کد خبر: ۳۰۶۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۴
بحثي درباره اصالت فلسفه اسلامي
مقدمه:
يكي از مسائل رايج پيش روي فلسفه آن است كه برخي منتقدان فلسفه اسلامي، در خصوص اصالت اين فلسفه تشكيك ميكنند و آن را از مشتقات فلسفه يونان برميشمرند. اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه آيا واقعاً فلسفهاي كه مسلمانان آن را گسترش دادند، همان فلسفه يونان است؟ از همين منظر برخي كوشيدهاند از لفظ «فلسفه جهان اسلام» به جاي «فلسفه اسلامي» استفاده كنند تا اشتقاق فلسفه از اسلام را به ديده ترديد نگاه دارند. پس از رواج فلسفه اسلامي در حوزههاي علميه در دهههاي اخير، گروهي كه يا جزو اخباريون يا تفكيكيون (و...) بودند نيز از همين منظر به ترويج فلسفه در حزوههاي ديني انتقاد كردند. برخي روشنفكران ديني نيز از سوي ديگر مشابه همين ادعا را مطرح كردند و گفتند «آنچه در حوزههاي علميه به نام فلسفه اسلامي خوانده ميشود، گرچه اسم اسلامي به خود گرفته و مقدس شده است اما آن هم فلسفه يوناني بيش نيست».
در سوي مقابل نيز حاميان و مروجان فلسفه اسلامي اكيداً به اين مسئله اصرار داشتند كه «فلسفه ارسطو با فلسفهاي كه در دنياي اسلامي با نام فلسفه مشاء معروف شده است، تفاوتهاي عظيمي دارد، بلكه فلاسفه اسلامي ضمن شرح و تفصيل فلسفه يونان، طرحي نو براي فلسفه ريختند كه قائم به ذات است و روح آن روح اسلام است نه رواقي و مشايي و افلاطوني و... ». در اين يادداشت به بررسي برخي ديدگاهها در زمينه ماهيت و اصالت فلسفه اسلامي خواهيم پرداخت.
کد خبر: ۳۰۶۳۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۳