صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۴  ، 
کد خبر : ۵۶۴۰۳

اوباما چه چیزی را تغییر می‌دهد؟/مازیار آقازاده


بصیرت: «برای تغییر راه درازی پیش روی ماست، شاید در یکسال یا یک دوره موفق به انجام تغییرات نشویم، اما من قول می‌دهم که در نهایت موفق خواهیم شد.» این سخنان منتخب ملتی است که شاید یکسال پیش هیچ‌کس گمان نمی‌برد که بتواند به مسند ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده برسد.
رقابت درون حزبی شانه‌به‌شانه و نفسگیر باراک اوباما رئیس‌جمهور منتخب ایالات‌متحده و نخستین رئیس‌جمهور آفریقایی‌تبار با هیلاری کلینتون که از دید ناظران و رسانه‌ها در اواخر با عباراتی چون بازی خسته‌کننده نواخته می‌شد؛ بسیار سخت‌تر از پیروزی بر پیرمردی بود که شانه‌هایش تاب تحمل پاسخگویی به گناه دیگران را نداشت.
شاید جان مک‌کین نامزد جمهوریخواهان برای رقابت در پنجاه و ششمین دوئل انتخابات ریاست‌جمهوری به لحاظ قابلیت‌ها و شایستگی‌های فردی برای رهبری بزرگ‌ترین و قدرتمندترین کشور جهان چیزی کم از اوباما نداشت و چه بسا در بسیاری از جهات فردی و شخصیتی بر نامزد جوان و کم‌تجربه دموکرات‌ها برتری داشت، اما همه عوامل گویی دست در دست هم داده بود تا بخت و اقبال نامزد سیه‌چرده بلند باشد.
بحران اقتصادی، نارضایتی‌های عمومی مردم آمریکا از سیاست‌های هشت ساله جورج بوش (که البته در برخی موارد با جوسازی‌های اصحاب رسانه‌ها علیه دولت بوش فاقد زیربنای منطقی بود و فقط جنبه احساسی داشت) و عملکرد هوشمندانه کمپین نامزد جوان در به کار بردن بهترین و به روزترین روش‌های تبلیغاتی و جمع‌آوری اعانه‌های اینترنتی و... همه و همه دست‌به‌دست هم دادند تا ناکامی بزرگ را برای پیرمرد جمهوریخواه به ارمغان آورند.
اما در این میان یک عامل بسیار مهم نیز وجود داشت که در شکست فاحش مک‌کین و پیروزی چشمگیر اوباما موثر بود و آن عامل را می‌توان در شکاف بین دو نسل متفاوت آمریکایی تحلیل کرد که در واقع در یک کلمه شعار انتخاباتی اوباما خلاصه می‌شد، «تغییر» همان عبارتی بود که کمپین اوباما به خوبی زمان به کار بردن آن را شناخته بود. این کلمه آنقدر کلی و مبهم است که شاید در چهار سال آینده و هنگام دفاع اوباما از عملکرد خود در دوره اول ریاست‌جمهوری برای راهیابی مجدد به کاخ سفید، هر عملی را بتواند با آن شعار کلی تطابق دهد.
واقعیت این است که به‌رغم اینکه اوباما صدها و هزاران بار شعار و واژه تغییر را در طول حدود دو سال رقابت انتخاباتی خود تکرار کرد اما هیچ مصداق مشخصی برای این شعار ارائه نداد. به عبارت بهتر، اوباما به‌گونه ظریفی از تعریف حدود و ثغور مفهوم تغییر طفره رفت. هر چند که در برخی موارد اوباما در انتقادات خود از سیاست‌های جمهوریخواهان و شخص بوش نظرات و راهکارهایی به ظاهر متفاوت از آنچه که تاکنون اعمال شده، ارائه داده است، اما اوباما به‌طور واضح مشخص نساخت که آیا مخالف اصولی نظامی‌گری است یا اینکه وی نیز در مواردی کاربرد نیروی نظامی را تجویز خواهد کرد.
هر چند که از سخنان اوباما می‌توان این برداشت را کرد که وی به‌طور اصولی مخالف کاربرد نیروی نظامی نیست و صرفا بر نحوه و چگونگی یا زمان و مکان کاربرد آن تفاوت‌هایی با جورج بوش و جمهوریخواهان حاکم بر کاخ سفید دارد. آنجا که به‌هنگام اولین مناظره انتخاباتی اوباما و مک‌کین، نامزد دموکرات راه‌‌یافته به کاخ سفید از تمرکز نیروهای آمریکایی در افغانستان (به‌جای عراق) سخن گفت، می‌شد دورنمای ذهن رئیس‌جمهور منتخب مردم آمریکا را خواند.
