
انقلاب اسلامی آغاز دگرگونی بنیادین و اساسی در اصول و ارزشهای حاکم بر جامعه بود که ریشه در گذشتههای بسیار دور داشت. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابهای دیگر که نگاهی تکبعدی به نیازهای انسان داشتند، هدف اصلی خود را تامین سعادت مادی و معنوی انسان اعلام کرد. از این رو، رسیدن به جامعهای عادلانه و اجرای قسط و عدل اسلامی یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی معرفی شد. در پناه چنین هدفی بود که شعارهای اصیل انقلاب؛ استقلال، آزادی و استقرار حکومت اسلامی معنا و مفهوم پیدا میکرد. از طرفی انقلاب اسلامی یک انقلاب مادی با روشهای مارکسیستی و لیبرالیستی نبود که بتوان با تئوریهای موجود آن را ارزیابی، تفسیر و تحلیل کرد.
بنابراین رویکردهای روبنایی و زیربنایی ناشی از تئوریهای مارکسیستی برای اقتصاد و دیگر مسائل جامعه اسلامی نمیتوانست مبنا قرار گیرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی که از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است، اقتصاد را وسیلهای برای رسیدن به اهداف متعالی انسانی و الهی میداند.
در مکاتب مادیگرایانه، اقتصاد خود هدف است و به این دلیل در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب، فساد و تباهی میشود؛ ولی در مکتب رهاییبخش و انسانساز اسلام، اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه اصول به هدف نمیتوان داشت.
با این دیدگاه برنامه اقتصاد اسلامی فراهم کردن بستری مناسب برای بروز خلاقیتهای متفاوت انسانی است و به این دلیل تامین امکانات مساوی، متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری برای استمرار حرکت تکاملی او به عهده حکومت اسلامی است.
قانون اساسی با مطرح کردن اقتصاد وسیله است نه هدف، رویکرد دینی خود را که تفاوتی بنیادین با نگاه مکاتب مادی دارد بیان میکند. در جریان انقلاب اسلامی، شعار عدالت، آرمان و استقرار عدالت در جامعه مطرح بود و اقتصاد هم وسیلهای برای تحقق این آرمان به شمار میرفت. الگوی حکومتی مطرح شده از سوی این انقلاب، اساس نظامی را پیریزی کرد که در پرتو قسط و عدل، تضمینکننده سعادت مالی و معنوی انسان است.
عدالت آرمانی بشری است که از شروع حیات وی و تشکیل جامعه، همزاد و همراه اجتماع انسانی بوده است. در این خصوص تلاش انسانها نیز معطوف به استقرار عدالت در روابط خود و در سطح جامعه شده است. هسته اصلی هدایت الهی در قالب وحی و تعالیم پیامبران که فلسفه بعثت آنان و فرو فرستادن کتابهای آسمانی نیز به شمار میرود، عدالت است: هر چند در تعریف و چیستی عدالت آراء و دیدگاههای فراوانی وجود دارد که در جای خود درست است و برداشتی از حقیقت عدالت ارائه میدهد،اما در ادبیات و فرهنگ لغات، عدل به معنای قرار دادن هر چیز در جای خودش و در مقابل، ظلم به معنای قرار دادن هر چیز در غیر جایگاهش آمده است.
از نظر اسلام همه انسانها دارای خلقت واحدند، از این روست که در اسلام هیچ فرد یا قومی بر خود و قوم دیگر امتیاز و برتری خاصی ندارد و تنها تقواست که ملاک امتیازگذاری انسانها نزد خداوند است.
این نکته به آن دلیل مهم است که وجود برخی امتیازات برای برخی از افراد و گروهها با وجود فاصلههای طبقاتی، باعث نارضایتی عمومی میشود و ممکن است سلامت نظام را به خطر اندازد، از این رو در نظام اسلامی، تساوی در حقوق از ضروریات است. در پرتو مساوات در میان افراد است که عدالت اجتماعی و آزادی امکان تحقق مییابد و اختلافات اجتماعی به هر شکلی که باشد راه را برای ظلم و تجاوز همواره میسازد و مانع اجرای صحیح اصول حقوق انسانی میشود.
از آنجایی که قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان آینه تمامنمای انقلاب اسلامی و بهترین دستاورد آن برپایه اصول دین و سازمانها در مسیر اجرای عدالت و پر کردن فاصلهها و شکافهای طبقاتی حرکت کنند: هر چند مسیری سخت و دشوار پیشروی رهپویان این راه وجود دارد و تحقق آرمانها و اهداف در این خصوص در حد مطلوب، بسیار مشکل است و نیازمند زمان برای پیریزی بنیانها و زیرساختها و فرهنگسازی است. ولی سیاست دولت اسلامی باید متمرکز بر ریشکن کردن فقر و محرومیت و تامین نیازهای مادی مردم و جلوگیری از شکلگیری اختلافات طبقاتی باشد و مانع انباشت و تکاثر ثروت در دست عده معدودی شود، چرا که آنچه در خصوص عدالت در قانون اساسی آمده است، نه شعار است و نه سفارش اخلاقی؛ بلکه اصول و خطمشیهایی است که سایه آنها بر سر همه قواعد اساسی و قوانین عادی گسترده شده است و دیگر اصول در پرتو آن باید تعبیر و تفسیر شوند.