواهند داشت؛ پس امروز اقدام کنیم تا بعداً پشیمان نشویم. هدف اصلی ما این است که برای بازنشستگانی که خانهنشین شدهاند و فعالیتی ندارند، دریچهای باز کنیم تا بدانند میتوانند همچنان اثرگذار باشند. ما به سراغشان میرویم و فعالیتهایشان را به تصویر میکشیم.
من پیش از ورود تخصصی به این حوزه، از سال اول بازنشستگی تا سال ۱۳۹۵، با حوزه هنری استان اصفهان همکاری داشتم و با جوانان گفتوگو میکردم که ثمره آن چندین جلد کتاب شد. سال گذشته نیز به شبکه خبر دعوت شدم. همچنین در نشر آثار دفاع مقدس سپاه تهران، مصاحبههای دو جلد از کتابهای ایشان را انجام دادم. معتقدم نباید خانهنشین شد. لطف خدا بوده و الحمدلله از این بابت سربلندیم. من مصاحبههای کتابهای گوناگونی را انجام دادهام که به دلیل تخصصی که در این حوزه داشتم، بحمدالله به نتیجه رسیدند.
جالب است که شما نهتنها در رادیو و نشر کتاب، بلکه در فضای مجازی هم پیشتاز هستید. کانال «قاف عشق» چطور توانسته رتبه اول استان را کسب کند؟ مدیریت تنهای این مسیر برای شما دشوار نیست؟
کانال «قاف عشق» با موضوع دفاع مقدس فعالیت میکند و دو سال پیاپی است که این کانال در سطح استان اصفهان رتبه اول را کسب کرده است. با وجود اینکه تمام کارهای کانال را به تنهایی انجام میدهم و روزانه یک تا دو ساعت برای آن وقت میگذارم، در میان انبوه کانالهای مشابه، موفق به کسب این مقام شدهایم. هر روز تقویم را بررسی میکنم و متناسب با مناسبتهای دفاع مقدس، محتوا تولید میکنم.
در پایان، تولید برنامهای با این تداوم و کیفیت قطعاً حاصل یک کار تیمی صمیمانه است. نقش همراهان شما در صداوسیما و تیم تولید، در شکلگیری این جریان فرهنگی چقدر تعیینکننده بوده است؟
در پایان جا دارد از صدا و سیمای اصفهان که در تمامی این سالها ما را همراهی و حمایت کردهاند، تشکر کنم و همچنین از تهیه کننده این برنامه آقای «رسول جوادی» هم یاد کنم. ایشان که برادر شهید و از نیروهای آموزش و پرورش هستند، با سعهصدر و آرامش بسیار وقت میگذارند، تپقهای راویان را اصلاح میکنند و برنامهای باکیفیت آماده میکنند که در شبکههای گوناگون انعکاس مییابد.