سخنرانی اوباما در کنفرانس سالانه آیپک نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست که رئیس‌جمهور منتخب آمریکا کاربرد نیروی نظامی را منتفی نمی‌داند، تنها تفاوت وی در آن است که وی نیز (همانند بسیاری دیگر از روسای‌جمهور اسبق آمریکا) کاربرد نیروی نظامی را به‌هنگامی که بر مبنای آموزه‌ها و ارزش‌های مورد نظر یا شخصی‌اش باشد، مشروع و عادلانه می‌داند و در غیر این صورت همانند جنگ عراق با آن مخالفت می‌کند.
سخنان اوباما در نطق پیروزی‌اش در سه‌شنبه (4 نوامبر) در شهر شیکاگو نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست که اوباما می‌تواند حتی بسیار بیشتر از اسلافش برای ایفای نقش رهبری جهانی آمریکا مبارزه کند. هنگامی که وی گفت «آنانی که در پی پاره‌پاره کردن جهان هستند، بدانند ما آنها را شکست خواهیم داد.»
یک سخن ابهام‌آمیز بود که می‌توانست چند مرجع ضمیر مختلف داشته باشد. از سوی دیگر مشخص نیست که باراک اوباما منظورش از به کار بردن عبارت «شکست دادن» چیست. شکست دادن می‌تواند از طیف گسترده‌ای از اقدامات از اضمحلال کامل تا ضعیف کردن یا حتی مجبور به تسلیم کردن دشمن یا رقیب را در بر گیرد.
اگر جورج بوش رئیس‌جمهور هشت سال گذشته آمریکا همواره در سخنان خود به‌طور مشخص و با صراحت کامل (و با مرجع ضمیر مشخص) سخن می‌گفت؛ اما اوباما عباراتی دو پهلو را بدون داشتن مرجع ضمیر مشخص بر زبان می‌راند.
اگر جورج بوش در ژانویه 2002 و در نطق سالانه خود در کنگره به صراحت از محور شرارت نام برد و نام سه کشور مشخص را در این محور قرار داد و به‌طور رسمی اعلام کرد که سیاست خارجی وی مقابله با این سه کشور است؛ اما اوباما به جای نام بردن از نام کشوری خاص، از واژه «به آنها» (To Those) استفاده کرد.
واژه «آنها» می‌تواند طیف وسیعی از رقبا یا دشمنان بالقوه یا بالفعل جهانی یا منطقه‌ای آمریکا از روسیه، چین و ایران گرفته تا گروه‌های تروریستی و از کوبا و کره‌شمالی گرفته تا برخی از کشورهای آمریکای لاتین را شامل شود. شاید تا حدودی بتوان دلیل این نحوه سخن گفتن اوباما را با توجه به اینکه وی هنوز در کاخ سفید مستقر نشده است، درک کرد؛ اما این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که رهبرانی که کلی سخن می‌گویند و مصادیق مشخصی برای مفاهیم به کار برده در سخنان‌شان ارائه نمی‌دهند، می‌توانند دست به هر کاری بزنند.
اگر محبوبیت مقطعی بالای اوباما در افکار عمومی آمریکا و در بسیاری دیگر از کشورهای جهان، نیز در نظر گرفته شود، می‌توان این ادعا را داشت که لااقل شاید کسی اوباما را در دو سال اول ریاستش بر کاخ سفید به دلیل اقدامات و سیاست‌های اعمالی‌اش در مقام ریاست‌‌جمهور آمریکا، مورد مواخذه و نکوهش قرار ندهد. جورج بوش نیز دو جنگ مساله‌ساز را در دو سال اول ریاستش انجام داد و در شش سال بعدی به حفظ موقعیت خود کوشید.
چالش‌های سیاست خارجی اوباما
باراک اوباما علاوه بر اینکه با طیف عظیمی از چالش‌های درونی از جمله بحران بی‌سابقه اقتصادی و بازپرداخت بدهی 13 تریلیون دلاری آمریکا مواجه است، با بسیاری از چالش‌های بین‌المللی نیز روبه‌روست که اتفاقا بیشتر چالش‌های جهانی ایالات متحده نیازمند واکنش و عکس‌العمل فوری اوباما و دولتش در نخستین ماه‌های استقرارش در کاخ سفید است.
در روز پنج نوامبر و تنها یک روز پس از انتخاب اوباما به سمت ریاست‌جمهوری و در حالی که سیل عظیم پیام‌های تبریک مکتوب و تلفنی از سوی رهبران جهان به مناسبت پیروزی اوباما مخابره می‌شد، دیمیتری مدودف رئیس‌جمهور روسیه به جای تبریک به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دهان به انتقاد گشود و از سیاست واشنگتن در قفقاز و در قضیه بحران گرجستان به‌شدت انتقاد کرد. در همین روز مدودف در نطق سالانه خود در کرملین اعلام کرد که مسکو قصد دارد تا تعدادی موشک کوتاه‌برد در منطقه کالینینگراد در حوزه بالتیک و در نزدیکی مرز لهستان مستقر سازد.
