مقدمه:
دولتها همواره، مسائل بینالمللی را از جنبههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی با انگیزه حفظ تمامیت ارضی، رفاه ملی، اقتصادی و فرهنگی، امنیت ملی، پرستیژ ملی و کسب قدرت به منزله یک واقعیت، تجزیه و تحلیل کردهاند، اما از این واقعیت مهمتر، درک این نکته است که امروز، روابط بینالملل حکم منبع تغذیه را برای هر ملت دارد.
نویسنده این مقاله بر این باور است که ارتباطات و مسلح شدن به نگرشی ارتباطی اصلیترین حافظ منبع تغذیه مزبور برای حفظ حیات ملت است؛ ملتی که با انقلاب بزرگ و بیسابقهای به نام انقلاب اسلامی به یک الگوی انقلابی بینظیر جهانی تبدیل شده و در عین حال، برای اندیشمندان و نظریهپردازان جهان نیز حکم یک الگوی پرمحتوای مطالعاتی را یافته است. این انقلاب از جنبه مجاری ارتباطی خود، به ویژه از جنبه زیرساختهای ارتباطی آزمایشگاه بزرگی است که درسهای بیشماری را برای فراگیری در خود جای داده است؛ درسهایی که جهان در آستانه کسب آنهاست.
«چه درسی باید از انقلاب ایران در ارتباط با نقش فناوری ارتباطی در جهان سوم گرفت؟ باید توجه بیشتری را به روابط میان فردی، به ویژه رسانههای کوچک مانند ضبط صوت و اعلامیههایی کرد که دست به دست میچرخند، چرا که در نهایت، این مردم هستند که میتوانند یکدیگر را به کنش در ابعاد گسترده وا دارند. هر چند آیتالله [العظمی] خمینی برخلاف شاه، رسانههای قدرتمند جمعی، مانند رادیو، تلویزیون، امواج مایکرویو و ماهوارههای ارتباطی را در اختیار نداشت، اما از فناوریهای ارتباطی بهترین استفاده را کرد.» (راجرز، 1988).1
این سخنان اورت ام. راجرز، یکی از پیشتازان اندیشه نوآوری در غرب است. وی شرط نوآوری را کنترل پیامها و در عین حال، بهرهگیری از کارگزاران ارتباطی میداند. البته، منظور وی از نوآوری موردنظر چیزی جز مدرنیسم به مفهوم غربی نیست. باید یادآور شد که راجرز پیرو اندیشههای دانیل لرنر، نظریهپرداز آمریکایی و یکی از معماران نوسازی برای رژیم پهلوی است. آنگونه که گفته میشود انقلاب به اصطلاح سفید شاه محصول مقدمه یکی از کتابهای لرنر به نام گذر از جامعه سنتی، نوسازی خاورمیانه است (معتمدنژاد، 1370 ص 12).2
در ایران، آیتالله [العظمی] خمینی، نفرت طبقاتی و خشم مردم ایران را با شور مذهبی درآمیخت، عشق به خدا نفرت از امپریالیسم مخالفت با سرمایهداری = انقلاب که خاورمیانه را به کانون بالقوه درگیری و جنگ انقلابی تبدیل کرد.
اما آیتالله [العظمی] خمینی در حرکت پرشور و واحدی، به کاری بیش از ترکیب آن سه عنصر دست زد. وی همچنین، رسانه موج اول، یعنی موعظههای چهره به چهره روحانیان برای مؤمنان را با فناوری موج سوم، ترکیب کرد، یعنی نوارهای صوتی حاوی پیامهای سیاسی روحانیت که در مسجدها به طور مخفی برگزار میشد، با دستگاههای ارزان قیمت در همان مسجدها تکثیر میگردید.
«شاه برای مقابله با آیتالله [العظمی] خمینی از رسانههای موج دوم، یعنی مطبوعات، رادیو و تلویزیون استفاده میکرد، به محض آنکه آیتالله [العظمی] خمینی توانست وی را سرنگون کند و کنترل دولت را در دست گیرد، فرماندهی این رسانههای متمرکز موج دومی را نیز در اختیار گرفت.» (تافلر، ترجمه خوارزمی، 1370 ص 108).3
این ارزیابی الوین تافلر، نظریهپرداز سرشناس معاصر آمریکاست. به اعتقاد وی، در بحرانهای سیاسی آینده جهان، تاکتیکهای اطلاعاتی حرف اول را خواهند زد و محور مانورهای قدرت را همین تاکتیکهای اطلاعاتی شکل خواهند داد؛ تاکتیکهایی که چیزی نیست جز قدرت تحریف در اطلاعات، که بخش عمده آن حتی پیش از رسیدن به رسانهها، انجام خواهد شد.
از دیدگاه وی، عرصه نبرد فردا را گستره فرستندهها، رسانهها، پیامگیران و پیامسازان شکل میدهد. تافلر در عین حال، برخی از تاکتیکهای این نبرد را که امروز، دوران جنینی خود را سپری میکنند، معرفی کرده است که در اینجا، به اختصار مرور میشوند.
کد خبر: ۲۹۵۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱
خلاصه:
اینترنت، چه در جوامع غرب و چه در جوامعی که تنها از طریق سایتهای اینترنتی، پست الکترونیکی و اتاقهای چت با جهان خارج آشنا میشوند، ابزار و رسانه اطلاعاتی بسیار مهم و مؤثری است، اما نکته در خور توجه آنکه مانند شمشیر دولبهای است؛ زیرا، هیچ یک از دولتها (از نظر قانونی، اجتماعی و سیاسی) برای استفاده از اینترنت با محدودیت و ممنوعیتی روبهرو نیستند و از طریق آن میتوانند به طور مؤثری، حمایت و پشتیبانی عموم مردم را جلب کنند و نارضایتی و مخالفت آنها را علیه آمریکا و منافع آن برانگیزانند. در نتیجه، ضرورت دارد تا حیطه عملیات روانی نظامی گسترش یابد و اینترنت نیز در آن گنجانده شود.
واضح است که باید برای لغو یا به روز شدن سیاستها و محدودیتهای موجود در زمینه استفاده نیروهای عملیات روانی از اینترنت اقداماتی صورت گیرد تا این نیروها بتوانند از طیف وسیع رسانهها بهره گیرند و آمریکا نیز برتری خود را در این زمینه از دست ندهد. هر چند، قوانین بینالمللی موجود، برخی از ابعاد عملیات روانی را محدود میکند، اما هنوز فضای قانونی بسیاری برای ما و دیگران وجود دارد تا با استفاده از فناوری جدید و اینترنت، به اجرای عملیات روانی اقدام کنیم.
البته، سیاستها و محدودیتهای قانونی موجود باید تغییر کنند تا نیروهای عملیات روانی اجازه داشته باشند که در برابر حملات تبلیغاتی و اطلاعاتی دشمن که بر دستیابی آمریکا به اهداف نظامیاش تأثیر دارند، دفاع و با آنها مقابله کنند. امید است بررسی این موضوع، اهمیت اینترنت در عملیات روانی را روشنتر کند و دیگر پژوهشگران و کارشناسان را به ارائه مطالب بیشتری در این زمینه برانگیزد.
مقدمه:
ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیستها توانست در میان جنگلهای آمازون، با استفاده از یک رایانه دستی(1) اطلاعیهها و تقاضاهای خود را به سازمانها و روزنامهنگاران بینالمللی ارسال و سرانجام، حمایت داخلی و بینالمللی را جلب کند.1 تنها، چند سال بعد، در قاره دیگری، در عکسی در سایت کوزووی آژانس اطلاعاتی آمریکا،2 چهره اخموی دختری با موهای تیره از داخل یک ارابه دستی که پدرش آن را از مرز کوزوو به سوی آلبانی میراند، دیده شد. فقط به فاصله چند کلیک، در سایت صربستان، عکس دخترک خندانی به چشم میخورد که بر سنگ قبرش این جمله حک شده است: «چند روز پیش از سالگرد تولدش به دست نیروهای ناتو کشته شد.»3
این دو تصویر، گونه مدرن جمله کلاوزویتس(2) است که اینترنت تداوم جنگ با ابزارهای جدید میباشد.4 این فضای شبکهای گسترده نشاندهنده تغییر ژرفی در تفکر استراتژیک در زمینه امنیت ملی است5 که نحوه نگرش ما را نسبت به جنگ متحول میکند. یکی از تحلیلگران امور دفاعی یادآور میشود، «ما باید از این ایده که میگوید جنگ همانا روانه کردن افراد و نیرو به طرف دشمن است، فراتر رویم و جنگ را روانه کردن اطلاعات تعریف کنیم.»6
فناوریهای جدید، به سازمانها کمک میکنند تا (از جنگلهای آمازون تا کوزوو) از قدرت اطلاعات برای مقابله با قدرت خام دشمن یا تقویت قدرت خام خود استفاده کنند.7
کد خبر: ۲۸۵۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