صدام - صفحه 18

برچسب ها
ميتينگ امسال منافقين در پاريس با كمپين بي‌سابقه عربي – تكفيري – آمريكايي برگزار شد
کد خبر: ۲۹۳۷۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۳

پاسخ سفير اسبق ايران در عراق به يك ادعا
اشاره: سیدمحمود دعایی با توتضع و فروتني خاص خودش به دفتر روزنامه آمده بود. دلیل هم البته روشن بود. پخش گسترده اطلاعاتی از چگونگی آغاز جنگ در فضای مجازی، دعایی را بر آن داشت تا مجموعه اطلاعاتی را که در‌این‌باره داشت در اختیار ما قرار دهد. ماجرا از این قرار است که عبدالعلی بازرگان در مصاحبه‌ای که با یکی از سایت‌های خبری داشته است به نقل خاطره‌ای پيش از آغاز جنگ می‌پردازد. در آن خاطره آمده است «روزی در سال ١٣٥٩ از شورای انقلاب از من خواستند برای مشورت در مسئله مهمی در جلسه شورا شرکت ‏کنم. وقتی به جلسه رفتم دیدم آقای دعایی سفیر ایران در عراق نیز در جلسه حضور دارد. گفتند آقای دعایی ‏گزارشی دارند. آقای دعایی بیان کرد که... هفته گذشته صدام حسین مرا احضار کرد و پس از ‏بیان اعتراض شدید به دخالت‌ها و اخلال‌ها، گفت این وضع برای من قابل‌تحمل نیست. شما بروید تهران و به آقای ‏خمینی بگویید من اولین دولتی بودم که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختم و اگر اجازه بدهند من ( صدام ) ‏خودم شخصا به ایران می‌آیم تا با مذاکره اختلافاتمان را حل کنیم اگر مایل نیستند با من مذاکره کنند، من یک هیأت ‏عالی‌رتبه به ایران می‌فرستم و یا دولت ایران یک هیأت عالی برای مذاکره به عراق بفرستد تا اختلافات فی‌مابین حل ‏شود زیرا ادامه این وضع برای من قابل‌تحمل نیست و من برای خاتمه‌دادن به این وضع به ایران حمله نظامی ‏خواهم کرد. سپس آقای دعایی تأکید کرد این آدمی است که حمله خواهد کرد.‏ شورای انقلاب تصمیم می‌گیرد که آقای دعایی به اتفاق آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر بهشتی برای بیان ماجرا ‏و تعیین تکلیف به دیدار رهبر انقلاب بروند. در این دیدار ابتدا آقای دعایی شرح کامل ماجرا و نهایتا تهدید صدام را ‏بیان می‌کند. رهبر انقلاب در پاسخ به او می‌گویند محلش نگذارید. سپس آقای مهندس بازرگان به استدلال می‌پردازد ‏که... رهبر انقلاب در ‏پاسخ می‌گویند گفتم محلش نگذارید. مجددا آقای دکتر بهشتی شروع به استدلال می‌کند اما آیت‌الله خمینی تا سخن او ‏پایان گیرد تحمل نمی‌کنند و از جایشان برمی‌خیزند و برای بار سوم تکرار می‌کنند که گفتم محلش نگذارید و به طرف ‏در اندرونی حرکت می‌کنند. آقای دعایی که بسیار ناراحت‌ شده بود می‌گوید آقا من به بغداد نخواهم رفت. آقای ‏خمینی که نزدیک درِ اندرونی رسیده بودند، پس از تأمل کوتاهی رویشان را به‌ طرف دعایی برگردانده و می‌گویند ‏وظیفه شرعی‌ات است که بروی و بدون اینکه منتظر پاسخ شوند، به قسمت اندرونی وارد می‌شوند. آقایان به شورای ‏انقلاب برمی‌گردند و آقای دعایی بسیار ناراحت بوده درحالی‌که گریه می‌کرده است می‌گوید به خدا قسم او ( صدام ) ‏حمله خواهد کرد. هیچ‌کس کاری نمی‌تواند بکند و مدتی بعد عراق به ایران غافلگیرانه حمله می‌کند». این خاطره در روزهای گذشته ظاهرا به طور گسترده‌ای در فضای مجازی باز‌نشر شده است. این در حالی است که قبلا سید محمود دعایی این موضوع را تکذیب کرده بوده است. مدير‌مسئول روزنامه اطلاعات در گفت‌وگو با «شرق» از ماجراي سفارت خود در عراق سخن گفته است:‌
کد خبر: ۲۹۰۱۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۰۹

پربیننده ترین