محمد هاشمي از ناگفتههاي جنگ در صدا و سيما ميگويد
مقدمه: در يكي از غروبهاي آخرين روزهاي تابستان در مركز جامع سرطان به ديدن محمد هاشمي رفتيم تا پاي صحبتهايش از دوران جنگ بنشينيم، اما نه خاطراتي از خط مقدم جبههها و ناگفتههايي از عملياتهايي كه اين روزها شايد بيش از گذشته هم به آن پرداخته ميشود بلكه از خط مقدم تنها دستگاه رسانهاي نظام جمهوري اسلامي در آن دوران. محمد هاشمي كه در روزهاي جنگ، برادرش آيتالله هاشمي رفسنجاني فرماندهي جنگ را عهدهدار بود خودش هم رياست صداوسيما را داشت و در خط مقدم تبليغات حضور داشت. در روزهايي كه تعداد كانالهاي تلويزيون از دو تجاوز نكرد و نيمي از شبانه روز هم برنامهاي را پخش نميكرد. محمد هاشمي از محدوديتهاي آن روزها ميگويد و البته منتقدان رنگارنگي كه گله از آنها بارها او را به جماران و خدمت امام رساند تا كسب تكليف كند. وقتي پاي صحبتهاي محمد هاشمي بنشيني متوجه ميشوي كه تنها برادرش نيست كه از امام خاطرات شنيدني دارد بلكه او هم در مقام رييس صداوسيما مراوداتي با امام داشته است كه خاطراتي شنيدني را براي مخاطبان رقم خواهد زد؛ از مساله حضور زنان بيحجاب در سريالها تا پيام مهمي كه به خواست امام توسط يك زن در تلويزيون ملي ايران قرائت شد. محمد هاشمي معتقد است دستگاه صداوسيما در آن زمان به خوبي در خدمت جنگ و دفاع مقدس قرار گرفت و بارها جبهههاي جنگ را از كمبود نيرو نجات داده است، او بدون هيچ ابايي ميگويد صداوسيما جوانان را ترغيب ميكرد تا به جبهه بروند و اين كار به خواست سازمانهاي نظامي انجام ميشد. گفتوگو با محمد هاشمي از ناگفتههاي صداوسيما در دوران جنگ را در ادامه بخوانيد.
کد خبر: ۲۸۷۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
سيدمحمود دعايي از سفارت در عراق و جنگ ميگويد
مقدمه: «خدا به سلامت دارد امام موسي صدر را»؛ اين عبارتي است كه در برخي نقلقولهايش از آن استفاده ميكند؛ مردي كه در طبقه سوم موسسه اطلاعات در يك دفتر كوچك نشسته است هنوز هم اميد به زنده بودن مردي دارد كه ديگر خيليها به آن اميدي ندارند. تواضع نخستين صفتي است كه با ديدنش توجهت را جلب ميكند. عمامه را از سر برداشته و با عبا مشغول خواندن صفحهاي است؛ كاري كه در آن ساعت روز خيلي از مديران مسوول بايد كنند. سيد محمود دعايي اما ٣٥ سال است كه هر روز همين كار را ميكند. شمرده حرف ميزند و دقيق. همه چيز را از ٤٠ سال پيش به اين طرف با تاريخ دقيق بهياد دارد. سيد محمود دعايي همان مردي كه ميگويد خود عهد كرده همواره يك طلبه باشد در كنار نمايندگي مجلس و حضور در روزنامه اطلاعات، يك سمت مهم ديگر هم داشته است، سفير ايران در عراق كه شايد زودتر از هر فرد ديگري احتمال وقوع جنگ را ميداده است. معتمد امام كه به دليل همين اعتماد شد يك طلبه سفير. هان طلبه سفيري كه در گزارشهاي وقت ساواك و مذاكرات امنيتي رژيم پهلوي و عراق به عنوان تنها گزينه نزديك و تاثيرگذار بر امام شناخته ميشده است. سيدمحمود دعايي را علاوه بر تواضع به صراحتش هم ميشناسند آرامش نهتنها در چهرهاش كه در تحريريه تحت مديريتش هم ديده مي شود. سيدمحمود دعايي اما اينبار در گفتوگو با «اعتماد» از شرايط جنگ ٣٥ سال پيش و روزهاي حضورش در سفارت ايران در عراق ميگويد. متن گفتوگوي «اعتماد» با حجتالاسلام والمسلمين محمود دعايي را در ادامه ميخوانيد.
کد خبر: ۲۸۷۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۵