رئیس‌جمهور روسیه دلیل این اقدام را پاسخی به استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک خواند و اعلام کرد که این اقدام روسیه سپر دفاع موشکی آمریکا را بی‌اثر خواهد کرد. یکی از مهم‌ترین چالش‌های اوباما در مقام ریاست‌جمهوری تداوم یا تغییر سیاست‌هایی است که در دوره هشت ساله دولت بوش برنامه‌ریزی شده است.
با توجه به استقبال بی‌سابقه کشورهای اروپایی و دیگر نقاط جهان از انتخاب اوباما، حال شرکای اروپایی منتظرند تا موافقت دولت اوباما با مسائلی چون پیمان کیوتو (کاهش گازهای گلخانه‌ای) و دادگاه جنایی بین‌المللی (برای محاکمه جنایتکاران جنگی) را ببینند.
این دو مورد در دوره بوش با مخالفت نومحافظه‌کاران حاکم بر کاخ سفید مواجه شد و نارضایتی شرکای اروپایی را باعث شد. همچنین بازبینی یا تداوم در روابط آمریکا با روسیه و چین یکی دیگر از دغدغه‌های دولت جدید آمریکا خواهد بود.
مقامات مسکو و پکن امیدوارند ظهور اوباما در کاخ سفید کمی از سودای تشکیل امپراتوری جهانی آمریکا بکاهد و از دخالت‌های بیشتر واشنگتن در حوزه‌های آسیای مرکزی و قفقاز و تایوان کاسته شود.
بحران اتمی کره‌شمالی و ایران نیز یکی دیگر از چالش‌های سیاست خارجی اوباما خواهد بود. مقامات پیونگ‌یانگ به‌رغم دست کشیدن از فعالیت هسته‌ای و تخریب برج خنک‌کننده راکتور هسته‌ای یانگ‌بیون همچنان به فکر تسلیح خود با انواع سلاح‌های متعارف و موشک‌های بالستیک هستند و در هفته گذشته مقامات نظامی کره جنوبی خبر از احداث یک پایگاه موشکی همسایه شمالی مجهز به انواع موشک‌های بالستیک دادند که می‌توانند تمام مناطق ژاپن، کره‌جنوبی و حتی سواحل اقیانوس آرام ایالات متحده آمریکا را هدف قرار دهند.
از سوی دیگر، در قضیه هسته‌ای ایران نیز مقامات تهران مایلند بدون اینکه نرمش در مواضع سابق خود نشان‌ دهند، شاهد تغییر سیاست واشنگتن باشند و اوباما یا به زیستن با ایران اتمی رضایت دهد یا اینکه در صورت عدم موافقت وی با ایران اتمی، امتیازات پیشنهادی وی به ایران آنقدر وسوسه‌انگیز و قابل توجه باشد که ارزش ترک فعالیت اتمی از جانب تهران را داشته باشد.
اما اعمال این هر دو سیاست واشنگتن در برابر برنامه هسته‌ای ایران با مخالفت‌هایی مواجه خواهد بود که اجرای آن برای اوباما چندان آسان نخواهد بود، قطعا مقامات تل‌آویو به امتیازدهی واشنگتن به تهران قبل از اینکه مقامات تهران در سیاست خاورمیانه‌ای خود تجدیدنظر نکنند، رضایت نخواهند داد و از سوی دیگر ادامه سیاست‌های هشت سال گذشته بوش نیز در برابر ایران با سیاست‌ «تغییر» اوباما سازگار نیست.
بنابراین شاید یگانه راهی که برای دولت جدید آمریکا برای پرهیز از جنگ و نیز ممانعت از دادن امتیاز و عقب‌نشینی در برابر ایران متصور باشد، استفاده از اهرم قدرت نرم و مشروعیت و محبوبیت جهانی (و البته مقطعی) رئیس‌جمهور جدید آمریکا در افزایش فشارهای بین‌المللی به تهران است.
افزایش شدید فشارها و کشاندن حوزه تحریم‌ها به حوزه انرژی از دستور کارهای جدی دولت آینده اوباما خواهد بود که در گزارش اخیر 117 صفحه‌ای «مرکز سیاست دو حزبی» در واشنگتن نیز مورد تاکید قرار گرفته بود.
به هر روی رئیس‌جمهور جدید آمریکا شعاری برگزیده است که باید در ماه‌های اول ریاست‌جمهوری‌اش در همه حوزه‌های داخلی و خارجی کارهایی انجام دهد؛ هرچند که این شعار مفهومی بدون مشخص ساختن جزئیات مصادیق است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات