صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۹:۵۲  ، 
کد خبر : ۶۰۷۷

بحران هست اما در کدام سو؟/حسین شریعتمداری


کیهان:صبح روز دوازدهم بهمن ماه 1357هنگامی که هلی کوپتر حامل حضرت امام(ره) برای فرود به قطعه 17 بهشت زهرا(س) - که محل تعیین شده برای سخنرانی ایشان بود- نزدیک شد، تعدادی از اعضای سازمان منافقین و فدائیان خلق که به صورت پراکنده در میان جمعیت حضور داشتند به یکدیگر اشاره کرده و با عجله و اضطراب از صحنه دور شدند... بعد از فرود هلی کوپتر و در میان سخنرانی حضرت امام(ره) تعدادی از آنها دوباره به محل بازگشتند. یکی از آنان درباره علت ترک صحنه و بازگشت دوباره خود گفت؛ تصور کردیم که رژیم- شاه- قصد دارد کماندو پیاده کرده و جمعیت را قتل عام کند!... آنها در مقابل این سؤال که از دست چند کماندو در مقابل آن جمعیت انبوه چند میلیونی چه کاری ساخته است؟ پاسخ های بی سر و ته می دادند و البته شرمنده نیز بودند...
بعدازظهر روز 21بهمن، بعد از فرمان تاریخی حضرت امام(ره) که مردم به حکومت نظامی توجه نکرده و در خیابان ها حضور داشته باشند، یکی از اعضای مرکزیت سازمان منافقین را که دو سال بعد در جریان کشف یک خانه تیمی به هلاکت رسید، دیدم. او که مدتی در زندان سیاسی رژیم شاه با نگارنده هم بند بود و بیش از 3سال بود که با هم حرف نمی زدیم، به طور غیرمنتظره ای نزدیک آمده و گفت؛ هیچ می دانید چه می کنید؟...امام(ره) آمریکا را نمی شناسد وگرنه از بازی مشت و درفش خودداری می کرد... این خط و این نشان!... از امروز ایران تبدیل به یک لبنان دیگر می شود و جنگ های داخلی آغاز خواهد شد!...
به او گفتم در لبنان گروههای داخلی با هم درگیر هستند ولی اینجا، رژیم شاه آنهم در حالی که شاه از ایران فرار کرده است در یک سوی میدان است و امام و توده های یکپارچه و متراکم مردم در مقابل آن ایستاده اند... گفت؛ مگر آمریکا دست برمی دارد؟ گفتم؛ هرکسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد، گفت؛ به خودمان که اهل مبارزه هستیم! نگاه نکن! مردم احساساتی هستند و بعد از مدتی صحنه را ترک می کنند!... گفتم؛ همین مردم خون دادند و با مبارزات خود من و تو را از زندان آزاد کردند. کاری که هفت پشت ما هم به خواب نمی دیدند... در جنگ و گریزهای خیابانی هم، همین مردم ایستادند و رفقای مجاهد! و فدایی! شما که فرار را برقرار ترجیح دادند و...
دوران منافقین و سایر گروههای حقیر و مشابه آن اگرچه خیلی زودتر از آنچه تصور می رفت پایان پذیرفت و سران این گروهها - بدون استثناء- تا مرز ابواب جمعی ارتش عراق سقوط کردند ولی احساس حقارت در برابر دشمن و پمپاژ ترس در میان مردم، خصلت جدانشدنی گروههای «خودباخته و خود فروخته» است. بنابراین جماعت خودباختگان و خودفروختگان یا به تعبیر زیبای رهبر معظم انقلاب «آدم های دلداده به بیگانه یا پول گرفته از بیگانه»، هر جا که باشند و در هر زمانی که باشند، آنچه هرگز نمی بینند یا نمی خواهند ببینند، دست قدرت الهی و توان عظیم توده های متراکم مردم مؤمن است و در همان حال، آنچه می بینند یا تظاهر به دیدن می کنند، شکست ناپذیری دشمنان است! و صدالبته در هر دو حالت وارونه می بینند.
این روزها، در حالی که آمریکا و متحدانش، ضعف و درماندگی خود را با هزار زبان ابراز می کنند و تبدیل ایران اسلامی به بزرگترین قدرت منطقه را- نه از روی رغبت، بلکه به ناچار و به عنوان یک واقعیت- انکار نمی کنند، جماعتی در داخل کشور به غفلت یا به مأموریت، ترس از دشمن را به زبان «دلسوزی برای ملت» ترجمه کرده و در مصاحبه ها بر زبان می رانند و یا در برخی از روزنامه ها از نیش قلم می چکانند... که چه؟... ایهاالناس چه نشسته اید که کشور در بحران غوطه می خورد! و حالت فوق العاده دارد!... کدام بحران؟ کدام حالت فوق العاده؟... توضیح نمی دهند. به قول آقا در دیدار اخیر مردم غیور آذربایجان شرقی با ایشان «بحران در کشور نیست، چرا دروغ می گویند؟ چرا طبق میل دشمن رفتار می کنند؟ بحمدالله کشور با یک ملت قوی، منسجم، باهوش، بیدار و با مسئولان دلسوز، فعال و کارآمد مشکلاتشان را یکی پس از دیگری حل می کنند و حرکت می کنند، زندگی ملت ها همین جور است. چه بحرانی؟ چه وضعیت فوق العاده ای در کشور هست؟ اصرار دارند ثابت کنند در کشور وضعیت، فوق العاده است، با نیش قلم های زهرآلود به خاطر انگیزه های گوناگون، یکی با دولت بد است، یکی با اصل مفاهیم انقلاب بد است، یکی با اصل انقلاب بد است، یکی دنبال قدرت طلبی است، یکی بر اثر کج فهمی است...»
البته، باز هم به قول رهبر معظم انقلاب؛ اینکه نباید دشمن را دست کم گرفت سخن عاقلانه ای است ولی در مقابل نباید توانمندی ملت را هم نادیده گرفت.
امروزه یک محاسبه سرانگشتی به وضوح نشان می دهد که حریف در بحران و حالت فوق العاده به سر می برد، نه ایران اسلامی.
جنایات آمریکا و متحدانش در عراق، فلسطین، لبنان و... اگرچه شرم آور است و در خور دندان شکن ترین پاسخ های فیزیکی و سیاسی، ولی به جرأت می توان گفت نتیجه این همه تقلای آمریکا و متحدانش و هزینه های کلانی که صرف کرده و می کنند نه فقط در سبد آمریکا ریخته نشده، بلکه تقریباً در تمامی موارد، نتیجه معکوس بوده است.
آمریکا و متحدانش در حمله نظامی به عراق، رژیم صدام را سرنگون کردند، این یک امتیاز به نفع ما. ظرفیت توده های میلیونی مردم مسلمان عراق بعد از خروج از زیر چکمه های صدام، به صف عظیم مسلمانان برانگیخته علیه آمریکا پیوستند، این دومین امتیاز به نفع ما. علی رغم تلاش و برنامه ریزی آمریکا و متحدانش، مجلس و دولت عراق در اختیار اسلامگرایان طرفدار حاکمیت اسلامی قرار گرفت و آنانی که در غربت دوران جنایات صدام میهمان ایران اسلامی بودند هم اکنون بر کرسی های حاکمیت و تصمیم سازی عراق تکیه زده اند، این سومین امتیاز به نفع ما... آمریکا و متحدانش در حمله نظامی به عراق و افغانستان و جنایاتی که تحت حمایت آنان در فلسطین و لبنان صورت پذیرفت، «لیبرال دموکراسی» مورد ادعای خود را در سراسر جهان رسوا و بی آبرو کردند، این چهارمین امتیاز به نفع ما، مخصوصاً آن که در منطقه خاورمیانه حتی خوش بینانه ترین افراد نیز از رهایی بخش بودن نسخه لیبرال دموکراسی غربی مأیوس شده و گزینه اسلام انقلابی را حیات بخش یافته اند، این پنجمین امتیاز به نفع ما. آمریکا و متحدانش طی چند دهه گذشته، هزینه های کلان و برنامه های گسترده ای برای تشکیل احزاب و گروه های طرفدار آمریکا و غرب در منطقه خاورمیانه و برخی دیگر از مناطق جهان به میدان آورده بودند که در پی جنایات اخیر آنها در منطقه این گروهها و احزاب جرأت اعلام همخوانی با آمریکا را ندارند و برخی از آنها مشی پیشین را رها کرده اند، این ششمین امتیاز به نفع ما. رخدادهای چند ساله اخیر، شاخ آمریکا را شکسته و ابهت خیالی آن را فرو ریخته و نهضت های ضد آمریکایی در منطقه را شتاب بخشیده است، این هفتمین امتیاز به نفع ما. برخی از دولت های طرفدار آمریکا در منطقه، از ترس مردم خود فتیله وابستگی به آمریکا را- هر چند به ظاهر- پایین کشیده اند و گاه تظاهر به مخالفت با آمریکا نیز می کنند، چیزی که در گذشته سابقه نداشت و جرأتش را نداشتند، این هشتمین امتیاز به نفع ما. حماقت آمریکا و اسرائیل در لبنان و برپایی جنگ 33روزه، افسانه بی پایه شکست ناپذیری اسرائیل را به فراموشی سپرده و عزم ملت های مسلمان را برای محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی منطقه جزم کرده است، این نهمین امتیاز به نفع ما و... فهرست این امتیازها که به وضوح قابل دیدن است نیز به درازا می کشد و بیرون از محدوده این نوشته محدود...
اکنون باید به رفیقان خواب آلوده و نارفیقانی که خود را به خواب زده اند گفت؛ بحران هست ولی در کدام سو؟ ایران اسلامی با این همه امتیاز در شرایط بحرانی است یا آمریکا با آن همه بن بست و دشواری ؟!
و بالاخره بی مناسبت نیست که پاسخ این سؤال از زبان دو تن از مقامات عالیرتبه آمریکایی یعنی رابرت گیتس وزیر دفاع و کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا شنیده شود که ماجرای خاورمیانه در حوزه کاری آنهاست.
رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا طی مصاحبه ای درباره شرایط کنونی کشورش در منطقه می گوید «در خاورمیانه دو بازیگر اصلی حضوردارند، ما- آمریکا- که امتیاز می دهیم و هزینه می کنیم و ایران که امتیاز می گیرد».
و خانم رایس وزیر خارجه آمریکا، دیروز در جدیدترین اظهار نظر خود درباره ایران تاکید کرد «طی 27سال گذشته در مقابله با ایران اشتباه کرده ایم... پیشنهاد من این است که باید 180درجه تغییر جهت بدهیم...» البته بدیهی است که منظور خانم رایس، تغییر جهت در روش مقابله با ایران اسلامی است و نه، تبدیل دشمنی به دوستی!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات